-
سلام به همگی
مرسی سای آن عزیز که نظر دادی ولی من هیچ وقت دلم نمیخواد و نخواسته که شوهرم رو به اصطلاح ادب کنم از اینکه جلوم گریه کنه بدم میاد با دیدن اشکاش کنترلم رو از دست میدم ،شاید باور نکنین این دو سه روز واسم اندازه 10 سال گذشت انگار از جهنم برگشتم تصور ناراحتی کسی که عاشقشی وحشتناک سخته چه برسه که همش چشماش از گریه سرخ باشه.
شوهرم میدونه من عاشقشم نیازی به گفتنش نیست .
همون موقع بهش گفتم که فقط فقط به خاطر علاقه ای که بهم داریم میبخشمت .:228:
نمیدونم چرا ولی الان هنوزم گیجم احساساتم قاطی شدن .
و اما مشکل اصلیم اینه که دلم میخواد به اون خانمه زنگ بزنم بد و بیراه بهش بگم ؟
بهش بگم حق نداشته به کسی که مال منه ابراز علاقه کنه ؟
به کسی که واسه رسیدن بهش خیلی سختی کشیدم ؟خیلی حرف شنیدم؟
بهش بگم اگه یه کمی پای عاشقیم میلنگید الان خونه بابام بودم واسه طلاق؟
بهش بگم دیگه اس نده لازم نیست ازش تشکر کنی؟
بهش بگم شانس آورده زودتر نفهمیدم وقتی که اینجا بوده؟
بهش بگم یعنی بهش التماس کنم دیگه هیچ وقت خودش رو وارد یه رابطه دو نفره نکنه؟
بهش بگم شک دارم تو آدم باشی؟شک دارم دل داشته باشی؟
بهش بگم و....:54:
شما چی میگید؟چیکار کنم دوستان؟
-
مریم حان،
همین امروز و همین الان پرونده این موضوع را ببند.
ادامه دادنش به ضرر زندگیت و رابطه تون می شه.
صحبت کردن با اون خانم را کلا فراموش کن و بی خیال شو.
اگر لازم می دونی می تونی با شوهرت برای آخرین بار در این مورد و حساسیت ها و خط قرمزهات صحبت کنی.
اگر قبلا صحبت کردید و لزومی نمی بینی که تمام.
-
به من بگید چرا نباید این کار رو بکنم ؟چــــــــــــــــــــــــ ــــــــراااااااااااااااا اااااااااا؟
-
سلام
تبریک میگم مریم خانم واقعا تبریک میگم .
اگه سی نفر خانم با دشمنی دیرینه با شما و هفتاد فلم ارایش و لوندی و پشت چشم نازک کردن و ادا دراوردن و عاشقی کردن و .... نمی تونستن تو سی روز شوهر شما رو از شما بگیرن شما با کارتون تو یه روز مقدمات از دست دادن شوهرتون رو فراهم کردید. واقعا که هنر کردید .
خواهر من فکر میکنید شوهر شما رفتار شما در مقابل اینکه به شما اعتماد کرد فراموش میکنه ؟ این ضعف کردن تو کوچه و بعض و گریه کردنش رو فراموش میکنه . به اولین زنی که بهش ابراز علاقه کرد جواب میده . فکر میکنم هر چه زودتر از دلش دراوری بهتره.
-
دختر خوب چه کاریه زنگ بزنی خودتو سبک کنی و التماسش کنی انقدر خودتو کوچیک نکن حال اون نه یکی دیگه بیاد به شوهرت گیر بده مهم شوهرته دیگه طرف این جور کارا نره سنگاتو یه باردیگه باهاش وا بکن بگو اگه تکرار کنی هیچ وقت نمی بخشمت و هیچ وقت حاضر نمی شم یک ثانیه دیگه باهات زندگی کنم بعد موضوع رو ببند واسه همیشه
-
ولش کن بچسب به زندگید اصل شوهرته که دست رد و به سینه اش زده و مراقب شوهرت باش واقعا دوست داره دیگه هم تمومش بکن و اصلا پیش شوهرت هم حرفشو نزن و بزار آرامش وارد زندگیتون بشه جوری رفتار بکن که حرفش و بهت بزنه و ازت مخفی نکنه با رفتار بدت امکان داره که دیگه واقعیت چیزی را بهت نگه پخته و کاملا فهمیده برخورد بکن
-
سلام به همه دوستان
فقط اومدم از همه واسه راهنماییهای بیدریغشون تشکر کنم .:104:
فکر میکنم اگه اینجا مشکلم رو بیان نمیکردم حتما کار به خانواده ها کشیده میشد و زندگیم اینی نبود که الان دارم.
خوشحالم که به کسی چیزی نگفتم و بازم ممنونم چون مدیون شماههاییم که راهنماییم کردین.
بعد از اون ماجراها توجه شوهرم به من خیلی بیشتر شده.
نمیدونستم بخشیدن اشتباه یه نفر اینقد بتونه روش تاثیر بذاره
شدیم مثل قبل شاید عاشقتر از قبل :43::43:
جمعه ها بعدازظهر میریم بیرون میریم کوه میریم پارک میریم پیاده روی.مثل دوران دوستی ساعتها با هم حرف میزنیم...
منم در عوض جشن تولد و سالگرد ازدواجمون حسابی غافلگیرش کردم
یه کیک خوشمزه و خوشگل و کلی غذاهای خوشمزه واسش درست کردم یه شب خوب و رویایی،تمام در و دیوار خونه رو پر از جملات قشنگ و عاشقانه کردم...
بازم میگم کاش فرصت جبرانی بود تا لطف عزیزانی که راهنماییم کردن رو جبران کنم.
امیدوارم زندگی همه اینطوری ختم بخیر شه:323: