دودلی و تردید در ازدواج با دختر...
سلام.
من پسری 27 ساله هستم. بیش از یکسال است که با دختر خانومی 21 ساله آشنایی و ارتباط دارم که در طی این مدت شناخت نسبتا زیادی نسبت به هم و خانواده هم پیدا کردیم. در زمان آشنایی من به دلیل شکستهای کاری, تحصیلی و ... شدیدا افسرده و پوچ گرا بودم. او هم به دلیل شکست در عشق و نداشتن روابط حسنه با خانواده افسرده و غمگین بود. با هم تصمیم گرفتیم که به هم کمک کنیم تا دوباره به زندگی برگردیم. به همین منظور ما به روانشناس مراجعه کردیم هم تنها و هم با هم. و از رهنمودها و توصیه ها بهره بردیم و کم کم حال و وضع ما رو به بهبود شد. و اینها مصادف شد با موفقیت شغلی من. از طرفی هم او رابطه اش با خانواده حسنه شد و پی تحصیل و آموزش و ... را گرفت. و خلاصه این ارتباط و دوستی بسیار صمیمی و پرتفاهم شد طوریکه تاثیرات مثبتی در رو به رشد بودن زندگی ما گذاشته بود.
تا اینکه سر و کله پسرکی 24 ساله که قبلا با او دوست بوده پیدا شد. اوایل او در مورد پسرک اینطور اظهار کرده بود:
" ما بنا به زمینه تحصیلی که داشتیم با هم آشنا شدیم و او همان ابتدا اظهار کرد که قصد ازدواج با من را دارد و من خانواده را در جریان این موضوع قرار دادم البته به استثنای پدر. ولی بعد از گذشت مدتی او مدام امروز و فردا می کرد و در این اثنا فقط دو بار به خانه آنها رفته ام و رابطه سکس هم با هم نداشتیم. در آخر وقتی دیدم او قصد ازدواج نداشته و نیت او فریب و سو استفاده از من بوده رابطه ام را با او قطع کردم."
من یکبار با پسرک که برای او ایجاد مزاحمت کرده بود قرار ملاقات گذاشتم که این دختر خانوم هم حضور داشت. و من مودبانه عذر او را خواستم و او هم دمش را روی کولش گذاشت و رفت ...
او با در نظر گرفتن فرجام ازدواج برای این رابطه شروع کرده بود اوایل من مطمئن نبودم ولی بعدا توافق ضمنی خودم را اعلام کردم. با گذشت روزها علاقه و شور و عشق در دل او افزون می شد و در دل من بدبینی و دودلی و تردید و ترس و شک ... تا اینکه یک روز در مورد اینها با لحن بدی با او صحبت کردم بعد از آن کشمکش ما شروع شد. من مطمئن بودم که او حقایقی را در مورد گذشته اش از من مخفی می کند که اینطور هم بود. دو ماه پیش بالاخره پرده از روی حقایق ماجراهایش برداشت. و به همه چیز اعتراف کرد. گفت که به کرات با آن پسرک سکس داشته و ....
این داستان را گفتم تا به اینجا برسم:
نمی توانم خوبیهای مسلم او را نادیده بگیرم نمی توانم آن عشق و رابطه ای که تا آن درجه برای ما سازنده بود را نادیده بگیرم آن همدلی همزبانی همراهی و ... و دلایل زیادی از این دست...
اما نمی توانم داستان او با آن پسرک را هم نادیده بگیرم. او از کرده خود اظهار پشیمانی و ندامت می کند روزها و شبهای زیادی را به این خاطر اشک می ریزد توبه کرده و می گوید که هرگز به هیچ قمیتی حاضر نیست به آن گذشته رجوع کند و ...
اما هر روز ساعاتی هست که در ذهن من تصاویری از او و آن پسرک می رقصند نمی دانید چه زهری به کام من ریخته میشود و چطور ذهن من مسموم می شود.
پذیرش این مطلب برایم ناممکن می نماید. درست است می دانم هر آدمی اشتباه می کند من هم خود را تبرئه نمی کنم من هم معصوم نیستم درست است که باید به آدمها فرصت داد و از نو شروع کرد و گذشته را رها کرد و برای حال زندگی کرد و ...
همه این حرفهای خوب را می دانم اما چه کنم نمی توانم با این مساله کنار بیایم
درست است که هیچ کسی نگفته یا هیچ جا نوشته نشده که ما باید حتما با هم ازدواج کنیم و لاغیر. اما آیا حیف نیست؟!
1- این مطلب آیا واقعا چه قدر اهمیت دارد؟
2- آیا به فرض قبول و پذیرش این مطلب آثار و تبعاتی آیا با این خانوم هست که بعدها مانند آتشی گریبانگیر من هم بشود؟
3- آیا من با قبول این شرایط جای حماقت و جوانمردی را اشتباه نکرده ام؟
خواهش می کنم از نقطه نظر و راهنمایی خود مرا بهره مند سازید.
با تشکر فراوان.
RE: دودلی و تردید در ازدواج با دختر...
:):درود بر شما دوست گرامی؛دلگفته من برایتان آنستکه:رک گفته باشم بدون شک هیچکدام از همراهان که همانند من با شما گفتگو می کنند نمیتوانند راهی را که صددرصد به شما کمک نماید به شما نشان دهندو خود خود شماییدکه باید یابنده درمان دردتان باشید.از سویی من تنها رای خود را برایتان میگویم نخست ببینیدکه پندار تان در باره اش پیش و پس از دانستن این داستان او چیست و تا چه اندازه دگرگونی یافته هست؟به سخن دیگر در ژرفای اندیشه و دل خویش چه احساسی و نگرشی به او دارید؟آیا اینکه می کوشید اورا بپذیرید ونه آنکه ببخشیدش_که بخشش ویژه پروردگار است_ولی نمی خواهید نشانه چیست؟که کلید همین پرسش پیشین در ارتباط مستقیم با آرا،محیط بزرگ شدنتان،میزان دخالت باورها و دستورات دینتان در زندگی و تصمیمات شماست،و اینکه براستی او را دوست دارید یا نه به او وابسته شده اید؟ حواستان باشد او پیش از آنکه با شما رابطه داشته باشد آزاد بوده و می خواسته که آن رابطه داشته باشدکه البته داشته و اکنون باید این را بپذیرید که او شی نیست که مال شما باشد و نباید او را سرزنش می کردید چون او دستکم دورو نبوده که این امر را بنهان کند و از طرف دیگر شما نیز حق دارید اگر توان شکیبایی در تمام طول زندگی آینده تان را _تاکید می کنم تمام طول زندگی_ندارید خوب این رابطه را پایان دهی،اما به هوش باشید که نباید خود را در مقام یک بخشنده گذارده و با سوء ظن و بدگمانی به او بنگرید.خوش و خرمدل باشید.بدرود؛؛؛
RE: دودلی و تردید در ازدواج با دختر...
با سلام و تشکر از گرد آفرید به خاطر روشن بینی و نظر قشنگشون که نکته های ظریفی را در دل خود دارد.
RE: دودلی و تردید در ازدواج با دختر...
سلام محمد
الان زمونه طوري شده كه هر پسري كه با يه دختري دوست ميشه اگه قصدش هم ازدواج باشه حتما " باهاش سكس مي كنه.و اين كه شما تو اين زمونه دختري رو پيدا كنين كه تا حالا با هيچ پسري دوست نبوده فكر نكنم موفق بشين مگه اينكه ديگه دختره خيلي عوام باشه كه با يه پسر دوستي نكنه يعني ذهنش يخ كرده باشه .خوب اكثر دخترا ميگن با كسي ازدواج كنم كه اخلاقشو مي شناسم ولي پسرا ازش ...مي خوان.
و اين دختره هم از روي سادگي به همه چيز اعتراف كرده چون كمتر دختري پيدا ميشه كه سكسشو بگه.و به گذشتش صادقا" اعتراف كنه
RE: دودلی و تردید در ازدواج با دختر...
سلام linda
ورود شما را به تالار گفتمان همدردی تبریک عرض می کنم. و از اینکه در پاسخگویی به عزیزان دیگر، احساس مسئولیت می کنید خوشحالم. اینکه آدم بتونه مفید باشه، حس غریبی هست که انشاء الله خدا به همه ما عطا کنه.
در مورد مفهوم زمونه ای که اشاره کردید، به نظر من تندروی کردید. ممکن است ما جایی باشیم که بوی خوشی به مشاممان نمی رسد. این به معنای گندیده بودن عالم نیست. به معنی این است که ممکن است در نزدیک ما در محیطی که در آن زندگی می کنیم. احتمالا مشکلی وجود دارد، اگر مقداری خود را جابجا کنیم. متوجه تغییر محیط و تغییر افراد می شویم. لذا حکم کلی به این صورت که شما دادید محل بحث هست.
مثلا من به عنوان مشاور( که اتفاقا اکثر افراد با مشکلات خاص مراجعه می کنند) حتی در میان کسانی که مشکلاتشان را می گویند چنین عمومیتی نیافتم. و اتفاقا به ندرت و اتفاقی هستند که حریم ها را در هم می شکنند.
و البته کسی که قبل از ازدواج تابع هنجار، عقل و شرع نیست، بعد از ازدواج از مضرات چنین هیجانات کنترل نشده ای بی بهره نخواهد بود.
اتفاقا مراجعانی که چنین مشکلی دارند خود می گویند که عوام بودم و با اظهار عشقی وجودم را در اختیار کسی قرار دادم که اکنون رهایم کرده. و ای کاش کمی همه جانبه نگر بودم و محدود و حریم خود را پاس می داشتم.
به هر حال پیشنهاد من اینست که در صورت امکان یادداشت خود را در یادداشت تکمیلی دیگر یا تکمیل کنید یا اصلاح فرمائید. تا سوء برداشت از آن نشود.
RE: دودلی و تردید در ازدواج با دختر...
سلام به شما دوست محترم
با سخنان شیرین جناب مدیر موافقم .
چرا نمی توان دختر خوب و پاک پیدا کرد صد البته که می شود . همه هم بدنیستند همان طوری که همه هم کاملا خوب نیستند . نمی دانم چرا ما مردم فقط علامت منفی را درشت می بینیم در صورتی که مثبت را خیلی ریز می بینیم . باید توجه داشت همان طوری که به قول شما زمانه بد شده است و دختران پاک پیدا نمی شود دختران نیز عاقل شده اند و می دانند که با این کار چه آینده ای در پیش دارند . عده ای هم که این کار را انجام می دهند انگشت شمار هستند . البته این کار بستگی به ایمان انسان نیز دارد . انسان ضعیف دست به چنین کارهایی می زند .
RE: دودلی و تردید در ازدواج با دختر...
سلام جناب لیندا
دختری که با پسری دوستی نکنه عوام هست یا دختری که هر لحظه محبتش رو نثار یه پسر می کنه و این هزینه احساساتش هیچ سودی براش نداره....حرفا می زنید این فکر یخ زده نیست فکر عاقلانه ای که هر دختر یا پسر با فکری می تونه داشته باشه
موفق باشید