بشین سنگاتو با خودت وابکن.
یک چیزی می گم ناراحت نشو خانومی.
چطور شوهرت اجازه میده دوستش با گوشیش به دوست دخترش پیام بده؟؟؟
بعد دوستش خیلی ریلکس از تو گوشی شوهرت پاکش نمی کنه!
خیلی راحت با هم حریمهای شخصیشون مشترکه. اونم در این زمینه.
چطوریه که شوهرتون اجازه نمی ده به گوشیش دست بزنین بعد خودش ایمیل و نوشته هاتونو مدام چک می کنه؟ که شما مجبور می شی مدام ایمیلتو و نام کاربریتو عوض کنی؟؟
یکم قوی باش و به مرگ فکر نکن چون فایده ای نداره. متأسفانه عذاب بعد خودکشی بیشتر از عذاب دنیویه.
به نظرم شیدا جان و دختر بیخیال عزیز درست گفتند.
شما این کارها رو انجام بدی، مشکلاتت هموارتر می شه خانومی.
این رو خانم شی 13 اسفند پارسال برات نوشت:
داره عملن اذیتت می کنه و همین رو میخواد. این که کم بیاری.
اگر واقعن کم آوری پس حداقل اینجا رو منفعل نباش.
بکش کنار و از خانوادت کمک بگیر.
اگر از خانواده ات کمک گرفتی، کاملا بکش کنار و توی کارشون دخالت نکن. بذار پدر و مادرت با پدر و مادرش صحبت کنند و تصمیم نهایی رو به تو اعلام کنند.
تماس هات رو کاملا قطع کن و کلن بی خیال شوهرت شو و آمادگی هر چیزی رو داشته باش. محکم وایسا. یا رومی روم یا زنگی زنگ.
اما اما اما
اگر میخوای وسطش جا بزنی و عشقولانه بازی دربیاری، از همین حالا بدون رودربایستی با خودت کنار بیا. بعدن پدر و مادرت که اومدن وسط، ضایع شون نکنی! باز کم نیاری! احساساتی نشی. کار رو خراب نکنی. نازت رو کشید خر نشی! اگر نمی تونی اگر دلش رو نداری با بی خونه و بی پول بودنش بساز و برو مستاجری.
باز هم بهتر از الان ات میشه.
برام جالبه که بعد این همه مدت هنوز داری دور خودت می چرخی.
اینم نوشته فرشته مهربان:
با توصیفهایی که شما کردید اگر این باشد بخصوص وعده هایی که دوران خواستگاری داده و ..... ایشون توی مسئولیت پذیری مشکل دارند .
بهتر هست خیلی قاطع و جدی با همراهی خانواده یک جلسه تشکیل دهید و تمام سنگها را محترمانه با هم وا بکنید و نیاز به مراجعه به مشاور برای اینکه مشخص شود اصلاً شما مناسب هم هستید و اصلاً اکنون ازدواج برای هرکدوم از شما صلاح هست یا نه یعنی بلوغ و رشد کافی برای اداره یک زندگی را دارید یاخیر را مطرح کنید و کوتاه نیایید . شما بگویید با توجه به فلان موارد که همه را مصداقی ذکر می کنید من می خواهم تجدید نظر کنم و در خصوص ادامه یا عدم ادامه زندگی تصمیم بگیرم و برای این تصمیم گیری نیاز به مراجعه به مشاور هست .
هر دلیلی آوردند ، یعنی حتی خانواده اش تضمین همه چیز را دادند و گفتند از فردا خونه فروخته میشه و خونه برای شما تهیه میشه و عروسی آنچنانی گرفته میشه و حتی تضمین دادند شما نپذیرید چون همین خودش نشانه خوبی نیست و وابستگی ایشون به خانواده را در ادای مسئولیتهای متأهلی را می رساند و بگویید اتفاقاً به همین دلایل من تأکید دارم مشاوره برویم چون می خواهم بدانم وضعیت احساس مسئولیت در هرکدام از ما چطور هست و بدون خانواده هامون ما چطور هستیم و می توانیم مسئولیت زندگی را بپذیریم یا خیر . هرچقدر هم خانواده ایشون شما را خواستند مجاب کنند و از جانب ایشون خیالتان را راحت کنند از مشاوره رفتن کوتاه نیایید و بگویید چشم همه حرفهای شما و وعده های شما را می پذیرم اما بعد از مراجعه به مشاور و گرفتن نظر مشاور و از مشاوره رفتن هرگز کوتاه نیا . در هر صورت این استحکام و قاطعیت شما در مشخص شدن تکلیف و شرط مشاوره به شما کمک می کند تا با سنجش واکنش ها برایتان مشخص شود اشکال کجا هست و آیا می توانید روی ادامه زندگی مشترک حساب باز کنید یا خیر . قاطعیت محترمانه شما بسیار مهم هست . اگر قاطعیت که البته به معنی خشونت نیست ها ، را در پیش نگیرید با وعده ها سرخوش شوید و بپذیرید و لذت ببرید از عروسی ای که برایتان می گیرند ، بهتون قول می دهم که مدتی بعد از عروسی خواهید آمد و دوباره تاپیک باز می کنید و .....
در یک کلام این مشکلات و اینکه بهتره وارد این زندگی بشوید یا خیر را قبل از عروسی باید به کمک یک مشاور مشخص کنید .
موفق باشید