نمایش نسخه قابل چاپ
من 2 سال و 4 ماهه که ازدواج کردم و این مدت همسرم را اصلا دوست نداشتم و هنوز ندارم. مشکل ما اینه که چند روز بعد از آشنایی با همسرم او به خانه من آمد و بعد با هم رابطه داشتیم و من هیچ اثری از باکرگی در او ندیدم.ولی خودش می گفت دکتر رفته و گفته پردش حلقویه، در ضمن روزی که اولین بار پیش من آمد صیغه عقد و از حفظ خوند. 6 سال هم از خودم بزرگتره، نمی توانم با خودم کنار بیام و طلاغش ندم. من اصرار به طلاق دارم ولی او نمی پذیره زندگی به کامم خیلی تلخه دوستان کمکم کنید.
چرا زیر بار ازدواج رفتید؟
6 سال بزرگتر بودنش رو با چه معیارهایی تونستید قبول کنید؟
منظورم اینه حتما ویژگی های دیگه خوب بوده که بزرگتر بودنش مشکلی ایجاد نکرده.
کمی بیشتر توضیح بدید. یعنی الان تازه به این نتیجه رسیدید؟ 2 سال و 4 ماه کجا تشریف داشتید؟
شما هم خودتون که آقا هستید رو هم در نظر بگیرید خیلی خوب نیستید ، چرا که چند روز بعد از آشنایی یه دختری اومده خونتون مطمئنا مطمئنا مطمئنا شما هم اصرار کردید تا با دختر رابطه خلاف شرع ، قانون ، عرف داشته باشید.
خودتون رو اول بپایید بعد برید سراغ همس شرعی ، قانونی تون.
گیریم این خانم قبلا مشکلی داشته و خطایی ازش سر زده ، خب توی این 2 سال شما ازش خطایی دیدید؟؟؟
یعنی باید به خاطر اشتباه قبلیش زندگی خودتون و اون رو تباه کنید؟
بیشتر فکر کنید. روراست باشید و ازش بپرسید. به خدا صداقت درسته شاید گزنده باشه ولی بهترنی راه حل هست.
در پناه امام عصر باشید.
اينطور كه من فهميدم به 2 دليل ميخوايد طلاقش بديننقل قول:
نوشته اصلی توسط aliarya
1-پرده حلقوي 2- حفظ بودن صيغه عقد
خب اگه پرده اش از اين نوعه مگه جرم كرده؟كار خداست.
خيليا صيغه رو حفظشونه .فكر ميكنيد چون حفظه يعني...........
اگه این موضوع براتون شک برانگیز بوده چرا همون موقع نرفتین پیش دکتر تا نوعش رو بهتون بگه...الان بعد دو سال میخوای بخاطر این موضوع طلاقش بدی؟اگه واقعا مشکلی نداشته و نوع پردش حلقوی بوده باشه چی؟
چرا اصل رو بر دروغگویی و ناپاکیش میذاری؟
شاید قبل از اینکه پیشت بیاد حدس میزده با هم رابطه داشته باشین خواسته مثلا شرعی باشه قبلش صیغه رو حفظ کرده..
هزار تا احتمال میشه داد...شما اون زمان که تصمیم گرفتی باهاش ازدواج کنی چرا در این موارد و سنش سنگاتو با خودت وا نکندی؟
به هر حال گذشته ها گذشته..نگران نباشید برای طلاق دیر نمیشه...الان مشکلتون بدبینیه که بهش پیدا کردین...شاید اگه پیش مشاور برین مشکلتون حل بشه..بهر حال الان زنته دو سال با هم زندگی کردین..هم نفس هم بودین...به حرمت این مدت تلاشتو برای زندگیت بکن...
تا اینجا هم که شما تعریف کردین کوتاهی از خودتون بوده.نمیشه ادم هی ازدواج بکنه بعد بگه نمیخوام چون قبل ازدواج فلان بوده...خوب اگه فلان بوده چرا باهاش عروسی کردی...اخه ادما و دلشون که بازیچه نیستن..
ممنون از دوستانی که نظرشون رو نوشتن. باید مسئله رو روشن تر کنم.
اول اینکه همسرم قبل عقد گفت که تنها 2 سال از من بزرگتر است و بعد عقد معلوم شد که 6 ساله چون اون موقع شناسنامش رو شد.
دوم اینکه در مورد رابطه قبل از ازدواج هم او یه چیزایی که یه بار خواستگار داشته و باهاش این ور اون ور رفته گفت و بعدش گفت همه چیزو که نمی شه بگم. من میگم یه زن برای حفظ زندگیش هیچ وقت اعتراف به رابطه های قبلیش نمی کنه چون از طلاق می ترسه.
سوم من هر دفعه که خواستم اقدام به طلاق کنم یه چیزی مانع شده مثلا قبولیم در کارشناسی ارشد، فوت فامیل یا خیلی چیزهای دیگه.
حرف اصلیم اینه که این خانم از روی خود خواهی خودشو تونست به من قالب کنه. بعد از اون رابطه هی گفت که ما دیکه زن و شوهر هستیم و کار از کار گذشته من هم به خاطر حس ترحمی که نسبت به او داشتم گرفتمش گفتم شاید بتونه بعضی رفتاراشو ترک کنه، اما فایده نداشت.
در ضمن یکی از رفتارهای او که اصلا از این رفتار خوشم نمیاد اینه که همیشه با لحن بچگانه حرف می زنه و از این رفتار پیوسته حالم به هم می خوره و نمی تونه ترکش کنه.
گناه من فکر کنم تنها بی تجربگی من بود و کسی هم پیدا شد از این رفتار سوء استفاده بکنه.
البته من در مدت زمان ازدواجمان مورد مشکوکی از او ندیده ام که بگم ممکنه ارتباط با کسی داشته.
به غیر از این مواردی که عنوان کردید دیگه چه مشکلی هست ؟!
این موارد بیشتر شبیه به بهانه گیری می ماند .............الان روزگارتان چگونه است؟!
محاسن خانم
معایب ایشان
محاسن خودتان
معایب خودتان
قابلیت های سازندگی و رشد در زندگی شما
اینها را برایمان بنویسید و روی آنها فکر کنید .