سلام واقعا موندم چیکار کنم.ادم اینقد خود پسند باشه. میگم فردا پس فردا ک میاد.منم ا وند بیماری میکنم بهش ک حالش جا بیاد.
نمایش نسخه قابل چاپ
همینکه شما حدود یکماه هیچ احوالی از خانومتون نگرفتید براش بزرگترین تنبیهه
اینکه همیشه با اینکه حتی اگه خانومتون هم مقصر بود شما پیش قدم بودید برای اشتی و حالا یکدفعه یکماه خبری ازتون نشد براش یه زنگ هشداری بود که به خودش بیاد که امیدوارم همین طور باشه
لج و لجبازی رو بذارید کنار بدون اینکه بهانه ای دستش بدید رو راست و منطقی و بازم تاکید میکنم بدون لج و لجبازی با هم صحبت کنید امیدوارم اتفاقای خوبی ازاین به بعد براتون رقم بخوره فقط مراقب باشید اشتباهات گذشته که ناخواسته باعث ناراحتی خانومتون میشد رو انجام ندید
مطمئن باشید تو این مدت همسرتون لحظه شماری میکرده که شما مثل قبل برید طرفشو دلشو به دست بیارید اما این دوری براش مثل فرصت بود تا بیشتر فکر کنه انشاا... مشکلتون حل میشه
عین زندگی خودمه بخدا
همون تهمتایی که به من زدن
همون مقصر جلوه دادنهای من
همون حمایتهای الکی خونواده ای که آخرش همه چیو خراب کردن
همون روز تولدم که همه تبریک گفتن جز اون...
حتی جریان من یه نکته مشترک دیگه با تو داره . مال منم خواهرش اومده بود گفته بود تو تیپت اسپورته خواهرمو از مسلمونی در میاریش طلاقش بده :))))))
چی بگم والا
نوشته هاتو میخونم انگار زندکی خودمو دارم مرور میکنم.
به هر حال من که نه صبر تورو داشتم نه اون موقع همدردیو میشناختم جدا شدم رفت نو همون نامزدی.
امیدوارم آخر داستان تو با واسه من یکی نباشه عزیزم
واقعا اگه بخای بیماریشو که هیچ تقصیری توی اون نداره رو به رخش بکشی باید از مردبودنت خجالت بکشی و مطمءن باش بدجوری خرابش میکنی
اینکه میگی خودشونو بزرگتر نشون میدنو و... شاید بخاطر همینب یماریش باشه که احساس ضعف میکنن بخاطرش و توی رفتار شما چیزی دیدن
سلام دوستان خانوم دوو و سوشیانت و اقای بیت آلل
مرسی ازتون.ایشالا ک اینطوری باشه تو این مدت یکم به خودش بیاد.منم سعیم بر اینه ک رفتارها و حرفای گذشتم تکرار نکنم .ولی بازم باید کنترل شده رفتار کنم .میخوام مثل خودش باشم خوبی کنه خوبی کنم براش .بدی کنه محلش نذار .درسته سال اول نامزدمه هر مناسبتی واسش گرفتم کم نذاشتی بودم.ولی امروز فردا هم داره باز مناسبتی هست جلومون.دیگه منم خودمو به ندونن کاری میزنم و واسش اصلا کادوی چیزی نمیگیرم.نمیخوام دیگه بهش بگم چرا روز تولدم یادت نبوده.دیگه با حرف نمیگم با عمل نشون میدم.این به نظر شما لج بازیه!!! هر عملی عکسا عملی دارو موازی با آن ولی خلاف جهت.
سوشیانت عزیز .نه خوشبختانه خواهراش نگفتن ک تو اسپرتی. چون خانوم من خودش ساپورت دیگه روشون نمیشه به من بگن.
اقای عبدالله. .خودشونو ضعیف میبینن به خاطر اون زور میگن!!یعنی چی ک خودشونو ضعیف میدونن بخاطر اونه؟!یا تو رفتار من چیزی دیدن ک پررو شدن؟؟!!
عبدالله نه بیت الله
ناسلامتی یه بیت الله توایرانه اونم میگی عبدالله!!!
منظورم این بود که چون بیماری داره(یادم نیس گفتی میگرن یا سرع؟) و بخاطر اون بیماری احساس ضعف بکنن و بخوان خودشونو بزرگ جلوه بدن به گفته خودت
حالا شما گفتی بیماریشو به رخش بکشی که گفتم بدتر میشه رفتارشون
به نظرم خوبه که همونطور که خودت گفتی دیگه مث قبل سنگ تموم نذاری ببینی واکنشش چیه
سلام دوستای عزیز
ممنون ازتون
میگم ایا از این به بعد این زندگی میشه واسم.چون مثل قبل دیگه احساسی ندارم واسش هر چقد فک میکنم میبینم نمیتونم دیگه مثل ثابق خوب باشم براش.میگم مثل خودش میشم براش.
سلام دوستان عزیز
امروز زنگ زده بود خونمون.راستش دیروز واسه هفتم فامیلمون کارت دعوت واسه ناهار داده بودیم.ک نیومده بودن.دیروز به خواهزم اس داده ک ببخشید مامانم بیار بود نتونستیم بیاییم.
امروزم زنگ زده بود با مامانم حرف زد .
نگفت ک امتحاناتم تموم شده یا نه!!!!!!!!!!!!!!!