به نظر شما اون دخترایی که با متانت منتظر یه ازدواج خوب هستن و معیاراشون هم معقولانه است و هیچ کس حتی به سمتشون هم نمیرن که با هم اشنا بشن (چه برسه به خواستگاری)چیکارباید بکنن؟
مشکل کجاست؟
نمایش نسخه قابل چاپ
به نظر شما اون دخترایی که با متانت منتظر یه ازدواج خوب هستن و معیاراشون هم معقولانه است و هیچ کس حتی به سمتشون هم نمیرن که با هم اشنا بشن (چه برسه به خواستگاری)چیکارباید بکنن؟
مشکل کجاست؟
این جوریام نیست. این ظاهر قضیست . شما فکر می کنین تو دل اون کسایی که به قول شما متانتو حفظ نمی کنن چه خبره؟!
متاسفانه فضای جامعه ما تا حدودی بیمارگونه شده . واسه دخترای جوون یه جورش و پسرا یه جور دیگه...
ولی یه ادم باهوش( چه دختر چه پسر) باید با حفظ ارزش خودش به فکر آیندشم باشه
اونایی که متانتشون رو حفظ نمی کنن یه شوهر مهربون و با حال گیرشون میاد
من تو اشنایان دیدم
البته بحث من بیشتر در مورد دخترایی هستش که ارزش خودشونو میدوونن و به انسانیت بیشتر فکرمیکنن
لطفا بازم نظر بدید
سلام ...بسیار سوال خوبی را مطرح کردید...
در مورد اینکه بسیاری از دختران پاک تینت ما خواستگاری ندارند باید چند نکته را ذکر کنم...
سه عامل در این جریان نقش دارند..
1>>>خود دختر
2>>خانواده دختر
3>>ظاهر بینی بسیاری از افراد
1>>>::خود دختر:: اگر دختری در جامعه از روابط اجتماعی پایینی برخوردار باشد و در واقع نتواند با دیگران رابطه برقرار سازد.....خب در نتیجه هم تعداد افراد و کسانی که او را خواهند شناخت ...کمتر خواهد بود...
2>>>خانواده دختر:::اگر خانواده دختر از لحاظ فرهنگی یا اقتصادی در حد بسیار پایینی باشند یا خدایی نکرده خانواده ناخلفی باشند طبعا خواستگاران دختر ان خانواده هم کمتر خواهد بود....
3>>>ظاهربینی افراد:::متاسفانه اغلب افراد دچار خطای شناختی هستند....اغلب پسران ما وقتی دختری به انان توجه می کند یا رابطه خوبی با انان برقرار می سازد به اشتباه می پندارند که قطعا دختر نظری نسبت به انان دارد یا از او خوشش امده..... و در این صورت بیشتر تمرکز خود را بر روی ان دختر جلب می کند.... در حالی که شاید دختر دیگری واقعا خواهان او باشد ولی بدلیل اینکه برداشت ها غلط است نتواند انگونه که هست محبت خود را به او ابراز نماید...
گل مريم مي توانم سئوال كنم :
چند سال داريد و تحصيلات شما در چه حد است ؟
و كلا يك كمي از جزئيات خودتان بگوييد .
آيا در كلاسي ، دانشگاهي ، محل كار و....... در فضاهاي اجتماعي حضور داريد ؟!
چند خواهر و برادر هستيد ؟
مرسی از جواباتون
ببین اقای نقاب
بذار واضح بگم من خودم یکی از اون دخترام
ظاهرم متوسطه (شایدم بهتر ازمتوسط)،اجتماعی ،تحصیل کرده ،شاغل،خانوادهام اینجا نیستن(من تهرانم وخانوادهام شهرستان) ولی از خانواده اصیلی هستم،مستقل و........
البته اینارو گفتم تا بدونید تو اجتماع هستم وخانوادهام مشکلی نداره (حمل بر خود ستایی نباشه) ولی هیچ خواستگاری نداشتم حالا چرا؟این واقعا واسه خودم جای سواله
به رفتار خودتان نپرداختيد شايد آنچنان حصار دور خود كشيده ايد كه كسي جرات نمي كند كه به شما نزديك شود و يا به گونه اي رفتار مي كنيد كه ديگران گمان مي كنند ازدواج كرده ايد ؟!
در ضمن من 28سالم داره میشه
سلام...
بنده با نظر ""انی"" گرامی موافقم....
انی نوشته به گونه ای رفتار می کنید که کسی جرات نمی کند به شما نزدیک شود یا به گونه ای رفتار می کنید که گمان می کنند ازدواج کرده اید؟؟
دوست عزیز منظور من هم از اجنماعی بودن تنها در جامعه بودن و ارتباط با افراد مختلف نبود علاوه بر اینها منظور من بیشتر تکیه داشت به """>>نوع""<< ارتباط برقراری.
ببینید برخورد ما در جامعه با دیگران....واکنش های ما به اطرافیان.....رفتارهای ما در محیط... نوع دید ما به مقوله ازدواج....و همه همه.....
در آینده ما نقش دارند......قطعا اگر شما از خانواده خوبی هستید و اجتماعی.....پس به احتمال زیاد اشکال را باید در درون خود بجویید.....
بنظر من ""نوع"" رفتار و واکنش ما در محیط....در امر خواستگاری بسیار تاثیر گذار است..
موفق باشید
نقاب عزیز یه سوال میکنم
مسخره نکنیا(شوخی)
رفتارم چه جوری باشه تا اطرافیانم ........ ضمن اینکه متانتم هم حفظ بشه؟میشه بیشترتوضیح بدین؟منتظرما!!!!!!!!!1
گل مریم شما تاوان اکثریت رو پس می دین. دخترهای اطراف خودتون نمی دونم چطور هستند. ولی اکثریت تقریبا قریب به اتفاق دخترهایی که بنده در دانشگاه محیط کار و... دیدم دخترهای متوقع و از خود راضی بودند. پسرها نیز با این دید جلو می روند که زمانی که قرار است هزینه های ازدواج را من بدهم، دختر متوقع نیز نصیبم می شود فرقی نمی کنه با کی باشم. و هر دختری که بیشتر عرض اندام کند و ناز خود را بیشتر به رخ بکشاند بیشتر به دید می آید. البته نتیجه چنین ازدواجهایی از پیش مشخص است و پیش بینی اینکه در چند سال آینده درصد بالایی از ازدواجها در همان سالهای اول به طلاق منجر می شود نیز نشانه آن است.
سورنای عزیز
یعنی این عدالته؟ من میتونستم یه زندگی پر از عشق داشته باشم
من اصلا معیارم از ازدواج پول نیست حتی تصمیم دارم با پسر پولدار ازدواج نکنم ،باور کن این اصلا شعار نیست ،چون معتقدم کسی که پول داشته باشه ادم مادی هست و فقط پول رو می بینه و این هیچ وقت نه به من ارامش میده نه منو به کمال میرسونه
،چون من جایی کارمی کنم که اکثرا باادمای پولدارطرفم ،البته نمیخوام به کسی توهین کنم فقط میخوام بگم خیلی ادمای سطحی هستن(البته اکثرآ)
من معیارم کاملا معنویاته ،کاملا معنویات
به این هم اعتقاد دارم دختر وپسر باید کاملا با هم زندگی شونو بسازن
به هر حال با وضع این جامعه امثال من و شما تباه شدیم
واقعا دلم می سوزه
چرا خودتون شروع کننده نیستید؟لااقل دیدگاهتون رو در جمعهای مختلف ابراز کنید. بحث رو به همچنین جاهای بکشونید و این در عین اینکه سنگینی شما رو و وقار شما رو حفظ می کنه افراد رو به سمت شما جلب می کنه. ببخشید من یه پسر. ولی وقتی اطرافم پر از دخترهاییه که از خرج ده میلیونی شب عروسیشون نمی زنن به این عنوان که آرزوشو دارن !!!( پراز یعنی واقعی عمده دخترهایی که می بینم این فکر رو دارن) از کجا باید بدونم که یه دختر مثل شما چه طرز فکری رو داره؟ تا وقتی بیان نشه.
گل مريم عزيز كاملا موافقم. ولي چرا همه رو مثل هم مي بينن؟
سورنا شما چرا دخترهايي رو نمي بيننين كه زندگيشونو با ازدواج دانشجويي شروع مي كنن و يا زندگيشونو با رفتن به عمره شروع مي كنن/ چرا عروسيهاي ميليوني رو مثال ميزنين؟.
سورنا يه سوال ببخشيدا؟ شما خواهر دارين؟؟؟؟؟
سلام..
دوست عزیزم از من خواسته بودند تا قدری در مورد رفتار توضیح بدم..چشم...
ببینید رفتار یک دختر در اجتماع و در مواجهه با دیگران و پیشنهاد های دیگران.......تا حد زیادی در افکار دیگران تاثیر دارد ....و دید انان را نسبت به ما شکل می دهد...
اگر دختری در مواجهه با دیگران و در اجتماع نتواند انگونه که هست خود را نشان دهد بر فرض مثال..:::سربه زیری و خجالتی بودن و عدم برقراری ارتباط را نشانه ای برای نجیب و معصوم بودن خود قرار دهد....شاید در نظر دیگران محجوب به نظر رسد اما متقابلا خشک و بدون صمیمیت هم خوانده می شود....
متاسفانه به قول سورنا بعضی اوقات ما مجبوریم تاوان دیگران را بدهیم.....دیگرانی که برداشت های غلطی دارند....دیگرانی که می کوشند با رفتارهای فریب دهنده در دل خلق نفوذ کنند و خلقی غافل و ناآگاه که این نفوذ را دلیلی بر لایق بودن خود و مورد توجه بودن می پندارند....
اصولا بهتر است ما در برقراری رابطه در هر محیطی نوعی انعطاف پذیری داشته باشیم و خود را با محیط تطبیق دهیم...نه اینکه همرنگ دیگران شویم و تحت نفوذ آنها بلکه سعی کنیم خلق و خوی خودمان را بر برای برخورد با دیگران تابعی از آن محیط سازیم...
قطعا اگر قدرت انعطاف پذیری داشته باشیم می توانیم براحتی با دیگران رابطه برقرار سازیم و حتی آنان را هم تحت تاثیر خود قرار دهیم...
سلام :72:
چرا تاوان گل مریم عزیزم ؟
چرا باید اجازه بدیم دیگران برامون تصمیم بگیرن ؟
چرا باید همیشه منتظر انتخاب شدن بمونیم ؟
چرا خودمون انتخاب گر نباشیم ؟
چرا ما پیشنهاد دهنده نباشیم ؟
اگر ما اونقدر خودمون رو قبول داریم و به توانایی های خودمون واقفیم چرا بترسیم از اینکه مورد قضاوت قرار بگیریم ؟
اگر ما قدرت انتخاب و دیدگان دقیق و ذهن جستجو گر داریم چرا نتونیم تفاوتمون رو نشون بدیم ؟
چرا باید اجازه بدیم همیشه تابوها و عرف های بعضا غلط همیشه و همه جا حکمرانی کنند ؟
....
حرفام به نظر شعار می یاد ، نه ؟
درسته. به نظر شعار میاد چون یاد نگرفتیم جسور باشیم ...
چون همیشه ترسیدیم از اینکه خلاف جریان آب شنا کنیم ...
چون گاهی با خودمون فکر نکردیم شاید خیلی از چیزهایی که امروز ما برای ما خیلی عادی هستن روزی تابوهای وحشتناکی بودن که توسط اشخاص جسور و محکمی شکسته شدن ...
چون عادت کردیم همیشه تابع دیگرانی باشیم که راه رو باز کنن و مسیر رو هموار ...
قبول دارم که سخته .. می پذیرم که عرف جامعه آدم رو له می کنه و خفه می کنه ...
اما آیا شرایط موجود بدتر نیست ؟
آیا منتظر بودن و دیده نشدن دیوانه کننده نیست ؟
آیا واقعا وقت اون نرسیده که جور دیگه ای فکر کنیم ؟
واقعیتش اینه که این جمله ی شما : «تاوان چی رو پس میدیم؟» منو بسیار غمگین کرده .
یعنی ما دختر خانمهای جوان این سرزمین اونقدر می تونیم منفعل باشیم که حتی نتونیم از پس اثبات خودمون بربیاییم ؟ ...
واقعا چرا ؟ ...
به نظر من هر شعاری این خاصیت رو داره که به عمل تبدیل بشه ... تا من و تو که باشیم و چه بکنیم ...
:72:
سلام به کارشناس محترم تالار، طاهره جونی.
خب این پیشنهاد شما خیلی خوبه، اما لطفا بفرمایید چطور یک دختر نجیب و متین این پیشنهاد را مطرح کند؟ آیا شما خود این کار را کرده اید؟ اگر بله، به چه نتیجه ای رسیدید؟
خواهش می کنم یک راه حل کاربردی و عملی ارائه نمایید.
خیلی ممنونم از همه زحماتی که برای تالار می کشید.
سلام estar7:72:
دوست گلم ،
آیا بهتر نیست کمی در تعریفی که از واژه ها ی «نجیب» و «متین» داریم تجدید نظر کنیم ؟ یعنی مثلا من یا شما اگر قرار باشد به یک آقای محترم پیشنهاد ازدواج بدیم دیگه نجیب و متین نیستیم ؟ باور می کنی که خیلی از این مفاهیم ساخته ی ذهن خود ما خانمهاست که شده وسیله ی دست و داوری آقایون در مورد خودمون ؟
به نظرم برای شکستن یک تفکر قالبی و نیز غالبی قبل از هر کسی باید از خودمون شروع کنیم ...
عزیز دل من :72:
از یه طرف قدرت ما در انتخاب ما نهفته ست ...
قطعا وقتی ما مدعی هستیم که خوبیم و توانمند و ... اهل برقراری ارتباط با هر کسی و با هر ویژگی اخلاقی و رفتاری و شخصیتی نخواهیم بود... و به سمت کسی گرایش خواهیم داشت که در داشتن حداقل های لازم به ما نزدیک باشه ..
طبیعیه اگر شما به کسی که ظرفیتش رو نداره بخوای پیشنهاد ازدواج بدی او واکنش مناسبی نخواهد داشت . اولین چیزی که قدرت ما رو و دقت ما رو و ظرافت ما رو نشون می ده در وهله ی اول شخصیه که انتخابش می کنیم ..
و از طرف دیگه به قول سورنای صریح ، یا رد می شیم و یا نمی شیم ..
به عبارت دیگه مهم اینه که ما به خودمون جسارت همچین کاری رو بدیم و نترسیم از اینکه مورد قضاوت و حتی ریشخند قرار بگیریم .. یعنی قبل از هر کسی این حق رو خودمون برای خودمون قائل بشیم که در انتخاب شریک زندگی خودمون حرف اول رو بزنیم نه اینکه مثلا از بین 9 اقایی که به خواستگاریت اومدن تو ناچار بشی یکیش رو انتخاب کنی و البته اونوقت فکر هم بکنی که خودت داری انتخاب می کنی ...
به نظر شما چرا ما باید مجبور باشیم که فقط از بین کسانی که ما رو انتخاب کردن به یکی جواب بله بدیم ؟ و بدتر از اون اگر کسی ما رو انتخاب نکرد محکوم باشیم که تا ابد به این سرنوشت تن در بدیم ؟ چرا نباید خودمون کسی رو بشناسیم و تلاش کنیم که مستقلا خودمون رو به او بشناسونیم ؟
چرا همیشه باید شرایط خودش رو به ما دیکته کنه ؟
چرا نباید ما شرایط رو به نفع خودمون تغییر بدیم ؟
سرچشمه ی این باید ها و نباید ها از کجاست ؟
در عین حال یک نکته نباید فراموش بشه که اگر جسارت انجام یک کاری رو به خودمون می دیم پس باید شجاعت پذیرفتن تبعاتش رو هم داشته باشیم ...
estar7 عزیزم:72:
منم مثل خیلی های دیگه در یک فضای سنتی و تحت سلطه ی همه ی دیدگاهها و مشکلات یک جامعه ی سنتی بزرگ شدم و به سختی حتی به خودم اجازه دادم که به زندگیم و به واقعیتهای اون یه جور دیگه نگاه کنم اما الان می دونم که اگه خودم برای خودم ارزش قائل نباشم کسی کوچکترین درکی از من ، ارزشها و تواناییهای من نخواهد داشت ... پس این حق رو برای خودم قائل شدم که پشت پا بزنم به عرفهایی که غلط می دونمشون و به جای اینکه حل بشم در شرایطی که به جبر زمانه برای من ایجاد شده ، زمینه ای رو بسازم که در اون همه ی اطرافیانم قدرت انتخابگری و تصمیم گیری منو باور کنند و به اون احترام بزارن ....
:72:
گل مريم عزيز
در جامعه ايراني ما معني درستي از متانت و نجابت نداريم. گاهي آنچنان براي حفظ متانت و نجابت تلاش مي كنيم كه نتيجه اش مي شود خود سانسوري . يعني شما در يك فضايي قرار مي گيريد حرف بي ربطي هم مي شنويد و كار بي ربطي هم مي بينيد . شعور و قدرت تعقل و تفكر هم داريد ولي براي حفظ همان نجابت و متانت از پاسخ دهي ابا داريد . سكوت مي كنيد . سر را به زير مي اندازيد و .....
من به عنوان يك فرد حاضر در جامعه چه از نوع خانوادگي اش و در نوع گسترده تر كار و اجتماع با كدام علم غيبي بايد بدانم اين دختر خانم حاضر در جامعه صاحب توانايي انديشه عرفان و معرفت و فلسفه توام با نجابت و متانت است ؟!!!!
اين مي شود همان حصار هايي كه عرض كردم و خود سانسوري . دختر امروزي متانت و نجابتش بايد توام با آزادگي و آزادمنشي باشد .
به قول سورنا
هر دختری که بیشتر عرض اندام کند و ناز خود را بیشتر به رخ بکشاند بیشتر به دید می آید.
من مي گويم عرض اندام كن بگو هستي و صاحب تفكري هستي كه متعلق به تو دختر نجيب و متين اقليت جامعه است اما درست است و شايد خيلي بيشتر از درست .
پس حق و سهم خودت از اين نجابت و متانت هم بايد بگيري . بايد انتخاب كني و گامي به جلو برداري .
دختري كه ناز و هيكل نشان مي دهد چيزي به غير از آن براي نشان دادن ندارد ولي دختر و دختراني چون تو خيلي چيزها براي نمايش داريد كه همان تفكرات و تراوشات فكري بر مبناي معنويات و ... است .
پس عزيزم اشكال در خود شماست . بسم الله .
سلام طاهره بزرگوار و مهربونم، قربون دستای نازنینتون برم که جواب من را با صبر و حوصله نوشتید، طاهره جون اتفاقا من خودم یکی از موافقین با این قضیه بودم و به خیلی از دوستانم نیز این پیشنهاد را می دادم که شما شروع کننده باش، البته تا چندی پیش...
اما به نظر شما چه تعداد از پسران جامعه ما این را می پذیرند؟
در مورد چنین دختری چه فکری می کنند؟
آره من دیدم کسانی که خود پیشنهاد دهنده بودند، برخی توانستند موفق شوند اما اغلب از ابتدا نه برای ازدواج بلکه برای دوستی و اون زمان بوده که برای رسیدن به پسر مورد علاقه تن به هر درخواستی از طرف پسر داده اند... که البته این رابطه ها یک نوع ریسک هستند... مگر نه اینکه روان شناسان معتقدند به دور از احساسات و با عقل و منطق پی به ازدواج ببرید و اما دختران اینچنینی مجبور بوده اند از نهایت احساسات خود استفاده کنند تا از این طریق به جواب + برسند. من از نزدیک شاهد رنج بسیاری از این دختران بوده ام...
ببخشید من نوعی نیز چنین جسارتی را دارم، خب آماده شنیدن هر پاسخی از طرف هستم. تا این جا که از طرف من بود حل شده، اما بعد از پیشنهاد دادن جامعه من، خانواده من باید همکاری کنند تا من برای خواستگاری رفتن به شناختی برسم. و آستینم را بالاتر بزنم...آیا چنین امکانی برای دختر جامعه ما فراهم شده است؟...
ممنونم از اینکه من را تحمل می کنید.
در زیر قسمتی از یک مقاله که در بیشتر سایت ها ذکر شده را می آورم:
...ظرفيت نه شنيدن! داشته باشيد
خواستگاري معمولا از سوي مرد يا خانواده او انجام ميشود و زن به اين کار اقدام نميکند چنان که در آيه 235 سوره بقره خواستگاري به مردان نسبت داده شده است. اين بدان معناست که پاسخ رد شنيدن زن از مرد به نوعي شکست عاطفي در زندگي زن است که اثر آن هنگام تشکيل خانواده و اداره آن و نيز در تربيت فرزندان ظاهر ميشود. در حالي که خواستگاري از سوي مرد و شنيدن پاسخ رد شکست در زندگي به شمار نميرود.
بنابراين، اگر در موردي زن و خانواده او با قاطعيت بدانند که از مرد پاسخ رد نخواهد شنيد خواستگاري آنها امري معقول و روا خواهد بود. از داستان حضرت شعيب(ع) و موسي(ع) در قرآن استفاده ميشود که خواستگاري از طرف خانواده دختر (نه دختر) نيز صورت ميپذيرد.
اول طاهره جونی بگم منتظر راهنمایی های ارزنده شما هستم و در پست قبلی یادم رفت اینارو تقدیمتون کنم، مهربون:72::72::72::46::43:
سورنا جان:72: هیچکدام مشکل ندارند، اتفاقا به شما به عنوان یک پسر صاحب فکر و ایده خیلی خیلی ربط دارد. و شخصا از بسیاری بیانات شمای بزرگوار استفاده می برم:72: سورنا جان من و بسیاری نمی خواهیم فقط حرف خود را زده باشیم، بلکه خیلی دوست داریم نتیجه کاربردی از این بحث ها بیرون آید، تا اگر ممکن شود تغییری در اوضاع بوجود آوریم...
.................................................. .................................................. ..........
دوستان عزیزم مدتی پیش همایشی بود با عنوان ارتباط دختر و پسر، یکی از روانشناسان صاحب نام ایرانی که بسیار در برنامه های صدا و سیما هم می آیند...سخنران بودن، ایشون در پاسخ به سوالاتی در خصوص خواستگاری دختر از پسر که بسیاری پرسیده بودند. گفتند نه فرزندان من هنوز هیچ جای دنیا این رسم نشده که دختران به خواستگاری پسران بروند (فقط در یکی از قبایل هندی آن هم به دلیل کم بودن دختران و زیاد بودن پسران) مرسوم می باشد. و من با خواندن مقالات زیاد و رفتن به بسیاری از کشورهای پیشرفته و در حال توسعه به شما اطمینان می دهم چنین چیزی نیست، دختران عزیزم شما شخصیتتون اگه بوسیله پسری شکست هرگز قابل ترمیم نیست این در آینده شما اثر گذار است. قدر خودتان را بدانید...(دقیقا جملات ایشان را گفتم)
ما(دختر ها وپسرها) از خودمون باید شروع کنیم ،اول افکارخودمونو عوض کنیم (چه در مورد پرتوقع بودن دخترها چه در مورد ظاهر بینی اقا پسرها(مثال زدم)) ببینیم کجای کار ایراد داره؟
سنت ها؟ خانواده؟ جامعه؟ دو لت؟
بعد فرهنگ های جدید که ما رو از این سنت های ازاردهنده نجات بده جای گزین کنیم
اول برای تغییر باید از خانواده شروع کرد
سلام
منم با استار موافقم بهتره که ما شرایط کنونی جامعه مان را در نظر بگیریم و بعد سخن در این زمینه ها به میان بیاوریم
اما اینکه گفته میشود که فرهنگ ما مشکل دارد این درست فرهنگ ما تو خیلی از زمینه ها مشکل دارد اما در همه جای دنیا پیشنهاد ازدواج از طرف مرد داده میشود و زن میپذیرد یا نه
اما بنده یه سوال دارم
مشکل ایا فقط در خواستگاری نکردن دختر است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببینین اگه دختری در جامعه حضوری فعال داشته باشه
رفتار درستی داشته باشه
خلاصه شناخته شده باشه
و با رفتارش به پسری نشون بده که حالا اگه چنین پیشنهادی بشه بدش نمیاد
ایا در این حالات اگر پسری پیشنهاد ندهد نمیتوان به این حساب گذاشت که پسر مایل به ازوداج نیست؟؟؟با توجه به علاقه مندی کم اقایون نسبت به گذشته به ازدوج؟
[b]پس اگر که دختری شانس این رو داشت که در جامعه حضور داشت هباشه و افکار خودش رو نشون بده اونوقت دیگه به عقیده من نیمی از مسئله حل شده
چون اکثر اقایون از این گله دارن که چنین دختراین رو نمشناسن
و اگه بشناسن خودشون اقدام خواهند کرد
اگر شناخت حتی محدودی باشه خیلی چیزا حل میشه
اما مشکل این هست که این شناخت محدود هم حتی وجود ندارد نیست
که این مشکل با خواستگاری کردن یه دختر هم حل نخواهد شد[/b]
خواستگاری زمانی میتونه انجام بشه چه از جانب دختر چه از جانب پسر که به یه شناخت حداقل رسیده باشیم و نهایتا احساس کنیم فرد مقابل تا حدودی به فرد ایده آل ما نزدیکه ولی وقتی هیچکدوم از اطرافیان چه تو دانشگاه چه تو محل کار و ... به نظر ایده آل نمی آیند باید چی کار کرد؟ دامنه شناخت تا کجا باید ادامه پیدا کنه تو چه محدوده زمانی و مکانی ؟
این وسط یه حلقه گمشده وجود داره چون همه افراد با طرز فکر مشابه تو یه اداره یه دانشگاه یا یه فامیل جمع نمیشن
یه کسی یا یه جایی تو جامعه ما باید نقش حلقه گمشده رو بازی کنه
حلقه ای که موقعیت آشنایی و شروع شناخت افراد با عقاید مشابه رو فراهم کنه
این که ما باید از خودمون شروع کنیم درسته ولی یه فرد دیگه مگه چقدر میتونه تو جامعه باشه و تعاملاتش رو دیگه چقدر باید بالا ببره ؟
معلومه که یافتن ایده ال واسه آقایون با شرایط کنونی و فرهنگ ما آسونتره
یه پسر وقتی واقعا بخواد ازدواج کنه زمین و زمان رو میتونه بسیج کنه واسش دنبال دختر موردنظرش بگردن ولی آیا یه دختر هم میتونه ؟
واقعا میتونه هر روز مامانش رو بفرسته یه جا واسه خواستگاری؟
فعلا در حال حاضر فقط میتونه به محیط پیرامون خودش بسنده کنه وشناخت و انتخاب از بین اونا
غیر از اینه؟