-
بله، داروهایی هست که شما استفاده کنید البته در کنار روان درمانی که خیلی میتونه موثر باشه . شما رو تا حد زیادی از این نشخوار فکری که الان دچارش هستین نجات
میده .
خانمتون از نظر رفتاری چطور هستن ؟غیر از اخلاق های خوبی که گفتین دارن رفتارهایی درشون هست که در شما کشش ایجاد کنه؟ منظورم شیطنتها و رفتارهای زنانه هست.
-
سلام. من تاپیک های شمارو مختصر خوندم همشو .. یه سوال داشتم مگه قد خانوم شما چقدره ؟ عددشو بگین چون قبلا یه بار گفتین که با پاشنه بلند هم شونه شما میشه. ممنون میشم پاسخ بدین!!:18:
-
با سلام..والله شیطنت خاصی ندارن.. البته من نمیدونم بقیه خانمها چه مدل شیطنت هائی تو خونه انجام میدن.. ولی دستپختشون خوبه.. بعد شام سرشو میذاره رو پامو مختصر حرف میزنیم.. من زیاد صحبت نمیکنم چون کمی درون گرا هستم شایدم
بدلیل علاقه کمم زیاد خوشم نمیاد حرف بزنم.. بیشتر دوس داره پول جم کنیم و چیزهای زیادی ازم نمیخواد..مراعات حال منو میکنه تو هر جا.. ولی من براش میخرم خودم..
-
سلام...
خیلی جالبه که من یک دختر هستم و دقیقا مشکل ذهنی شمارو دارم...منم خسته شدم... دیگه از جنگ باخودم به ستوه اومدم... همه چیزو همه کس رو کنار گذاشتم الان و فقط منتظرم ینفررو ببینم که قدش بلند باشه و ذهنم بچسبه بهش... هییییچچ رفتار دیگش تو چشمم نمیاد حتی بقول شما آدمای معمولی هم برام زیبا شدنووومن چندساله با این مشکل مواجه ام. ازینکه اینقدر کوته بینم از خودم بدم میاد ولی راه فراری ازین فکر ندارم. حالا من مجردم و سختیش اینجا میشه که ذهنم میگه توکه به کسی تعهد نداری پس به فلانی فکر کن که قدبلنده و خوشگله و .... بدیش هم اینه که مبارزه با این افکار وحشتناکه... از وحشت اینکه ازدواجی از سر ظاهر داشته باشم و بخاطر چیزهای مسخره خودمو اسیر کنم رهام نمیکنه ولی فکرام اونقدرررر قویه که گاهی میگم ولش کن باداباد هرچی شد شد...
جالبه کسی وارد زندگی من شد که تمااااام معیارهای منو داشت بابت ازدواج بجز دو مورد که خونه و قد بلند بود و من گذشتم.... من گذشتمووو هرکس شنید برام تاسف خورد خودم هنوز ناراحتم وی فکر میکنم پیغام بدم که بله هست جوابم با این فکرا بعد ازدواج چه کنم چون من اصلا آدمی نیستم که ظاهر خودمو حفظ کنم و چیزی ناراحتم کنه کلا بهم میریزم
مشاور انسانی و خوب هم تو شهر ما نیست و من به کسی اعتماد ندارم واقعن سردرگمم
واقعااا دوستش دارمو وقتی به خودشو سبک زندگیشو برنامه هاش فکر میکنم آرزو میکنم کنارم بود ولی وقتی ینفر قدبلندو خیلی شیک رو میبینم کلا حال و هوام عوض میشه
ما باید چکار کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا ما این مشکلو داریم...اونقدر از خدا میخوام بهم کمک کنه که نگو..همش نذر همش دعا همش جاسه قرآنی ولی تاثیرشون یروزه....
منم مثل شما میخوام خوب شم....ولی نمیدونم چطوری...:54:
-
سلام.. خیال عزیز دیروز براتون جواب نوشتم ولی نیومد.. بله قدشون در همون حدی هستش که نوشتین.. ولی دوست داشتم کمی بلندتر از قد فعلیشون باشه..
ستاره سربی عزیز خوبه شما مجردین و در حال حاضر با کسی نیستین.. راحت خواستگاراتونو برانداز کنید و به یکی که قد و اندامش باب میلتونه چراغ سبز بدین و بعد برین سراغه ملاکهای بعدیتون ..
-
مسئله اینجاست که آیاا به اون قدی که مد نظرمه که متاسفانه در حد 3-4سانت اختلافه،برسم یا برسیم، آرامش رو بدست میاریم؟؟
من خواستگارای خوبی داشتم ولی طرز تفکر و سبک زندگی و اعتقادات کسی که تو زندگیم بود رو هیچکدوم نداشتن بطوری که واقعا ناامید میشم گاهی....
وی افکار وسواس گونه ما نمیذاره اینارو ببینیم.... فقط زوم شده رو قد... گاهی حس میکنم باعث شده واقعاااا هچ ملاک دیگه ای نداشته باشم و ندارم...فقط قدش مثلا دوسانت بلندتر باشه اوکی هستم و اینکه یمقدار از لحاظ مالی قویتر باشه،؟ دیگه نه به اخلاق نه جهانبینیش نه خانادش نه هیچیه دیگه توجه نمیکنم
من میخوام تلاش کنم بتونم ذهنمو برای پذیرش همین آدم آماده کنم...شد که چه بهتر (ان شاالله) ولی اگر برعکس بشه بازم بضرر من نمیشه و وسواس فکریم حل میشه
یکی از مواردی که بهتون فشار میاره اینه که حس میکنید اجبار دارید که این فرد رو تا همیشه بپذیرید و این حس مقاومت ذهن شمارو خیلی قوی میکنه و یک مسئله دیگه هم اینکه خانومتون تمام عشقشو به شما ابراز میکنه و خیالتون راحته همیشه هست... یکم خودتونو رها کنید... جتی اگر لازم میدونید فاصله بگیرید... یکم به خودتونو کارهاتون برسید... من کاملا میدونم شما چه حسی دارید...تمام دوستای من میگن افکار من بیشتر شبیه پسرهاست تا دخترها... سخته واقعا این شرایط... ولی پیش خودتون هیچ تجزیه تحلیلی نکنید و نتیجه گیری نکنید، گاهی ذهن شما گولتون میزنه تا آرامش رو برگردونه و حق رو کامل به شما میده... فقط با یک مشاور خوب و قابل اعتماد مشورت کنید و بذارید جهت دهی افکارتون تحت نظر یه متخصص باشه
اگر یه مشاور خب تو شهر ما بود من دریغ نمیکردم چون من برای دومین بار و با دوفرد کاملا متفاوت دچار وسواس فکری شدم ...یعنی میخوام بگم اینکه یوقت فکر کنید این بره و کس دیگه بیاد همه چی حل میشه اشتباهه...فقط نذارید افکارتون عمیق شه و به تمام ابعاد ذهن شما نفوذ کنه... مقتدرانه و با تدبیر جلوشو بگیرید
-
ممنون بابت نظرتون.. کمی سخته بله ولی باید تحمل کرد و یواش یواش با مرور نقاط مثبت همسر , جای ایرادات و پر کرد ..گرچه خلاصی از این افکار وقتی مغز اونارو موجه و حقیقت میدونه کار بسیار مشکلیه ..
خانمم یک هفته رفته بود مسافرت و من اخرهاش خیلی دلم براش تنگ شده بود.. ولی یه چیزی تو دردنم میگه داری حماقت میکنی.. این و اگه من میتونستم یه طوری از ذهنم پاکش کنم نصف مشکلاتم حل شده بود.. ولی نمیدونم چطوری؟
در مورد بند اخر صحبتاتون شک دارم..نمیدونم چقد راسته که اگه یکی دیگه بیاد بازم همینطوری میشیم..
-
با سلام
با این شیطان درون که هی آلارم میدهد به شما و میگوید داری حماقت میکنی ....روبرو شوید و هروقت این پیامها را می دهد .... بگو یید «به تو ربطی نداره .... میخوام حماقت کنم .... اصلاً دوست دارم .... توچه کار داری .... خانممه خیلی خوبه و دوستش دارم و یه تار مویش را به صدها دختر خوشکل نمیدهم .... حالا هی بیا و تلاش کن منو دلسرد کنی .... من به خدا تکیه میکنم و به تو محل نمیدم ..... »
همچنین در این موقعیت سعی کنید ذکری مجرب بخوانید و شیطان را از خود دور کنید .... در حالت معمول هم ویژگیهای مثبت خانمت را برجسته کن و مطمئن شو که هیچ آدم بیستی پیدا نمیشه و بگو پس خدا را شکر که خانم من اگر کاستی ای هم داره در قدش هست نه در اخلاق و افکار و عقیده اش که آسیب های زیادی برای من و بچه هام در بر داره ....
و به خودتون هم نگاه کنید و ببینید که آیا همه چیز تمام هستید ؟ آیا کاستی ندارید ؟
زندگی محل امتحان و آزمایش است و ما باید مبارزه کنیم با آفت ها تا از آزمایش سربلند بیرون آییم .... آزمایش شما هم این هست .... و راه مبارزه شما کنترل شدید نگاه و ذهن است .
ببخشید اما نگاه شما داره به سوی هرز میره . یا کارتان را عوض کنید یا باید خیلی کنترل بر چشمانتان داشته و غالباً در مواجهه با خانمها فرو بندیدش .
-
سلام
ممکن بود خانم اهل شرارت بود دنبال خرج های زیاد مدل های مختلف بله معمولا اقایون به این شکل میپسندند
بنده خدایی میگفت اگر نداشته باشم باید قرض کنم ولی خاسته خانم را بجا بیاورم اهل قناعت نبود هییییچ
و اقا را مجبور به قرض کردن میکرد
این که بیای هر روز سری به مشکلی که خودت برای خودت دست پا کردی بزنی و درگیر کنید
کاری از پیش نمی برید اگر بتوانی خیلی راحت مهربان با خانم صحبت کنید و نیاز هایتان را باز گو کنید
خیلی زود مشکل شما حل میشود و ابتدا ویزگیهای خوبش را عنوان کنید بعد ان قسمتی که قابل تغییر میباشد حالا چه رفتاری و جسمی و...
را برایش بازگو کنید
هر شخصی در خانوادش بایک سری بایدها و نبایدها رشد کرده و تربیت شده که امکان تغییرش کمی سخت است ولی شدنیست
خدارا شکر کنید که خانمی با عفت دارید
من شنیدم و تجربه کردم که وقتی بیمار هستید یا مشکلی دارید زیاد به زبان نیاورید چون باعث
میشود همه نقاط منفی دیده شود و ذهن هر چه که به ان فکر کنی نصیبت میکند
پس از امروز در ذهن خودت خوبیهارو بیاور و به خاطر انها خدارا سپاس بگویید تا خوشبختی را حس کنید
-
آقای جوادیان توصیه من به شما این است که جلسات حضوری خود را با آن مشاوره مجرب ادامه دهید.
اینجا همه افراد عادی هستند که از دید خودشون به قضیه نگاه میکنند. نگاه یک متخصص خیلی با نگاه ما فرق داره.
بعضی از مشکلات برای بعضی از کاربران قابل درک نیست (به دلیل جنسیتشون) و گاهی اشرافی به چگونگی حل آن ندارند. ادامه تاپیکهای شما در این سایت فقط باعث تشدید تمرکز شما روی مسئله ظاهر همسرتون است.