بهترین کاری که تو این شرایط میتونیم انجام بدیم چیه؟
سلام به همه ی دوستان خوبم :72:امیدوارم مثل همیشه من رو هم از پیشنهاد های ارزندتون بی بهره نذارید. مدت 2 هفته است که با یک آقایی آشنا شدم، قرار شده که ما همدیگرو بشناسیم تا اگه خداخواست با هم ازدواج کنیم. البته مادر های ما هم مطلعند. تو این 2 هفته ما با سوال های بسیاری که از هم کردیم اگه صد در صد همه چیزو درست بهم گفته باشه ،متوجه شدیم که از لحاظ خانوادگی، فرهنگی،اعتقادی،مذهبی و... متناسبیم و مهمتر از همه وحدت فکری داریم. فقط یه موضوعی پیش اومده که منو تا حدودی گیج کرده، این آقا چند روز ه شدیدا به من ابراز علاقه میکنه ... و همش از من میپرسه تو چه حسی نسبت به من داری؟ اون معتقده که حسش خیلی قویه و ما همدیگرو دوست داریم و به درد هم میخوریم. منم همیشه به این معتقدم که تا از احساس و تصمیمم مطمئن نشدم بیانش نکنم به خاطر همین این آقا از این موضوع ناراحت میشه و میگه تو حرف دلتو نمیتونی بیان کنی، میگه آدم باید به حسش اعتماد کنه و بگه، حالا چه بعدا خدا بخواد و با هم ازدواج بکنیم چه نکنیم .ولی من فقط تو این مورد نمیتونم این طور بی مهابا ابراز علاقه کنم ، میگم عجله نکن بذار مطمئن بشیم(حالا شما که غریبه نیستید من دوست دارم بعد از رسمی شدن رابطه ابراز علاقه کنم) حتی بعضی مواقع شک میکنم میگم نکنه اون طور که نشون میده نباشه چون خیلی زودتر از اون چیزی که فکر میکردم ابراز علاقه کرد. سوالاتی که تو ذهنم پیش میاد اذیتم میکنه.راستی این موضوع را هم بگم که دوست صمیمی من 2 سال پیش با یک پسر مذهبی و مورد تایید همه نامزد کرد بعد از چند ماه طرف تو زرد از آب در اومد، این موضوع نا خواسته رو من اثر گذاشته، میدونم که همه این طور نیستندولی خیلی وقتا فکر میکنم ممکنه طرف اینقدر زرنگ باشه که دروغاشو متوجه نشم.برای همین فعلا ابراز علاقه نمیکنم ، پیش خودم میگم بزار بیشتر مطمئن بشی . خلاصه بیشتر از این وقت ارزشمندتونو نمیگیرم فقط به من پیشنهاد بدین که با این موردی که پیش اومده چه کار کنم؟ به نظر شما ابراز علاقه به این زودی درسته؟هر چند از کسی خوشمون بیاد. واینکه چطور میشه این دوران رو به بهترین نهو گذروند تا تکلیف مشخص بشه؟
RE: بهترین کاری که تو این شرایط میتونیم انجام بدیم چیه؟
سلام امریم
اگر مطالب ما را در بخش مشاوره ازدواج به دقت خوانده باشید، به این نکته بر می خورید، که مهمتر از حرفهای آدمها ، رفتار های آنهاست و مخصوصا احساس های همراه با حرفها و کردارشان. و اینها به مواقع خاص یا بحرانی بهتر خود را نشون می ده.
وقتی زیر کولر دراز کشیدم و تخمه می شکنیم و جک میگیم، همه سعه صدر دارند، همه حرفهای عاشقانه بلدند و ....
اما معمولا افراد در اختلاف نظرها، سختی ها و تفاوت اندیشه ها بیشتر خودشون را نشان می دهند. موقع حرف زدن همه ما خویشتنداریم. اما موقع عمل چی؟
لذا یکی از معیارهای لازم برای ازدواج اینست که ما طرف مقابل خود را به خاطر اعتقاداتش مورد فشار قرار ندهیم. لذا این حق شماست تا وقتی که در تعهد کسی نیستی، به او وابسته نشوی و یا احساساتت را به پایش نریزی. اتفاقا ما روش صحیح شما را توصیه می کنیم و می گوئیم برای اینکه فرایند شناخت در همسرگزینی تحریف نشود، از مداخله احساسات جلوگیری کنید، تا افراد راحت مسائل و نقاط ضعف خود را رو کنند.
اگر علاوه بر مادرتان ، کل خانواده هم درجریان قرار بگیرند و شما ها با خانواده های هم نیز آشنا شوید، مسائل تعهد بیشتر مطرح می شود. و علاوه بر حرفها بر سبک رفتاری همدیگر و خانواده ها هم بیشتر آگاهی می یابید.
اگر معیارهای ازدواج و مقالات آن بخش را به دقت مطالعه کرده باشید، مسئله احساس جزء حداقل ها هست و فرض بر اینست که وقتی دو نفر در همسرگزینی وارد می شوند و ادامه می دهند به آن اندازه به هم علاقمند هستند که یکدیگر را مورد بررسی قرار دهند و بقیه آن باید روی مسائل اساسی مثل انعطاف پذیری، استقلال ، مسئولیت پذیری، تقسیم وظایف، خود آگاهی، سعه صدر و بلوغ های روانی و اجتماعی و .... سرمایه گذاری شود.
RE: بهترین کاری که تو این شرایط میتونیم انجام بدیم چیه؟
جدیدا یه سوالی برام پیش اومده! ما برای انتخاب همسر کلی زحمت میکشیم، با سوالات مختلف و ریز و درشت که این همه رواشناس طرح میکنن و میگن که برای شناخت باید بپرسی میپرسیم، و در شرایط مختلف طرف رو امتحان میکنیم، خلاصه با صرف کلی وقت همه ی این کارا رو میکنیم ولی جدیدا حس میکنم که با وجود این همه پیشرفت و سخت گرفتن مشکلات تو ازدواج بیشتر شده و با این کارا نمیشه طرف رو خوب شناخت . خودمونیم حرف اول و آخرو دل نمیزنه؟این همه پیچیدگی که به موضوع شناخت طرف میدن نیست. آخرشم هممون به این نتیجه میرسیم که ازدواج مثل هندوانه است تا با یکی نریم زیر یه سقف نمیتونیم بشناسیمش. پس چرا تو این مبحث اینقدر ما رو گیج میکنن.
RE: بهترین کاری که تو این شرایط میتونیم انجام بدیم چیه؟
سلام ا مریم
دقت کن:
ما با یک نفر ازدواج نمی کنیم!! ما با سه شخصیت ازدواج می کنیم
1 - شخصیتی که واقعا آن فرد دارد.
2 - شخصیتی که ما تصور می کنیم که آن فرد دارد و می شناسیم.
3 - شخصیتی که فرد در زندگی با ما و در تعامل با ما پیدا می کند.
لذا بررسی و تحقیق های اول ازدواج و دقت ها برای اینست که ما شماره 1 و 2 را به هم نزدیک کنیم، یعنی میزان شناختی که از طرف پیدا می کنیم آنقدر باشد که شبیه به واقعیت فرد باشد.
اما قسمت مهم بخش سوم هست. یعنی احساسی که بین ما در اول ازدواج به وجود می آید، خود به خود باقی نمی ماند یا بیشتر نمی شود، به این معنا که ما باید آگاهی ها و مهارتهایی در زندگی داشته باشیم که چنین عشقی را حفظ کنیم و گسترش دهیم.
یعنی با انتخاب صحیح کارما شروع شده است، نه اینکه تمام شده باشد.
به هر حال در همه جنبه های زندگی میزان زیادی تلاش و تدبیر نیاز است و در نهایت متغیرهای باقیمانده در دست ما نیست.
فرض کنیم که ما برای کنکور همه انرژی ، تلاش و تدبیر خودمون را می گذاریم، حالا اگر خدایی نکرده آنروز ما زمین خوردیم و به بیمارستان منتقل شدیم و نتوانستیم در کنکور شرکت کنیم، این اتفاق است. این یعنی متغیری که در دست ما نبوده است. اما به این اتفاق نمی توانیم استناد کنیم و سال دیگر درس نخوانیم.
در همه چیز همین طور است. قاعده و قانون در ازدواج هم بررسی ، شناخت ، دقت و تلاش و تدبیر است. و پس از انتخاب هم نوبت پاسداری و رشد این نهال خانواده هست. بقیه مسائل که استثناء هست را باید با توکل حلش کنیم.
RE: بهترین کاری که تو این شرایط میتونیم انجام بدیم چیه؟
سلام مريم خانم
من تمام نوشته هاي شما و جوابهاي مدير محترم همدردي رو خوندم.
ميخوام بگم كه اگه اون فرد به همون اندازه كه ميگه شما رو دوست داشته باشه حتما از عدم ابراز علاقه شما نسبت به خود نبايد ناراحت بشه بلكه بايد علاقشو روز به روز بيشتر نشون ميده و ديگر اينكه اگه واقعا دوستتون داشته باشه يقين بدونيد كه از تكرار حرفهايي كه باعث ناراحتي شما ميشه حتما خودداري ميكنه نه اينكه بهش دامن بزنه .
انشاء ا... با رجوع به عقل نه احساس درسترين راه را انتخاب كنيد.
RE: بهترین کاری که تو این شرایط میتونیم انجام بدیم چیه؟
[/align][/size]سلام دوستان همیشه با صفا و فعال من،تقریبا 2 ماه پیش این موضوع را بیان کردم، رابطه ما خیلی خوب پیش میرفت.در حال شناخت هم بودیم 3 هفته پیش بود که برای پنجمین بار رفتیم بیرون،با اطلاع مادرامون. احساس خوبی بهش داشتم خیلی به من احترام میذاشت و قبولم داشت،منم داشتم به این نتیجه میرسیدم که میتونیم با هم خوشبخت بشیم(همه ی جوانب رو بررسی کرده بودیم) بعد یک زلزله اومد:302:روز بود،توی پارک بودیم.سر موضوعی خندمون گرفت،یه دفعه به من نزدیک شد و دستمو گرفت (من همیشه به محرم نا محرم اعتقاد داشتم اونم که میگفت خیلی براش مهمه) من تجربه نداشتم یعنی با پسری صمیمی نشده بودم که گناه نکنم تا به خواسته بزرگم وتشکیل خا نواده سالم برسم.نمیدونم چرا وقتی چشای عاشقشو دیدم نتونستم بگم نه، حس خیلی خوب و جدیدی بود:203:(خدایا ما رو ببخش)خلاصه بعد از چند دقیقه کار به جای دیگه هم کشید،خیلی بهم نزدیک شدیم. چند دقیقه واقعا نفهمیدم،لذت این میل تمام اعتقادامو برد زیر سوال.بعد از چند ساعت چنان عذاب وجدانی گرفتم که چرا قبل از ازدواج این کارو کردم.داشتم دیوانه میشدم.فرداش خیلی بد باهاش حرف زدم،کلی بحث کردیم ،من گفتم که دیگه دوست ندارم تکرار بشه ولی اون گفت که ما تا چند ماه دیگه زن و شوهر میشیم چرا اینقدر سخت میگیری؟ خلاصه از ترسم 3 هفته است که نمیرم ببینمش.موج منفی ذهنمو پر کرده.فکر میکنم بهم دروغ میگه که معتقدهست،چون میگه بازم مایل هست اون اتفاق بیفته. خلاصه هر چی رشته بودم پنبه شد.همش فکر میکنم تا حالا برام فیلم بازی میکرده و من متوجه نشدم.به نظر شما چه کار کنم؟
RE: بهترین کاری که تو این شرایط میتونیم انجام بدیم چیه؟
سلام دوست عزیز :72:
فکر کنم حرف های این آقا (درباره ی اینکه میگن به مسائل مذهبی اعتقاد دارند)، با عمل و رفتارشون تناقض داره. کلاً بعد از یه کار اشتباه (حالا نمیگم گناه) اگه فرد عاقل باشه احساس پشیمونی بهش دست میده (قطعاً خودتونم اینو بارها تجربه کردید) . این حس باعث میشه سعی کنیم دیگه اون اشتباه رو تکرار نکنیم. اما پیش میاد که یه وقت اشتباهی رو مرتکب میشیم ولی غرورمون و هوای نفسمون باعث میشه پشیمون نباشیم. در مورد این آقا هم همینطوره. ایشون این جور کارها رو قبل از ازدواج اشتباه نمیدونه.(حالا من فعلا وارد بحث اینکه اشتباه هست یا نه نمیشم. در این مورد آقای مدیر سایت نصیحتی به همه ی دخترا کردند که می تونید تو بخش مقالات بخونید.) من با توجه به حرف شما که گفتید از این مسأله پشیمونید این مطلب رو استنباط کردم که به این جور روابط قبل از ازدواج اعتقاد ندارید. اگه اینطوره پس باید با یکی مثل خودتون ازدواج کنید. چون بعد از ازدواج هم حتما اختلاف نظر هایی از این دست خواهید داشت که دیگه برای هر اقدامی دیره. البته ممکنه بعضی خانم ها این مسأله رو عیب ندونند و به قول ایشون سخت نگیرند و لی شما که 3 هفته هست از این موضوع ناراحتی، مطمئنا جزء این دسته افراد نیستی.
این آقا هم شاید در ظاهر خودشون رو معتقد و پایبند به اصولی که شما مدنظر دارید قرار میدن ولی همونطور که میدونید کردار و رفتار ملاک مهمتری هست تا حرف . شاید یه فرد برای مدتی بتونه تظاهر کنه ولی در دراز مدت این براش خیلی سخت میشه و حتما یه جاهایی سوتی میده.
احتمالا تو این مدت درگیر احساسات هم شدین و از دست دادن ایشون براتون سخته اما سعی کنید کاملا منطقی باشید. البته تصمیم نهایی رو باید خودتون بگیرید.
به خدا توکل کنید و از اون یاری بجویید- موفق باشید :72:
RE: بهترین کاری که تو این شرایط میتونیم انجام بدیم چیه؟
مادرشون با من صحبت کردند گفتند چی شده که پسرشون ناراحته؟
نتونستم بگم، فقط به ذهنم رسید که بهترین راه رفتن پیش مشاور هست
ایشون هم گفت خیلی خوبه.من 3 بار تا حالا وقت گرفتم که بریم ،اونم گفته باشه ولی درست روز قبلش بهونه آورده که کاری براش پیش اومده.من انتظار داشتم به خواسته من احترام بزاره.توقع زیادیه؟
از یه طرف خیلی ازش نا امیدم از طرف دیگه همش زنگ میزنه،اس ام اس میده میگه که نمیخواد منو از دست بده و...
هر چی هم که جواب اس ام اس ها و تماساشو نمیدم اینگار قضیه کش پیدا میکنه و چیزی دستگیرم نمیشه جز سردر گمی و ایجاد سوالای بی جواب!
از یه طرف میگم باید برای همیشه رهاش کنم ،د[/size]اره با من بازی میکنه از طرف دیگه دلم میریزه میگم نکنه دارم اشتباه میکنم،...
متوجه نمیشم کار درست چیه؟
به نظر دوستان،از چه راهی علت نیومدنشو متوجه بشم؟اون که اینقدر خودشو خواهان نشون میده!
RE: بهترین کاری که تو این شرایط میتونیم انجام بدیم چیه؟
همین الان دوباره اس ام اس داده که بریم مشاوره ولی من انگیزه ندارم،فکر میکنم نمیشه رو حرفش حساب کرد:47:
RE: بهترین کاری که تو این شرایط میتونیم انجام بدیم چیه؟
عزيزم مريم جان
به نظر من برو مشاور، كاري كه من بايد 2 سال پيش با دوست پسرم انجام ميدادم كه حالا به اين مخمصه نيفتم، مشاور تستهايي ميگيره و مي بينه كه شما آيا بدرد هم ميخوريد يا نه؟ اون زماني كه دوست پسرم اومد خواستگاريم مادرش گفت كه بريد مشاور ولي جدي نگرفتم و الان پشيمونم، منم ارتباطم با همين دست دادن و بوسه شروع شد و به كجاها كه نكشيد:203:
من كه دختري بودم كه تا الان تجربه چنين روابطي را نداشتم و حتي اگه كسي تعريف ميكرد تعجب ميكردم، مني كه تو خانواده مذهبي بزرگ شدم و به خدا اعتقاد دارم به كجاها كه كشيده نشدم.
عزيزم تو كارت منطقي و به جا بوده و نگران نباش.