من ی دختر ۲۲ساله تک بچه اما غیر نازک نارنجی و با فیافه و و تیپی امروزی ام.
از همون اولم پسرای هیکلیو دوست داشتم
بزرگ شدم دانشگا رفتم و الان واسه لیسانس دارم میخونمو رشتم ادبیاته که عاشقشم.
اما چی شد که من عضو شدمو تاپیک زدم؟
ازونجا ک ادما تفکراشونو جذب میکنن یا یه پسر دیوونه دوست شدم که ۲۹ سالشه.
دوساله باهم دیگه ایم.
یه پسر با کلی خالکوبی رو بدنش
که به جرم قتل عمد از ۱۶سالگی تا ۲۵ سالگی بدترین زندانا بود. یعنی ۹ سال
اون هزاربار بیشتر منو دوس داره و کسی ک واسه عالم و ادم قلدری کرده واسه من مثل یه بچه گریه میکنه
کسی ک واسه خودش هیچی نمیخره تا با یه هدیه منو خوشال کنه
از وقتی منو دید درست شد و کاراشو تموم کرد و مث پسرای خوب رف سرکار
اما مشکل کجاس؟
مشکل اینه ک حساسو غیرتیه
ینی من حتی با دوستامم قطع رابطه کردم و مجبورم کرد حذفشون کنم.
مشکل اینه که مامانم میگه بابات جنازه تورم رو دوش این نمیذاره ک نمیذاره چون حتی یه پول درست حسابیم نداره
مشکل بزرگتر اینه که با بی معرفتی ازش میتونم بگذرم چون میدونم رسیدنی در کار نیست.
اما اون ن
میگه اگ من برم این دفعه بلایی سر من میاره
هیچوقتم دروغ نمیگه
دفعه های قبل که ولش کردم سر خودش بلا زیاد اورده
میگه به من ۳ سال فرصت بده پول جمع کنم
ولی مگ میتونه تو سه سال انقدی جم کنه ک ی خونه بگیره؟
میگین چه کنم چاره کنم؟