نقل قول:
در خصوص شرک و اثر آن بخصوص شرک خفی چه ها می شنوی
من قبلا به شرک پرداختم و خیلی هم در مورد شرک خفی بحث کردیم ،همه انسانهای روی زمین به جز معصومین نسبت به خدا شرک خفی را دارند.دعای من برای رسیدن به یک دختر شرک نیست بلکه از روی نیاز و احساس هست.
نقل قول:
متأسفانه شما خدا را نشناخته ای و حتی کلام امام را که به این تصریح دارد را هم زیر سئوال می بری و خود را دانا تر از امام می دانی در حالیکه طبیعی هست
من کلام و علم معصومین رو زیر سوال نبردم ، منظور حرف من این بود که حدیث های نقل شده شامل حال من نمی شود.احادیثی که از امامان معصوم روایت میشود برای احوال همه اشخاص نیست.
نقل قول:
شما کلام امام را طوری دریافت کرده ای که گویی خدا لج بازیست که وقتی بنده ای خطا می کند می گوید حالا که این کار را کردی من هم دعایت را اجابت نمی کنم .
اگر بحث عدم اجابت دعا به گناه متصل شود ، خوب معلوم است که فرد چنین فکری میکند .کلام چون گناه کردی دعایت را اجابت نمیکنم یک مطلب لج گونه هم هست.البته من چنین فکری نکردم که خدا با من لج میکند چون میدانم خدا صفات بد و زشت ندارد و کاملا بی نیاز است.
نقل قول:
وقتی قطع و یقین می گویی می دانم خدا به من اعتنا ندارد و هزاران نعمت و رفع بلا در زندگیت از سوی او را نادیده می گیری یعنی ظن بد یعنی بد گمانی به خدا و یعنی ندیدن منعم بودنش و ..... شناخت شما این است در حالی که اگر خدا را درست بشناسی اصلاً شکل دعا کردن و هدف و مسیر دعا کردنت طور دیگری خواهد شد .
من همان چیزی را میگویم که میبینم و برایم اتفاق افتاده حالا اون چه از طرف خدا باشه چه از طرف مردم.من چندین سال به خاطر مشکلم دعا کردم و خدا هیچ جوابی بهم نداد و مشکلم بر طرف نشد ، حالا شما انتظار دارین من بیام چی بگم ، بگم خدا خیلی در حقم لطف کرد که مشکلم رو حل نکرد،دیگر الطاف خداوند به جای خود ولی وقتی من تشنه ام و نیازم اب هست اگر غذا هم بهم بدهی برای من کارساز نیست چون من تشنه هستم.
نقل قول:
آیا شما یقین کامل داشتی که این وصال و این دختر و شما در زندگی حتماً به خوشبختی و خیر می رسید ؟ آیا شما از آینده خبر داشتی و مطمئن بودی که ازدواجت با او حتماً منجر به تداوم و خیر می شد ؟؟ چرا فکر نمی کنی خدا بلا از شما باز گرفته ، چرا فکر نمی کنی لابد خدا می داند برای هم مفید نیستید ....
به نکته جالبی اشاره کردین ، لطفا به این چند تا سوال من پاسخ بدین
1-اگر خیر من در ازدواج با دختره نبود ، اصلا چرا در مسیر زندگی من قرار گرفت با وجود اینکه خدا میدانست من خیلی دعا و التماس خواهم کرد؟
2-خدا میدانست من نوعی احمق و نادان و گناهکار برای رسیدن به دختره ده سال دعا خواهم کرد و ده سال به معصومین و امامان رو خواهم انداخت و در اخر هیچ جوابی دریافت نخواهم کرد پس چرا گذاشت چنین اتفاقی بیافته؟
3-اون دختره به مصلحت من نبود باشه قبول ولی ایا هیچ جایگزینی نباید به جای ان باشد؟مثلا خدا بگه این افریده بی عقل من ده سال دعا کرده به معصومین رو انداخته کس و کاری هم نداره خودش هم ناتوان هست،به من هم امیدوار هست بهتر نیست یه جوابی و یا یه جایگزینی وارد زندگیش کنم تا اروم بشه؟
نقل قول:
از شما می پرسم چرا فکر نمی کنی اون دختر لازم بوده یک تجربه ازدواج ناموفق می داشته تا بعدش با شما بتواند زندگی خوبی داشته باشد و لذا الآن برای شما مناسب هست و شما اه و پیف می کنی که نمی خواهم چون یک بار ازدواج کرده و جدا شده ......
من یک مرد هستم ، دوست ندارم زنی رو که به همسری انتخاب میکنم قبلا دستش تو دست یه مرد دیگه بوده باشه و قبلا روابط عاشقانه و .... با یک مرد دیگر داشته باشه.
من قبلا دست هیچ زنی رو لمس نکردم،با هیچ زنی رابطه دوستی انچنانی نداشتم،حالا این توقع زیادی هست که من دوست دارم همسرم یک زن طلاق گرفته نباشه.
نقل قول:
از محور خودخواهی در بینش و نگرش و رفتارتان بیرون بیایید البته این خودخواهی و غرور شما همراه با یک جهل فرورفته در لباس آگاهی هست که کمین گاه مؤثر شیطان هست و شما متأسفانه در دامش گرفتار شده ای
شاید شما راست بگین،اما تمام حرف من اینه که من در دو جا اشتباه کردم و بهش معتاد شدم یک عاشق شدن در دوران نوجوانی و دوم دعا کردن برای رسیدن به او.
اشتباه اولم باعث اشتباه دومم شد و مقصر این اشتباهات خانواده خودم هستند خانواده ام در دوران نوجوانی و بی عقلی من مواظب من نبودند و من رو رها کرده بودند.
الان دیگه از اشتباهات خودم خسته ام ومیخوام کنارشون بذارم دختره رو چه من بخوام و چه نخوام کنار گذاشتم اما دعا رو نتونستم.
اگر مادر من زنی مثل شما بود الان من حالم خیلی خوب بود و الان با مشکل مواجه نبودم.این هم عدالت دنیاست بعضی ها مادری مثل شما دارند و بعضی ها مادری مثل من
نقل قول:
چرا مدتی خود را نمی سپاری به زلال آگاهی بخش کتابهایی که به شما معرفی کردم و ..... ؟
من دردم یه چیز دیگه است،من تنهام ، من یه شکست خورده ام،من یه نا امید از دعام ، من یه بی جوابم،امروز اخرین روز از ماه رمضان بود ، تو این ماه خیلی تنها بودم هم موقع سحر هم موقع افطار و این خیلی عذابم میده خصوصا خواب های اشفته ای که تو این ماه دیدم.اون کتابها حرف هایی رو از خدا می زنند که من هیچ وقت اونا رو از خدا ندیدم.خدا برای من اون طوری که کتابها گفتند نبوده.
خدا از یه پسر تنها و شکست خورده چه انتظاری داره،میخواد به خاطر همه بدبختی هایی که دارم سجده شکر کنم،بگم خدایا ممنونم . بگم خدایا هیچ کس مقصر نیست جز خودم.
تربیت یک بچه از جونش هم مهمتره .
بعد یازده سال دعا و زجر و عذاب بگم دختره صلاح من نبوده ،پس اون همه گریه و زاری اون همه شکنجه و عذاب اون همه شب بیداری ها اون همه التماس ها اون همه زیارت ها بیهوده بوده.
نقل قول:
هر وقت حال و احوال رمانتیک یقه شما را می چسبد و سر می زند به برانگیختگی نیازهای جنسی و عاطفی چنین می شوی که از مسیر به اوت می روی و .... این وضعیت یک دور تسلسل باطل و به مرور داغان کننده است که اگر ذهن خود را در تسلط نیاورید از پرسه زنیهای خیالبافانه رهایی ندارید و از این دور خود چرخیدن .
میگن یه کسی رفت به کد خدا گفت من میخوام بغل اون کوه یه خونه بسازم ،کد خدا هم هیچی نگفت و یارو رفت و بعد چهار ماه کار کردن خونه اش رو ساخت وقتی خواست وارد خونه بشه یکی از احالی گفت وارد اون خونه نشو گفت چرا گفت تو خونه ات رو بغل کوه اتشفشان ساختی. برگشت گفت چرا همون اول نگفتی گفت خودت باید بررسی میکردی ، مرد گفت حالا من از روی نادانی بررسی نکردم چرا شما سکوت کردین.