دلسردی... بی هدفی...بی انگیزگی... دلمردگی... انصراف از درس...چه کنم؟؟؟
با سلام... بنده یه دختر 25 ساله هستم ک دانشجوی فوق لیسانس از یه دانشگاه دولتی خوب در تهران هستم. محل زندگی خانوادمم تا تهران فاصله زیادی داره و ترمی 1 بار میتونم برم خونه.
شرایط مالی خونوادم اصن خوب نیس
تا چندماه پیش کار هم میکردم
دوسال گذشته برای من پر از مشکلات ریز و درشت بود
مشکلات خیلی زیادی توی خابگاه برای من به وجود اومد که روح و روان منو بهم ریخت
الان تبدیل شدم به یه ادم بی هدف... که فقط صبح تا شب میخابه... دلم میخاد انصراف بدم از ارشد.. وقتی فکر میکنم دوباره باید برم تهران برای درس تن و بدنم میلرزه نا خوداگاه بهم مبریزم
زحمات خیلی زیادی توی زندگی کشیدم وبخاطر همونا انتظار کار خوب و باب طبعمو تو محل زندگیم دارم ک برام محیا نشده هنوز
خسته ام... یه چشمم اشکه یکی خون..تنهای تنهام...از این حس و حالم خسته شدم... تا قبل از این یکی دوساله ک بهم خیلی سخت گذشت دختر شاد و پرانرژی ای بودم ک دوس داشتم کلی پیشرفت کنم و.. ولی الان شدم یه ادم دلمرده ی افسرده ... مدتهای زیادی زیاد رفتم بیرون ک حال و هوام عوض شه ولی کوتاه مدت بود تاثیرش. از فامیلامون که ادمو سوال پیچ میکنن بیزار شدم.ازدوستایی ک فقط برا منافعشون منو میخاستن بیزار شدم...نمیدونم چجوری حال و هوای بدم رو از خودم دور کنم... اگه میتونید کمکم کنید لطفا...:47: