از اول صادقانه به من نگفت زن و بچه داشته
سلام
من دختره 26 ساله هستم. 2 سال پیش با پسری آشنا شدم . اوایل آشنایی احساس خاصی بهش نداشتم ولی اون خیلی به من محبت می کرد و خیلی مهربون بود با من.
من هم کم کم بهش علاقه پیدا کردم و الان واقعا دوسش دارم. و تصمیم گرفتیم که با هم ازدواج کنیم.
اما به تازگی فهمیدم که اون قبلا ازدواج کرده و یه بچه 3 یا 4 ساله داره.
به من نگفته بود چون اگه می گفت مطمئن بود که من قبول نمی کنم.
حالا من موندم چه کار کنم. از طرفی واقعا دوسش دارم و از طرفی می ترسم.
در ضمن اینجور که خودش می گه زن قبلیش خیلی آدم عصبی بوده . مثلا سر یه مهمونی رفتن دعوا می کرده و وسیله می شکسته
لطفا راهنماییم کنید.
سعید 5 سال از من بزرگتره
RE: از اول صادقانه به من نگفت زن و بچه داشته
سلام خورشید خانم :72:
ازت می خوام خوب به این جمله دقت کنی و تعمق کنی!:303:
مدیر محترم گفته:
نقل قول:
:305:معمولا یه خانم به این راحتی قید زندگی را نمیزنه.
اره عزیز نگذار احساس به تو تسلط پیدا کنه و تصمیمی بگیری که خدایی نکرده بعدا پشیمونی دنبال داشته باشه !
تو می تونی خوب اوضاع رو بررسی کنی !همه مواردرو .:73:
یه چیزی هم من بگم :
این که ایا احتمال نمی دی این اقا فعلا از دنده چپ این حرفها رو می زنه و بعدکه طعم یه زندگی دیگه رو چشید هوس کنه به دنده راست بشه(فیلش یاد هندستون کنه) و دیگه از خوبی های خانم سابقش برات بگه !اون موقع تحمل داری؟بهت بگه«زن اول»یه چیز دیگه است!
پس خوب بررسی کن اوضاع و احوال گذشته ی اقارو .تو می تونی موقعیتهای خوبی داشته باشی پس احساسی عمل نکن و عجله نکن (دراین مورد یه ذره بین برات حتما لازمه)
یه چیز دیگه:این که کلی زحمت بکشی و خوبی به بچه بکنی (چون زحمت بزرگ کردن این بچه ها چند برابره !چون اونها این میون اسیب و ضربه ی بدی خوردن و یه حوصله ی خاص می طلبه)تازه بچه به تو به دید نگاه کنه که تو زندگی پدر و ومادرشو:160:کردی!
در اخر خورشید خانم برات دعا می کنم خوب تصمیم بگیری و می گم:
:305:الهی سفید بخت بشی!مادر.:72::43::104:
روشن وافتابی باشی همیشه!:203:
RE: از اول صادقانه به من نگفت زن و بچه داشته
سلام از راهنمایی همه ممنون هستم
فقط می خواستم این رو اضافه کنم که بچه رو مادرش نگه می داره نه من.
اون خیلی مهربونه , تا جایی که میتونه به همه کمک می کنه .
وقتی ازش پرسیدم که چرا جدا شده , گفت که من تو زندگی آرامش می خوام که نداشتم.
بهش گفتم نباید از روی احساس تصمیم بگیریم , بهم گفت که من بچه نیستم که بخوام زندگی خودمو دوباره خراب کنم , من می خوام که یه زندگی آروم داشته باشم. ما می تونیم با هم خوشبخت بشیم به من اعتماد کن.
نمی دونم چرا وقتی باهاش حرف می زنم و توی چشمام نگاه می کنم به حرفاش اعتماد می کنم . حس می کنم که راست می گه.
من خیلی دوست دارم که یه مشاوره حضوری برم اما هم جایی رو نمی شناسم و هم اینکه نمی دونم چطور باید مطرح کنم که اونم قبول کنه و بیاد.
یه سوال دیگه هم دارم و اون اینه که اگه واقعا مشکل از طرف زن قبلیش بوده باشه می تونم بهش اعتماد کنم یا ممکنه دوباره این کارو با زندگی من بکنه
خیلی خیلی ممنون میشم دوباره بهم جواب بدین
موفق باشید
RE: از اول صادقانه به من نگفت زن و بچه داشته
سلام خورشید خانم .
اعتماد به دیگران و خوش بینی یکی از برجسته ترین ویژگیهای انسان است که خوشبختانه شما از آن برخوردارید . اما در کنار این خصیصه ی خوب ، برای انتخاب کردن و تصمیم گرفتن و موفق بودن در انتخابها و تصمیمات ، نیاز به استفاده از فاکتورهای پشتیبان است.
یعنی چی ؟ یعنی خوش بینی و اعتماد به دیگران وقتی کارگشاست که شما تمام جوانب امر را با دقت و عاقلانه بررسی کرده باشید ...
همانطور که دوستان اشاره کرده اند بهتر است کمی ظریف بین باشی و صرفا احساسات کنونی خود را ملاک ارزیابی و تشخیص قرار ندهی ... اگر صرفا به این دلیل که الان دوستش داری و از ترس از دست دادن او نخواهی منطقی فکر کنی ، ممکن است بعدها خودت را و او را با هم از دست بدهی ...
توصیه می کنم در صورت امکان سری به خانم سابق ایشان بزنید و نظرات او را هم در مورد زندگی گذشته شان بدانید .
RE: از اول صادقانه به من نگفت زن و بچه داشته
سلام
اینجا چند تا مطلب وجود داره
1-ایشون به شما دروغ گفتن هر بهانه ای هم که بیاره قابل قبول نیست
2-از روی احساست داری تصمیم می گیری آیا در مورد ازدواج قبلیش تحقیق کردی؟
3-ایشون بچه دارن یعنی مسئولیت در قبال کسی دیگری که شاید روزی شما هم مجبور بشید با اون بچه زندگی کنید آیا می تونید؟
4-ایشون تجربه یه زندگی رو دارن یعنی روی خیلی چیزا زوم می کنه و بر عکس از پیش خیلی مسائل به راحتی رد میشه این بعضی مواقع دیوانه کننده میشه
5-قبح طلاق برای ایشون از بین رفته یعنی امکان داره در مورد شما خیلی راحت تر از مورد قبلی دست به طلاق بزنه می تونید با این مطلب کنار بیاید؟
6-آیا با نگاه های اطرافیانت می تونی کنار بیایی توی سن 26 سالگی در اولین ازدواج زن دوم مرد بچه دار می خوای بشی؟
7-نظر خانودات رو می دونی بهشون گفتی یا پنهون کردی؟بعید می دونم بتونن با این مطلب کنار بیان
8-خانواده اون آقا در جریان هستن نظرشون چیه؟به احتمال زیاد اصلا براشون مهم نیست اینطور نیست؟
9-خانم سابقشون قصد رجوع ندارن؟
10-این مهمترین سواله آیا فرزند این آقا نسبت به این موضوع نظری داره؟اصلا میدونه که پدرش می خواد ازدواج بکنه با کسی غیر از مادرش؟
جواب این سوال ها رو بذار کنار هم به نتیجه می رسی
امیدوارم خطا نری خانم گل