خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد
سلام بچه های همدردی
یادتونه گفتم به همسرم شک کردم واسه اعتیاد می خوام غیر منتظره ببرمش تا همه چی معلوم شه
امشب اینکارو کردم باورم نمیشه دم ازمایشکاه بهش گفتم بعد بهم گفت نمیاد و بهش برخورده گفت خودش 2 ماه دیگه میره یه ازمایش میده منم گفتم اگه میخوای 2 ماه دیگه بری چرا الان نمیای ؟؟؟؟
فحشم دادو موتورش رو روشن کردو رفت
بعد چند دقیقه بهم اس ام اس زد بعد کلی بد و بیراه گفتن بهم گفت که حاضره بیاد
اما دیگه اون موقع واسه من چه ارزشی داشت معلومه که بره خونه واسه چپ در اومدن جواب ممکنه که هزار تا چیز بخوره همه می دونن ازمایش اعتیاد رو میشه دور زد
پیش هر مشاور اعتیادی که رفته بودم بهم گفته بود فقط غیر منتظره باید بیاریش
اگه مشکلی نداشته باشه و خیالش از خودش راحت باشه میاد و بعد از جواب می تونه زبونش رو پیشت دراز کنه واسه اینکه ثابت کنه فقط یه شک بیش نبوده
اما حالا همه چی معلوم شد اگه مشکلی نداشت میومد و با جوابش بهم ثابت می کرد نه اینکه بزاره بره و بگه بعدا ازمایش میده
خدایااااااااااااااااااااا ااا خیلی داغونم دارم همینطور گریه می کنم چون می خوام برم و تموم کنم دیگه همه چی معلوم شد خدایااااااااااااااااااااا اااا اصلا حالم خوب نیست
این همه سال با احساساتم بازی کردن خدایااااا
:302::302::302::302::302:
چرا چرا منکه دوستش داشتم چرااااااااااا
حالا باید تمومش کنم از این تابلو تر دیگه
همه چیو تحمل کردم دوباره بهش اعتماد کردم و گفتم که شاید فقط همون چند بار بوده و به قول خودش اشتباه کرده
باورم نمیشه اوووون ؟؟؟؟؟؟؟؟/ اصلا باورم نمیشه اصلا هیچ کس باور نخواهد کرد که اووون؟؟
چطور با این شکست برخورد کنم چطور جدایی و شکست عشقی و ... تحمل کنم
اصلا وضع خوبی ندارم
یکتا جونم دیدی چی شد؟؟؟ منم تموم شدم
RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد
کد PHP:
بگذار ابر سرنوشت هرچه میخواهد ببارد ما چترمان خداست
اولا شاید یه حس اشتباه باشه ، حتی در صورتی هم که درست باشه ، پس تلاش برای اصلاح زندگی و خانواده چی می شه ؟
RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد
دوست عزیزقبل ازهرچیزی ارامش خودتوحفظ کن،حالاکه چیزی ثابت نشده بالفرض اگه هم ثابت بشه که اعتیادداره نبایدروحیتوببازی .اگه به این جمله (معتادمجرم نیست،بیماراست)دقت کنی وبه چشم یک بیمارنگاهش کنی احتمال اینکه بتونی کمکش کنی زیاده اماکمک کردن به این جوراشخاص یکم صبرمی خواد.درضمن چندموردازنشونه های اعتیادشوبگوتابتونیم کمکت کنیم.
RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد
دوست عزیز:72:
به نظر من اصلا نباید ناراحت باشی.
درست است این بی تابیها و ناراحتیها طبیعی است ولی به نظر من رفتار جرات مندانه ای از خود نشان دادی.
این آقا این مسیر رو انتخاب کرده نه سنش کم است و نه از رفتار های خود شرمنده و اگر این گونه بود وظیفه اخلاقی
شما بود که به او کمک کنی تا ترک کند.
ولی طفره رفتن از آزمایش- رفتارهای پرخاشگرانه او در دوران عقد- بی احترامیها و لجبازیهایش و.....
همه دلایلی بود که شما را از این رابطه خسته کرده بود.
به نظر من منطقی فکر کن شاید خواست خدا بود الان که در دوران عقد هستید دستش برای شما رو شود.
و خودت را محک بزنی که آیا توان ادامه رابطه با کسی را داری که منکر همه چیز است.
آیا توان آن را داری که با این فرد ادامه دهی و مرد زندگی و پدر فرزندت باشد در حالیکه هیچ تلاشی برای
بهبود رفتارهای خودسرانه خود نمی کند.
شاید خواست الهی باشد تا فرانک خودش را تواناییهایش را و مرد زندگیش را بشناسد.
امیدوارم در پناه الطاف الهی بهترین تصمیم را بگیری.:72:
RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد
اگه می خواین شرح کامل این موضوع رو بدونید بهتره به تاپیک های قبلیم سر بزنید
http://www.hamdardi.net/thread-19196.html
خیلی کامله
سنجاب جان ازت ممنونم تو همیشه همراهم بودی
راستش خودم بخوام هم نمی تونم ادامایی که سمت این چیزا میرن رو تحمل کنم
-----------------------------------------------
یکتا جون منتظرتم که واقعا داغونم:72:
RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد
با سلام
لطفا خونسرد باشید. تا بهتر بتوانید سکان کشتی زندگیتون را در این شرایط در دست بگیرید.
دریا گاهی آرام و گاهی طوفانی هست. ناخدای با تجربه و با مهارت در زمانهای طوفانی خودش را نشان می دهد.
اکنون وضعیت شوهرت از دو حال خارج نیست. یا معتاد هست یا نیست!
اگر معتاد نباشد روش شما یعنی تیر خلاص زدن به زندگی...
اما اگر معتاد باشد، راهش این پلیس بازی ها نیست....
در خانواده روشهای بهتری برای همدلی و ارتباط و حل مشکلات هست.
شما اگر خونسرد باشید. و ترس و نگرانی ها را کنار بگذارید، می توانید بهتر عمل کنید.
پیشنهاد می دهم با یک مرکز مشاوره هماهنگ کنید و یک متخصص در زمینه اعتیاد پیدا کنید. و سپس به همسرتان بگویید که نگران سلامتی او و زندگیتان هستید و از او بخواهید همکاری کند تا در این زمینه زیر نظر یک متخصص گام به گام نگرانی های به وجود آمده را بر طرف سازید.
RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد
اول اینکه بعد از اینکه دید من فهمیدم چندبار استفاده کرده گفت که بهم ثابت میکنه که اون فقط یه اشتباه بوده و بس
منم به هر سختی که بود صبر کردم و سپردم دست زمان
اینکه هر وقتی من می خواستم برم پیشش نمی ذاشت فقط روزایی که خودش می خواست می تونستم برم و همین منو بیشتر نگران کرد
حتی یه روز بهش گفتم عزیزم خیلی دلم برات تنگ شده می خوام ببینمت گفت نه من گفتم اخه دوست دارم پیشم باشی
فکر میکنید چیکار کرد؟؟؟ دادو بیداد که گفتم نه و نرو روی اعصابم و همینطور موندم ...
تازه توی اون مدت که می خواست بهم نشون بده که اشتباه میکنم خودش پیشنهاد ازمایش رو داد حالا چرا توی موقعیت بهش عمل نکرد؟
تازه یه چیز دیگه :
چرا دم ازمایشگاه بهم گفت خودم میرم 2 ماه دیگه ازمایش میدم جوابشو میندازم جلوت؟ منم گفتم تو که می خوای اینکارو کنی پس الان انجام بده که اینجوری دیگه حرفیم توش نیست از بابت تقلب
هیچ جوری نیومد
اگه می خواست بزنه توی دهن من با جواب منفی میومد و هم خیال خودشو راحت می کرد هم تو دهنی بود واسه من اینو هم بهش گفتم اما فایده ای نداشت ترجیح داد بره
و اینکه :
اگه از خودش مطمئن بود میومد
جالب اینجاست وقتی رفت خونه اس ام اس داد الان اگه می خوای میام تا بهت بفهمونم نمی ترسم (اگه این طوره چرا اون موقع نخواست بیاد؟ حتما باید می رفت خونه - خب معلومه که چیزی می خورن که نشون نده)
منم بهش همه اینا رو گفتم و
دیگه واسه منم اهمیتی نداره
مسئله اصلا برخوردن نبود مسئله ترس بود پس از خودش مطمئن نیست چون اگه برخوردن بود نمی گفت 2 ماه دیگه خودم میرم
خیلی ناراحتم
RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک68
اول اینکه بعد از اینکه دید من فهمیدم چندبار استفاده کرده گفت که بهم ثابت میکنه که اون فقط یه اشتباه بوده و بس
منم به هر سختی که بود صبر کردم و سپردم دست زمان
اینکه هر وقتی من می خواستم برم پیشش نمی ذاشت فقط روزایی که خودش می خواست می تونستم برم و همین منو بیشتر نگران کرد
حتی یه روز بهش گفتم عزیزم خیلی دلم برات تنگ شده می خوام ببینمت گفت نه من گفتم اخه دوست دارم پیشم باشی
فکر میکنید چیکار کرد؟؟؟ دادو بیداد که گفتم نه و نرو روی اعصابم و همینطور موندم ...
تازه توی اون مدت که می خواست بهم نشون بده که اشتباه میکنم خودش پیشنهاد ازمایش رو داد حالا چرا توی موقعیت بهش عمل نکرد؟
تازه یه چیز دیگه :
چرا دم ازمایشگاه بهم گفت خودم میرم 2 ماه دیگه ازمایش میدم جوابشو میندازم جلوت؟ منم گفتم تو که می خوای اینکارو کنی پس الان انجام بده که اینجوری دیگه حرفیم توش نیست از بابت تقلب
هیچ جوری نیومد
اگه می خواست بزنه توی دهن من با جواب منفی میومد و هم خیال خودشو راحت می کرد هم تو دهنی بود واسه من اینو هم بهش گفتم اما فایده ای نداشت ترجیح داد بره
و اینکه :
اگه از خودش مطمئن بود میومد
جالب اینجاست وقتی رفت خونه اس ام اس داد الان اگه می خوای میام تا بهت بفهمونم نمی ترسم (اگه این طوره چرا اون موقع نخواست بیاد؟ حتما باید می رفت خونه - خب معلومه که چیزی می خورن که نشون نده)
منم بهش همه اینا رو گفتم و
دیگه واسه منم اهمیتی نداره
مسئله اصلا برخوردن نبود مسئله ترس بود پس از خودش مطمئن نیست چون اگه برخوردن بود نمی گفت 2 ماه دیگه خودم میرم
خیلی ناراحتم
سلام
برای مسلط شدن بر اوضاع باید برای مدتی از این ادبیات فاصله بگیری.
این دوختن ها و شکافتن ها ، مثل دست و پا زدن در باتلاق بیشترشما را فرو می برد.
باید دستت را به یکجای محکمتری بگیرید.
برای اول کار صبور و خونسرد باشید.
RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد
درکت می کنم و می فهمم حالت بده ..................اما اشتباه کردی نازنین . این راهش نیست فرانکم . عزیزم .
این کارهایی که تو می کنی برای زندگی ساختن نیست بلکه برای خراب کردن است . آن مشاور هم اگر واقعا بهت این روش را پیشنهاد کرده باشه واقعا اشتباه کرده ..............مجرم که نگرفتی اگر همسرت معتاد هم باشه که دعا می کنیم نباشه .................مریض است . احتیاج به محبت و توجه داره و درک شدن بیمار بودنش داره ................نه شلوغکاری .
اگر بخواهی زندگی کنی این راهش نیست . مگر اینکه دنبال بهانه می گشتی تا مثلا بهت ثابت بشه معتاده و زندگی خودت را به هم بزنی .
اگر شوهرت معتاد باشه راهش ان ای است . راهش درمان و حمایت است . راهش قطع وابستگی است . راهش تغییر بازی تو و اوست . راهش...................
نه جنگ و نه دعوا و نه از بین بردن امنیت ها برای این بیماری جواب مثبت و سازنده نمی ده .
پس آرام باش . نفسهای عمیق بکش . خونسردی خودت را حفظ کن . انگار هیچ اتفاقی نیفتاده . باهاش بشین حرف بزن . از کوره هم در نرو . بهش بگو نگرانم . تو را دوست دارم . زندگی مان . داشته هایمان برایم مهم است . با هم کمک می کنیم تا به نتیجه برسیم . سعی نکن توپ را به زمین او بیندازی .
اعتیاد بیماری است . اولین چیزی که نیاز داری بعد از صبوری قبول اینکه بیماری است .
اگر دور از جونش الان می فهمیدی سرطان داره ...........چیکار می کردی ؟! باهاش دعوا می کردی که چرا سرطان داری ؟
اعتیاد ؛ جرم یا بیماری
http://www.hamdardi.net/thread-20236.html
علل و زمینه های گرایش به اعتیاد
http://www.hamdardi.net/thread-20238.html
RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد
سلام
ممنون از شما مدیر همدردی
اما همسرم اصلا زیر بار نمی ره و مدعیه که من اشتباه میکنم اما فقط در حد حرف
اون موقع که پلیس بازی در نمیاوردم علائمش کاملا قابل رویت بود -می دیدم اون موقع هم انکار می کرد اما دیگه نتونست و خودشم اعتراف کرد چند بار بوده اون موقع بهش این فرصتی که گفتید و دادم و خودشم پذیرفت که دیگه سمتش نمیره
نزدیک چند ماهه میگذره
اما از اون موقع به بعد فقط روزایی رو میذاره پیشش باشم که خودش تعیین میکنه و اگه من بخوام مخالفت میکنه
امروز هم یکی از اون روزا بود دیگه تحملم تموم شده بود گفتم نکنه نمی خواد شاهد علائمی باشم که نمی ذاره برم پیشش اما خدارو شکر نزدیک خونشون بودم و رفتم پیشش و تنها چیزی که دیدم این بود که مردمک چشمش باز شده بود و اصلا راضی به موندن من هم اونجا نبود ابن شد که به بهانه ای خواستم ببرمش ازمایش بده
بهم دروغ گفته بود که می خواد بره جایی که من نرم پیشش و بدونه که حتما خونه میرم چون گفته که نیست
ایشون توی اون مدت زمان که بهش فرصت دادم منکر میشد که چیزی مصرف میکنه بخاطر همین هیجوره نمیومد پیش کلینیک اعتیاد من اینکارو کرده بودم به نوعی این فرصت واسه هردومون
بود وقتی بهش میگفتم نگران سلامتی و زندگیمون هستم دادو بیداد میکرد که چرا اینطوری باهاش حرف میزنم
منم خودم جرات اینو نداشتم که ببرمش ازمایشگاه اما از اینده ام ترسیدم