نقل قول:
سلام وخسته نباشی خدمت دوستان عزیز72
تصمیم خودموگرفتم میخوام باهاش ازدواج کنم 227
بقول یاسا عزیز سن که میره بالا ادم وسواسیش بیشترمیشه302
اگربازم به مشکل بربخورم ازشمادوستان عزیزراهنمایی میگیریم7272
با توجه به مطالبی که از شما خوندم
یکی شخصیت شما کمال گراست که این مساله الان به مشکل شما برنمیگرده
من دقیقا مشکل شما را داشتم.
ببینید شما یکسری معیارهای اخلاقی و فکری براتون مهمه که این دختر خانوم همه اونا را داره . از طرفی معیار شماره ۱ شما ظاهر هست. یعنی تو ذهنتون یکسری فرمت هایی هستند که شما دختری توی اون فرمت را میپسندید و یه سری نمیپسندید. یعنی مثلا من ۳ فرمت را میپسندم و دوست دارم همسر آیندم توی این ۳ فرمت شما و شما مثلا ۴ فرمت را و هر دختر و پسری این قضیه را داره.
دختری که شما انتخاب کردید هم زیباست ولی نه اون زیبایی که شما همیشه دوست داشتید همسر آیندتون اون شکلی باشه در واقع چهره ایشون توی اون فرمت هایی که شما میپسندید نیست و همیشه پیش خودتون میگید کاش سر ایشون را برمیداشتند و یک سر دیگه با اون فرمتی که شما دوست دارید جاش میگذاشتند.
حالا شما بین معیار خیلی مهم و شماره ۱تون ظاهر و تموم اون ویژگی ها و صفات اخلاقی که دوست دارید گیر افتادید. ممکنه در خیابون یا فیلم هرجایی یک دختر زیبا (اون زیبایی که شما دوست دارید) را ببینید و با حسرت بهش نگاه بکنید.
در واقع اتفاقی که برای شما افتاده این هست قبل از بررسی معیار شماره ۱ شما که ظاهر هست معیارهای دیگه را بررسی کردید. که به نظرم شما در همون قدم ۱ باید می ایستادید و جلو نمیرفتید. وقتی اینجوری برای شما ظاهر ملاک هست. ببینید اینکه برای کسی ظاهر ملاک باشه یا نباشه مهم نیست که الان بگیم ظاهر را نباید ملاک قرار داد
آدم به آدم این مساله فرق میکنه.مثلا ممکنه شما به عمرتون هیچ دوستی از جنس مخالف نداشتید و هیچ ارتباطی دوست دارید همسر آیندتون از لحاظ چهره دقیقا همونی باشه که شما میپسندید.
نظر شخصی من این هست که با خودتون رو راست باشید و اگه هیچ رقمه نمیتونید ظاهر ایشون را به دلتون بنشونید با برخی وقتا فکر میکنید ایشون زیباست و بعضی وقتا فکر میکنید نیست (و زور آرایش و تغییر ای اتفاق ممکنه بیوفته) اینکار را نکنید. در واقع این وسط به خود همون دختر هم ظلم شده.چون چهره اون دختر هم ممکنه تو فرمت های زیبایی یک پسر دیگه باشه و یه پسر دیگه بخاطر این ظاهر کلی کیف بکنه ولی به دل شما نشینه
این وسط نه تنها معیارها و صفات خوب و اخلاقی دیگه ایشون را نمیتونید ندید بگیرید بلکه من احساس میکنم که احساساتم بوجود اومده این وسط بین شما و ایشون و به یکباره شما را تحت فشار گذاشته. از طرفی بین اون زیبایی که معیار ۱ شماست و از طرفی احساسات بوجود اومده و صفات اخلاقی ایشون هر دو این نیرو دارند شما را سمت خودشون میکشند و شما این وسط معلق موندید.
از طرفی میترسید که بیایید رودروایسی را با خودتون کنار بگذارید و با این دختر تموم بکنید اما میترسید اگه ایشون را از دست دادید دیگه دختر به این خوبی با این صفات و ویژگی های اخلاقی نتونید پیدا بکنید.و مدام دارید با خودتون کلنجار میرید و میخواهید این دختر را مطلوب خودتون جلوه بدید در حالی که ته دلتون مردد هستید.
وضعیت شما را میفهمم چونکه تجربه اش کردم.تصمیمی که من گرفتم جدایی از اون دختر بود.چون نه تنها ظاهر بلکه موارد دیگه ای را نیز بررسی کردم که دیدم باید از خط قرمزها کوتاه بیام و خوب خدا را شکر الان دختری آشنا شدم که از لحاظ ظاهر دقیقا همون کسی هست که دوست دارم و میخوام و با وجود ایشون اصلا نگاه من سمت دخترای دیگه نمیره و دیگه حسرت این ظاهر را نمیکشم و در حال حاظر مشغول بررسی سایر معیارها هستم.
بعدم یه چیزیو بگم شما باید آخر یکی از این خط قرمزهاتونا کوتاه بیایید. یعنی هر دختری ممکنه یک ویژگی داشته باشه که شما اصلا نپسندید یکی از اینا را باید بی خیال بشید. مثلا دختر قبلی که آشنا شده بودم صدای زیبا و کلام بسیار شیوایی داشت ولی دختر الانی که در حال بررسی هستم صدای آروم و محزونی داره و اصلا به قشنگی اون فرد قبلی صحبت نمیکنه. حالا اینا مثال هست نه اینکه صرفا اینا معیار باشه ولی خوب هم معیارها اولویت دارند هم داخل اون معیارها ، معیارهایی هستند که اصلا نمیشه ندید گرفت.
من نوعی چه خوب و چه بد معیار من ظاهر هست. اولین معیار من ظاهر هست. یعنی طرف فرشته هم باشه ولی ظاهرش به دل من نشینه یا اونی نباشه که من میخام دیگه سایر صفات و ویژگی ها اهیمتی ندارند. میگم من اینجوری هستم. یه پسری برعکس من ویژگی های اخلاقی به شدت براش مهمه و میخواد در اولویت باشه
یعنی مثلا من حاظرم کمی بد اخلاقی و سرد و خشک بودن را تحمل بکنم ولی ظاهر را نمیتونم ندید بگیرم
امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم