قضاوت و ترجيه بي رحمانه شوهرم
من خيلي تو سايت تايپيك دارم و از كمكها استفاده كردم بازم ازتون ميخوام كمكم كنين
من ٤ سال ازدواج كردم و. يه دختر ٢ ساله دارم خانواده. شوهر من خيلي تو. زندگيمون دخالت كردن يعني با همه چي كار دارن اتفاق اخيري كه افتاده من تو گروه خاوواده همسرم. يه تصويري فرستادم حاوي اين متن كه قبل از هر چيزي خودمان را قضاوت كنيم. و سر اين عكس خاهر شوهرم زنگ زد هر چي از دهنش در ميومد گفت و منم طاقت نياوردم گفتم از وقتي شما اومدين تو تلگرام كل تلگرام زدين به هم و دعوامون شد بعد چند روز كه من به شوهرم نگفته. بودم موضوع رو فهميد و من برد پيش خواهرش تا ببين موضوع از چه قراره باورتون ميسه خواهرش انقدر دروغ هاي بزرگ بزرگ از دهن من زد و من خيلي ناراحت شدم هر چقدر اعتراض كردم مجال حرف زدن به من نداد فرداي اون روز من خواستم موضوع رو توضيح بدم ولي شوهرم عين يه ديوار سنگي جلوم وايساد حتي مجال حرف زدن نداد حتي نزاشت توضيح بدم نميدونيد چه. حرفهاي زشتي چه توهين هايي كه نكرد باورتون نميشه داشت از خونه قهر ميكرد بره واي اصلا قابل توصيف نيست داد ميزد اينور اونور ميرفت چه حرفها كه نگفت و من در مقابل دروغها و توهين و دخالتهاي خواهرش يكي كرد الان كه مينويسم هنوزم باورم نميشه و من همينجوري موندم كه چي بگم همش خواستم موضوع و تموم كنم اون بدتر كرد اون بدتر كرد
اين اتفاق ديشب افتاد و من باورتون نميشه احساس ميكنم افتادم تو يه چاه وتك تنها و درمون ه دارم به زندگيم نگاه ميكنم زندگي من از اولش درست نبود خيلي اختلافها كشيده بودم تازه ٥/٦ ماه بود ميفهميدم زندگي چيه
شوهر من پشتم خالي كرد من نابود كرد خيلي خيلي ناراحت شدم خواهرش گفت زندگيت ميزنم بهم و اين كارو كرد
اصلا چندشم ميشه از زندگيم اصلا دلم نميخواد يك لحظه هم تو اين زندگي بمونم ولي دخترم چي من شوهر نكردم برده اومدم تورو خدا كمكم كنين دارم خفه ميشم