حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
با سلام به همه دوستان
مدتی است عقد کردم.خانواده ی مادریم به خاطر انتخابم من رو طرد کردن و باهام قطع ارتباط کردن.دلیل اصلی اونها برای مخالفت شون این بود که خانواده شوهرم بی کلاس هستن.چون توی روستازندگی میکنن.من همسرم رو به خاطر صداقت و دل پاکی اش انتخاب کردم.ایشون فوق لیسانس دارن و سختی های زیادی توی زندگی شون متحمل شدن و به سختی درسشون رو ادامه دادن که همه اینها برای من ارزشمند هست. شب بله برون به خاطر قیافه ی ظاهری ایشون و خانواده ی ساده ای که دارن مورد تمسخر فامیل قرار گرفتم و همه من رو سرزنش می کردن به خاطر انتخابم.اما من به پشتوانه ی مادرم عقد کردم چون به انتخابم ایمان داشتم.شوهر من انسان کم حرفیه.یه کم خجالتیه و توی جمعی که نا آشنا باشن صحبت نمی کنه مگر اینکه سوالی ازش بپرسن.هیچ وقت دروغ نمی گه و البته این راستگویی اش گاهی باعث دردسر می شه.مثلا وقتی مادرم در مورد مقدار پولی که پس انداز داره ازش پرسید مبلغ دقیق اش رو گفت و این باعث شد مادرم به من حرفهایی بزنه که دلگیر بشم.من می دونم که ایشون از لحاظ مادی وضع خوبی نداره چون تا به حال سرپرستی مادر و برادر کوچکتر رو بر عهده داشته و بعد از ازدواج هم همون طور که قبل از عقد به من گفته بود می خواد که به اونها کمک کنه.از نظر خانواده ام من دارم زیادی از خودم مایه می ذارم و از خودگذشتگی دارم!چون من بهش گفتم اگه وضع مالی اش خوب نیست نیاز نیست مراسم عروسی بگیره.اما ایشون گفتن اگه خانواده ات دوست دارن مراسم می گیریم.من مطمئنم که اگه پول داشته باشه برام کم نمی ذاره اما مادرم می گه تو به حرف هیچ کی گوش نمی دی.اون ادایی ها و خاله هات اینم از من؟
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
هم حرف مادرت رو گوش بده و هم آنچه را که فکر می کنی درست رو انجام بده
:72:
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
با تشکر از خانم بالهای صداقت عزیز
با تناقضاتی که این وسط پیش میاد چه کنم؟
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
مثلا مادرم می گه باید مراسم عروسی توی تالار برات بگیره تمام فامیل رو دعوت کنیم و ... اما من می تونم که گرفتن مراسم اون طوری که مدر نظر مادرم هست برای همسرم با توجه به اینکه ایشون وضع مالی اش خوب نیست امکان پذیر نیست . مگر اینکه با وام و قرض که قطعا اینها باعث می شه بعدا خودمون واسه پس دادنش دچار مشکل بشیم.
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
هم كفو بودن با همسرت را هرگز فراموش نكن.:305: ممكنه الان كه هنوز زندگيت را شروع نكردي بگي مهم نيست. ولي وقتي وارد زندگي بشي مي فهمي كه خيلي خيلي خيلي مهمه و زير با اين هم كفو نبودن (از نظر فرهنگي، مالي، ...............................................) له خواهي شد.
به حرف خانوادت گوش كن.:305:
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
از شرایط بسیار مهم ازدواج هم کفو بودن زوجین است. کفو در لغت به معناى شبیه و مانند است، در مسئله ازدواج تا حدّى باید از نظر ظاهر و باطن بین دختر و پسر شباهت وجود داشته باشد.
کفو بودن به معنی مثل و شبیه هم بودن نیست بلکه به معنی متناسب بودن استکه ممکن است گاهی این تناسب در شبیه بودن باشد یا گاهی در هم جهت بودن ویا گاهی نیز در مکمل بودن نهفته باشد.
مهمترین موضوع در کفویت، ایمان است. در احادیث داریم مؤمن کفو مؤمن است درمسئله ازدواج باید به دو منظر توجه داشته باشیم یکی توجه به وضع موجودودیگری توجه به چیزی که آرزویش را داریم یا بعبارت دیگر باید فقط ایمان برای ما مطرح باشد باید ببینیم چقدر در امور زندگی ایمان را در رأس کارهایمان قرار می دهیم.
بی گمان از مهم ترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگی آرام، هم شأن بودن زن و مرد است. اسلام به هم شأن بودن زوجین در امر خطیر ازدواج تأکید فراوان کرده و با واژه «کفو» از آن یاد کرده است؛
مسئله هم کفو بودن در لسان امروزی مردم برابری از جهت خانواده و فرهنگ و تمکن مالی و علمی است اما در روایات ما همکفو بودن تنها در ایمان است !
رسول حق فرمود:
اَنْکِحُوا الاَْکْفاءَ وَ انْکِحُوا مِنْهُمْ وَ اخْتارُوا لِنُطَفِکُمْ.
زمینه ازدواج هم کفوها را فراهم کنید، و با هم کفو ازدواج کنید و آنان را براى بوجود آمدن فرزندان شایسته به عقد خود درآورید.
البته بر خانواده ها لازم است در مسئله هم کفو بودن، سختگیرى نکنند، وقتى پسر و دختر از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل اسلامى، و از نظر قیافه و هیکل ظاهر نزدیک به هم باشند، این دو از نظر شرع مقدس هم کفو و شبیه و همانند یکدیگرند، و در ازدواج آنان رحمت و برکت حق تجلّى خواهد کرد.
بنابراین هم قبیله بودن، همشهرى بودن، به اندازه هم ثروت داشتن، موجب هم کفوى نیست، بنا به حکم اسلام، عرب را بر عجم، سپید را بر سیاه، قرشى را بر غیر قرشى امتیازى نیست، امتیاز به تقواست و دو مرد و زن مسلمان با داشتن ایمان و تقوا و اخلاق و امانت و عفت و پاکى و طهارت و سلامت هم کفو یکدیگرند گرچه یکى عرب و دیگرى عجمیکى شهرى و دیگرى روستایى، یکى غنى و دیگرى فقیر، یکى سپید و دیگرى سیاه، یکى قبیله دار و دیگرى بى قبیله باشد.
اصول کافی یک باب در این زمینه دارد که کاملا گویایی این نکته هست حتی در روایات ذکر شده برتری به تقوی است و ارتباطی به اصل و نسب و شهرت و خانواده ندارد
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
ببين عزيزم اگه مي خواي كارت را توجيه كني اشكالي نداره ولي اميدوارم در آينده از اين كاري كه داري مي كني پشيمون نشي. (خيلي سخته خيلي خيلي):305:
مساله هم كفو بودن ظاهر، فرهنگ، مذهب، اخلاق، ايمان، تحصيلات، تمكن مالي و ..............................خودتون و خانوادهاتون را در بر مي گيره. اينا هيچ وقت فراموش نكن و به هيچ وجه هم سعي نداشته باش كه خودت و ديگران را توجيه كني چون اين فقط خودت هستي كه ضرر مي كني.
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tasnime_elahi
مثلا مادرم می گه باید مراسم عروسی توی تالار برات بگیره تمام فامیل رو دعوت کنیم و ...
این قسمت حق با مادرت هست
از خودگذشتگی شما در این رابطه نادرست هست چرا؟
چون داری از همین ابتدا وظایفی که مرد می بایست در زندگی انجام بده رو از دوشش برمیداری
دقت کن :305:
گرفتن مراسم عروسی یا نگرفتنش مورد نظر نیست
هدف این هست که اجازه بدهی هرشخص مسئولیتش را برعهده بگیرد
اما من می تونم که گرفتن مراسم اون طوری که مدر نظر مادرم هست برای همسرم با توجه به اینکه ایشون وضع مالی اش خوب نیست امکان پذیر نیست .
اینجا به آنچه فکر می کنی درست هست عمل کن
با مادر صحبت کن و ضمن هم حسی و درک کردن نگرانی اش برای تو
مراسمی رو بگیر که شوهرت از توانش برمیاد
( تاپیک مشاوره برای همه ) را بخون
مگر اینکه با وام و قرض که قطعا اینها باعث می شه بعدا خودمون واسه پس دادنش دچار مشکل بشیم.
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
دوستان عزیز این خانم عقد کردن و الان همسر اون آقا هستن. چرا اصرار دارید که منصرفشون کنید و پیشنهاد طلاق گرفتن می دهید؟
تسنیم عزیز،
بهتره از همین اول زندگی تمرین کنی و حواست باشه که نقش و وظایف همسرت را در زندگی خودت بپذیری ( باور کنی ) و بهش محول کنی. ایشون مسئول تامین اقتصادی خانواده هستند. این وظیقه را با دلسوزی بی جا و .. ازش نگیر یا به خودت منتقل نکن.
بهتره که یک مراسم عروسی داشته باشید. به هر شکلی که خودتون صلاح می دونید. می تونید توی تالار با شرایطی که مادرتون می گه باشه ولی مهمونهای کمتری دعوت کنید. می تونید خودتون ماشین عروس را تزیین کنید یا سفره عقد بچینید یا لباس عروس را به جای خریدن، موقتی بگیرید و با این صرفه جوییها به همسرتون کمک کنید. اما اینکه اصلا مراسم نگیرید درست نیست.
این لطف های مکرر یه روز تبدیل به وظیفه می شه. این دلسوزیها کم کم به توقع از طرف مقابل تبدیل می شه و ... اجازه بدید همسرتون مرد خانواده باشه. با دلسوزی ضعیفش نکنید.
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
سلام.تسنیم جان به انتخاب شما و همچنین این ثبات قدمتان افرین میگویم:104: شوهر شما باید به داشتن هچین خانمی افتخار کنه .با مادرت قاطعانه اما با احترام و با دلایل منطقی صحبت کن.جواب میده منم شرایط تقریبا مثل شما دارم.وقتی شما تونستی مادرت رو قانع کنی مطمئن باش اونم طرفدارت میشه و جلوی بقیه می ایسته.در ضمن مواظب باش شوهرت خیلی خودش رو وقف خونواده اش نکنه:305: چون نتیجه معکوس میده. راستی یه کم از اخلاقیات خانواده همسرت بگو
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
ببخش تسنيم جان من نمي دونستم شما عقد كردين.:316:
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط jili4000
سلام.تسنیم جان به انتخاب شما و همچنین این ثبات قدمتان افرین میگویم:104: شوهر شما باید به داشتن هچین خانمی افتخار کنه .با مادرت قاطعانه اما با احترام و با دلایل منطقی صحبت کن.جواب میده منم شرایط تقریبا مثل شما دارم.وقتی شما تونستی مادرت رو قانع کنی مطمئن باش اونم طرفدارت میشه و جلوی بقیه می ایسته.در ضمن مواظب باش شوهرت خیلی خودش رو وقف خونواده اش نکنه:305: چون نتیجه معکوس میده. راستی یه کم از اخلاقیات خانواده همسرت بگو
Jili عزیز
ممنونم از لطف شما :72:پدر همسرم کشاورز بودن و وقتیکه شوهرم بچه بوده به رحمت خدا رفتن.مادر شوهرم به سختی بچه ها رو بزرگ کرده. همسرم از بچگی کار می کرده و همزمان درسش رو هم خونده تا مقطع فوق لیسانس.در حال حاضر خواهر و برادرهاش همگی سر خونه و زندگی خودشون رفتن و کمک چندانی به مادرشون نمی کنن .ولی ایشون به خاطر احترام و علاقه زیادی که به مادرشون دارن از لحاظ مالی مادر و برادر کوچکترشون رو حمایت می کنن.خانواده شوهرم ساده و بی تکلف هستن و هنوز اون صداقت و صفای روستا رو حفظ کرده و دارن.اما خانواده مادریم اصلا این خوبی ها رو نمی بینن و فقظ ظاهراونها رو می بینن .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
ببخش تسنيم جان من نمي دونستم شما عقد كردين.:316:
لیلای عزیز میدونم که هدف شما خیر هست و قصد کمک داشتین.ممنونم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شب نم
دوستان عزیز این خانم عقد کردن و الان همسر اون آقا هستن. چرا اصرار دارید که منصرفشون کنید و پیشنهاد طلاق گرفتن می دهید؟
تسنیم عزیز،
بهتره از همین اول زندگی تمرین کنی و حواست باشه که نقش و وظایف همسرت را در زندگی خودت بپذیری ( باور کنی ) و بهش محول کنی. ایشون مسئول تامین اقتصادی خانواده هستند. این وظیقه را با دلسوزی بی جا و .. ازش نگیر یا به خودت منتقل نکن.
بهتره که یک مراسم عروسی داشته باشید. به هر شکلی که خودتون صلاح می دونید. می تونید توی تالار با شرایطی که مادرتون می گه باشه ولی مهمونهای کمتری دعوت کنید. می تونید خودتون ماشین عروس را تزیین کنید یا سفره عقد بچینید یا لباس عروس را به جای خریدن، موقتی بگیرید و با این صرفه جوییها به همسرتون کمک کنید. اما اینکه اصلا مراسم نگیرید درست نیست.
این لطف های مکرر یه روز تبدیل به وظیفه می شه. این دلسوزیها کم کم به توقع از طرف مقابل تبدیل می شه و ... اجازه بدید همسرتون مرد خانواده باشه. با دلسوزی ضعیفش نکنید.
شبنم جان از راهنمایی ات ممنونم.
عزیزم خیلی دوست دارم بدونم حد و حدود این دلسوزی ها دقیقا چقدر می تونه باشه و به چه صورت نمود پیدا کنه خوب هست وایجاد عادات بد نمی کنه.من و همسرم الان توی همه کارها با هم مشورت می کنیم و البته بیشتر اوقات به آنچه من می گم عمل می شه .آیا همین رفتار می تونه ایشون رو ضعیف کنه؟؟
از دوستان دیگر هم ممنون می شم راهنمایی کنن.
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
سلام خواهر خوبم.
من فقط در اینجا از اتفاقی که برای خودم افتاده مگویم تا مطمئن بشوی که کاری که میکنی درسته.
من دارای خواستگاران بسیاری بودم و از میان تمام آنها مردی را انتخاب کردم که از لحاظ خانواده ام در سطح ما نبودن و از لحاظ فرهنگی با خوانواده ام فرق داشتند و لی با خود من منطبق بودند وچون راستش را بخوهید من خانواده مذهبی ندارم و دوست داشتم با یک مرد مذهبی ازدواج کنم ولی خانوادم مخالف بودند.
فرض کنید همسر من ریش های بلند می گذاشت و من همین چیزها را می پسندیدم و لی مادرم در شب عروسی اصرا می کرد که همسرم کروات بزند و من هم چون او دوست نداشت نذاشتم چیزی به او تحمیل بشود.
البته بگویم که خانواده من در اصل همسرم را به خاطر من قبول کرده بودند و چون من بسیار صبر کرده بودم تا با فرد دلخواهم ازدواج کنم آنها هم مجبور بودند ما را بپذیرند.
ولی مهم این است که ما یعنی من و همسرم با هم اختلاف فرهنگی کمی داشتیم. البته فشارهای پدر و مادرم گاهی او قات روی من تاثیر می گذاشت و من هم مثل آنها فکر می کردم ولی الآن بعد از دو سال هیچ اثری از آن اختلافات نیست .چون من همسرم را بسیار خوب درک کردم و او را چون دوست داشتم در جایگاه خودش پذیرفتم و با درک بالا همه اختلافات را کم کم حل کردیم.
حال میخواهم به شما بگویم که اگر شما از ایمان،صداقت و انعطاف پذیری و شعور همسرت مطمئن هستی روی حرف خودت بایست و البته درباره عروسی گرفتن حتما عروسی را بگیر (به علت های گوناگون این را خدمتتان عرض می کنم)
ولی تا جایی که می توانی سرفه جویی کن.
حرف پدر و مادر را درباره مهریه و عروسی گرفتن گوش کن که اینها از محکمات زندگی است و بعدا کسی نیست از شما به خاطر عروسی نگرفتن تشکر کند.
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
[quote=tasnime_elahi]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط jili4000
عزیزم خیلی دوست دارم بدونم حد و حدود این دلسوزی ها دقیقا چقدر می تونه باشه و به چه صورت نمود پیدا کنه خوب هست وایجاد عادات بد نمی کنه.من و همسرم الان توی همه کارها با هم مشورت می کنیم و البته بیشتر اوقات به آنچه من می گم عمل می شه .آیا همین رفتار می تونه ایشون رو ضعیف کنه؟؟
از دوستان دیگر هم ممنون می شم راهنمایی کنن.
تسنیم عزیز،
این حد و حدودها نسبی است و بستگی به فاکتورهای مختلفی داره. شما دختر عاقلی هستی و خودتون در عمل راحت می تونید این حدود را در زندگیتون پیدا کنید.
شما از درست کردن غذا برای همسرتون لذت می برید و این را راهی برای ابراز محبت و علاقتون می دونید و با این کار از نظر روحی ارضا می شید. حالا فرض کنید که همسرتون هر شب به شما بگن که برای اینکه خسته نشی نمی خواد غذا درست کنی و از بیرون غذا می گیریم. ایشون قصدشون محبت است و شما هم در نگاه اول خوشحال می شید. اما در واقع یکی از راههای ابراز محبت شما و ارضای روح شما ازتون گرفته می شه. این کار اگر چند بار در ماه باشه، جالب و لازم است. اما اگر همیشگی باشه به ضرر فضای عاطفی خانواده است.
همسر شما از تامین اقتصادی شما لذت می بره و احساس قدرت می کنه. وقتی نیازهای مادی شما را برآورده می کنه از نظر روحی ارضا می شه. انگیزه تلاش بیشتر پیدا می کنه. حالا اگر شما توقعات اقتصادیتون را کم کنید، شاید در نگاه اول خوشحال هم بشن، اما در واقع شما به طور غیرمستقیم راه ابراز علاقه به همسر را ازشون گرفتید. احساس خوشایندی که از تامین نیاز شما بهش دست خواهد داد را ازش گرفتید. یکی دوبار چشم پوشی از خواسته ها، صرفه جویی و ... مثل همان چند بار در ماه بیرون غذا خوردن است. اما تکرارش؟؟
همسر شما از سن پایین کار کرده و مطمئنا در این زمینه مرد قوی و قابل اعتمادی هست. اینکه شما مراسم نخواهید کمک مالی به ایشون است. اما در مقابل خانواده تون احساس ضعف می کنه. اعتماد به نفسش را ممکنه کم کنه. بذارید در مقابل خانواده شما احساس تحقیر نکنه. حالا که خودش هم مایله، مراسم بگیرید. مخصوصا که این مراسم در نگاه خانواده و اقوام هم به همسرتون موثره. صرفه جوییهای دیگه ای می تونید توی زندگی شخصیتون بکنید که اقوام هم خبر نداشته باشند و همسرتون زیر سوال نره.:72:
RE: حرف خانواده ام رو گوش بدم یا آنچه که فکر میکنم درست تر هست رو انجام بدم؟
tasnime_elahi عزیز الان میفهمم چی میگی
اینکه گفتی کسی که کسی رو بخواد پای عشقش می ایسته راست گفتی..مثل خودت عزیزم
که پای عشقت وایسادی...خیلی بهت تبریک می گم بابت استقامتت...اما به مرد جماعت حتی
بهترینش ، لطف زیادی که بکنی فکر می کنه وظیفته... پس با عرف جامعه زندگی کن چون اینجا
مدینه فاضله نیست و ما بین همین مردم زندگی می کنیم و خوردمون می کنن اما جاهایی که
حرف کاملا غلط میزنن کار درست رو انجام بده...بهر حال مادر و پدر هم زحمت کشیدن تا به اینجا
رسیدی پس کمی هم به دلشون راه بیا نه کامل...بگو وسع ما یه مراسم عروسی سادست...
آدمن میفهمن حال بچشون رو ... این که اصلا رضایت دادن به ازدواجت یعنی درکت می کنن...
تو هم درسته که همسر خوبی داری اما بهش بگو تلاشش رو بکنه واسه اینکه به مرور زمان تو
دل خانوادت جا باز کنه!!! این وسط باید زیرک باشی...هم حرف خانوادت رو گوش بدی هم کار
درست رو انجام بدی...لطفا "یا " نذار بین این دو چون هر دو جزئی از وجودتن
خوشبخت باشی عزیزم