نوشته اصلی توسط
ماری22
سلام دوباره
از آخرین پستی که نوشتم مدتی میگذره و من از همدردی ها و مشاوره های هوشمندانه شما محروم شدم...خواهش میکنم هرچه به ذهنتون میرسه رو برای من بنویسید...متاسفانه من خیلی افسرده و غمگین شدم ...تقریبا 4 کیلو اضافه وزن پیدا کردم چون وقتی ناراحتم دائم گرسنه میشم و میل به شیرینی دارم و این موضوع باعث افزایش وزنم شده
از طرفی انگار با خودم لج کرده باشم ...دست خودم نیست ...این روزها ...به خودم اهمیت نمی دوم ...حتی گاهی روبروی اینه می ایستم و به خودم میگم تو یه زن بدشکل و زشت هستی ...کسی تو رو دوست نداره...
از خودم بدم اومده و بیشتر از همه از دست هام...به دست هام نگاه نمی کنم چون وقتی میبینمشون احساس بدی پیدا میکنم...احساس میکنم اینا دست های بی مقدار و پستی هستند که تو زندگی کار درستی انجام نمی تونند بدند
روابطم با همسرم خیلی سرد شده ...نمی تونم نسبت بهشون احساس خوبی داشته باشم...هر حرفی که می زنند حس میکنم دروغه..به خونه می رسم و وظایفم رو انجام میدم اما واقعا حس و حال خوبی ندارم
البته ایشون هم خیلی با من سرد هستند ...در ظاهر حرف می زنیم ...با هم بیرون میریم ...اما خیلی بی اعتناتر شدند...حتی در روابط زناشویی هم این موضوع بی تفاوتی تسری پیدا کرده و من حس میکنم ایشون فقط محض انجام وظیفه یا به هر حال غریزه رابطه دارند
من مستاصل شدم...نتونستم به راهنمایی های شما عمل کنم...واقعا از توانم خارج بود که فراموش کنم و سعی کنم برای ایشون دلبری کنم و دوباره ایشون رو جذب خودم کنم...غرورم و عزت نفسم لگد مال شده و حس بسیارررررر بدی دارم