خیلی ممنونم ترجه جان
درسته عزیزم ... اما خاله قزی همش نفوس بد میزنه هی به من میگه تو آخر میشه یه عبرت برای تالار اخه مگه من چیکار کردم؟؟؟شما که از اینور خبر ندارید ....
تا میام راهنمایی بگیرم میگن چت وار داری میری ...
من که الانم نرفتم به این آقا جواب بله بدم و تو روی مامانم وایسم ... الانم دارم صبر میکنم فعلا هم عجله ای نیست زمان نیاز برای اینکه مشکلات از ریشه و پایه حل بشه ... اعتماد مادرم نسبت بهش کامل جلب بشه ... بعدشم ما الان مثل پسر دخترایی نیستیم که تازه باهم آشنا شده باشیم و باهم غریبه باشیم ... همه میگن این کارو نکن اونکارو نکن جدی باش ابراز علاقه نکن میدونم همه بخاطر من دارن میگن اما الان دیگه همه امروزین ... میدونن چه خبره ...
تو پستای قبلیم گفتم فعلا قرارنیست نه نامزدی نه مراسمی صورت بگیره فعلا خانواده ها توی شناخت بیشتر به توافق رسیدن خانواده پسر همه نظرات مثبت بوده اما مادر من هنوز مخالف قراره پسره خودشو ثابت کنه که مادرمو راضی کنه .... همین