با مزاحمین در دوران نامزدی چگونه رفتار کنیم

سلام دوستان
خوب هستین؟

یه موضوع ظاهرا کوچک داره واسه ما کم کم به دردسر بزرگی تبدیل میشه واقعا نمیدونم بهترین رفتار چیه؟

منو نامزدم هروقت میریم بیرون خیلی پیش اومده اون مسافتیو که میخواد طی کنه بیاد سوار ماشین من بشه در همین مسافت کوتاه ماشینهایی که یه مشت ادم بی شخصیتو هرزه هستند واقعا نمیدونم به اینا باید چی گفت و بهشون چه لقبی داد؟میان جلوش میپیچنو بوق میزنندو.....

خیلی از این موارد پیش اومده در چند مورد اول من پیاده شدمو رفتم و باهاشون درگیر شدم ولی به خاطر همین درگیری چند وقتی باهام حرف نمیزد که چرا درگیر شدی من دوست ندارم مثل بی شخصیتا رفتار کنیو از این حرفا

همین موضوع کوچک با پادر میونی مادرش حل شدو من قول دادم که دیگه با اینجور افراد درگیر نشم

ولی واقعا سخته به نظر شما بهترین رفتار این مواقع چیه؟به خدا خیلی ادم جوش میاره به امام حسین منکه ازشون نمیگذرم....خیلی زور داره حال اینارو نگیری ولی اگه دوباره اقدامی کنم رابطمون به خطر میفته چون به پدر مادرشو خودش قول دادم

دوستان توروخدا کمکم کنید مثلا امروز همین اتفاق افتاد حتی یارو ماشینیه تا یه مسافتی هم مارو داشت تعقیب میکردو مزاحمتش ادامه داشت یعنی ادم انقدر بی خانواده؟

خانوم من خیلی وقته حرفمو گوش میکنه مانتو گشاد میپوشه شلوار تنگ نمیپوشه حتی ارایش هم نمیکنه موهاشم بیرون نیست ولی باز هم شاهد این اتفاقات هستم توروخدا بگید من چیکار کنم دارم دیوونه میشم....اون قول داد حتی ذره ای ارایش هم نکنه به شرطی که من اگه مشکلی پیش اومد درگیر نشم....

سلام
وقتی خودمو توی این شرایط میزارم میبینم منم هیچوقت دوست ندارم همسرم با دیگران سر این مسائل درگیر بشه و همسرتونو درک میکنم. این مزاحمتها همیشه هست و وقتی به همسرتون اعتماد دارین ارزششو نداره که روزتون و با هم بودنتون رو خراب کنین چون واقعا این درگیریا استرس زاست.
من نمیدونم منظورتون از فاصله ای که باید طی کنه چیه اما اگه جای امنی نیست و همیشه این اتفاق میفته خب برین دقیقا در منزلشون! شاید پاک کردن صورت مساله باشه ولی بهتر از اینه که این همه حرص و جوش بخورین!

سلام

بهتون تبریک می گم.:72:

مشخصه همدیگه را خیلی دوست دارین! هم شما.چون وقتی مردی همسرش براش مهم باشه ؛رویش غیرت داره.و هم خانمتون که دوست نداره یک موقع شما به خاطر کسایی که بی ارزش هستن ؛بی خودی تو دردسر بیفتین.

واقعا خیلی مساله سختیه برای آقایون .من قبول دارم.حتی یک مرد ممکنه این قدر در اون لحظه اختیارش را ازدست بده؛که حتی قتل رخ بده.

خانومتون حق دارن از این جهت نگرانتون باشن!

اگه واقعا حجاب خانمتون کامله راستش من دارم خیلی تعجب می کنم.

-شما کجای تهران هستین؟

-ماشنتون خیلی مدلش بالاست؟ممکنه دیگران بخوان عقدشون را از حسادت خالی کنند؟

-شما می تونید خودتون از همون اول مسیر، خانمتون را همراهی کنید؟این طوری خوب می شه ها!

ولی در کل به این فکر کنید که نهایتش اون ماشین می خواد چی کار کنه.میره دیگه.پس چرا درگیری!

البته من راستش اگه جای شما باشم دلم می خواد یک همچین آدمایی را بووووق.....

ولی ارزش لحظات زیبای نامزدی شما خیلی بیشتر از اینه که خدای نکرده سر یک مساله کوچیک و سر یک شخص بوووووق ،خراب بشه!

خانمتون حق دارن نگرانتون باشن . تو این جور مواقع فکر کنید که چه قدر خانم ها بودن سر این مساله شوهرشون افتاده زندان یا خدای نکرده مرتکب قتل شده(به صورت کاملا ناخواسته و بی اختیار از روی عصبانیت).دیگه تو دادگاه که نمی گن:شما غیرت داشتی.مطابق قانون با شما رفتار می کنند.

اگه خانمتون را واقعا دوست دارید؛آرامشش را نگیرید و هیچ وقت ریسک نکنید.

واقعا حیف عشق شما نیست!

اصلا بحث اعتماد نیست دیدن اون صحنه عذاب اوره....
مسافت هم مسافت زیادی نیست...فاصله به اندازه عبور از خیابون و حدود 20-30 متر جلو اومدنه ویا وقتی همونجا پیادش میکنم و منتظر میشم که سوار تاکسی بشه و بره....

متاسفانه نمیذاره من اون مسیر تا خونشونو بیام میگه خطرناکه و تا بریو برگردی من میمیرمو زنده میشمو از این حرفا...جادش اخه کمی خطرناکه....
میگه با تاکسی خیلی راحت ترم دلم حداقل شور نمیزنه....حتی نمیذاره اون مسیرو ببرمو بیارمش
دوستان حتی صورت مسالرو هم نمیشه پاک کرد

نقل قول:

---

اگه واقعا حجاب خانمتون کامله راستش من دارم خیلی تعجب می کنم.

-شما کجای تهران هستین؟

-ماشنتون خیلی مدلش بالاست؟ممکنه دیگران بخوان عقدشون را از حسادت خالی کنند؟

---

اره حجاب کامله و حرفمو گوش داده اصلا تیپو ظاهرش اونطوری نیست که جلب توجه کنه واقعا خودم هم موندم....
خانوم من خونشون فشمه و به خاطر جاده بدش نمیذاره من اون مسیرو برمو بیام من مجبورم اول لواسون وایسم تا خانومم بیاد...اصلا هم قبول نمیکنه من اون مسیرو برمو بیام

ماشینمم نه اصلا مدلش بالا نیست زانتیا دارم که تو اون منطقه انقد ماشین مدل بالا هست این مثل اسباب بازیه

سلام
خوب برادر من همینه دیگه منتظرخانومتون توی لواسون میشید انتظار دارید توی اون جاده کسی نیاد و مزاحمت واسه یه خانوم تنها ایجاد نکنه؟؟؟؟؟؟؟محاله
اصلا دلیل قانع کننده ای نیست که چون فشم جاده اش خطرناکه همسرتون خودش اون مسیر رو بره،شما دیگه نذارید تنها بره،کامل برسونیدشون خونه یا دنبالش برید،درگیری و دلخوری و ناراحتی هم پیش نمیاد.

من کاملا درک می کنم شما چی میگید منم همین مشکل رو داشتم یکی دو بار هم درگیر شدم متاسفانه این مشکلی هست که در جامعه به ظاهر اسلامی ما وجود داره ربطی هم به حجاب و پوشش نداره . اما اگر بخوایم درگیر بشیم مشکل بیشتر میشه با درگیر شدن و دعوا کردن مشکلی حل نمیشه فقط دردسر برای خودت و خانومت پیش میاد . یعنی چه بزنی چه بخوری جفتش مایه دردسر و آبروریزی بیشتره . به نظر من بهتره خودتون برید دم در خونه دنبال ایشون . بالاخره این مسئله موقتی هست تا زمان عروسی . همیشه که نمیخواید این کار رو بکنید. اگر هم با احتیاط رانندگی کنید هیچ مشکلی پیش نمیاد من تو اون جاده زیاد رفت و آمد داشتم.

متاسفانه خانمها هم اکثرا متوجه خطرهایی که تو جامعه ما براشون هست نیستند و هیچکدام از این مسائل رو جدی نمی گیرند اونها خودشون رو جای مردها نمیذارن و نمیدونن برای یک مرد چقدر سخته دیدن این مسائل . بنابراین به نظر من در این مورد به حرفش گوش نکنید و تا خونه همراهیش کنید.

سلام دوست گرامي
چند تا نکته کوچولو ............. ببخشيد که روک ميگم چون منم اصلا از اين تصاوير خوشم نمياد پس :
- به خانومتون بگيد که پوشش ولباسش مناسب باشه ؛ سعي نکن خودت هم به بهانه روشنفکري وخوش پوشي اجازه بدي خانومت جوري بپوشه که بعدا شاهد چنين تصاويري باشي ... بهرصورت همه ما توي اين جامعه هستيم به غير از تعداد معدودي آدم هاي مريض اکثر کساني که چنين کاري ميکنن تحت تاثير لباس وچهره وارايش و... قرارميگيرند وخيلي مردها رو ميشناسم که به بهانه هاي روشنفکري ويا اينکه نميخوان پرستيژشون جلوي خانومشون خراب بشه به پوشش وآرايش خانومشون کم توجه ههستن وبايد چنين مشکلاتي رو يا ناديده بگيرن ويا تو خودشون بريزن که هردوشون بدوخطرناکه
- هيچ موقع خانومت رو تنها نذار ... بايست کنارش يا براش تاکسي بگير وسوارش کن يا براش آژانس بگير.... خودت نرو طرفي ديگه واجازه بدي خانومت خودش تنها منتظر ماشين بشه ... قشنگ بايست کنارش براش تاکسي بگير تا آژانس بعدهم راهي اش کن درصورتي که نميتوني تا درب خونه باهاش بري ....!
- دوران نامزدي بدليل اينکه طرفين هميشه کنارهم نيستن اين دوري ها ودلتنگي ها وبعضا عدم شناخت کافي موجب چنين حساسيت هايي ميشه که بعدها درست ميشه
مطمئنا با رعايت چنين شرايطي از طرف شما وايشون مشکلات تان تا 90٪ حل ميشه ؛ البته به شرط اينکه هردو با هم روراست باشين ...پس مشکلي نيست موفق باشين واز دوران نامزدي نهايت استفاده رو ببرين

با سلام


مدلی که خانم شما می آیند و شما سوارشون می کنید و بعد هم پیاده اشون می کنید ، در اذهان تصور اینکه پسری دوست دخترش را دارد سوار می کند و ..... ایجاد می کند و این رفتارها هم نسبت به این ارتباطات پیش می آید یعنی در ارتباطات دوست دختر و پسری و اینگونه دختری را سوار کردن و ... این واکنش ها را در پی دارد . آنها فکر می کنند شما هم مثل خودشون هستید یا اینکه تصور می کنند دختری را سوار کرده اید و برای سوء استفاده دارید می برید که این مسائل جانبی را دارد


بهتر هست خیلی با محبت به همسرتون بفهمانید که نگرانی او را درک می کنید و می فهمید که می ترسد بخاطر سلامتی شما و حتی ابراز خوشحالی کنید از اینکه به فکر شماست اما متوجهش کنید صورت خوشی ندارد و برداشت غلطی از این موضوع می شود و این واکنش ها هم بخاطر همین هست و بطور جدی تأکید کنید که از این به بعد درب منزل او را سوار می کنید و درب منزل پیاده می کنید و با احتیاط و دقت در رانندگی مشکلی هم پیش نمی آید



موفق باشید

از همه دوستان ممنون
با خانومم نشستم مفصل صحبت کردم حتی پستهای شما عزیزانو هم نشونش دادم ولی اصلا زیر بار نمیره من تا دم در خونشون ببرمو بیارمش
میگه فقط مشکل ترس من از اون جاده نیست و دوست ندارم در اون محدوده کسی بفهمه من نامزد کردم چون 3 تا خواهر بزرگترو مجرد دارم واسه اونا حرف در میارند که مگه اونا چه مشکلی داشتند که دختر کوچکه نامزد داره اون3 تا هنوز مجردند....حتی قبول نکرد من با تاکسی برم دنبالشو ببرمو بیارمش....:162:

درود بر stream گرامی

دوست عزیز میتونم یه سوال ازتون بپرسم؟
با اجازه اینکه آیا شما میتوانید 24ساعته کار و زندگی خودتون رو رها کنید و همیشه دنبال این باشید که چرا بعضی از افراد نابهنجار(بی خانواده و بی فرهنگ)البته لیاقتشون خیلی بیشتر از این کلماتی هستند که بکار بردم.این افراد به همسر شما متلک پرانی میکنند یا اینکه با ماشین مزاحم ناموس دیگران میشن.اینجوری بخواین ادامه بدین هم خودتون اذیت میشید هم همسر گرامیتون.

فکر کنم اولا شما به ایشون کاملا اطمینان دارید که خوشبختانه اهل اینگونه موارد نیستند.
دوما اینجور برخورد شما با اراذل و اوباش و درگیری شما با اونها باعث بشه خدایی نکرده اولا صدمه جسمی ببینید دوما این حرکت شما باعث میشه همسرتون و افرادی که شاید این صحنه رو ببینند در مورد شما فکر کنند اهل اعوا و درگیری هستی این خیلی خوب نیست بنظر من
سوما:فکر کنم همسرتون خودشون یاد گرفتند که توی این موراد چگونه برخورد کنن

خوب اینکه ایشون نمیخوان شما برین در منزلشون با این دلیلی که آوردن بشخصه کاملا حق رو به ایشون میدم فکر کنم بهتره یکمقدار حساسیتت رو کمتر کنی.

گرچه انصافا سخته و حق با شماست.ولی شوربختانه اینگونه حرکات نابهنجار و افرادی که فکر میکنن دخترهای دیگه هم مثل خواهر و مادر خودش اهل روابط متعدد جنسی هستش.نمیشه در مقابلشون کار زیادی کرد.ولی لطف دیگه درگیر نشو به هیچ عنوان مگه وقتی که واقعا لازم بشه


اینم باید اضافه کنم این مسئله تنها به شما و همسرتون محدود نمیشه خوشبختانه همسر شما دارای حجاب مناسب هستند حتی بانوان محجبه و چادری و حتی زنهایی که دارای بچه هم هستند از دست این نابخردان در امان نیستند.

نمیدونم واقعا چی توی مدارسمون به این بچه ها آموزش میدن توی صداسیما یا خانواده یا حتی دانشگاه که اینجوری میشن من یکی موندم.ایشالله اینا هم درست بشن و براه راست هدایت بشن:323:

از خانموتون بپرسید آیا اینکه مردم تصور کنند که شما با پسری قرار مدار دارید مسئله ای نیست اما بفهمند شما رسماض نامزد دارید مسئله هست ؟ این دلیل از سوی همسر شما منطقی نیست . اگر هم اصرار دارند می توانید به ایشان جدی و قاطع بگویید یا اینکه همانطور که گفتم درب منزل سوار می کنم و درب منزل پیاده می کنم یا اینکه شما با تاکسی به منزل ما می آیید و از منزل ما با هم بیرون آمده و سوار ماشین می شویم بیرون می رویم و برگشت هم به همین صورت .

به نظر می رسد که حلقه مفقوده ای در کلام شما هست ، مثلاض اینکه شما رسماض و با خواستگاری رسمی نامزد نیستید و به شکلی که امروزه مد شده دختر رو پسرها با هم دوست می شوند و خود را نامزد هم معرفی می کنند ( حتی به قصد اینکه بعدا خواستگاری اتفاق می افتد ) هستید ؟

اگر این هست که حرف دیگری هست وروند تاپیک کلاً فرق خواهد کرد .

لطفاض شفاف بفرمایید که آیا رسماً خواستگاری رفته اید ؟ عقد هستید ؟ اگر همین هست این برخورد و سخن نامزتان مبنی بر اینکه نمی خواهند کسی بداند نامزد کرده است جای تعجب و تأمل دارد . این سخن ایشان در روال طبیعی و عادی حامی از این است که شما خودتون خودتان را نامزد هم می دانید و خواستگاری رسمی اتفاق نیافتاده و ....

بهترهست با پاسخ دقیق وضعیت را روشن فرمایید تا راهنمایی مناسب دریافت دارید

ببخشید از اول چنین شرطی گذاشته بودن که در خفا با شما باشن؟
شما باید تا کی صبر کند تا خواهرهای بزرگتر از ایشون ازدواج کنن بعد ایشون شما رو به عنوان همسرش اجازه بده تا درب منزلشون برید؟
اصلا دلایل درست و قانع کننده ای نیست،یعنی ایشون خودش اذیت نمیشه از اینکه مزاحمش میشن در حالی که همسرش میتونه راحت برسونشون خونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه با شما چنین شرطی نذاشتن،شما برای رسوندنشون جلوی درب منزلشون برید.
به نظر من هم نگرانی بی مورده هم داشتن خواهر مجرد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

از خانموتون بپرسید آیا اینکه مردم تصور کنند که شما با پسری قرار مدار دارید مسئله ای نیست اما بفهمند شما رسماض نامزد دارید مسئله هست ؟ این دلیل از سوی همسر شما منطقی نیست . اگر هم اصرار دارند می توانید به ایشان جدی و قاطع بگویید یا اینکه همانطور که گفتم درب منزل سوار می کنم و درب منزل پیاده می کنم یا اینکه شما با تاکسی به منزل ما می آیید و از منزل ما با هم بیرون آمده و سوار ماشین می شویم بیرون می رویم و برگشت هم به همین صورت .

به نظر می رسد که حلقه مفقوده ای در کلام شما هست ، مثلاض اینکه شما رسماض و با خواستگاری رسمی نامزد نیستید و به شکلی که امروزه مد شده دختر رو پسرها با هم دوست می شوند و خود را نامزد هم معرفی می کنند ( حتی به قصد اینکه بعدا خواستگاری اتفاق می افتد ) هستید ؟

اگر این هست که حرف دیگری هست وروند تاپیک کلاً فرق خواهد کرد .

لطفاض شفاف بفرمایید که آیا رسماً خواستگاری رفته اید ؟ عقد هستید ؟ اگر همین هست این برخورد و سخن نامزتان مبنی بر اینکه نمی خواهند کسی بداند نامزد کرده است جای تعجب و تأمل دارد . این سخن ایشان در روال طبیعی و عادی حامی از این است که شما خودتون خودتان را نامزد هم می دانید و خواستگاری رسمی اتفاق نیافتاده و ....

بهترهست با پاسخ دقیق وضعیت را روشن فرمایید تا راهنمایی مناسب دریافت دارید

---

نه ما اصلا با هم دوست نبودیم..توی دانشگاه با هم اشنا شدیم و بهش ابراز علاقه کردمو اونم با مامانش صحبت کردو اجازه دادند که ما بریم خواستگاری
ما هم رفتیم خواستگاری و حرفامونو زدیم و جواب مثبتو گرفتیم و در مرحله بعدی انگشترو مامانم خریدو بهشون دادیم ولی عقد رسمی نکردیم..خانوادش شرط گذاشتند تا 3 تا خواهر دیگش ازدواج نکردند ما رسمی عقد نکنیم و ما هم قبول کردیم الان هم خانواده هامون فقط توی بیرون رفت و امد دارند مثلا خانوادگی میریم رستورانو این جور جاها ولی دیگه به خونه هم رفت و امد نداریم...و خانوادش اجازه دادند تا ازدواج اون 3 تای دیگه ما با هم ارتباط داشته باشیم
ولی صحبتی از این نشد که من تا 20 کیلومتری خونشون دیده نشم....

درود دادا

ایکاش از اول توضیح کامل میدادی تا دوستان بهتر شما رو راهنمایی کنند:72:

ببخشید اینو میگم من یکم گیجم و دیر متوجه حرفا میشم.لطف میکنی در این مورد یه توضیح بدی که شما و ایشون باید صبر کنید تا 3 تا خواهرش ازدواج کنند؟!!!! خوب اومد و برای خواهرهاش خواستگار نیومد یا اومد و اونا نخواستن ازدواج کنن اونوقت تکلیف شما دوتا چی میشه؟!!!:33:

والا من یکی کلا هنگ کردم مخم دیگه جواب نمیده چجوری دوتا خانواده با تجربه اینجوری با زندگی دوتا جوون دارین بازی میکنن.داداش گلم فدات شم دوران عقد و نامزدی برای شناخته و اینکه خانواده دختر بتونن جهیزیه رو تکمیل کنن و آقا پسر بتونه یه سرو سامانی به خودش بده شرایطش رو برای برگزاری مراسم عروسی و خرید طلا و احیانا خرید خانه یا اجاره منزل آماده کنن نه اصلا میگیم یکسال نه زیاد بگیریم دوسال.انصافا خودت میدونی چیکار کردی؟!!

من یکی هیچ حرفی برای گفتن ندارم.فقط اینو خوب میدونم اینجوری نه شما و نه خانوم طرف مقابلتون نمیتونین خیلی اینت شرایط رو طولانی کنید یا ادامش بدید

من یکی هنوزم گیجم:33:

بله دوست من ما باید صبر کنیم تا اون 3 تای دیگه ازدواج کنند بعد ما عقد کنیم حالا یا 1 سال یا 10 سال متاسفانه همینطوره و روز خواستگاری با این شرط قبول کردند و قرار شد وقتی سومی نامزد کرد ما عقد کنیم....
پدرشم هیچ جور قبول نمیکنه ما زودتر عقد کنیم....امروز هم خانومم به باباش گفته که من میخوام بیام دم خونه دنبالش باباشم عصبانی شده و زنگ زده به من و یه جورایی تهدیدم کرد که اون طرفا با هم دیده نشید....راستیتش من از تماس امروزش و لحن صحبتش ناراحت شدم

خب شما و خانومتون چند سالتون هست؟

خواهر های این خانم چند سالشون هست؟

یک فیلمی بود ؛آقای علیرضا خمسه توش بازی می کرد و عاشق یک دختری شده بود.از قضا دختر هفتم خانواده بود و می گفتند تا خواهرهای بزرگ تر ازدواج نکنند نمی شه،شما ازدواج کنید.

خلاصه مادر اون آقا خودش برای دخترا دنبال خواستگار گشت! و همشون بختشون باز شد!:58:

شاید این پیشنهادم واقعا خنده دار باشه.اما به نظرتون مادرتون ،شما و دوستانتون و... می تونید خواهرهای این خانم را برای امر خیر معرفی کنید؟

این طوری خیلی خوب می شه ها!

خانومم 19 و خودم 22 سالمه
خواهراشم به ترتیب 21 / 23 و 26 سالشونه

این موضوعو که خودم چند نفرو معرفی کنمو قبلا با مادرم درمیون گذاشتم حتی خانومم هم اینو میگه ولی مادرم قبول نکرد گفت نمیشه توی این مسائل پیش قدم شد اگه خوب باشه که هیچی نمیگن تو باعث شدی ولی اگه خدایی نکرده بد باشه همه کاسه کوزه ها سر تو میشکنه....

اصلا اون موقع به من گفته نشد تا ازدواج اونا من نباید اون طرفا دیده بشم فقط گفتند عقد نکنید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط stream

خانومم 19 و خودم 22 سالمه
خواهراشم به ترتیب 21 / 23 و 26 سالشونه

این موضوعو که خودم چند نفرو معرفی کنمو قبلا با مادرم درمیون گذاشتم حتی خانومم هم اینو میگه ولی مادرم قبول نکرد گفت نمیشه توی این مسائل پیش قدم شد اگه خوب باشه که هیچی نمیگن تو باعث شدی ولی اگه خدایی نکرده بد باشه همه کاسه کوزه ها سر تو میشکنه....

اصلا اون موقع به من گفته نشد تا ازدواج اونا من نباید اون طرفا دیده بشم فقط گفتند عقد نکنید

---

دقیقا به همین دلیل این قدر ازدواج جوانان مشکل شده.و معرف ها کم شده.

خب شما همون اول اظهار شناخت نکنید.مثلا بگید ما فلانی را از راه دور می شناسیم.به نظرمون پسر خوبی است اما بقیه اش کاملا با شما باشه.تحقیق و بررسی حتما بفرمایید و...

حتی این حرف مادرتون هم در قالب شوخی بگین:

مثلا بگین: حاج آقا چقدر دیده شده وقتی زوجی خوشبخت می شن،می گن خدا خواست و بخت دختر ما این بود.ولی وقتی بدبخت می شن می گن معرف بد بوده.

و خیلی مردم به خاطر ترس از این موضوع این سنت را به جا نمیارن!در صورتی که وظیفه ما در همون حد معرفی است.

بعد احتمالا پدر خانمتون می گن:بله.درسته.واقعا این سنت ها باید حفظ بشه وگرنه اگه به خاطر ترس از خواستگار بد،کلا هیچ خواستگاری معرفی نشه که ....

خلاصه خیلی با احترام و آرامش صحبت کنید و در آخر بگین:

حاج آقا اشکالی نداره با اجازه شما اگر کسی دنبال دختر خوب می گشت،دختران شما را معرفی کنیم؟

ما که جز خوبی از شما و خانوادتون ندیدیم.دختر خوب هم که کمه.اگه اجازه بدین البته.اما خب حتما بقیه کار را شما تدبیر بفرمایید و یقینا خودتون از هیچ تحقیق و بررسی کوتاهی نمی کنید و ما فقط در حد همین معرفی اقدام می کنیم.

این طوری تکلیف از رو دوش شما برداشته می شه و فقط به چپشم معرف نگاه می کنند نه تضمین کننده.

از خانمتون هم می تونید بخواهید که براشون توضیح بدن که شما تضمین نمی کنید و فقط در حد معرفی و شروع یک آشنایی است.

با سلام
اين چه شرطيه ......................! شما الان روي چي دقيقا سرمايه گذاري عاطفي کردي ! چقدر بايد شما انتظاربکشيد ؟ بعد فکرميکني با طولاني شدن موضوع چقدر دوام ميارين ...! اينطوري شما هردو موقعيت هاي ديگه اي رو ازدست ميدين تازه معلومم نيست با طولاني شدن قضيه کار به اختلاف وناراحتي وخداي نکردي جدايي وبهم زدن نرسه چون رسما شما هيچ تعهدي بهم نداريد .........! اين رسم ورسوم ها مال 50 سال پيشه مگه الان کسي چنين شرايطي تعيين ميکنه !

این چ شرطی بود ک پذیرفتین ؟ به نظر خودتون منطقیه ؟ این مشکل شما نیست ک خواهرای نامزدتون خاستگار ندارن و یا ازدواج نکردن . اشتباه کردید پذیرفتید . فکر کردین معجزه میشه ؟ ما نمی گیم هر سه تا شون می گیم یکیشون . حالا دیدیم یکیشون مجرد موند و اصلا موقعیت ازدواج براش پیش نیاد و چند سال طول بکشه . اون وقت شما چ عکس العملی می تونید از خودتون نشون بدید ؟ اصلا می تونید اعتراض کنید ؟ فوقش می گن خواستی قبول نکنی . و راستم می گن . شما شرایطو دیدین و قبول کردین . پس نباید اعتراضی کنید . شما باید صبر حضرت ایوب داشته باشید ک دم نزنید چون اون موقع خودتون متهم میشید .

بنظر من این شرایط نمی تونه زیاد پابرجا بمونه . مطمئنا شما کم میارید . ربطی نداره نامزدتون چقدر حد و حدودشو رعایت کنه . پذیرفتن این شرایط برای ایشون خیلی راحته و راضیه ( اگه راضی نیود ک اینقدر سختگیری نمیکرد )

واااااااااااااااااااااااا ااای خدای من اصلا قابل هضم نیست ک چطور خانواده شما هیچ حرفی نزدن و قبول کردن ؟ اگه روزی برادر من بخواد همچین شرایطی رو بپذیره نمی دونم خانوادم چ عکس العملی نشون می دن ؟ شما و نامزدتون الان در این برهه از زمان باید سرشار از انرزی باشیدو ب فکر این چیزا نباشید . پدر منم برای ازدواجم سخت گیری کرد . ولی ن جوری ک من و نامزدم از هم ببریم .

ما فرض می کنیم ی روز تو همون مسیر همیشگی ک شما دارین پیادش می کنین یا سوارش می کنین یکی از ساکنین همون محله نامزدتون ایشون رو با شما ببین . خب فکر کنن شما نامزدین بهتره ؟ یا دوست دختر و دوست پسر ؟ خب معلومه اولی . تازه می تونن بگن نامزد کرده تا حداقل از بوجود اومدن حرف و حدیث بدتری جلوگیری بشه . اگه ی اتفاقی بیفته بعدا بگن ک بله این دو تا چند ماهه نامزدن دیگه کسی باور نمیکنه و همچنان حرفا وجود دارن . . اگه شانس بیارین و پشت سر نامزدتون ازین حرفای خوشگل نزنن و راحت بپذیرن خیلی خوبه .میدونید ک همچنین موقع ها فرقی نمی کنه تو کدوم منطقه باشید . مردم با حرفاشون ی جوری ب قلبت زخم می زنن ک فکر نمیکنن اصلا ب اونا ربطی نداره . ولی مطمئنا اونموقع با شناخت کوچولویی ک از خانواده نامزدت بدست آوردم بازم مقصر شما میشین . نمیدونم والا . امیدوارم هیچ وقت اتفاقی نیفته ک شرایطتون خیلی بد بشه .

فقط میدونم با این شرایط شما نمی تونید آروم باشید . چون همین مسائل ریز و کوچیکن ک کم کم بزرگ میشن و تو رابطه ریشه می کنن

موفق باشید .

نقل قول:

---

با سلام
اين چه شرطيه ......................! شما الان روي چي دقيقا سرمايه گذاري عاطفي کردي ! چقدر بايد شما انتظاربکشيد ؟ بعد فکرميکني با طولاني شدن موضوع چقدر دوام ميارين ...! اينطوري شما هردو موقعيت هاي ديگه اي رو ازدست ميدين تازه معلومم نيست با طولاني شدن قضيه کار به اختلاف وناراحتي وخداي نکردي جدايي وبهم زدن نرسه چون رسما شما هيچ تعهدي بهم نداريد .........! اين رسم ورسوم ها مال 50 سال پيشه مگه الان کسي چنين شرايطي تعيين ميکنه !

---

از این بابت که اصلا نگران نیستم..ما وقتی همدیگرو انتخاب کردیم از نظرمون بهترین موقعیت همین بوده و اگه الان یکدوم از ما بخواد به موقعیت بهتر حتی فکر هم بکنه یه جور خیانته خودش حتی فکر کردن بهش....
من این موضوعو به خانمم قبلا گفته بودم اونم به مامانش گفته بود و مامانش گفته بود بهش بگو ما اصلا از اون خانواده هاش نیستیم و به این چیزا اعتقاد داریم چه تو زیرش بزنی چه اون زیرش بزنه بدجوری چوبشو میخوره و بعد گفته بود تا 3 تا خواهر بزرگتر داری واسه تو که خواستگار غریبه نمیاد اون 3 تا هم ازدواج کنند شما رسمی میشید و مشکلی نیست
قضیه مارو فامیلهای درجه یک هر دو طرف میدونند و اصلا از این بابت نگرانی ندارم

نقل قول:

---

ما فرض می کنیم ی روز تو همون مسیر همیشگی ک شما دارین پیادش می کنین یا سوارش می کنین یکی از ساکنین همون محله نامزدتون ایشون رو با شما ببین . خب فکر کنن شما نامزدین بهتره ؟ یا دوست دختر و دوست پسر ؟

---

حق با شماست بفهمند نامزدیم خیلی بهتره ولی خانومم میگه باز اگه بفهمن دوست پسرمی بهتره تا اینکه بفهمنند نامزدمی!!!!!
میگه بفهمند نامزدمی میان به مامانم میگن مبارک باشه و از این حرفا ولی اگه فکر کنند دوست پسرمی دیگه به مامانم تبریک نمیگن و مشکلی پیش نمیاد واسه 3 تا خواهر دیگم.....حتی توی دانشگاه هم چند تا از همسایه هاشون هستند یه روز که یکی از بچه های کلاسمون برای تبریک بهمون شیرینی اورده بود خانمم بدجوری ناراحت شد که یه موقع همسایه هامون میفهمند منم گفتم ما تو دانشگاه همیشه باهمیم بالاخره میفهمن دیگه میگه نه اونطوری فکر میکنند دوست پسرمی

دوستان مثل اینکه چاره ای ندارم تا دعا دعا کنم دوست پسرهای خواهراش لطف کنند بیان بگیرنشون:nonchalance:

انگار نه انگار همه این بدبختیام به خاطر خواهراشه ازم طلب کارم هستند.....امروز فهمیدم کار خیلی سختیو در پیش دارم....امروز خانمم بهم گیر داده بود ماشینتو باید عوض کنی میگم چرا؟میگه فلانی(خواهر بزرگش) داشت تعریف میکرد که دوست پسرش ماشینشو فروخته بوده بعد با ماشین دوستش که زانتیساست اومده دنبالش بعد اونم بهش گفته دفعه اخرت باشه با این جور ماشینا میای دنبال منا...این حرفو خواهر بزرگش جلو خانم من بهش زده قشنگ هم تابلو بوده خواسته به خاطر من بهش تیکه بندازه....خیلی فشارو الان دارم تحمل میکنم به خدا...هم دارم از خواهراش به خاطر ازدواج نکردنشونو این مشکلات میکشم هم از زخم زبوناشون.....

درود stream عزیز

یه نصیحت میکنم برادرانه سعی کن خواهشا اصلا و ابدا به رابطه جنسی نکشونی به هیچ عنوان.

درسته خیلی خوب داری پیش میری اشالله ختم به عروس یهم بشه ولی پیش خودت همیشه اینو مد نظر قرار بده شاید یک درصد نشه واسه این مورد خودتو آماده کن:72:

خیلی هم دلتو به دوست پسر خوش نکن که بیان و با خواهرهای ایشون ازدواج کنن خوب اینجور یکه داره پیش میره حداقل 4تا 6سال شما باید منتظر کنار دیوار وایسی ببینی چی میخواد بشه.

اینو بخون خودت

((..امروز خانمم بهم گیر داده بود ماشینتو باید عوض کنی میگم چرا؟میگه فلانی(خواهر بزرگش) داشت تعریف میکرد که دوست پسرش ماشینشو فروخته بوده بعد با ماشین دوستش که زانتیساست اومده دنبالش بعد اونم بهش گفته دفعه اخرت باشه با این جور ماشینا میای دنبال منا...این حرفو خواهر بزرگش جلو خانم من بهش زده قشنگ هم تابلو بوده خواسته به خاطر من بهش تیکه بندازه....خیلی فشارو الان دارم تحمل میکنم به خدا...هم دارم از خواهراش به خاطر ازدواج نکردنشونو این مشکلات میکشم هم از زخم زبوناشون.....))

من بارها گفتم فکر کنم یکبار دیگه هم واجب شد اینو بگم دست خودم نیست یکم دیر متوجه منظور کاربرا میشم این رو میشه برام توضیح بدید یعنی دوست پسر خواهر بزرگ ایشون با زانتیا میاد دنبال خواهر بزرگه در منزلشون؟!!!!!! آدم چه چیزا میشنوه :33:

در مورد دخالت اینو از همین الان بهت اخطار میدم حواست رو خیلی خیلی جمع کن به هیچ عنوان به هیچکش اجازه نده در مورد رابطه شما و نامزدتون بخواد نظر بده و ایراد بگیره نه خانواده خودت نه خانواده ایشون به هیچ عنوان چنین اجازه ای رو نده.احترام گذاشتن فرق داره با اینکه اجازه دخالت بدی.

ولی با این وجود بازم میگم فکر کنم خیلی باید تلاش کنی تا این دوران رو بتونی مدیریت کنی ایکاش میتونستید زودتر تکلیف خودتون رو مشخص کنید.حداقل لطف کن هم به خودت هم به ما مقالات سایت رو هرروز وقت بزار مطالعه کن و مهارت هات رو افزایش بده چون ره خیلی سختی در پیش رو داری :72:

- - - Updated - - -

ببخشید اینو میگم ولی با توجه به این نوشته البتهب رداشت منه نمیدونم درسته یا غلط فکر کنم داشتن دوست پسر و رابطه های اینجوری توی خانواده ایشون یه کار خیلی عادی محسوب میشه

((حق با شماست بفهمند نامزدیم خیلی بهتره ولی خانومم میگه باز اگه بفهمن دوست پسرمی بهتره تا اینکه بفهمنند نامزدمی!!!!!))

نقل قول:

---

من بارها گفتم فکر کنم یکبار دیگه هم واجب شد اینو بگم دست خودم نیست یکم دیر متوجه منظور کاربرا میشم این رو میشه برام توضیح بدید یعنی دوست پسر خواهر بزرگ ایشون با زانتیا میاد دنبال خواهر بزرگه در منزلشون؟!!!!!! آدم چه چیزا میشنوه :33:

---

دم خونشون نه ولی میااد دم محل کارش دنبالش..اما چون پسر بچه همونجا هاست بیرون رفتنشون فقط همون اطرافه یعنی جاهایی که نمیذاره من تا 20 کیلومتریشون پیدام بشه

نقل قول:

---

ببخشید اینو میگم ولی با توجه به این نوشته البتهب رداشت منه نمیدونم درسته یا غلط فکر کنم داشتن دوست پسر و رابطه های اینجوری توی خانواده ایشون یه کار خیلی عادی محسوب میشه

---

من تا همین امروز اصلا نمیدونستم خواهراش دوست پسر دارند دوستان!!!!!! همش میپرسیدم خواهرات با کسی نیستند؟میگفت نه به هیچ عنوان با کسی نیستند ولی امروز به خاطر قضیه ماشین مجبور شد که بگه
نمیدونید که قبلا با چه قاطعیتی میگفت نه دوست پسر ندارند
تازه جالب اینم بگم که پسره به خواهرش گفته بذار برم در مورد اون پسره (یعنی من)تحقیق کنم....انصافا این حرفش خیلی واسم زور داشت و یه مورد دیگه اینکه قشنگ با یه لحن رضایتی خانومم میگفت که اره خیلی پسر خوبیه و به خواهرم گفته من بدجوری مواظب خواهر کوچکت هستم خیالت راحت باشه...اخه یکی نیست به خانمم بگه تو چرا از این موضوع با خوشحالی یاد میکنی؟در ضمن با هم 3 تایی بیرون هم رفتند قبلا خودش میگه فقط یه بار اما تا دیروز که اصلا دوست پسری وجود نداشته ولی حالا اینطوری میگه....من حدس میزنم باز هم همه چیو نمیگه و داره پنهون کاری میکنه
من نخواستم بحث کنم و بحثو عوض کردم چون اگه ادامه میدادم دعوامون میشد

یه کاری کن لطفا سعی کن در این مدت یکمقدار اطلاعاتت رو نسبت به ایشون و خانوادشون بیشتر کنی این خیلی لازمه خوب حدو و حدودت رو هم حفظ کن :72:

مطمئن باشید مردم اگه فکر کنند دختر یک خانواده دوست پسر داره،خیلی بدتر از اینه که بفهمند خواهر کوچکتر ازدواج کرده ولی خواهر بزرگتر مونده!

آخه بالاخره یا رومی روم یا زنگی زنگ!!!

یا این خانواده سنتی هستن!خیلی خب اول خواهر بزرگتر بعد کوچکتر.دیگه دوست پسری چیه؟

یا اینکه این خانواده مدرن هستن و دوست پسری مشکلی نیست!دیگه این تفکرات قدیمی که خواهر بزرگتر اول ازدواج کنه،چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگه دوست پسری مشکلی نیست و این قدر آزادن،خب ازدواج که دیگه اصلا نباید مشکلی باشه!

این ها واقعا متناقضه!!!!

میگه اگه بگن دوست پسر دارم واسه خواهرام دیگه بد نمیشه و مردم نمیگن اونا مشکلی دارند.یه جورایی منظورش انتخاب از بین بد و بدتره

تا جایی که من فهمیدم خانواده سنتی هستند و قضیه دوست پسر خواهراشو پدر مادرش نمیدونند

همش حرف مردم!!!

مگه الان این در و همسایه برای خواهران خانمتون خواستگار معرفی می کنن؟

ببینید الان دیگه مثل قدیم نیست!!!

الان وضعیت اقتصادی و پاکی جامعه واقعا بد شده.الان دیگه نمی شه ریسک کرد اگر یک مورد خوب برای ازدواج پیدا شد؛به خاطر خواهر بزرگتر ازدواج نکرد!!!!

مردم این را باید بفهمند!اگه کسی نفهمید همون بهتر که کسی را معرفی نکنند!!!

قبلا اگه صبر می کردن،حق داشتن.قدیم همه خوب بودن و مورد خوب هم میومد و...

به نظرم به 3 طریق برای خواهران خانمتون خواستگار پیدا میشه:

1)معرف.اگه معرف خودش از خانواده شما خوب بگن که دیگه این مساله در شرایط فعلی جامعه پذیرفته شده است.الان تو هر فامیلی دختر دم بخت هست.مردم که مریخ نیستن اینا را نفهمن.یک عده نمی فهمن،همون بهتر فیلتر شوند!یک عده بیشتر خب عقلشون می رسه که چنین چیزی مهم نیست.

2)تو محیط دانشگاه و.... کسی از ایشان خوشش بیاد.خب همچین شخصی قطعا این قدر سنتی نیست و این مساله را قطعا خواهد پذیرفت.

3)دوست پسر.که دیگه ببخشید دوست پسر که این هنجار به این بزرگی را شکسته.دیگه چرا باید این موضوع براش مهم باشه؟

شما الان چندوقته که نامزدین؟

30 ابان امسال بود با جشن کوچک با حضور خانواده ها و 2 عمو اون و عمه و خاله من

الان نامزدتون ممکنه این تاپیک را بخونند؟

نه اصلا فکر نکنم اینجارو ببینه....

خب ببینید من می گم شما تازه 4 ماه آشنا شدین.

می دونم خیلی خیلی سخته ولی جلوی ضرر را از هرجا بگیرین منفعته!

به نظرم خیلی خیلی براتون بیشتر سخت می شه که 2 سال دیگه بفهمین که ای کاش این رابطه را همون اول تموم می کردین.

2 سال دیگه تازه شاید نسبت به شرایط الان جامعه و وجود 3 خواهر خیلی خوشبینانه هم باشه.یعنی ممکنه بیشتر هم طول بکشه.

خب اصلا شما چرا ازدواج کنید.

این قدر به خودتون سختی بدین.

واقعا شرایطشون غیر منصفانه است.شما می تونستین انتخاب های دیگری داشته باشین.

ببینید من اصلا جای شما نیستم.فقط نظرم را می گم.تصمیم گیری با خودتون!

1)من می گم اول با خانمتون یک مشاوره برید و این موضوعات را در میون بذارین.شاید مشاور با خانواده خانمتون صحبت کرد و ...

2)احتمالا مشاور اگر دید خانواده راضی نمی شن،همین را به شما خواهد گفت:این رابطه به ضرر شماست و حتی به ضرر روحیه دختر.چون عقد نیستین و هرچی ممکنه پیش بیاد.عقد طولانی بشه کلی دردسر داره.دیگه چه برسه به نامزدی!!! و احتمالا مشاور می گه باید کات کنید.

3)پدر خانمتون وقتی ببینند که احتمال همچین قضیه ای میره و ممکنه دخترشون آسیب روحی ببینه و... هرچند در اوایل خوددار باشن که اصلا مهم نیست؛کات کنید اما وقتی یه مدت بگذره،به احتمال زیاد کوتاه میان و می بینند که چاره ای نیست.

فقط شما باید رفتارتون جراتمندانه باشه.نه منفعلانه.یعنی اونا فکر نکنند که شما مظلوم هستین و...

4)بعدش هم یا عقد می کنید که اگه با سیاست جلو برید احتمالش زیاده.یا اینکه الان این رابطه قطع بشه خیلی بهتره تا اینکه دو سال دیگه بخواد قطع بشه و این قدر هم رنج و عذاب و نگه داشتن میل جنسی را بکشید و بعدش هم برسید به این تصمیم الان!!!

البته ای کاش فرشته مهربان بیان و نظر کارشناسانه تر بدن.

(راجع به معرفی خواستگار هم فکر کنید.الان نزدیک عیده.تو دید و باز دید ها بالاخره خیلی از افراد دنبال دختر خوب می گردن ها!بابا معرفی کنید.این قدر نترسین)

کات کردن که اصلا شدنی نیست هم خیلی دوسش دارم همچنین خداییش نامردیه
خانوادمم این کارو یه جور جنایت میدونند....
پدرشم اصلا ادم منطقی نیست هیچ جور راضی نمیشه....یه ادم خود رای تجملاتی تازه ب دوران رسیده
خانومم که خودش میگه به مرور شرایط بهتر میشه

حداقل مشاوره را حتما برید!

درود

ببخشید خواهشا به هیچ عنوان تاکید میکنم به هیچ عنوان خواهر خانمت رو به کسی معرفی نکن اصلا و ابدا.با اخلاقایی که از پدر خانومتون گفتین و جامعه ای که من دارم میبینم حق را به مادرتان میدهم.خدایی نکرده اگر رابطه خواهر خانومتون با افرادی که شما معرفی کنید بد باشه و اختلاف داشته باشن تاثیر مستقیم داره توی زندگی شما اگرم خوب باشه کسی نمیاد تشکر کنه اینو مطمئن باش:72:

ببخشید بانو مصباح بر خلاف نظر شما با این یک مورد کاملا مخالف هستم.

مورد بعد لطفا بیا خودمون رو گول نزنیم حداقل رو در نظر بگیریم 4تا 6سال باید منتظر بمونی تا شاید شاید 3تا خواهر خانوم هات ازدواج کنند تازه اگر خوش شانس هم باشید.حداقلش لطف کن پیش یک مشاور برو حتما با نامزدتون(دادا شرمنده خودمونی میگم بهت فدات شم من حتی وقتی میخوام بنویسم نامزد با شک و تردید اینکارو میکنم آخه تا حالا اینجوریش رو نشنیده بودم) حتما این مورد مشاور را جدی بگیرید.

مورد سوم البته نمیدونم درسته یا غلط ولی بشخصه احساس خوبی ندارم نسبت به این جمله ای که نوشتید

کات کردن که اصلا شدنی نیست هم خیلی دوسش دارم همچنین خداییش نامردیه
خانوادمم این کارو یه جور جنایت میدونند....

لطفا روی کلماتی که آبی رنگ هستند یکم فکر کنید.شما شاید بخاطر شرایط سنی که دارید و تجربه کم داری احساساتی تصمیم میگیرید و این اصلا و ابدا خوب نیست.در این مدت طولانی چند ساله احتما داره هر اتفاقی بیوفته ما در نظر میگیریم شاید شاید این رابطه به جایی برسه که احساس کنید دوطرف بدرد هم نمیخوریم میدونی چه ضربه روحی به شما دونفر وارد میشه.من نه میگم ادامه بده نه میگم کات کن.
حرفم اینه ادامه این رابطه معقولانه نیست.و در ادامه با مشکلات عدیده ای مواجه هستی و باید خودت رو منتظر هر پیشامدی کنی پس بهتر آمادگی داشتیه باشی که اینکار مستلزم کسب مهارت های لازمه زندگی زناشویی میباشد.
حتما وقت بزار و مقالات سایت و همچنین مشکلات کاربرها را مطالعه کنید خیلی میتواند به شما کمک کنه برای طی کردن مسیر دشواری که پیش رو دارید.

با سلام
دوست من .... الان شما داري با احساس مالکيت کامل از عنوان نامزدتون وشرايط تون حرف ميزنين که کاملا طبيعي ست ولي ادامه دار شدن وزمان برشدن اين قضيه بدون عقد ورسمي شدن علاوه بر مشکلات فراوان وتنش هاي پي درپي بين خودتون وهم خانواده ها سبب کم شدن حس تملک شما نسبت به ايشون ميشه ..... خواهشا فکرکن چيزي که اختيارش رو نداري چجوري ميتوني فکرکني صاحبش هستي ....! سعي کن شرايط رو با تدبير وقاطعانع تغيير بدي ... اين موضوع هم خيلي نسيه ست وهم خيلي شک وترديد توش هست ....! اين شرايط به نفع هيچ کدومتون نيست ..... سعي کن تغييرش بدي الان بهتر از فرداست ؛ اميدوارم ازم دلخور نشي ولي الان شرايط متزلزل وبسيار مشروطي داري که هيچي اش هم دست خودت نيست وهرکدام ازاين برنامه هاي زندگي شما دست يکي ديگه ست

ی جای کار داره می لنگه . برادر دوست من با ی خانمی دوس بودن و تصمیم ب ازدواج گرفتن . موقع تحقیق ک شد دختر خانم ب آقا پسر گفت ی وقت نیاین از همسایه های نزدیکمون تحقیق کنید آخه اونا فامیلام میشن و جدیدا سره ی موضوعی ما بحث فامیلی داریم . ممکنه حرفایی بر علیه خانوادم از روی دشمنی بزنن و خانوادت باور کنن .
جالب اینجاست پسر و خانوادش خیلی راحت راضی شدن و از همسایه های دور برشون تحقیق نکردن . خلاصه ازدواج سر گرفت اونم با مخفی کاری های اینجوری مثه خانواده نامزد شما . سر و ته اون وصلت فقط 2 ماه طول کشید متاسفانه خانواده دختر خانواده پسر رو فریب دادن . خدایی نکرده نمی خوام بگم دقیقا خانواده نامزد شما هم همینجورین ولی ادم باید ب تمام جنبه ها فکر کنه . اولین بار نیست تو ی خانواده سنتی دختر کوچیک تر زودتر از بقیه خواهرا ازدواج می کنه

مطمئن باش موضوع دوستی خواهرش ی موضوع کوچیک بود ک بهت دروغ گفت . شاید هزاران موضوع دیگه ای باشه ک ب شما نگفته باشه . شاید میترسه کسی شما رو ببینه و بفهمه نامزدین و ی سری قضایا رو براتون روشن کنه ک ب ضرر اوناست . بعدشم چقدر راحت درباره دوستی حرف میزنن. واسشون سخت نیست ک مثلا یکی از اون اهالی محله بفهمه دخترای این خانواده اهل اینجور کاران ؟ بنظر شما بعد کسی میاد برای خواهراش ؟
وقتی بفهمن این کارا واسه این خانواده ی امر طبیعیه تا جایی ک میخوان شما رو ک نامزدین دوست دختر و دوست پسر نشون بدن 100 %%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%مطمئن باش هیچ وقت کسی براشون نمیاد . اینا برعکس مردمن . بقیه تا ی دختر ازشون نامزد می کنه ساز و دهل می زنن ک بله دختره ما هم بله . بختش باز شده . اینا چرا میخوان برعکسشو بگن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ برادر من ریسک نکن

1 - هیچ وقت برای معرفی خاستگار ( ن خودت و ن خانوادت ) پیش قدم نشید:81:

2 - چشماتو بازکن ببین دور و برت چی می گذره . تحقیق بیشتری کن . الان متوجه خیلی چیزا بشی خیلی بهتره تا بعدا ک میرید زیر ی سقف

3 - اصلا فکر نکن ک نامردیه و جرم بزرگی مرتکب میشی . این حرفا مال موقعیه ک از انتخابت همه جوره راضی بوده باشی ولی در حفظش سهل انگاری کنی و ولش کنی . اونوقت میشه نامردیه .نامردی اینه ک شما اونجور ک باید در جریان قرار بگیرید نمی گیرید و لطمه بخورید .

4 - اگه قراره 3 الی 4 سال دیگه شما عقد کنید پس اصلا عجله نکن برای ازدواج با این خانم . شما اگه می خواستید تا 3 ، 4 سال اینده مجرد و تنها بمونید ک ازدواج نمی کردید . میذاشتید همون موقع هم خودتون با فکر باز انتخاب می کردید و هم ممکن بود ی شرایطی بهتری برات پیش بیاد .

5 -- بازم می گم تحقیییییییییییییییییییییی ییییییق کن . مراقب خودت باش بر اثر سهل انگاری خودت لطمه نخوری .

6 - رابطه جنسی برقرار نکنید . چون ممکنه بفهمین این خانوم چیزی ک میخواستین نبوده و اون خانوم اقدام ب بارداری کنن . اونموقع است ک مجبور میشین بایستین پای لرزه خربزه ای ک خوردین .

ببخشید شاید خیلی تند پیش رفتم . ولی فقط می دونم ازدواج باید یک بار باشه اونم با پایه های مستحکم . موفق باشید

این قضیه پنهان کردن نامزدی کمی خودمو هم به شک انداخته......وقتی خواهر بزرگش باهامون هست راحت تا دم خونشون رفت و امد میکنم ولی وقتی نیست نه.....
نمیدونم منم چرا حس میکنم خانومم داره یه چیزاییو از من مخفی میکنه
نمیدونم چیا ولی حس میکنم یه چیزی از گذشتشو داره مخفی میکنه...نمیدونم شاید شکم بی مورده

ولی دوستان از طرف اونا من خیالم راحته که ادمو نمیپیچونند حتی فکر میکنم خانمم خیلی بیشتر از من وابسته شده....دیروز میگفت هرکی مارو دیده گفته تو سرتری یه موقع پشیمون نشی من رو قولات حساب کردمو ایندمو ساختم و از این حرفا که با گریه میزد
با این تفاسیر باز هم احتمال داره من سرم بی کلاه بمونه و .....؟

سلام دوست عزیز،:72:


من هم با اکثریت نظر دوستان موافقم. متأسفانه شما مشکلات خیلی‌ خیلی‌ جدی تری از آنچه در ابتدای تاپیک مطرح کردید دارید.

رفتار این خانواده بسیار متناقض هست، به خصوص در این مورد که داشتن دوست پسر ایرادی ندارد، اما داشتن همسر مطابق با شرع و عرف جامعه ما ایراد دارد. اینها همه نشان از تفاوت نگاه جدی هست، که البته الان در این مورد خاص برای شما ظهور پیدا کرده و مشکل ساز شده، اما مطمئن باشید دامنه مشکلات ناشی‌ از این طرز فکر فقط به این حیطه محدود نمی‌شود و در موارد دیگر هم در آینده برای شما مشکل ساز خواهند شد.

اساسی‌‌ترین مساله شما در حال حاضر عدم شناخت هست. شما واقعا شناخت خوبی‌ از این خانم و خانواده ایشان ندارید. دقت کن که دوران نامزدی دوران شناخت هست و این بدین معناست که اگر شناخت کافی‌ پیدا کردید و به این نتیجه رسیدید که مناسب هم نیستید، باید این امکان که از هم منطقا جدا شوید وجود داشته باشد.

این را مطمئن باش که با این حرفها که نامردیه! خانواده‌ام این را جنایت می‌دانند و ... تنها آینده خودت را تباه میکنی‌.

وقتی‌ نامزد شما به همراه خواهرش و دوست پسرش بیرون رفته، و انقدر صمیمیت وجود دارد که حتی این آقا پیشنهاد میدهد در مورد شما تحقیق کند، مطمئن باش این رابطه صمیمیتر و قدیمی‌ تر از این حرفهاست. شخصاً باور نمیکنم، که خانواده در جریان نباشند. به هر حال در اصل موضوع فرقی‌ نمیکند، اگر خانواده ایشان از رابطه خواهر و دوست پسرش، با خبر هستند و با مورد شما و نامزدتان چنین برخوردی دارند، که این مساله جدی تر از این حرفهاست. اگر هم این مورد فقط بین خواهرها به صورت یک راز مانده و خانواده در جریان نیستند، که این هم باز نشان از مشکلات خانواد‌گی، عدم صمیمیت کافی‌ و درک متقابل در خانواده دارد. از کجا معلوم راز‌های دیگری حتی در مورد خود نامزد شما وجود نداشته باشند که از خود شما پنهان شده و فردا برملا شوند؟

در هر صورت اینها همه نشانه‌ هست و برای شما باید علائم بسیار جدی هشدار باشند.:81:

به این فکر کن، شاید دوست پسر خواهر ایشان تا ابد نتوانست شرایط ازدواج پیدا کند، یا اصلا نخواست به رابطه ا‌ش رنگ ازدواج بدهد، آنوقت میخواهی‌ چکار کنی‌؟:303:

حتما با نامزدت به مشاوره خانواده مراجعه کن و در کّل سعی‌ کن از او شناخت بهتری بدست بیاوری.

چیزی که من میبینم این هست که رابطه شما، هرچه زودتر باید رسمی‌ بشود، البته بعد از اینکه شناخت کافی‌ پیدا کردی و مطمئن شدی، شرایط این خانم و خانواده ا‌ش، نه تنها از هیچ نظر در آینده برایت مشکل ساز نخواهد شد، بلکه برایت یک زندگی‌ سعادتمندانه مشترک را همراه خواهد داشت.

این هشدار‌ها را جدی بگیر، زندگی‌ خاله بازی نیست، آخر همه داستان‌ها خوش و با پیام " And they lived happily together forever" تمام نمی‌شود.

موفق باشی‌،:72:

کامران

شما باید خیلی حواستو جمع کنی . خانواده خیلی مهمن . یادت باشه نامزدت هیچ وقت از خانوادش بریده نیست و نمی تونی بگی نامزد من با خانوادش فرق داره . ن . این خانوم با همین خواهرا بزرگ شده . با همین سیستم رشد کرده و مطمئن باش اونقدر ک باید متفاوت از خانوادش باشه نیست بلکه برعکس خیلی شبیهشون هم هست . همه ما ی نمونه ایم ی مثالیم از خانواده هامون

اون خانوم مطمئنه ک شما ازش بالاتری . حالا ب هر دلیلی ک می خواد باشه . ولی مطمئنم ک نمی ذاره شما رو الکی از دست بده . و برای حفظ شما خیلی کارها ممکنه انجام بده . کارایی ک ممکنه تا حدودی خطرناک هم باشن . پس نذار این حرفا دست و پاتو ببنده . نذار بفهمه راحت می تونه با احساساتت بازی کنه و حواستو از چیزای اصلی پرت کنه .

فعلا در حال حاضر احساسات رو کنار بذار شما می خوای ی همسر انتخاب کنی . زنی ک قراره بهترین و بدترین روزای عمرتو باهاش سر کنی . ی شریک . کسی ک بتونی در همه شرایط بهش اعتماد کنی . کسی ک بتونی روی حرفاش حساب باز کنی. بموقع می تونی خریدار این حرفا و اشک ریختنا باشی و نازشو بخری ولی الان شرایط فرق می کنه . بهترین زمان الانه . نامزدیتو طول بده . بنظر من این ی امتیازه ک خانوادش نمیذارن عقد کنی . اینجا ب نفع شماست تا بتونی همه جوره بالا و پایین کنی و نامزدتو بهتر بشناسی

هم شما و هم نامزدتون کم سن هستید . خدایی نکرده ی وقت زیر بار چیزی نری ک بعدا فقط برات پشیمونی بار بیاد . شما باید همه جا بعنوان نامزد این خانوم اعلام حضور کنید . رفتارا ، حرفا ، تغییر چهره ها ، ... همه و همه می تونه شما رو ب حقیقتی ک میخواین برسونه . تا زمانی ک شما هم ب خواست اونا ن خودتو نشون بدی و ن ابراز وجود کنی مطمئن باش چیزی دستگیرت نمیشه . مثلا توی محیط دانشگاه بذار همه بفهمن شما نامزدین . اینجوری شاید اگه کسی بفهمه نامزدین شاید اگه چیزی بدونه بیاد بگه . از چیزی نترس .

یا یکی دو بار ب ی بهونه ای ببرش دره خونشون . نمی دونم ی راهی پیدا کن . شما باید این سد رو بشکنی . نهایتش اینه ک پدرش با شما دعوا می کنه . ک اونوقتم شما می تونی بگی از اول با من چنین شرطی نذاشتین ک من حتی تا دم درب خونتون هم نیام . دوران جاهلیت ک دیگه نیست . احترام خانوادشو نگه دار ولی اجازه نده ک اینطوری نادیده گرفته بشی . اگه همینجوری ادامه بدی هیچ وقت نمی تونی خانومتو برای خودت داشته باشی و همش باید خانوادش ( مخصوصا اینکه این خانوم از خواهراش تاثیر میگیره ) برات تصمیم بگیرن . اگه دیدی نمی تونی قانعشون کنی خانوادت باید کاری بکنن .