RE: با احساس کمبود محبت در زندگی مشترکم چگونه کنار بیام؟
سلام
شما بیشتر برای از بین رفتن زندگیتون تلاش کردید تا درست کردن آن و.....
دوست عزیز حرفهایی که همسر شما در مورد چند زنی صحبت می کند حداقل این است که این اجازه را نداده که خیانت کند و در روی خود شما گفته و فقط حرف این را زده..............
به نظرم وقتی یک مرد اینطوری صحبت می کنه تهدید بزرگیه و این تهدید بیان کننده یکسری کمبودها در زندگیه زناشویی ............
آیا فکر نمی کنی که کانون خانواده را رو به سردی بردی تا گرمی .....یعنی شما با اختلافات بین خودتون و خانواده همسرتون همه چی رو به بهانه هایی کشانده ای که منجر به سردی رابطه تان شده که همسرتان ان را متوجه شده و شروع به تهدیدات ......
ولی شما عوض اینکه این ریشه مشکلات را دریابی و سعی در حل انها کنی الان اینجا امده ای و حتی بدون اینکه اشاره ای به مشکلات پیش آمده بکنی و اینکه سعی در حل این مشکلات بیشتر در مورد رابطه ات با یک غریبه که حتی نمی دانی او چرا به همسرش خیانت کرده صحبت کرده ای که بزرگترین اشتباه شما می باشد حتی اگر کمبودهایی هم داشته باشی نباید به خود اجازه این خیانت را می دادی بلکه باید رابطه خود را با همسرت به بهترین شکل هدایت می کردی تا منجر به دوستی و رفاقت شما می شد تا از این نیازها و کمبودها با هم راحتتر صحبت می کردید .......
البته با پوزش از اقایون همدردی من فکر می کنم گرمابخشترین عضو خانواده زن می باشد تا مرد ولی دلایل خودم را هم بیان می کنم که:
مرد بیشتر وقتش را در بیرون از منزل می گذراند و با ادمهای مختلفی برخورد می کند که همه انها فقط در حیطه کاری می باشد و بویی از محبت وعاطفه در این موقعیت نمی برد چون فقط به کار و اینده می اندیشد ولی یک زن در محیط خانواده با فرزندان موجب ایجاد شادی و روابطه حسنه می باشد و به بهترین شکل ممکن با افراد خانواده رابطه عاطفی و محبتی برقرار می کند و همچنان در انتظار همسر تا در بدو ورود به بهترین شکل از او پذیرایی نماید و او را مملو از احساس عاطفه و محبت می کند که تمام کمبودهای یک مرد را در کل روز از بین می برد ......
ولی حالا به این فکر کن که این خانوم هیچگونه استقبال خوب و محبتی آمیزی نداشته و بدتر از اینکه به یک مرد دیگری بیاندیشد که اینها موجب می شود این کمبودهای روزانه در مرد تلمبار شود و کم کم موجب سردی و کم اهمیتی به زن!!
دوست خوبم پس بهتر است از مشکلاتت بیان کنی و سعی در جستن ریشه انها و حل انها شوی تا کار بدتر از این نشود.......
RE: با احساس کمبود محبت در زندگی مشترکم چگونه کنار بیام؟
من 4 ساله که با همسرم ازدواج کردم ولی 3 ماهه که با این آقا هستم.این حرفهایی که شوهرم میزنه از روزهای اول ازدواجمون شروع شده.نمیخوام سعی کنم که کارمو توجیه کنم ولی من تو زندگی مشترکم خیلی صبر کردم و کوتاه اومدم.
من ۴ تا خواهر دارم و یه برادر.من از زندگیم راضی نبودم ولی چون حمایت خانوادمو ندارم مجبور به ماندگاری هستم.خانوادم هم تا حدی از مشکلات من باخبرن که حتی پدرم به خاطر زندگی من گریه میکرد و میگفت پشیمونم که تو رو به این خانواده دادم ولی چاره ای نیست باید بسوزی و بسازی.میدونم اشتباه کردم و از همین الان میخوام که دچار اشتباه بزرگی نشم همون بهتر که اشتباهات از طرف شوهرم و خانوادش باشه.:302:
RE: با احساس کمبود محبت در زندگی مشترکم چگونه کنار بیام؟
با سلام
شما از زندگی با همسرتون شدیدا خسته هستین و خودتون میگین که خیلی تلاش کردین و این زندگی درست نشد
ببین خانومی وقتی تو یه حالتی از زندگی ما آدما یه کمبودی داریم اولین چیزی که این کمبود رو برطرف کنه ما رو به خودش جذب میکنه
شما تو اوج کمبود محبت و مشکلاتی که با همسرت داری با این آقا برخورد کردی و وقتی ازش کوچکترین محبتی دیدی جذبش شدی این طبیعیه چون ایشون خلا شما رو داره پر میکنه و حتی حضور ایشون شاید باعث بشه شما مشکلات زندگیتو بیتشر ببینی
ولی عزیزم این احساسی که شما الان داری واسه خودت خطرناکه چون الان مثه کسی میمونی که تو یه بیابون تشنه ولت کردن و بهت آب رو نشون میدن در هر شرایطی اون آب رو میخوری
زمانی که تشنهی یک چیزی هستی تصمیم گیری اشتباهه چون به محض اینکه نیازت برطرف بشه شما منصرف میشی
اول تکلیفت رو با خودت و زندگیت مشخص کن شما چه بخوایی و چه نخوایی هنوز در عقد همسرت هستی و یک فرد متاهل
اگر ادامه زندگی براتون سخته باید براش چارهای بیاندیشید ولی در شرایطای که فرد سومی حضور داره ممکنه بر همهی تصمیمهای شما تاثیر بزاره
RE: با احساس کمبود محبت در زندگی مشترکم چگونه کنار بیام؟
مينوجان... بهت حق ميدم انقدر خسته و درمونده بشي. سخته! بخصوص اگر بي توجهي و بي محبتي از نفر اول زندگيت يعني همسرت باشه!
حالا بيا قضيه اون آقا رو بررسي كنيم.
هر اتفاقي كه در زندگي آدم ميفته ناشي از يك كمبود و دردي در آدم هست. فرض كن من افت تحصيلي پيدا كردم و بشدت دارم درجا مي زنم. يكي از به ظاهر دوستانم ميگه اگر از فلان قرص بخوري حالت خيلي خوب ميشه. منم مي خورم و مي بينم بله! انگار نه انگار كه مشكلي داشتم. حالم خوبه خوبه! كم كم دوز بيشتري از اون قرص رو مصرف مي كنم و هي به اون معتاد و معتادتر ميشم. طوري كه ديگه آويزوون اون دوستم ميشم كه بهم قرص برسونه. تا اينكه يه روز دوستم از دست آويزون بازي من خسته مي شه و داد مي زنه سرم كه اونا كه بهت دادم مواد مخدره دست از سرم بردار! و تو مي موني و يك دنيا نعشگي!!! و هزينه هاي سرسام آوري كه براي فرار از نعشگيت مجبوري هر روز بپردازي!
كار الان تو دقيقا همينجوريه. سه ماهه كه اين آقا داره بهترين وجه و زيباترين جلوه هاي شخصيتي خودش رو برات به نمايش مي گذاره.(مي دوني كه توي روابط غيرمستقيم مثل تلفن و چت، افراد خيلي راحت مي تونن در تخيل شما از خودشون يك اسطوره بسازند و نقطه ضعفهاشون رو پنهان كنند) كم كم مي گذره و تو به وجودش عادت مي كني و اين عادت تبديل به اعتياد ميشه. اونوقت اينبار اين تويي كه تبديل به موجود مزاحم ميشي كه طرفت براي رفع وابستگي تو فكري مي كنه! بي محلي، دق دادن و رنج دادن تو ميشه كار هر روز اون آقا!(نمونه هاي زيادي به همين شكل ديدم!)
همه اينها كي شروع شد؟ زماني كه تو بجاي حل مشكل سراغ مسكن رفتي!
حالا كه اينها رو خوندي اول نظرت رو بهم بگو ببينم فكرت چيه.
RE: با احساس کمبود محبت در زندگی مشترکم چگونه کنار بیام؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
مينوجان... بهت حق ميدم انقدر خسته و درمونده بشي. سخته! بخصوص اگر بي توجهي و بي محبتي از نفر اول زندگيت يعني همسرت باشه!
حالا بيا قضيه اون آقا رو بررسي كنيم.
هر اتفاقي كه در زندگي آدم ميفته ناشي از يك كمبود و دردي در آدم هست. فرض كن من افت تحصيلي پيدا كردم و بشدت دارم درجا مي زنم. يكي از به ظاهر دوستانم ميگه اگر از فلان قرص بخوري حالت خيلي خوب ميشه. منم مي خورم و مي بينم بله! انگار نه انگار كه مشكلي داشتم. حالم خوبه خوبه! كم كم دوز بيشتري از اون قرص رو مصرف مي كنم و هي به اون معتاد و معتادتر ميشم. طوري كه ديگه آويزوون اون دوستم ميشم كه بهم قرص برسونه. تا اينكه يه روز دوستم از دست آويزون بازي من خسته مي شه و داد مي زنه سرم كه اونا كه بهت دادم مواد مخدره دست از سرم بردار! و تو مي موني و يك دنيا نعشگي!!! و هزينه هاي سرسام آوري كه براي فرار از نعشگيت مجبوري هر روز بپردازي!
كار الان تو دقيقا همينجوريه. سه ماهه كه اين آقا داره بهترين وجه و زيباترين جلوه هاي شخصيتي خودش رو برات به نمايش مي گذاره.(مي دوني كه توي روابط غيرمستقيم مثل تلفن و چت، افراد خيلي راحت مي تونن در تخيل شما از خودشون يك اسطوره بسازند و نقطه ضعفهاشون رو پنهان كنند) كم كم مي گذره و تو به وجودش عادت مي كني و اين عادت تبديل به اعتياد ميشه. اونوقت اينبار اين تويي كه تبديل به موجود مزاحم ميشي كه طرفت براي رفع وابستگي تو فكري مي كنه! بي محلي، دق دادن و رنج دادن تو ميشه كار هر روز اون آقا!(نمونه هاي زيادي به همين شكل ديدم!)
همه اينها كي شروع شد؟ زماني كه تو بجاي حل مشكل سراغ مسكن رفتي!
حالا كه اينها رو خوندي اول نظرت رو بهم بگو ببينم فكرت چيه.
:104::104::104::104::104::104::104::104::104::104:
RE: با احساس کمبود محبت در زندگی مشترکم چگونه کنار بیام؟
سلام دوست عزيز!
با خوندن مشكلت نگرانت شدم.
ميدوني چرا؟
تو را تصور كردم : يك زن بااحساسي كه بين دو مرد بي احساس قرار گرفته اي.
اولي كه همسر توست با حرفها و اعمالش نامهربانه قلب پراحساس و طالب محبت تو را زخم ميزند. و دومي از اين آزردگي تو و احساساتت سواستفاده ميكنه تا تنوع طلبي خود را ارضا نمايد.
ولي تو عاقل تر از اين حرفهايي فكر نميكنم بخواهي يك مشكل را با يه مشكل ديگه حل كني!
به نظر من بهتره و عاقلانه تره كه اول تكليفتو با زندگي مشتركت حل كني.
تلاشتو براي حل مشكلاتت با همسرت بكني. نه به خاطر همسرت بلكه به خاطر خودت.
در مراحل بعدي اگه حل نشد به جدايي فكر كني. و بعد از همه اين مراحل وقتي تاهلي به كسي نداشتي ميتوني به كس ديگه اي فكر كني.
هميشه به ارزش وجودي خودت به عنوان يه زن ايمان داشته باش و اجازه نده مرداي دور و برت از احساسات قشنگت سواستفاده كنن.:43:
اميدوارم مشكلاتت زودتر حل بشه و به آرامش برسي:323: