دارم نابود میشم کمکم کنین. اختلاف سنی 14 سال باعزیزترین شخص زندگیم
با سلام خدمت دوستان. عاجزانه درخواست کمک دارم. من از چهار سال پیش دختری رو نشون کرده بودم و عاشقش شده بودم. بعد از دوسال تونستم باهاش حرف بزنم و ازش تقاضای دوستی کنم. اوایل دوستی با خوبی و بدی هاش گذشت و رابطمون بعدها خیلی جدی شد بطوریکه الان چند لحظه طاقت جداییی از همدیگر رو نداریم. لازم به ذکر که اون دختر در شهر مادریمان و من و خانواده ام در شهری دیگر زندگی میکنیم. من 23 و اون 37 ساله هستش. ظاهرش طوریه که 10 سال از سن خودش کمتر نشون میده و باورش سنش مشکله. از خانوادم درخواست کردم که با اون دختر ازدواج کنم و با مخالفت بسیار بسیار شدید خانوادم روبرو شدم بطوریکه دارم از غم و غصه و ....... نابود میشم. طرز فکر خونوادم بسیار سنتی و مانند خانواده های سی سال پیش میباشد بظوریکه ارزش انسانها را در سطح درامد و فامیل و طایفه میبینن. تحصیلات هر دوتامون لیسانسه ( البته من ترم اخرم) اون کارمند و تو اداره دولتی شهر زادگاهش مشغول بکاره. من حتی پیش مشاور هم رفتم و اون گفته تو تابع احساست هستی ممکنه در اینده پشیمون بشی و .... من فکر همه چی و همه جاشو کردم و دلیل اول من برای ازدواج تفاهم و عشق و علاقه ای هست که بهم داریم. قرار شده فردا با خانواده پیش مشاور بریم. با اشک دارم اینارو مینویسم و تو این سه ماهی که موضوع رو با خانواده مطرح کردم خیلی تهمت ها و فحش ها و تهدید ها و عذاب و ناراحتی کشیدم. من فقط عزیزم رو میخوام. حتی فکر فرار یا خوکشی هم تو سرمه. دارم نابود میشم.
با تشکر از دوستان