تزلزل در تصميم گيري تحت تاثير خانواده
سلام
ماجرا از اينجا شروع شد كه يكسال و يك ماه پيش من با يه اقايي دوست شدم كه درواقع برادر يكي از دوستاي دورم بود
يعني اسفند ماه دوست شديم و ابان ماه اين اقا به من پيشنهاد ازدواج داد
اين اقا ٣٠ ساله و من ٢٣ سالم بود
قرار شد به كسي چيزي نگيم تا زماني كه واقعا برناممون قطعي بشه
من كه ب كسي چيزي نگفتم اونم كم كم به خانوادش گفت
مادر و پدرش خيلي اصرار به عجله داشتن
و در مقابل خواهر، دختر خاله و... ازش ميخواستن كه عجله نكنه
خلاصه توي اسفند ماه از من خواست برنامه رو علني كنه
من ١٠٠٠ بار ازش پرسيدم كه مطمئني؟!!!
حتي يه بار كلي گريه كردم
چون برنامه داشت جدي ميشد نگران بودم
اونم ميگفت ١٠٠٪ مطمئن هست و خلاصه يه برنامه ي فشرده گذاشت
اول من رو به پدرش معرفي كرد
بعد به تنهايي اومد خونه ي ما
و چند روز بعدش برنامه خواستگاري گذاشت و قرار بود توي عيد نامزدي بگيريم
كه يك شب قبل از خواستگاري دخترخاله و ... بهش زنگ زدن و يك ساعت باهاش صحبت كردن و حسابي ترسوندنش
به حدي كه روز خاستگاري برنامه رو به يه بهونه اي كنسل كرد و گفت من نميدونم چي به سرم اومده بود كه اينقدر عجله كردم و ...
خلاصه منم خيلي اشفته شدم و بهش گفتم تو خيلي تحت تاثير بقيه هستي و باهاش بهم زدم بعد از يك ساعت پشيمون شدم و برگشتم بهش اونم تا تونست بر سر برگشتن بهم اذيتم كرد و خودشو بي احساس نشون داد وخلاصه به اندازه ي ١٠ سال تو يك هفته پير شدم
ابروم رفته بود و خيلي زجر كشيده بودم
بعد از ١٠-١٥ روز رابطمون به حالت قبل برگشت به حدي كه با دختر خاله پسرخاله هاي من و دوستامون رفتيم كيش
الان هنوز خودش نميدونه ميخواد چيكار كنه
هنوز ميترسه كه بياد جلو
همش ميگه من دفعه قبل مثل احمقا رفتار كردم و از روي همه خجالت زدم واقعاً مغزشو شستشو دادن
از چيزايي ميترسه كه وجود خارجي ندارن
الان وضعيتي هست كه همه منتظر خاستگاري اومدنش هستن
حتي كل فاميل و مامان باباي من ميدونن كه ما باهم رفتيم كيش و ...
پدر و مادرش منو خيلي دوست دارن ولي واقعا نميدونم چرا بقيه اينجوري با ازدواج ما برخورد ميكنن
من كلا دختر اروميم و جز با خوبي و مهربوني با هيچكس برخورد نكردم
ولي حس ميكنم اونا چشم ديدن منو ندارن
شايد چون منو دوست داره احساس خطر كردن
اينو بگم كه من به اين اقا علاقه زيادي دارم
و اگر بخوام كنار بذارمش كار اسوني نخواهد بود
راهنماييم كنيد كه ايا اين رابطه ارزش ادامه داره؟!
اگر نه چطور ميتونم كنار بذارمش؟؟