-
نگاه کنید برادر من منم مثل شما عجله کردم گفتم این چیزا عادی میشه البته مشکل بنده یه کم بزرگترازمشکل شمابود ولی به حرحال منم یه جورای باظاهروجسم خانمم مشکل داشتم البته جسم خانم من واقعامشکل داشت الان هم یه تاپیک زدم میتونی مطالعه کنید ولی خواهشن اگه نمیتونید باذهن وفکرتون کناربیاین مطمعن باشین دراینده مشکلاتتون بیشترمیشه شماقراره بایه نفریک عمرزندگی کنید بایدواقع بین باشید اگه تودوران عقداینقداین قضیحه ذهنتون رودرگیر کرده مطمعن باشید هیچ لذتی ازاین دوران نمیبرید بعدازعروسی بدترمیشین بهتره که بایه مشاور حتما صحبت کنید یه بزرگی حرف خوبی میزد میگفت عاشقی کار دله وقتی عاشقی رومیسپاری به عقل به مشکل برمیخوری پس سعی کن ازهمین الان خانمتواز ته دل دوس داشته باشی اون دوستانی که میگن شغلتوبایدعوض کنید ااشتباه میگن شما بایددیدتون روعوض کنید گرنه خیابونا هم پر از خانمایی رنگارنگه دوست عزیزشما که نمیتونی چش بسته راه بری من پیشنهاد میکنم پیش یه روانشاس یامشاور خوب برید تواین قضیه به من خیلی کمک کردفقط سرسری نگیر چون هرچی میری جلوتر مشکلت بزرگترمیشه.
-
ولی به نظر من این موضوع به شغل ربطی نداره.همسر من شغلش کاملا مردونه اس .به هر حال ادم توی خیابون یا خیلی جاهای دیگه چشمش به دخترا میفته.همسر من حتی با خواهرش منو مقایسه میکرد و یا خانومای دوستاش.البته نه این که واضح در موردشون حرف بزنه ولی به هر حال من متوجه میشدم.شاید طلاق راه حل خوبی نیاشه ولی ادامه زندگی ام اگه این مشکل به صورت کامل براتون حل نشه به صلاح نیست.چون یه زندگی بدون عشق و هیجان رو باید تجربه کنید.و اینکه شاید با کوچیکترین مشکلی تو زندگیتون به فکر طلاق می افتید.ما الان شش ماه از عروسیمون میگذره و باید بهتون بگم شوهرم تقریبا این موضوعو قبول کرده اما من خیلی اذیت میشم.به هر حال هنوزم حس میکنم که به اجبار با این قضیه کنار اومده و داره زندگی میکنه.مثلا شاید قهر و دعوا تو زندگی خیلی ها نمک زندگیشون باشه ولی برای ما حتی یه مشکل کوچیکم باعث میشه هر دومون از ازدواجمون پشیمون بشیم و به روی همدیگه بیاریم.
-
بازم ممنون از دوستان..به نکته خوبی اشاره فرمودن نفس خانم ..چون من خانممو با همه مقایسه میکنم ..با خواهرش با عروساشون..حتی با برادر زاده ها و خواهر زاده هام که هنوز بیست ساله شونم نشده.. امروز تولد خانممه..براش کیک خریدم و براش یه هدیه گرون قیمت هم خریدم ولی اون لذتی رو که باید داشته باشم ندارم..واقعا حرف دلم اینه اگه اونی بود که میخواستمش الان برا رفتن به خونشون برا تولد گرفتن لحظه شماری باید میکردم ..اما ....:sad: هیچ کدوم از دوستای متاهل راهنماییم نکردن که آیا بعد مدتی خوب خواهم شد یا نه؟ تا این روزهارو به هر نحوی بگذرونم..
-
مشکل شما در درون شماست .اهل مقایسه اید
اگر با فرد دیگه ای هم ازدواج کنید بازم مقایسه خواهید کرد.و مسلما همیشه تفاوت هایی که چشم شما رو بگیره وجود خواهد داشت
شما باید دست از مقایسه بردارید همین.اگه واقعا نمیتونید در حق همسرتون بیشتر از این ظلم نکنید
-
سلام
آقای جوادیان فعلا به جدایی فکر نکنید ،تلاش خودتون رو بکنید و بعد اگه باز هم احساستون نسبت به همسرتون عوض نشد اون وقت میتونید تصمیم دیگه ای بگیرید.
خیلی نرم و زیرپوستی و لطیف می تونید تغییراتی که خواهان اون هستید رو به همسرتون بگید:
مثلا قدش رو که واقعا نمیشه کاریش کرد ولی اگه امکان داره قد خودتون و تیپ و قیافتون رو هم بفرمایید شاید اصلا خیلی هم به هم می آیید.آخه بلانسبت شما بعضی از آقایون اعتماد به سقفن.یادمه چند سال پیش منو به آقایی معرفی کرده بودن و معرف هی میگفت این آقا به قد حساسه و دختر قدبلند میخواد منم این آقارو حدودادی 185-190 تصور میکردم تا اینکه ایشون رو دیدم ایشون فقط دو سه سانت از من قدبلندتر بودن.من قد خودم 170 هست ولی فکر میکردم ایشون باید خیلی قدبلندتر باشن که همش به معیار قد تاکید میکردن.
ولی مسایل دیگه رو میشه تغییرش داد:
مثلا اگه لاغره یا چاقه،صورتش لاغره،جوش داره و...اینا قابل حله، فقط زمان میخواد و حوصله و یک سری راهکارها که اگه بگین مشکلتون دقیقا چیه من میتونم یه سری راهکارهارو بگم برای همین لاغری صورت و جوش و این چیزا.
یا مثلا تیپ و لباس کاملا قابل تغییره.همسرتون میتونن از یه خانم خوش سلیقه مثل خواهر خودش یا خواهر شما موقع خرید لباس نظرخواهی بکنن.
یا مثلا رنگ موهاش،مدل ابروهاش ونوع آرایش خیلی میتونه قیافه رو عوض کنه.من حدس میزنم همسر شما زیاد به آرایش وارد نیست.کافیه تمرین کنه و یه کلاس خودآرایی بره یا از خانم ماهر تو این زمینه کمک بگیره.
در مورد اینکه احساس اونایی که مشکلشون شبیه شما بود بعد از ازدواج تغییر میکنه یا نه:من برادر خودم رو مثال میزنم.برادر من یه پسر خوش قیافه و قد بلنده ولی وقتی با همسرش عقد کرد همش دنبال ایرادگیری از همسرش بود همش میگفت خیلی لاغره یا خیلی سبزه هستش یا چرا موهاشو این جوری درست میکنه چرا تیپش این جوریه و...حالا هر خواهر شوهر دیگه ای بود اونم شروع به ایرادگیری از عروسه میکرد ولی از اونجاییکه من خواهر شوهر خوبی هستم :311:به برادرم گفتم اگه صبر کنه در عرض چند ماه مشکلش حل میشه.البته همسرش هم متوجه سردی برادرم و علتش شده بود.
من یه روز با زنداداشم صحبت کردم و گفتم میتونه رو کمک من حساب کنه.آرایش کردن رو بهش یاد دادم،اینکه چه مدل مویی بیشتر بهش میاد،با هم رفتیم لباس خریدیم واسش،واسه لاغریش یه رژیم غذایی نوشتم و همش هم پیگیری میکردم که اجراش بکنه.الان باورتون نمیشه هر کسی که زنداداش منو دیده باورش نمیشه این همون دختره.الان هم احساس برادرم نسبت به همسرش خیلی بهتر شده.
من به برادرمم میگفتم که تو پسری و فکر میکنی این دخترای خوشگلی که بیرون می بینی تو خونه هم همین جوری هستن ولی باور کن من که دخترم اینارو با قیافه ساده هم دیدم و کلی از زیباییشون با آرایشه.البته قبول دارم چهره هایی هم داریم که بدون آرایش زیبا هستن ولی تعدادشون خیلی کمه و اکثر اوناییکه با آرایش خوشگل میشن قیافه معمولی دارن،و نکته مهم این که اونا میدونن چجوری آرایش بکنن تا بهشون بیاد ولی اوناییکه زیاد به آرایش وارد نیستن سرشون بی کلاه می مونه و نمی تونن زیباییشون رو نشون بدن.
این نکته رو هم بگم خیلی از دخترایی که خیلی زیبا هستند دنبال همسری مثل خودشون هستن یا اگه حاضر به ازدواج با پسری با قیافه معمولی بشن کلی امتیازها از اون پسر خواهند گرفت مثل مادیات و...پس شما فکر نکن که اگه از دختر خوشگلی خواستگاری میکردی حتما جواب مثبت میگرفتی.
به شما هم میگم که عجله نکنید و یکم فرصت بدید به خودتون.
موفق باشید:72:
-
ممنون آی تک خانم عزیز بابت نظرات مفیدتون..فعلا چیزی نمی نویسم تا برم پیش یه روانشناس دیگه ..ببینم ایشون نظرشون چیه؟ بازم از دوستای متاهل درخواست میکنم تجربیاتشونو بنویسن اونائیکه تاپیک منو میبینن..
-
راستی یک سوال بسیار مهم:
شما خودتان از نظر کمالات (اعم از ظاهری و باطنی ) در چه سطحی هستید که می خواهید همسرتان دارای صفاتی مانند زیبایی خیره کننده و ... باشد.
همان طور که خانم آی تک به صورت تلویحی به اشاره کردند این جمله را حتما آویزه گوشتان کنید:
"هیچ گاه همسرتان را به خاطر عیب هایی که دارد سرزنش نکنید زیرا به خاطر همین عیب هاست که نتوانسته با بهتر از شما ازدواج کند!"
البته ممکن است مانند من خوش شانس باشید!
-
سلام
به نظر من شما مسئله کمبود اعتماد به نفس داری ، و وسواسی که خودت اشاره کردی و همچنین مهارت ارتباطی ضعیفی داری وثبات هم نداری.
آقای جوادیان عشقی که از درون انسان می جوشه صرفا به خاطر بزرگی و عظمت معشوق نیست ،بلکه به خاطر بزرگی و عظمت و زیبایی درون عاشقه! چه اگه غیر این بود همه ی انسانها باید لحظه ای سر از سجده به درگاه خدابرنمی داشتند اما ...؟ ا برعکس عشق خدا به بندش که لحظه ای قطع نمیشه و برکت خدا در هرلحظه بر همه جاریه که نعمت و هدایتش برای حتی اونایی که به یادش نیستند هم وجود داره.
پس بکوش عظمت در نگاه تو باشد.
از بزرگی خوندم که میگفت: "مشکلات رو نمیشه در همون سطح از آگاهی که بوجود اومده حل کرد." پس یه پله برو بالاتر و به مسالت نگاه کن.
به خودت عشق بورز و خودت رو بشناس ،یعنی چشم ها را بشوی و جور دیگر ببین ..اما این جور دیگه دیدن مساله ای نیست که صبح اراده کنی .و شب بصیرت و عشق داشته باشی
بلکه باید براش تلاش کنی و اداره قوی داشته باشی .
زیبایی زندگی در اینه که مارو دقیقا از همون نقطه که ضعف داریم به چالش میکشونه تا رشد کنیم...شما هم قراره رشد کنی با انتخابت نجنگ و بی چون چرا هم نپذیرش اما تلاش کن درسی رو که توش نهفته یادبگیری تا قبول بشی. می دونم که خیلییی سخته اما وقتی برای "شما" پیش اومد حتما دلیلی داشته !
جای جنگیدن آرام باش،لحظه ای با خدا خلوت کن و از خودش بخواه که راه رو نشونت بده و اراده ای بهت بده که بتونی این مساله رو جوری حل کنی که یک عمر از لذت تصمیمت بهره مند بشی.حالا هر تصمیمی باشه.
منم همین الان گفتم: آمیییین
موفق باشید:72:
-
خودتان رو بذارید جای خانومتون،اگه ایشون همچین احساسی در مورد ظاهر شما داشتن ،اگه چشمشون دنبال زیبایی مردای دیگه بود و شما رو با اونا مقایسه میکردن چی؟چه حالی میشدین؟شما بهترین و خوشگلترین همسر دنیا رو هم که داشتین بازم یکی از اون بهتر وجود داشت و شما باز هم حسرت میخوردین.به لطف خدا من زیبا هستم و با اینکه 2 تا فرزند دارم ولی اندامم خوبه و با قبل از ازدواجم چندان تفاوتی نکردم،همسرم همیشه میگه توی همه مجالس میدرخشی،میگه به خودم میبالم که زن زیبایی دارم....درسته که من از شوهرم از نظر ظاهری بهترم ولی مهربونی ،صداقت و عشقی که به ما داره از زیبایی من هم بیشتره
اینا رو گفتم که بدونید قیافه حرف اول رو نمیزنه.ممکنه ایشون خیلی خوشگل باشه ولی اخلاق بدی داشته باشه یا اینکه حتی با توجه به زیباییش به گفته آقای بابای عزیز با کسی بهتر از شما ازدواج میکرد.
-
آقای جوادیان سلام
دوستان از ابعاد مختلف به مشکلتون نگاه کردن و نوشتن، که از بین همینا خیلی چیزا دستگیرتون میشه. من خواستم یه جمع بندی کنم.
1- در اینکه خانمهایی واقعا زیبا هستن شکی نیست ، الف : تعدادشون چقدر است ؟ ب: تعداد آنهایی که هم زیبایند و هم با اخلاقیات و اعتقادات شما هماهنگ هستند چقدر است؟ ج: همسران همین خانمهای زیبا خیلی وقتها آنها رازیبا نمیبینند و چشمشان دنبال زنهای دیگری است در اطرافم بسیار دیدم حتی در اقوام درجه یک. د: و این جمله "در دنیا گلهای زیبایی هستند که خوشبو نیستند و زنان زیبایی که دوست داشتنی نیستند"
2- در اینکه آرایش و لباس تاثیری حتی تا 90 درصد روی ظاهر میگذارد هم شکی نیست حتی خیلی وقتها بعضی خانمها با یک آرایش ساده اما حرفه ای زمین تا آسمان تغییر میکنند ، پس همسرتون باید بدونند چگونه آرایش کنند و لباس بپوشند، تاثیر لباس تا حدی است که حتی ممکن است خانمی زیبا باشد اما با آرایش خودش را زشت کند یا با لباسی تمام زیباییش را زیر سوال ببرد. حال ما با اغراق های پوستر و عکس و فیلم هنرپیشه هایی که چهره و اندامشان را برای شغلشان لازم دارند و حتی جراحیهای زیبایی سالانه میکنند و عده ای به خاطر داروهایی که استفاده میکنند و.. بچه دار هم نمیشوند کاری نداریم .
3- گاهی مواردی بوده که پس از سالها باز هم زن و شوهر به دل هم ننشسته اند و مواردی رو هم شاهد بوده ایم که بعد از عقد یا عروسی یا به مرور زمان عاشق هم شدند و هیچ یک را نمیتوان منکر شد.
4- به شخصه معتقدم که اگر کسی عاشق دیگری شود او را زیبا میبیند حتی در روابط ج ن س ی ، آنقدر از زیبایی او و آمیزش با او لذت میبرد که شاید با زیباترینها چنین لذتی نبرد پس یکی دیگر از راهها
عاشق بودن است و به قول شیدا برای همسرتان هزینه کنید باهم وقت بگذرانید و خاطره بسازید و شاید حتی واقعا مشکل از همسرتان نباشد و برعکس او خیلی هم زیبا باشد.
5-شغل شما وقتی شما چنین وسواسی دارید خیلی مضر است و من باز هم این توصیه را از روی تجربه ای که از نزدیک شاهد بودم میگویم، و هرگز نمیشود وقتی را که در کوچه خیابان برای لحظه ای زنی را میبینید با وقتی که هرروز ساعتها با زنهایی که به قصد خرید عطرو ادکلن زده و شیک و زیبا وارد فروشگاه شما میشوند و گاهی تا 40دقیقه هم خریدشان زمان میبرد مقایسه کرد.
در نتیجه شما ممکن است با هر فرد زیبایی هم به مشکلاتی برخورد کنید چه مشکلات اخلاقی چه مشکل تنوع طلبی و وسواس مقایسه ای که دارید پس باید وسواستان را درمان کنید ، همزمان باید
از همسرتان بخواهید که متنوع باشد و یا میتوانید درخواست کنید به یک کلاس خودآرایی برود نه برای اینکه صرفا خودآرایی را یاد بگیرد بلکه برای اینکه از حساسیت شما بدون دلخوری مطلع شود و بیشتر وقت بگذارد، اگر فکر میکنید هیچ جوره نمیتوانید با چهره همسرتان کنار بیایید بهتر است او و خودتان را تباه نکنید .
************************************************** *************************************
یکی از دوستان نزدیک من که اندام فوق العاده ای دارد و چهره ای متوسط اما بسیار شیک پوش و خوش سلیقه ازدواج کرد، با مردی که که بلحاظ شخصیتی و خانوادگی موقعیتی عالی داشت حتی همسرش برای اینکه معارف خود را بالا ببرد چند سال در حوزه تحصیل کرد و سفرهای خارجی هم بسیار میرفت و دنیا دیده بود اما بعد از 2سال از ازدواجشان در چندین مرکز خرید لوکس تهران مغازه هایی داشت که خلاصه شغلش را تغییر داد و شد وارد کننده و فروشنده لوازم آرایشی و مشتریانش هم خانمهای اغلب رنگی و جذاب بودند ، این آقا حالا که 5سال از تغییر شغلش میگذرد با بیش از 5 خانم روابط ج ن س ی داشته و همسرش را فقط تامین مالی میکند او اصلا همسرش را زیبا نمیبیند و همسرش هم بعد از 2سال تلاش دیگر اقدامی نکرد چون موضوع زیبایی او نبود بلکه جنونی بود که آن مرد دچارش شده بود و وقتی شما چنین وسواسی دارید بهتر از از چنین محیط هایی دوری کنید. همه میدانند که انسان باید آنقدر ثبات شخصیتی و عزت نفس داشته باید که با یک تغییر محیط و.. تغییر نکند اما بعضی واقعیتها و چه بسا تجربه ها را نمیشود انکار کرد.