-
من كي هستم؟
سلام. نميدونم چرا به اين سايت اومدم. شايد نياز به گفتن حقيقت علتش باشه. واقعيت اينه كه آدم دروغگويي نيستم، اما هميشه مجبور به دروغ گفتن شدم. براي گفتن حقيقت نياز هست به گذشته برگردم. تو خونه اي بزرگ شدم كه حتي همصحبتي با پسر قدغنه. دوران راهنمايي كه بودم تو مدرسه به يه دختر علاقه مند شدم. من اون احساسي كه هيچوقت نميتونستم خرج پسرا كنم، خرج اون دختر ميكردم. به خاطر اون دوست داشتم جلب توجه كنم. هميشه كارايي انجام ميدادم تا منو ببينه. از جمله دوست شدن با دخترهايي كه خيلي خوب نبودن اما بهشون ميگفتن باحال. منم دوست داشتم مثل اونا باحال باشم. مدتي بعد از دوستي سرزنشم كردن كه چرا دوست پسر نداري و مسخرم ميكردن. اون موقع دوست داشتم كلاس بذارم كه دوست پسر دارم، ولي موقعيتشو نداشتم. تا اينكه به چت گرفتار شدم. اونجا با يه پسر دوست شدم. اما همشهري نبوديم. من اونو به دوستام، دوست پسر خودم معرفي كردم. نميخواستم بدونن چتيه. گفتم عادي دوست شديم. واسه همين با يه پسر همشهر خودم تو چت دوست شدم. شد يه شخص دو هويتي، اسمش مال يكي بود و اخلاقش مال يكي. مدتي گذشت و دوستام گفتن ميخوان ببيننش. ميخواستم اينكارو بكنم كه بهم پيشنها سكس داد اما من هميشه از اين چيزا فراري بودم. باهاش تموم كردم و به خاطر اينكه جلو دوستام ضايع نشم با يكي ديگه دوست شدم ولي فقط با همشهري هام دوست ميشدم. خلاصه هر كدوم يه تضاد با اون چيزي كه واسه دوستام توصيف كرده بودم داشتن و من هي با يكي شروع ميكردم و با يكي تموم. يكي قيافش تضاد داشت، يكي هيكلش، يكي اخلاقش، يكي درسش و... اين بود كه هفته اي دوسه تا رو به بازي ميگرفتم، فقط به خاطر اينكه ضايع نشم. اين وضع سالها ادامه پيدا كرد و من ديگه اون دختر نجيب نبودم. اون دختري رو هم كه دوست داشتم از مدرسه رفت. اين بود كه تنهايي و مشكلات خانوادگي هم به گرايش من به پسرا بيشتر دامن زد. البته من رابطه بدي با اونا نداشتم، فقط صحبت ميكردم اما به عشق اون فرد خيالي. من از عشق اون يه تصوير خيلي زيبا ساخته بودم ودوست داشتم طرفم همون موجود خيالي باشه كه واسه دوستام توصيفش كردم. كسيو كه هيچوقت نداشتمش. ديگه همه دوستام باور كرده بودن چنين شخصي هست. حتي خودمم باورم شده بود. ديگه ديوونم كرده بود. اخلاقاي بدي پيدا كرده بودم. سيگار ميكشيدم و هميشه با مامانم دعوا ميكردم و دير ميرفتم خونه و از شب تا صبح تلفن صحبت ميكردم و سر كلاس چرت ميزدم. سال سوم دبيرستان چهارتا درس افتادم. اما وقتي فكر ميكنم از هيچكدوم اينكارا منظوري نداشتم. نميدونم چرا بازيچه شدم. بعد اين همه وقت از دوستاي بدم دست كشيدم و به مابقي گفتم رابطم تموم شد. امروز دانشجو هستم و از همه فرار ميكنم. هميشه از خودم ميپرسم چرا اين همه دروغ؟ من كه دختر نجيبي بودم. چرا اينجوري شدم. آيا گناهم اين بود كه يه آدم خيالي رو دوست داشتم؟ من كيم؟ اخلاق منو چه جوري ارزيابي ميكنيد؟ من يه دختر ديوونم. درسته؟ هر چند الان اون اخلاقارو ندارم ولي هنوزم نشون ميدم كه ميتونم ديوونه باشم. يكي بگه ضعفم چيه؟...ممنون.
-
RE: من كي هستم؟
سلام،
مهم این هست که شما متوجه اشتباهات گذشته خود شدین و دیگر ادامه ندادین،
برای کارهایی که در گذشته کردین از خداوند طلب بخشش و توبه کنین و دیگر به گذشته فکر نکنین!
به حال و آینده فکر کنین و به اینکه هیچوقت برای یک شروع خوب دیر نیست،
موفق باشین،:72:
کامران
-
RE: من كي هستم؟
سلام خانومی.
سرگذشتت رو خوندم.و تحت تاثیر قرار گرفتم.
ببین خانومی همه آدما توی دوران مختلف زندگیشون اشتباه میکنن. اینکه چی باعث اون اشتباه ها شده الان مورد بحث نیست. میگم که همه اشتباه دارن توی زندگیشون. اینکه الان میگی دیگه اون کارا رو انجام نمیدی مهمه و عالی. گذشته نباید برات عذاب آور بشه. همین کاری که الان داری میکنی خیلی خوبه. ریشه های اشتباه گذشته رو پیدا کنی تا جلوی تکرار دوباره گرفته بشه. دیگه هر چی موند، بقیه رو بریز دور تا آزارت نده.
از حال لذت ببر و به فکر ساختن آینده باش:72:
-
RE: من كي هستم؟
سلام دوست عزيز. به تالار همدردي خوش اومدين. :72:
من شما رو خيلي خوب درك ميكنم. شايد بزرگترين ضعف شما اينه كه براي ديگران زندگي ميكنيد نه براي خودتون. منظورم اينه كه نظر ديگران واستون خيلي مهمه، اما به نيازهاي روحيتون اهميتي نميدين. شايد فكر ميكنيد اگر كارهاي مطابق ميلتون انجام بدين و ديگران خرسند نباشن زشته!:163: اما يه بار ضعف رو در وجود ديگران جستجو كنيد. ميبينيد كه دوستاي قديميتون خودشون يه ضعف اساسي تو وجودشون دارن.
من خودم اين مشكل رو زياد داشتم. يه جور ناتواني در "نه" گفتن. يه جور از ديد ديگران به زندگي نگاه كردن... شما ميپرسين من كيم؟! فكر ميكنم اگر اين نقاب رو بردارين خودتون متوجه بشين كي هستين.... قويتر باشين. اگر قراره تغييري انجام بدين همين الان وقتشه. ديدتونو عوض كنيد. جستجو كنيد تا هويت خودتون و پيدا كنيد. شايد خيلي ها گمان كنن اين سؤال شما نگران كننده هست، اما من ميگم بسيار اميدوار كننده است، چون تازه شما دارين خودتونو جستجو ميكنيد و اين نشون ميده كه قراره خودتونو پيدا كنيد. من به اين مسئله اميدوارم. شما به چند تا چيز اشاره كردين كه تحسين برانگيزه: 1. گفتين نياز به گفتن حقيقت! اين يعني روح شما ديگه نقاب رو نميپذيره... 2. اشاره به بد بودن دوستانتون: شما متوجه شديد كه اونا اشتباه ميكردن.... 3. دست كشيدن از كاراي قبليتون: شما متوجه شدين كه كارهاتونم اشتباه بوده. ودر آخر:4. پرسش من كيم؟! اين نشون ميده كه شما مايليد خودتونو پيدا كنيد.
ميبينيد كه همه ي اينا نشانه ي شخصيه كه ميخواد بيدار بشه. پس كمك كنيد تا از اين قفس رها شين، آزاد شين. اين قفس همون گذشتتونه. شروع كنيد. اينجا هم دوستاني داريد كه هميشه حاضرن كمكتون كنن.
موفق باشين.:72:
-
RE: من كي هستم؟
حق با شماست. من توان "نه" گفتن ندارم. بايد چيكار كنم؟ من خيلي كمرو هستم، هرچندتظاهر ميكنم نيستم.:302:
-
RE: من كي هستم؟
نظرات دوستان را خوندم
جالب بودن
من یه موضوع را توی نوشته هاتون حس کردم
شما شخصیتی شبیه افراد "هیستریک" دارین
نه شدید
به نظر من(البته اگر نظر این حقیر در این جمع علما جایی داشته باشد) شما دنبال تایید دیگران نباشید
خودمونیش : کاری نداشته باشید دیگران دربارتون چی فکر می کنن
افرادی را می شناسم که دائم در پی تایید گرفتن از دیگران هستند (این موضوع را بیشتر در خانم ها دیدم)
افرادی که روحشون مثل بادکنک هست > با چند بار تمجید باد می کنند و با چند انتقاد یا سرکوب شدیدا آسیب می بینند
خودتون را برای خودتون تعریف کنید:
(حتما حتما حتما اینا رو روی کاغذ بنویسین مغز ما دائم داره موضوعات را به هم مرتبط می کنه و این پردازش سنگین را نمی تونید کامل کامل توی مغزتون انجام بدین)
منXXX هستم :
این هاست توانایی ها»
1-
2-
3-
اینم ضعف هام:
1-
2-
3-
خوب میتونم این تعداد ضعف را با با کارهای *و*و* بر طرف کنم
اینم محدودیت هام:
1-
2-
3-
و می تونم این نبوغ را در خودم پرورش بدم
این میشه اسکلت کل شخصیتتون
و از این ببعد میشین با هویت بجای بی هویت
ببخشید زیادی نوشتم
دوستان بی صبرانه منتظر انتقاداتتون هستم
راستی شاید خوندن کتاب کیمیاگر -پائولو کوئلیو -(البته فقط با ترحمه مترجم گرانقدر آقای آرش حجازی) براتون جالب و مفید باشه
بخرید و بخونیدش
و شاید بعدش کتاب کوه پنجم پائولو البته اگه آمادگیش را دارین
چون سنگینه و تلخ
ولی لذت بخشه
مث قهوه