بعد از 5 ماه دوباره به خواستگاری اومدن....

سلام به همه ی دوستای عزیزم
من خواستگاری دارم که الان توی 1 مورد ذهنم رو خیلی مشغول کرده
اینکه ایشون یکی از همکارهای عموی من هستن عموی بنده ایشون رو 5 ماه پیش به من معرفی کردن و ما بیرون رفتیم و حدود 2و3 ساعت صحبت کردیم
و من از برخوردش متوجه شدم خوشش اومده و .... من هیچ حسی نداشتم نه خیلی خوشم اومد و نه بدم ... که گذشت و هیچ حرفی نزدن و منم پیش خودم گفتم حتما خوششون نیومده ولی دوباره به عموی من گفتن و جویا شدن که من همچنان مجردم یا نه تا اینکه امروز حدود 4 ساعتی رفتیم بیرون و صحبت کردیم اولین چیزی که من مطرح کردم این بود که چرا بعد از 5 ماه دوباره .....
ولی جواب خاصی نشنیدم گفتند:" که من واقعا این مدت اتفاقاتی برام پیش اومد که بهتر دختر خانوم ها رو شناختم و اون مسائل نجیب بودن و قابل اطمینان بودن 1 دختر خانوم برام خیلی بیشتر مهم شد و...." من هم دیگه کشش ندادم و چیزی نپرسیدم یعنی نمی دونستم چی باید بگم از دوستای عزیزم خواهش میکنم کمک کنید اصلا قضیه ای هست که بخام خیلی تکیه کنم یا نه و .....ممنون از همه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mah_v

ولی جواب خاصی نشنیدم گفتند:" که من واقعا این مدت اتفاقاتی برام پیش اومد که بهتر دختر خانوم ها رو شناختم و اون مسائل نجیب بودن و قابل اطمینان بودن 1 دختر خانوم برام خیلی بیشتر مهم شد و...." من هم دیگه کشش ندادم و چیزی نپرسیدم یعنی نمی دونستم چی باید بگم از دوستای عزیزم خواهش میکنم کمک کنید اصلا قضیه ای هست که بخام خیلی تکیه کنم یا نه و .....ممنون از همه

---

منظورشون از جمله بالا چی بوده؟ توضیح ندادن چه اتفاقی افتاده؟ ایا بار اول که شما رو دیدن پشیمون شدن و حالا بر حسب شرایطی تجدید نظر کردن و یا نه شرایط نداشتن که بیان جلو؟

mah_v عزیز به نظر من باید توضیح بیشتر میخواستید. در مرحله خواستگاری و نامزدی باید به همه گفته ها و

نشانه ها خوب دقت کنید.

دوست عزیز سلام

خواستگارت یه توضیح منطقی به شما بدهکاره

دوباره ازش بخواه یه دلیل قانع کننده بیاره

موفق باشی و شاد

سلام
احتمالا چند تا گزینه انتخاب برای ازدواج داشته و تو این مدت گزینه های انتخابی رو سبک و سنگین کرده و دیده که عقاید شما بهش نزدیکتره و مجدد سراغ شما اومده (چون تو صحبتهاش به نجابت و اطمینان اشاره کرده )
حالا برای اینکه ذهنت درگیر نباشه می تونی تو ملاقات بعدی ازش سوال بپرسی که علت این وقفه چی بوده و می تونی بگی من دوست دارم به هم دیگه از اولش رو راست باشیم .

به هر حال ازدواج معادل یه عمر زندگیه ....
هر کسی که قصد ازدواج داشته باشد به مورد های زیادی توجه می کند و همه شرایط آنها را درنظر می گیرد و بالاخره بین آن همه مورد یکی را انتخاب می کند حتی شما دوست عزیز .....
شما هم می توانید همه خواستگاران خود را با هم مقایسه کنی و همه شرایط را بسنجید و بالاخره بین همه آنها یکی را انتخاب کنید .....
من که می گم ایشان هم سعی کرده همه شرایط را بسنجد شاید کسان دیگری رو هم در نظر داشته ولی شما بهتر بودید که برگشته .....
از طرفی هم اگرم دخترای دیگه ای رو در نظر داشته همین که با صداقت بهت گفته خیلی مهمه !

ولی به قول دوستان می توانید در جلسه بعدی از او جواب قانع کننده بپرسی .البته می توانید طور دیگر بپرسید که در این پنج ماه چه اتفاقاتی افتاده و دنبال کدام اهداف بوده ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط گلنوش67

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mah_v

ولی جواب خاصی نشنیدم گفتند:" که من واقعا این مدت اتفاقاتی برام پیش اومد که بهتر دختر خانوم ها رو شناختم و اون مسائل نجیب بودن و قابل اطمینان بودن 1 دختر خانوم برام خیلی بیشتر مهم شد و...." من هم دیگه کشش ندادم و چیزی نپرسیدم یعنی نمی دونستم چی باید بگم از دوستای عزیزم خواهش میکنم کمک کنید اصلا قضیه ای هست که بخام خیلی تکیه کنم یا نه و .....ممنون از همه

---

منظورشون از جمله بالا چی بوده؟ توضیح ندادن چه اتفاقی افتاده؟ ایا بار اول که شما رو دیدن پشیمون شدن و حالا بر حسب شرایطی تجدید نظر کردن و یا نه شرایط نداشتن که بیان جلو؟

نه دیگه توضیحی ندادن نه از اول همه ی شرایط رو داشتن ...

---

به نظر من باید بفهمین چرا بعد از 5 ماه برگشتن. چرا همون موقع با توجه به اینکه شرایط داشتن
پا پیش نذاشتن.

عضی افراد به وقت بیشتری نیاز دارن تا بتونن تصمیم بگیرن مطمینن باش تواین پنج ماه همش توفکرش بودی که برگشته وکلی بهتو فکر کرده و بلاخره تصمیم درستی گرفته