2 - تحمل و درد و رنج در انسان
تحمل درد و رنج در انسان
بر مبنای اندیشه اگزیستانسیالیستی، پدیده عشق و پدیده رنج هر دو پدیدههایی خاص انسان هستند و ترجمه امری چون «عشق» به «سائقه یا غریزه جنسی که مشترک انسان و حیوان است فقط میتواند راه را بر درک صحیح آن ببندد». رنج گرچه گریزناپذیر است و «از سر جبر به سراغ انسان میآید»؛ درمان ناپذیر است و در زندگی بشر قابل ریشه کن شدن نیست ولی از مهمترین مسائل و دغدغههای آدمی است.
در واقع رنج از پایان علم، آغاز میشود. زیرا یا علیالاصول علم را توانایی حل آن نیست (مثل مرگ) و یا امکانات فعلی فنآوری قدرت چاره اندیشی ندارد. (مثل برخی بیماریها از قبیل سرطان). همچنین آدمی در رنج بردن غریب است. خود این غربت نیز یکی از رنجهای انسان است، اینکه «هیچ کس نمیتواند او را از رنجهایش برهاند و یا به جای او رنج ببرد» [چرا که رنج بردن هم امری شخصی(1) است ].
«تنها فرصت موجود ، در نحوه مواجهه با مشکلات است.» برخی در برخورد با مشقتها با خوشبینی ساختگی (مثل پناه بردن به مواد مخدر یا فرو رفتن در گذشته و نادیده انگاشتن وضعیت زمان حال) خود را به غفلت میزنند و در واقع هرگز زمان «حال» را درک نمیکنند و عدهای خود را میبازند و تسلیم محض حوادث میشوند بی آنکه تلاشی برای کاهش سختیها از طریق درمان و یا تسکین آن بکنند. هر دو قشر گرفتار اشتباه شدهاند و آن حذف مسئله به جای حل آن است.
در حالی که اگر آدمی بداند چرا و برای چه رنج میکشد و پاسخی واقعی به شرایط موجود بدهد به سمت «عمیقترین و ژرفترین معنای زندگی و برترین ارزشها رهنمون میشود.» در این حالت نه تنها رنج آزار دهنده نیست بلکه وسیلهای است برای هدایت به سمت کمال معنوی و در واقع همین لحظات سخت است که ارزش درونی هر فرد را محک میزند.
بر مبنای نظر فرانکل هر شری در نظام کل عالم، خیری در خود نهفته دارد ( و این یکی از روشهای توجیه شرور در عالم است) پس سخن او توصیفی از واقعیتی است که او آن را توصیه میکند.(2- ذاكر ، 1385)
===========
پاورقی و منبع:
1 - Privet
2 - - ذاكر، صديقه (1385). نگاهي به نظريه فرانكل در روانشناسي دين . فصلنامه قبسات : شماره 8 (صفحات 76 تا 95 )
RE: 2 - تحمل و درد و رنج در انسان
با تشکر بسیار از مبحثی که ایجاد کرده اید
وقتی شروع به مثنوی درمانی کردید ... اومدم پست هاتون رو خوندم ولی چیزی دستگیرم نشد
الان و در این شرایطی که برام پیش اومده ، و درک این حقیقت که از رنج کشیدن ، رنج می برم
واقعا این پست ها عالی است و پاسخگوی بسیاری از سئولات هست
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
رنج گرچه گریزناپذیر است
و «از سر جبر به سراغ انسان میآید»؛
درمان ناپذیر است
و در زندگی بشر قابل ریشه کن شدن نیست
.
در واقع رنج از پایان علم، آغاز میشود.
با قبول این واقعیت که ما انسانها از رنج بردن گریزناپذیر هستیم
دوتا رنج برایم تداعی شد
یکم ) رنجی که داریم و میدانیم چیست و از کجاست
دوم) رنجی که نمی تونیم اون رنج رو بر طرف کنیم
نوشتید رنج از پایان علم آغاز می شود
آیا درست است که رنج زمانی آغاز می شود که درک کنی راه حلی علمی برای رفع رنج نداری
یعنی نسبت به اون رنج آگاهی و حتی دلیل اون رنج رو نیز می دونی اما علمی نسبت به از بین بردن اون رنج نداری و این فقدان علم هست که رنج را بیشتر می کنه ؟
آیا این دیدگاه درست هست که واقف باشی چنانچه اون رنج رو مرتفع کنی رنج دیگری در انتظارت هست که به مراتب از رنج قبلی رنج آور تر هست (به خاطر بالا رفتن ظرفیت و علمت)؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
در حالی که اگر آدمی بداند چرا و برای چه رنج میکشد و پاسخی واقعی به شرایط موجود بدهد به سمت «عمیقترین و ژرفترین معنای زندگی و برترین ارزشها رهنمون میشود.»
در اینجا نهایتا آدمی به جایی میرسه که از اصل وجودی خویش که همون ذات الهی هست دورمونده و اون وقته که رنج به این بزرگی سایر رنج ها رو پوشش میده
منتها ... رسیدن به این درک یک مسئله هست و همسان سازی درک این مسئله با زندگی دنیا و شرایط آن مساله دیگری هست
چرا که ما اولیا الله نیستیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
در این حالت نه تنها رنج آزار دهنده نیست بلکه وسیله ای است برای هدایت به سمت کمال معنوی و در واقع همین لحظات سخت است که ارزش درونی هر فرد را محک میزند.
نهایتا میرسیم به هدف آفرینش و اون هم کمال
ولی در خصوص اینکه در لحظات سخت ارزش درونی فرد محک می خورد ... عمل درست چه چیزی می تونه باشه
ببینید شخصی در این لحظات دشوار واقع شده و اکنون تمایل دارد
اولا) از این شرایط دشوار خارج بشه
ثانیا) با توجه به علمی که کسب کرده همچنین تمایل داره جوری این شرایط رو طی کنه که همون ارزش درونی اش به معنای واقعی اثر کنه
در این خصوص چه راهکاری رو باید در پیش بگیره؟
RE: 2 - تحمل و درد و رنج در انسان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
نوشتید رنج از پایان علم آغاز می شود
آیا درست است که رنج زمانی آغاز می شود که درک کنی راه حلی علمی برای رفع رنج نداری
یعنی نسبت به اون رنج آگاهی و حتی دلیل اون رنج رو نیز می دونی اما علمی نسبت به از بین بردن اون رنج نداری و این فقدان علم هست که رنج را بیشتر می کنه ؟
آیا این دیدگاه درست هست که واقف باشی چنانچه اون رنج رو مرتفع کنی رنج دیگری در انتظارت هست که به مراتب از رنج قبلی رنج آور تر هست (به خاطر بالا رفتن ظرفیت و علمت)؟
با سلام
بله، انسان ذاتا جلب لذت و دفع رنج می کند. و طبیعی هست اگر علم رفع رنج را داشته باشد آنرا کنار بگذارد. لذا گاهی انسان اجبارا رنج می برد و این وقتی هست که علم یا توان برطرف کردن آنرا ندارد.
اما گاهی کسی علم و توان کنارگذاشتن رنج را دارد، اما هدف و فهم رنج و نتایجش موجب می شود آن رنج را کنار نگذارد. مثلا: رنج بی خوابی دانشجویی که درس می خواند.
او می داند و می تواند این رنج را برطرف کند، لیکن این رنج را می فهمد و حتی لذت می برد، چون نتایجش را می داند.
اما اگر یک دانش آموزی با اجبار و کتک والدینش مجبور به شب بیداری و درس خواندن شود، رنج را نمی فهمد و از روی اجبار تن می دهد.
پس گاهی رنج اجبارا و از روی ندانستن و ناتوانی پیش می آید و آزارنده است. گاهی هم رنج را می فهمیم و می دانیم و به فلسفه اش آگاهیم. این رنج نوع دیگری تعبیر و تفسیر می شود و اثر بخش هست.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
آیا این دیدگاه درست هست که واقف باشی چنانچه اون رنج رو مرتفع کنی رنج دیگری در انتظارت هست که به مراتب از رنج قبلی رنج آور تر هست (به خاطر بالا رفتن ظرفیت و علمت)؟
احسنت :104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
نهایتا میرسیم به هدف آفرینش و اون هم کمال
ولی در خصوص اینکه در لحظات سخت ارزش درونی فرد محک می خورد ... عمل درست چه چیزی می تونه باشه
ببینید شخصی در این لحظات دشوار واقع شده و اکنون تمایل دارد
اولا) از این شرایط دشوار خارج بشه
ثانیا) با توجه به علمی که کسب کرده همچنین تمایل داره جوری این شرایط رو طی کنه که همون ارزش درونی اش به معنای واقعی اثر کنه [/color]
در این خصوص چه راهکاری رو باید در پیش بگیره؟
البته در این خلاصه قصد راهکار نداریم. چون در انجمن مثنوی درمانی سه بخش داریم.
- محتوا
- فرایند
- تکنیک و درمان
ما سعی می کنیم در بخش سوم به تناسب راهکارها را استخراج کنیم.
اما در اینجا فقط بینش و فهم را نسبت به رنج بالا می بریم. آگاهی منجر به تحمل می شود.
مثلا تا کودک هستیم شاید تحمل 1 ساعت تشنگی نداشته باشیم و رنجش را نپذیریم. اما بالغ می شویم و روزه می گیریم و 14 ساعت رنج تشنگی را می فهمیم و تحمل می کنیم. پس آگاهی خود یک راهکار بالقوه است.
RE: 2 - تحمل و درد و رنج در انسان
ممنون جناب مدیر
فکر می کنم جای یه لینک به مطلب اول خالی بود.
1 - مقدمه ای بر رنج آدمی
RE: 2 - تحمل و درد و رنج در انسان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
آیا این دیدگاه درست هست که واقف باشی چنانچه اون رنج رو مرتفع کنی رنج دیگری در انتظارت هست که به مراتب از رنج قبلی رنج آور تر هست (به خاطر بالا رفتن ظرفیت و علمت)؟
احسنت :104:
سلام
بله درسته !و حتی سفارش شدیم بعد ار فراغت از یک رنج وتلاش به انتخاب تلاش و رنج و زحمت بالاتر .
چنانچه در قرآن سوره شرح آمده :
فَإِنَّ مَعَ العُسْرِ یُسْراً (5) إِنَّ مَعَ العُسْرِ یُسْراً (6) فَإِذَافَرَغْتَ فَانصَبْ (7) وَ إلَى رَبِّکَ فَارْغَب (8)
در این آیه خطاب به پیامبر ,پس هنگامی که از کار مهمی فارغ می شوی به مهم دیگری بپرداز .هرگز بیکار نمان .تلاش و کوشش را کنار مگذار .پیوسته مشغول مجاهده باش و پایان مهمی راآغاز مهم دیگر قرار ده و در تمام این احوال به خدا تکیه کن و به سوی پروردگارت توجه نما .
هدف آن است که پیامبر را به عنوان یک الگو و سرمشق از اشتغال به استراحت بعد از یک پایان یک امر مهم باز دارد و تلا ش مستمر و پی گیر را در زندگی به او گوش زد کند .هنگامی که از جنگ با دشمن فارغ شدی به جهاد با نفس بپرداز.
اگر مااز رنج بگریزیم یا رنج های درست را انتخاب نکنیم ودرراه رسیدن به تعالی تلاش نکنیم ناگریز از رنج هایی می شویم که جبرا بر دوشمان می آد .
این برنامه ی سازنده ای هست و در دل اون رمز پیروزی و تکامل نهفته ست . بیکار بودن و فراغت کامل, مایه ی خستگی و بی نشاطی و تنبلی و فرسودگی و در خیلی مواقع مایه ی فساد و تباهی و انواع گناهانه .
ما از طرفی سفارس شدیم به انتخاب رنج و تلاش مستمر و از طرف به ما نوید و امید داده شده که غمگین نباشید مشکلات و سختیها به این صورت باقی نمی مونه . آن کس که تحمل مشکلات کنه و در برابر طوفان ها ایستادگی کنه روزی میوه ی شیرین اون می چشه و به همیشه در کنار سختیها آسانیهاست .در این آیات حتی تعبیر به" بعد" نمی کنه بلکه تعبیر به "مع"(همراه سختی) که نشانه ی همراهی است می کنه .
نگاهی به زندگی انبیا و اولیه الله نیز نشان می ده که زندگی این گلهای سرسبد آفرینش نیز با انواع ناملایمان و درد و رنج ها قرین بوده . حال وقتی دنیا برای اونها چنین باشه وضع برای دیگران روشنه اگر افرادی رو می بینیم که درد و رنجی ندارند یا بر آثر مطالعات سطحی ماست ووقتی نزدیکتر میشیم اونموقع ست که به عمق درد و رنجهای همین صاحیان زندگی مرفه آشنا می شیم و یا اینکه برای مدتی محدود و زمانی استثنایی ست که قانون کلی جها ن رو به هم نمی زنه .
ايحسب ان لن يقدر عليه احد( 5 بلد)
اشاره به اینه که آمیختگی زندگی انسان با اون همه درد و رنج دلیل بر اینه که او قدرتی نداره (فقروجودی)ولی بر مرکب غرور سوار است و هر کار خلاف و گناه و جرم و تجاوزی رو مرتکب می شه .
چگونه انسان مغرور میشه و ادعای قدرت می کنه در حالی که زندگی او با درد و رنج عجین ست و اگر مالی داره به شبی بنده و اگر جانی داره به تبی بنده ؟؟؟