نوشته اصلی توسط
نارجیس
سلام پاپیون جان..
اگه مطمئنی تخت هیچ شرایطی حاضر نیستی با مادرشوهرت زندگی کنه باید یک بار به طور جدی با شوهرت صحبت کنی... نیاری به غیر مستقیم گقتن نیست.. (هرچند قبل از عقد بهش گقتی ولی برای اینکه خیالت راحت بشه حدی باهاش صحبت کن)
بهش بگو من مادرتو خیلی دوست دارم و حرفهایی که میزنم اصلا ربطی به اون نداره ولی من چون دوست دارم زندگی مستقلی داشته باشم به هیچ وچه نمیتونم شرایطی رو تصور کنم که با مادرت توی یه خونه زندگی گنیم برای همین دلم میخواد به این سوالم جواب بدی...
ایا میتونی این اطمینان رو بهم بدی؟
و سوال دیگه ای که باید حتما ازش بپرسی اینه که بپرسی اگه روزی مادرت مریض بشه ونیاز به مراقبت داشته باشه میخواد چیکار کنه؟
همین الان که توی عقد هستی به طور جدی این مساله رو حل کن...
(اگر واقعاااا حس میکنی غیر ممکنه بخوای با مادرش زندگی کنی)