-
ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
کمتر از یکسال هست که ازدواج کردم ، ازدواجم کاملا سنتی بود . از همون اوائل ازدواج عاشق خواهر زنم شدم که دختر بود و ایشون هم به من علاقه داشتن و صیغه محرمیت خوندیم.
دیگه نمی تونم به زندگی با همسرم بیش از این ادامه بدم ، شدیدا بهش بی میلم و خودشم متوجه شده ، خواهر زنم پیشنهاد داده که طلاق بگیرم تا آبها از آسیاب بیفته و بعد ازدواج کنیم اما مطمئن نیستم اینکار عملی باشه و مورد تایید خانواده خودم و ایشون . توی بد برزخی گیر کردم و نمی تونم تصمیم درستی بگیرم و از طرفی هم نمی تونم با کسی در میون بگذارم . منتظر نظرات شما هستم فقط ازمن نخواهید که از خواهر زنم بگذرم .
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
سلام دوست عزیز.
لطفا آرام باشید.
فرزند ندارید؟ آیا همسرتون هم در جریانه علاقه ی شما هست؟
جمله ی آخر اینچنین القاء میکنه که شما تصمیمتون رو گرفتید،
اما اگر مایلید راهنمایی موثری از دوستان دریافت کنید، لازمه هیچ پیش زمینه ی ذهنی نداشته باشید.
اگر آماده اید توضیحات بیشتری بدین. ممنون.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hessam
کمتر از یکسال هست که ازدواج کردم ، ازدواجم کاملا سنتی بود . از همون اوائل ازدواج عاشق خواهر زنم شدم که دختر بود و ایشون هم به من علاقه داشتن و صیغه محرمیت خوندیم.
یعنی چی که صیغه محرمیت خوندیم؟!!! وقتی این خانوم هنوز همسر شماست رفتی با خواهرش صیغه محرمیت خوندی؟ از دین همین صیغه محرمیت اش رو یاد گرفتی؟
اقای محترم! کار شما حرامه! حرام! میفهمی؟
کدوم یک از ما میتونیم به شما بگیم چطور از خواهر زنت نگذر؟
بر فرض که بعد از طلاق زنت بخواهی با ایشون ازدواج کنی، اما شما که این امر رو با حرام شروع کردی فکر میکنی از این ازدواج خیر می بینی؟ روی آرامش خواهی دید؟ تا قیام قیامت میتونی توی روی خانواده زنت و غریبه و آشنا نگاه کنی؟ آیا این خانوم که به خواهر خودش خیانت کرد، و همینطور شما که حدود الهی رو رعایت نمیکنید، برای ازدواج ادمهای بالغ و قابل اعتمادی هستید؟
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
استغفرا...
چقدر سخته که نزدیکترین کسان آدم بهش خیانت کنن!!
اصلا تو مخیله من نمی گنجه! خواهر که رازدار آدمه و همسر که تکیه گاه!!!
آقای محترم شما اونروز که رفتید خواستگاری خواهرزنت رو ندیدید؟!
در ضمن تا جاییکه من اطلاع دارم، مادامیکه که یک خواهر عقد دائم یک مرد باشد، عقد دائم یا موقت خواهر دیگر جایز نیست.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
نه خوشبختانه هنوز بچه نداریم و نه همسرم و نه خانواده ها هنوز چیزی نفهمیدن از ارتباط ما . اما ترس من از روزیه که همه چیز علنی بشه بنابرین می خوام قبل از اینکه مشکلی پیش بیاد توی خانواده ها دوستانه جدا بشم با همسرم یکبار مطرح هم کردم چند ماه پیش بحث طلاق رو به بهانه همین اختلافاتی که داریم اما ایشون سخت مخالفت کرد و گفت سعی می کنه عوض بشه و بشه چیزی که من می خوام . اما ببینید من و خانومم اصلا تو دو فاز مخالف هم هستیم و از همون اول هم درگیری داشتیم حتی بدون وجود خواهرش باز هم ما هیچوقت نمی توانیم زندگی سالم و بدون مشکلی با هم داشته باشیم .
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hessam
نه خوشبختانه هنوز بچه نداریم و نه همسرم و نه خانواده ها هنوز چیزی نفهمیدن از ارتباط ما . اما ترس من از روزیه که همه چیز علنی بشه بنابرین می خوام قبل از اینکه مشکلی پیش بیاد توی خانواده ها دوستانه جدا بشم با همسرم یکبار مطرح هم کردم چند ماه پیش بحث طلاق رو به بهانه همین اختلافاتی که داریم اما ایشون سخت مخالفت کرد و گفت سعی می کنه عوض بشه و بشه چیزی که من می خوام . اما ببینید من و خانومم اصلا تو دو فاز مخالف هم هستیم و از همون اول هم درگیری داشتیم حتی بدون وجود خواهرش باز هم ما هیچوقت نمی توانیم زندگی سالم و بدون مشکلی با هم داشته باشیم .
نکن آقای محترم!
با وجود طلاق و ازدواج با خواهر هم زندگی سالم و بدون مشکلی نخواهی داشت! خیلی زودتر از آنچه که فکرش رو بکنی، مشکلات قد علم خواهند کرد و شما آدم مقابله با اون مشکلات نیستی. چون همین الانش به خاطر مشکلات کوچیکتر توی زندگیت داری تیشه به ریشه زندگی خودت و بقیه میزنی.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hessam
کمتر از یکسال هست که ازدواج کردم ، ازدواجم کاملا سنتی بود . از همون اوائل ازدواج عاشق خواهر زنم شدم که دختر بود و ایشون هم به من علاقه داشتن و صیغه محرمیت خوندیم.
دیگه نمی تونم به زندگی با همسرم بیش از این ادامه بدم ، شدیدا بهش بی میلم و خودشم متوجه شده ،
از همون اوایل ازدواج فهمیدی که زندگیت با خانمت به بن بست رسیده و دیگه هیچ راهی جز ازدواج با خواهر خانمت نداری؟
این صغری کبری ها توجیهی است برای عقلانی سازی یه کاری که خودت میدونی چقدر غلطه!
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
نظر شخصی و نه کارشناسی:
منتظر نظرات شما هستم فقط ازمن نخواهید که از خواهر زنم بگذرم . !!!
منتظر شنیدن این هستی که بهت بگیم برو با خواهرزنت خوش باش؟زنتم با یه سری بهونه طلاق بده و اگرم خانوادشم راضی به ازدواج تو و خواهر زنت نشدند با هم فرار کنید؟
منتظر شنیدن همین هستی دیگه؟چون خودت گقتی چیز دیگه ای نگید..پس فقط همینو باید بگیم دیگه؟
متاسفم برادر من..اینجا کسی همچین جمله ای رو نمینویسه.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
اگر کسی تصمیم کاری رو داشته باشه می تونه صد تا دلیل بیاره برای موجه نشون دادنش ، شما هم تصمیم خودت رو گرفتی هم بهانه تراشی می کنی . و فکر می کنم اینجا آمدی تا یکی با شما همدردی کنه و حالت یه کم بهتر شه ، در صورتیکه کسی که از بیرون به موضوع نگاه کنه نمی تونه اونو تایید کنه و بهتره به صورت حضوری مشاوره داشته باشی ،:310:
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
این خیلی خوبه که همسر شما پذیرفته خودش رو به معیارهای شما نزدیک کنه. یعنی او توانایی اینکه مانند خواهرش با شما مهربان باشه رو داره.
به فرض اینکه شما با شکستن قلب همسرتون طلاق گرفتید، و با شکستن قلب پدر خانومتون و تحقیر خانواده خودتون با خواهر زنتون هم ازدواج کردین. با قید اینکه چشم تو چشم همسر سابقتون هم نشید. چند نفر رو میخواین قربانی میل خودتون کنید؟
ضمن اینکه حس کنجکاوی و زیبا بینی قبل از ازدواج با بعد از ازدواج بسیار تفاوت داره. آن پریشانی ها و بی تابی های ناشی از حس کنجکاوی، بعد از چند ماه میشه عادت و در خو کردن فقط زیبا بینی نیست. خوب، بد، زیبا، زشت همه در کنار همند. بنابراین همه چیز اینچنین ایده آل نمیمونه.
اما شاید بتونید اون زیبایی ها رو در همسرتون جستجو کنید. فکر کنید ببینید کدام زیبایی خواهر زنتون شما رو جذب کرده؟
:305:دوستان لطفا احساساتی برخورد نکنید.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
واقعا فکر میکنید با خواهر زنتون خوشبخت میشین؟!! اون خانوم به خواهر خودش رحم نکرد به شما میکنه؟!!!
ادم عاقل زن نجیبشو که اینقدر هم به زندگیش و همسرش علاقه داره ول میکنه میره سراغ یه خاین بی عاطفه؟!!!!
در ضمن خودتون رو گول نزنید دوست عزیز.شما خواهر زنتون محرمتون نیست چون اون صیغه باطله.در واقع یه رابطه نامشروع با یه زنی دارین که حکم خواهرتون رو داره.فکر هم نمیکنم کسی تایید کنه چه برسه به اینکه راهکار هم نشونتون بدن واسه همچین ظلمی!!
مطمین باش این خانوم به شما وفا نمیکنه.شک نکن.این رو من که یه زنم میگم بهتون.زندگیتو حروم نکن.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
دوست عزیز:72:
می خواستم چیزی ننویسم ولی خیلی دردم گرفت از خوندن زندگیت؟!
نمی دونم چندسال داری و چه می کنی ولی برای لحظه ای تصور کن که خانمت قبل از شما اینجا یک تاپیک زده
بود به این صورت که :
"یکساله با همسرم ازدواج کردم علاقه ای به او ندارم ولی برادر شوهرم را خیلی دوست دارم او هم مرا دوست دارد
و با هم یک صیغه محرمیت خوانده ایم چگونه راهی بیابم که از همسرم جدا شوم و با برادر شوهرم ازدواج کنم؟!
لطفا به من نگویید که از برادر شوهرم بگذرم چون اصلا نمی توانم چنین کاری کنم"
لطفا راهنمایی کن که ما چگونه می توانیم خانمت را راهنمایی کنیم؟!
اگر جواب سوال فوق را بدرستی و عاقلانه و منطقی یافتی راه خود را نیز یافته ای؟!:305:
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hessam
توی بد برزخی گیر کردم و نمی تونم تصمیم درستی بگیرم و از طرفی هم نمی تونم با کسی در میون بگذارم . منتظر نظرات شما هستم فقط ازمن نخواهید که از خواهر زنم بگذرم .
سلام
آقا حسام حسی که خواهر زنت داری چیزی جز هوس نیست
اگر واقعا خواهر زنت رو دوست داشتی اون رو وارد این برزخی که الان توش گیر کردی ،نمی کردی...
دلت به حال اون دختر می سوخت و با صیغه محرمیت باهاش رابطه برقرار نمی کردی...
نمی گم همه چیز از طرف شما بوده (شاید ایشون خودش خواسته کار به اینجا بکشه) ولی تو اگر دوستش داشتی حتی یک درصد!!! از علاقه خودت می گذشتی و کاری نمی کردی که اون دنیا و این دنیایش جهنم شه......
در مورد این که با همسرت نمی تونی کنار بیای و دو فاز دیگه هستین
خوب میتونستی مثل یک مرد ....بری از زندگی اون زن بیرون و جدا شید.
نه اینکه بمونی و با خواهرش رابطه برقرار کنی.....
الانم بهت نمی گم از خواهر زنت بگذر....نگذر!!!ولی بگو از این با خواهر زنت بودن به چی می خوای برسی؟
به آرامش؟به خوشبختی؟؟؟؟؟؟؟
میشه این سوال رو جواب بدی؟
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
چرا عاشق خواهر خانمتون شدید؟
ظاهرش؟خصوصیات اخلاقیش؟فرهنگ خانوادش؟! مال و منال پدرش؟!
چه چیزی داره که همسر شما که خواهر اون خانمه نداره؟
لوند تره؟ شیطون تره؟ نجیب تره؟ تو دل برو تره؟ خانواده دوست تره؟! با وفا تره؟!
مطمئن باشید همین خواهر خانم( که قرار بود نون زیر کباب باشه شده آتش زندگیتون) به محض اینکه قرار بشه قضیه لو بره و فامیل بفهمن، اول از همه شما رو می فروشه، بعد همسرتون رو.
همه ی کاسه کوزه ها رو سر شما می شکونه.
بیچاره خانم شما که از هر دو طرف داره ضربه می خوره، سنجاب مثال خوبی زد، خودتون رو بذارید در اون موقعیت، چه حسی بهتون دست می داد؟
متوجه هستید دارید چی کار میکنید؟
ما که اینجا برای شما نوشتیم دقیقا میبینیم که بنزین رو پاشیدید به زندگیتون و کبریت دستتون گرفتید و می پرسید چطور روشنش کنم؟
واقعا انتظار چه جوابی از ما دارید؟
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
سلام ب آقای حسام و همه دوستان همدردی (دلم برا همه شما تنگ شده بود)
آقای حسام عزیز نمازو روزهاتون قبول
میشه با اجازتون یه خرده نقشارو عوض کنیم .
تصور کنید زن برادر شما عاشق شما میشه
آیا شما برادرتونو با عشق به همسر ایشون میرنجنید ؟؟
آیا شما به زنی که به برادر شما خیانت کرده می توانید اعتماد کنید ؟؟
اگر شما با همسر برادرتون ازدواج کنید به نظرت انسانیت پایمال نشده ؟؟برادر ب برادر ......
آیا غیرت یک مرد ایرانی اجازه یه همچنین کاری رو ب شما میده ؟؟
تصور کنید همسر شما عاشق برادر شما میشه:
احساساتتون نسبت به همسر و برادرتون چیست؟؟
آیا به همسرتون حق میدید؟؟
آیا همسرتونو طلاق میدید و حق ایشون میدونید که با برادرتون ازدواج کند؟؟
تصور کنید شما با خواهر زنتون ازدواج کردید:
این عشق کوتاه و گذرا نیست؟؟آیا ادامه خواهد داشت؟؟
شما چگونه به کسی که سالها با خواهرش زندگی کرده و به خواهرش عشق ورزیده و حالا حاضر خواهرشو با همه عشق های چند ساله از دوران کودکی عوض کند اعتماد کنید ؟؟
همسر سابق شما ازدواج کرد با مردی دیگر آیا شک نمیکنید که همسر فعلی تون (خواهر زنتون)عاشق این آقا بشه؟؟
و در آخر آیا چنین دختری قابل اعتماد است؟؟
و درمورد کار شما متاسفانه باید بگم همه چیز روشن است و شما خودتون در گفته هاتون از خجالتتون نسبت به این حرکتتون سخن گفتید آقا حسام وقتی با همسرتون ازدواج کردید تعهد به زندگیتون داشتید که عاشق خواهر زنتون شدید؟؟آیا یک مرد باید اینچنین باشه ؟؟تعریفتون از یه مرد ایرانی غیرتمند اینه ؟؟باید بگم زندگی و ازدواج مسخره بازی نیست یه کم به زندگیت جدی تر نگاه کن و ببین چه کسی و چه چیزی مقصر است؟؟ببین یه مردی هستی که فرزندت بهت افتخار کنه ،ببین مردی هستی که همسرت با افتخار بگه "شوهرم خواهرمو طلاق داد امد منو گرفت" این جمله یه کم مسخره و جمله یه ادم نادون نیست!برا بچه ات میخوای چه جوری عشقتو تعریف کنی؟؟به بچه ات بگی"عاشق خواهرزنم شدم زن سابقم خاله اته"
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
ببین چه هسر خوبی داری که شاید اگه مشکل حتی از اون هم نباشه خواسته عوض بشه هر طور که شما بخواین.
این چنین خانمی رو باید سر تا پاشو طلا گرفت ، اونوقت شما می خواین به خاطر خواهر زنتون همچنین همسر عزیزی رو بذارین کنار ؟
حیف نیست ؟
مطمئن باشین که بخش زیادی از مشکلاتتون ناشی از خواهر زنتون هست .
مواظب باشین که گیر مکر خدا نیفتین، چطور ؟ حالا می گم بهتون.
شما میاین و خانم تون رو طلاق می دین ، اشکال نداره. برنامه ریزی می کنین برای ازدواج با خواهر زنتون.
خواهر زنتون بعد از جنجال هایی که رخ میده ، حساب کار دستش میاد ، میفهمه که زندگی با شما شوخی بردار نیست ، نکنه یه وقت من رو هم طلاق بده ، این که خواهر مو طلاق داد؛ من که هیچ! ایشون می ترسن و همه چیز رو از بیخ و بن تکذیب می کنن و علی می مونه و حوضش.
.
در مورد صیغه محرمیت هم دوستان گفتن.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
سلام،
با توجه به اینکه در عرض کمتر از 2 ساعت 15 پست در این تاپیک ارسال شده، یادآوری می کنم که ظرفیت تاپیک های مشاوره ای 50 پست است و بعد از آن تاپیک بسته خواهد شد. بنابراین از دوستان تقاضا دارم که در ارسال پست ها دقت بیشتری کنند و به مراجع کمک کنند از تاپیکش بهترین نتیجه رو بگیرد.
و خواهش می کنم با توجه به موضوع تاپیک احساساتی برخورد نکنیم.
با تشکر.
آقا حسام،
این تاپیک به انجمن زیر منتقل شد:
مشاوره خانواده » طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران » تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
همینطور به شما پیشنهاد می دهم که این تاپیک های مشابه رو مطالعه کنید:
همسر صیغه ای من و بچه دار شدن
چطور به همسرم اولم بگم
از دوستان تقاضا دارم اگر تاپیک های مشابه بیشتری می شناسند، در پستشون معرفی کنند.
آقا حسام، با توجه به شرایط شما به نظر من نیاز هست حتماً حضوراً به یک مشاور خوب مراجعه کنید!
با تشکر.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم
سلام دوست عزیز فقط می تونم از خدا بخوام که کمکتون که و بتونین واقعا از این برزخ بیرون بیایید .
عواقب این کار هم کاملا مشخص هست . :323:
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
عزیز من با پست 13 ارش و با پست 10 زیبا خانم کاملا موافقم.
اینا مگه خواهر ناتنی هستن؟ ناتنی هم باشن باز این کار خواهره بی رحمیه. شما موقع خواستگاری نامزدی و اینا مگه خواهر خانمتو ندیدی؟ چرا اونوقت که ازدواج نکرده بودی حس نکردی خواهر خانمتو دوست داری؟
به نظرم میاد خواهر خانم شما بیشتر از اینکه بخواد باهاتون ازدواج کنه دوست داره زندگی خواهرشو به هم بریزه. بعضی از زن ها که همیشه زیبا بوده اند و مورد توجه همه مردا اگه احیانا یه مرد هم از دستشون دربره ناراحت می شن و بعدش تموم تلاششونو می ذارن سر اون یه مرد. مهم اینه که دل اونو گرفتار کنن. بعدش اینکه بخوان باهاش زندگی مشترک کنن یا نه یه بحث دیگه است که خیلی هم از نظر این مدل خانما مهم نیست. نمی دونم خواهر خانمتون جز این اشخاص هست یا نه.
اگه ممکنه به سوالای پست 13 ارش جواب بدین. اینکه واقعا چه فرق هایی این دو خواهر دارن.
خانمتون به خواهرش اعتماد داره؟ خواهرشو دوست داره؟ روابط بین مادر پدر و بچه ها چطوره توی خانواده ی خانمتون؟
امیدوارم مشکلاتتون به شکل درست حل شه.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
حامد گرامی
ضمن احترامی که برای نظر شما قائلم باید عرض کنم که:
تعدد زوجات و همسر صیغه ای و خلاصه آن تاپیکهایی که شما لینکشون را گذاشتید بکل متفاوتند از این موضوعی که این آقا مطرح کردند. صیغه، ازدواج دائم، و یا ارتباط نامشروع! با خواهر زن، مادامیکه خواهر اون خانوم همسر این آقاست حرامه! خیلی واضح، خیلی روشن! مباحث آبرویی و ضربات و آسیبهای روحی و روانی و خانوادگی و فامیلی و... هم بسیار ویرانگره.
بحث احساسات نیست! اتفاقا اینجا از همون جاهاییست که باید یک سیلی محکم زد و این آقا رو از خواب خرگوشی بیدار کرد. باید بدونه داره با خودش و زندگیش چیکار میکنه. بقول دوستان بنزین رو ریخته رو خودش و میخواد کبریت رو روشن کنه، نمیشه با من بمیرم تو بمیری باهاش حرف زد. باید بدوی بندازیش زمین و کبریت رو ازش بگیری. سرشم شکست شکست! باید دست و پاش رو بگیری و ببری بنزینو از تنش بشوری. و بعد از اون بشینی یاهاش با نوازش حرف بزنی و بگی عزیز من حالا بشیتن تعریف کن و به ما بگو دردت چیه. به ما بگو و ما هرکار از دستمون بر بیاد برای کمک به شما کوتاهی نمیکنیم تا بتونی زندگیت رو از نو بسازی.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
از همه ی دوستانی که به تاپیک من سر زدند ممنونم . نمی دونم از کجا شروع کنم و جواب کدوم یکی از دوستان رو بدم اما بنظرم بیش از حد احساسی با قضیه برخورد شد . بله در این شکی نیست که کار من و خواهر خانومم اشتباه و تحت تاثیر احساسات بوده اما ما قصد داریم به نحوی سنجیده قضیه رو حل کنیم طوریکه هیچ کس آسیبی نبینه بخصوص خانومم . دوستان بدون اینکه شرایط و موقعیت من رو بدونند به خودشون اجازه دادند که در موردم قضاوت بکنند . ببینید بنده خودم بیشتر از هر کسی از شرایطی که دارم ضجر می کشم و ناراحت هستم . دوستان گرامی در نظر داشته باشید که بنده پسر ۱۸ ساله نیستم که از روی هوس تصمیم بگیرم .
اونچه که مسلمه این هست که من و خانومم زمین تا آسمون با هم تفاوت داریم . خانواده خانومم یک خانواده خیلی خیلی سنتی و مذهبی بودند و به دلیل خیلی مسائل که حالا نه فرصت بحثش هست و نه جاش دوران آشنایی ما خیلی کوتاه بود و به اصطلاح شناخت کافی از هم نداشتیم . بنده هم فکر می کردم به صرف اینکه ایشون دختر خوبی هست و خانواده داره کافیه و بقیه مسائل هم بعد از ازدواج حل میشه . خانومم سنش کمه و به اصطلاح بچه هست و می دونم که به من هم علاقه داره برای همین هم احساس مسئولیت بیشتری می کنم برای آسیب نرسوندن به ایشون . خانومم فوق دیپلم هست و ۲۱ سالشه و الان هم درسش تموم شده و خونه داره . مشکل بزرگی که داره رفتار بچگانش هست . بهش نمی شه اعتماد کرد و هر حرفی رو جلوش زد چون میره به دیگران از جمله مادر و دوستاش انتقال میده و اونا می خوان بهش جهت بدن . کاش حالا آدم های عاقلی باشند که بتونن درست راهنماییش کنند اما چهار تا دوستی که داره همه عین خودش و خاله زنک تر از خودشن ، بارها هم بهش تذکر دادم اما کو گوش شنوا ایشون فقط میگه می خوام عوض بشم اما در عمل چیز دیگه نشون میده. با بی سیاستی و رفتار بچگانه اش حتی روابطشو با خانواده من هم خراب کرده طوریکه هیچکی روش حسابی باز نمی کنه و با این رفتار باعث می شه من هم جلوی دیگران سرافکنده بشم . هیچ دوست ندارم وارد جزئیات و مسائل خاله زنکیش بشم اما براتون یکی از کارهاشو بعنوان مثال بگم . برادر کوچیکم چند ماه بعد از ما ازدواج کرد و چون پس اندازی برای شروع زندگی نداشت پدرم کمکش کرد چه تو خرج عروسی ، چه خونه و سایر چیزها ، نمی دونم از کی و چطوری خانومم با خبر شد از این موضوع و حتی بدون اینکه به من چیزی بگه رفت به خانوادم انتقال داد و گله کرد که چرا اینطوری و اونطوری . بماند اینکه من چقدر جلوی خانوادم بخصوص پدرم سرافکنده شدم و خجالت کشیدم و چه مسائلی پیش اومد اما بنده موقع ازدواج پس انداز خوبی داشتم ، نیازی به کمک پدرم نبود و حتی ایشون بیشتر از اونچه که می بایست به ما کمک کردن . خانومم هیچ کمبود مالی نداره ولی باز معلوم نیست این حرکات و رفتار بدون فکر رو برای چی انجام میده و چرا انقدر از خانوادم توقع بی جا داره . کلا فرهنگ ایشون واقعا آزار دهنده هست برای من و تحمل رفتار و حرکاتشو ندارم . بارها ازش خواستم خودشو اصلاح کنه اما هیچ سودی نداشته و مطمئنم حتی اگه ریز ریزشم کنم و از نو بسازم باز همینی خواهد بود که هست. گناهی هم نداره تربیتش این مدلیه و مثالی که زدم تنها یه نمونه کوچیکیه از حرکاتی که می کنه .
خواهر خانومم چند سالی از خواهرش بزرگتره و فوق لیسانس داره و تحصیل کرده هست و همین باعث شده رفتارهاش پخته باشه . جدا از اون آدم مستقلیه و با اینکه هنوز ازدواج نکرده اما کار می کنه و توی کارش هم خیلی خیلی موفق هست . اصلا شخصیت و منشش با کل خانواده فرق می کنه . کلا تیپش ، قیافش ، رفتارش ، طرز برخوردش زمین تا آسمون با خواهرش فرق داره و ناخودآگاه آدمو جذب می کنه . چیزی که کاملا واضحه اینه که شخصیت این خانوم من رو جذب کرده نه زیباییش . این خانوم زنیه محکم و عاقل درست برخلاف خواهرش . زنی که واقعا می تونی جدا از همسر بعنوان یه دوست روش حساب کنی . خواهر خانومم به هیچ وجه قصد بهم زدن زندگی خواهرش رو نداشت و خیلی جاها حتی سعی کرد خواهرش رو راهنمایی کنه اما متاسفانه خانوم بنده درست بشو نیست و ۲۱ سال تحت تربیت اون مادر اینطوری بار اومده .
ببینید من اصلا معتقد نیستم که باید بسوزم و بسازم . دلیلی نداره توی موقعیتی که برام انقدر ازار دهنده است بمونم . حتی اگه نتونم با خواهر خانومم ازدواج کنم اما ترجیح می دم از خانومم جدا بشم و هیچ کدوممون بیشتر از این توی این زندگی صدمه نخوریم . خانومم هنوز خیلی جا داره که بزرگ بشه و بتونه خصلت های بچگانشو ترک کنه . اصلا کلا شک دارم اگه حتی یه زن ۵۰ ساله هم بشه بتونه این خصلت ها رو کاملا بگذاره کنار چون دقیقا کپی برابر اصل مادرشه و این خصلت ها توی وجود و خونشه .
جواب بسیاری از دوستان رو ندادم چون مثنوی هفتاد من می شد اما در تشکر از دوستانی که بنظرم حرفشون منطقی بود دکمه تشکر رو می زنم و خواهش می کنم با غرض و احساسات اظهار نظر نکنید چون هیچ کمکی به بنده نمی کنه .
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
اقا حسام عزیز :305:
اینجا کسی اصرار نداره که شما باید یسوزید و بسازید!! اگه با خانومتون مشکل دارید این یه مسیله هست که یا میتونید مشکل رو حل کنید یا اگه نشد هم که طلاق مال همین روزهاست. ولی............ اینها اصلا این حق رو به شما نمیده که خیانت کنید.شما اگه با همسرتون تفاهم نداشتید تمرکز میکردید رو این موضوع. نه اینکه برید با یکی دیگه اونم خواهر زنتون!!!!!!!!
این که ازدواج سنتی بودو .... خانومم بچه هست و به پدر من اینو گفت و ... اینا اصلا مشکلات غیر قابل حلی نیست.به نظرم شما بهانه گیری میکنید و دنبال یه چیز می گردید که زندگی زناشوییتون رو راحتتر تموم کنید.
در مورد خواهر خانومتون
[واهر خانومم چند سالی از خواهرش بزرگتره و فوق لیسانس داره و تحصیل کرده هست و همین باعث شده رفتارهاش پخته باشه . جدا از اون آدم مستقلیه و با اینکه هنوز ازدواج نکرده اما کار می کنه و توی کارش هم خیلی خیلی موفق هست . اصلا شخصیت و منشش با کل خانواده فرق می کنه .]
[/code خواهر خانومم به هیچ وجه قصد بهم زدن زندگی خواهرش رو نداشت و خیلی جاها حتی سعی کرد خواهرش رو راهنمایی کنه اما متاسفانه خانوم بنده درست بشو نیست و ۲۱ سال تحت تربیت اون مادر اینطوری بار اومده . ]
من واقعا از روی احساسات این پیام رو نمینویسم.دوست عزیز شما ماشالله خودت بالغ وعاقلی به نظرت رفتار خواهر خانومت پخته هست؟؟؟ شخصیت و منشش درسته؟؟؟!!! قصد بهم زدن زندگی خواهرش رو نداره؟؟!!!!!! خواهرش رو داره راهنمایی هم میکنه ولی خانومت درست بشو نیست؟؟!!!!!!!!
خواهر خانومتون به عنوان یه ادم غریب شاید همه این خصوصیات تعریفی رو داشته باشه.اما موضوع اینه که شما اگه خواهرت یه دختره همه چی تموم هم باشه باهاش ارتباط برقرار میکنی؟!!!!!
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
بخدا خیلی ضد و نقیض دارین حرف می زنید، اگه به اندازه حرفات دارین ضد و نقیض فکر می کنید، لازمه یه شوکی به خودتون بدید تا بتونید درست فکر کنید.
اگه خواهر زنتون عاقله و به صیغه اعتقاد داره پس چطور نمی دونسته که صیغه شما دو نفر باطله؟!
اگه خانواده همسرت تا این حد سنتی بودن، پس چطور حاضر شدن دختر کوچیکه اونم تو 20 سالگی رو با وجود مجرد بودن خواهر بزرگترش شوهر بدن؟
اگه خانم شما مشکل فرهنگی داره، خوب فرهنگش همونیه که خواهرش داره!
اگه خانم شما چون مادرش تربیتش کرده دچار سوء تربیت شده، پس خواهرش رو کی تربیت کرده؟
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
برادر خوب من بعضی از دوستان راهنمایی کردند که اگر نمیتونی با خانمت به هیچ وجه زندگی مشترک داشته باشی ازش مثل یک مرد جدا شو.
آخه اینکاریکه با خواهر خانمت میکنی نه شرعی هست نه عرفی و نه قانونی!!
من تعجب میکنم خواهر خانمت اینجوریکه میگی دختر بی منطقی نباید باشه پس چرا اینکارو با زندگی خواهر خودش میکنه؟
خواهر خانومم چند سالی از خواهرش بزرگتره و فوق لیسانس داره و تحصیل کرده هست و همین باعث شده رفتارهاش پخته باشه . جدا از اون آدم مستقلیه و با اینکه هنوز ازدواج نکرده اما کار می کنه و توی کارش هم خیلی خیلی موفق هست . اصلا شخصیت و منشش با کل خانواده فرق می کنه . کلا تیپش ، قیافش ، رفتارش ، طرز برخوردش زمین تا آسمون با خواهرش فرق داره !!!
اینکه بدتر شدکه!!!
با خواهرش صحبت میکنه که بهتر بشه و برای شوهرش زن زندگی باشه بعد که خواهرش گوش نمیکنه با خودش میگه:
اوکی..ولش کن..اصلا خودم میرم با شوهرت...آخه اینم شد خیرخواهی برای خواهر؟
حتی اینکه یه زن بره تو زندگی یه زن دیگه خیانته اونوقت چه برسه اون زن خواهر خودش باشه.
تجربه شخصی:
دختر ...ه من با شوهرش چندساله که ازدواج کردند و همه خیال میکردند دارند به خوبی زندگی میکنند.یه مدت پیش شوهر دخترخالم ایمیل منو گیر اورده بود(برادرم وقتی ایمیل برای من ایمیلهاشو فوروار میکرد برای اون هم فوروارد میکرد چون با اون آقا دوسته و این باعث شده بود که آدرس ایمیل من رو هم ببینه)
اوایل یه سری ایمیل معمولی برای من فوروارد میکرد و منم به کسی نگفتم چون احساس کردم داره یه اتفاقایی میوفته..حتی به خودش هم چیزی نفرستادم تا خیالی پیش خودش نکنه.
بعد یه مدت دیدم میخواد چت کنه و باب صحبت اولش با حرفای فامیل بازیو از اینچیزا باز کرد..
من حال دختر .....مو ازش همش میپرسیدم که بحث دیگه ای نکنه که یهو شروع کرد از مشکلات زندگی و زناشوییش گفتن...
سریع گفتم کات کات کات واسه چی داری اینارو به من میگی آقای محترم!!!گفت بالاخره باید با یکی درد دل کنمو به هیچکسیم نمیتونم بگمو و از این خالی بندیای مخصوص بعضی از آقایون...
من سر بسته با دختر......م صحبت کردمو بهش زنگ هشدار دادم که اگه به شوهرش رسیدگی بیشتر نکنه ممکنه عواقب بدی داشته باشه و از نیازهای آقایون و اینجور چیزا باهاش حرف زدم البته در موقعیتی که یکی دیگه از دخترها هم بود و حالت نصیحت به جفتشون میگفتم..
خلاصه اینکه این خانم بازم توجه ای نداشتو بازم شوهرش شروع کرد به گیر دادن طوریکه شماره منم گیراورد ولی بهش گفتم :
من برای خودم و خانوادم و فامیلم خیلی ارزشو احترام قائلم و به هیچ عنوان به یک همنوع خودم حتی غریبه خیانت نمیکنم چه برسه به فلانی که دختر ....مه.
من به شما ایرادی نمیگیرم چون (رک بگم) تعادل احساسی و جنسی ندارید.(ببخشیدا)
من روی صحبتم با خواهر خانومتونه که با این تحصیلات و هوش و .... چرا دست گذاشته روی زندگی خواهرش!!
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
آقا حسام سلام
در این که رفتار همسر شما نادرست هست شکی نیست. و با توجه به سنشون جا برای تغییر وجود داره(فعلا نمیخوام وارد این بحث بشم که چه طور همسرتون میتونن ارتقائ داشته باشن)
اما نکته قابل تامل در مورد انتخاب دوم شما هست که میفرمایید خواهر خانم شما دختر عاقل و فهمیده ای هستن و کمک کردن برای تغییر خواهرشون
سوالی دارم : ایا یک شخص فهمیده میتونه برای ازدواجش مرد متاهلی رو کاندید قرار بده؟
یک فرد عاقل ایا در شرایطی که خواهرش مطلع نیست مخفیانه وارد زندگیش میشه؟
این خانم تحصیل کرده ایا به اینده رابطه با شما فکر کردن که بر فرض انجام طلاق بعدها چطور میتونن در نقش همسری شما کنار خونواده رایطه سالم رو ادامه بدن
دوست عزیز حتی اگر زندگی شما (فرضا)با همسرتون اشتباه بوده باشه یک نکته واضح این هست که انتخاب دوم شما هم درست تر از اولی نیست(از چاله به چاه افتادن)
کمی بیشتر فکر کنید در مورد اینکه ایا این روند راهی عاقلانه برای حل مشکل الان شما هست؟
موفق باشید
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
سؤال:جوانی 30ساله و متاهل هستم مدتی است که خواهر همسر اینجانب مطلقه شده است آیا می توانم با ایشان عقد موقت منعقد نمایم یا نه و کلا شرایط آن چیست؟
پاسخ ایت الله خامنه ای:: ازدواج با خواهر زن شرعا حرام است و جایز نیست مگر پس از فوت یا جدایی از همسر.در پرهیز از گناهان و عمل به وظائف شرعی موفق باشید
سؤال: آیا كسى مى تواند با خواهر زن خود به صورت موقت یا دائم ازدواج كند ؟
پاسخ آیت الله صانعی: بعد از طلاق همسر خود و گذشت عدّه وى مى تواند با خواهر او ازدواج دائم یا موقت بكند و قبل از آن جایز نیست و عقد باطل است .
آیت الله سیستانی (مسأله 2357 ـ اگر زنى را براى خود عقد كند، دائمه باشد يا صيغه، تا وقتى كه آن زن در عقد اوست نمىتواند با خواهر آن زن ازدواج نمايد. )
همچنین مراجع دیگر از جمله آیت الله بهجت، آیت الله مکارم و نیز سایر مراجع که در این مجال نمیتونم نقل قول کنم و دوستان میتوانند به رسالات این مراجع عظام رجوع کنند.
=====================================
آقا حسام! شنیدی میگن عذر بدتر از گناه؟ پست شما مصداق کامل عذر بد تر از گناه بود.
کل سوخت و سوز شما با خانوم اولتون (بقول خودتون در پست اولتون) به یکسال نمیرسه!!! در طی این کمتر از یکسال خانمتون بچگی کرد، شما و خواهر خانمتون که اینهمه عاقل و پخته بودید چطور همچین خبطی کردید؟
یک زن 21 ساله طبیعی است که اون بچگیهایی که شما گفتید رو بکنه ( هرچند که من اشتباهات خانمتون رو تایید نمیکنم) ولی از خواهر بزرگ و پخته و تحصیل کرده ایشون و همینطور شما خیلی پذیرفته نیست.
شما الان احساسات چشم عقل و منطقتون رو کور کرده. آنچه که در پست قبل آوردید پر از کلمات ضد و نقیضه که بخوبی نشان میدهد که چقدر شما الان تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید.
این راهی که میروید بیراهه است برادر! راه نیست! اون وعده های زندگی پر از عشق و آرامش، حقیقت نداره. سرابه!
رابطه با خواهر خانمت رو کات کن. بطور کامل. تمام راههای ارتباطی رو از بین ببر. این تنها کاریست که میتونه به نجات هر سه شما ختم بشه. با توجه به وابستگی که بینتون ایجاد شده کار راحتی نیست. اما با اراده انسان هیچ کاری محال نیست.
===================================
امشب شب عزیزی است. تا میتونی ازش استفاده کن. انشا الله خدا کمکت کنه که بهترین مسیر رو انتخاب کنی.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بنـفش
بخدا خیلی ضد و نقیض دارین حرف می زنید، اگه به اندازه حرفات دارین ضد و نقیض فکر می کنید، لازمه یه شوکی به خودتون بدید تا بتونید درست فکر کنید.
اگه خواهر زنتون عاقله و به صیغه اعتقاد داره پس چطور نمی دونسته که صیغه شما دو نفر باطله؟!
من اعتقادی به صیغه ندارم اما ایشون می خواستن که اینطور باشه . منم از اینجور چیزا اصلا سر در نمیارم و اهمیتی هم نمی دم
اگه خانواده همسرت تا این حد سنتی بودن، پس چطور حاضر شدن دختر کوچیکه اونم تو 20 سالگی رو با وجود مجرد بودن خواهر بزرگترش شوهر بدن؟
والا خواهر بزرگتر زمین تا آسمون با خانومم فرق داره . خونه جدا داره و کسی نمی تونه براش تصمیم بگیره در واقع به خانواده وابسته نیست
اگه خانم شما مشکل فرهنگی داره، خوب فرهنگش همونیه که خواهرش داره!
اگه خانم شما چون مادرش تربیتش کرده دچار سوء تربیت شده، پس خواهرش رو کی تربیت کرده؟
خواهرش رو هم همون مادر تربیت کرده اما ایشون تحصیل کرده هست ، وارد اجتماع شده و بنظرم با هوش ذاتی که داره خودشو تغییر داده و خصلت های بد رو کنار گذاشته . کلا رفتارش با خواهر و مادرش زمین تا اسمون فرق داره .
اصلا حس و حال خوبی ندارم ، واقعا خیلی خستم از این وضع زندگی . در ضمن ارتباط من و خواهر خانومم فعلا فقط تلفنی هست و توافق کردیم تا کسی بیشتر صدمه ندیده جلوی خودمون رو بگیریم . من گیر افتادم تو این موقعیت . خدا نصیب هیچ کس نکنه . از مشاوران و کارشناسان می خواهم که منو راهنمایی کنند .
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
اقا حسام ارتباطتون فقط تلفنیه پس چرا خواستن که صیغه کنید!!!!!!
انشالله مشکلتون حل میشه و تصمیم درست رو میگیرید.
موفق باشید
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
سلام دوست عزیز به همدردی خوش اومدی.
من بر عکس بقیه نظرم اینه که برو با خواهر زنت عروسی کن.
چرا؟چون در و تخته خوب جور هستید.شما به زنت خیانت کردی و اون به خواهرش..اینم یه وجه تشابه دیگه..اصلا چه لزومی داره زنی که با تموم بچگانه فکر کردناش عقلش اونقد میرسه که بر عکس شوهر و خواهر عاقل و فهمیدش!!!!!! خیانت نکنه با یه مرد خائن بمونه و سرش عین کبک زیر برف باشه..
اگه منتظر اجازه ما بودی صادر شد..خوش باشید.
مردی که تا تقی به توقی میخوره چشش دنبال خواهر زنش میره چطوری قابل اعتماده که بشه باهاش زندگی رو ادامه داد؟؟؟چه تضمینی هست فردا روز سر یه مسئله دیگه چشش دنبال یه نفر دیگه نره...
خیر برادر من تو و خواهر زنت جنس همید..هردوتون ازیه قماشید..
انشاا... تو زندگی هم خوب از پس هم برمیایید.
اینم اجازه عروسی..
اگه تصمیم دیگه ای گرفتی بیا تو اون زمینه حرف بزنیم.
اگه دوس داری هم بیا بگو چرا اینجا تاپیک زدی؟؟چرا تا الان باهاش عروسی نکردی؟؟؟چرا اومدی مشورت؟؟؟
موفق باشی
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
سلام
به لحاظ مذهبی و شرعی بی دل به درستی مسئله را باز و بررسی کردند که جا دارد از ایشان تشکر کنم .
و اما برایتان از این بعد قضیه را بررسی می کنم
که خواهر خانم شما( همان که صیغه ی شما شده ) از همسر شما که خواهرش باشد و خانواده اش متنفر است و شما را وسیله ی انتقام گیری از او و خانواده ی خودش قرار داده . شما چرا وسیله ی این انتقام شده ای ؟!!
علت این انتقام گیری چیست ؟
شما چرا همکاری می کنید ؟
این روحیه ی مخرب و ویرانگر ( خواهر خانم شما ) چه جذابیتی برای شما دارد ؟
لطفا به سئوالاتم پاسخ دهید . تا ادامه بدهیم .
دوستان تقاضا می کنم سرزنش نکنیدو کنترل سرعت و روند تاپیک را مد نظر داشته باشید .
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
نقل قول:
بله در این شکی نیست که کار من و خواهر خانومم اشتباه و تحت تاثیر احساسات بوده اما ما قصد داریم به نحوی سنجیده قضیه رو حل کنیم طوریکه هیچ کس آسیبی نبینه بخصوص خانومم .
این که اشاره میکنید تحت تاثیر احساسات بوده بیانگر اینه که به انجام کارتون واقفید و این که می خواین سنجیده حلش کنید، همانگونه که اشاره کردین مادامی که احساساتی هستین، اتخاذ یک تصمیم به جا و سنجیده کار راحتی نیست. من هم مانند دوستان اشاره میکنم قبل از هر تصمیمی حتما به مشاور مجرب مراجعه کنید.
نقل قول:
دوستان گرامی در نظر داشته باشید که بنده پسر ۱۸ ساله نیستم که از روی هوس تصمیم بگیرم .
حق با شماست. پسر 18 ساله نیستید که بخواین از روی احساسات تصمیم بگیرید.
نقل قول:
فکر می کردم به صرف اینکه ایشون دختر خوبی هست و خانواده داره کافیه و بقیه مسائل هم بعد از ازدواج حل میشه .
الان هم فکر میکنید همه چیز میتونه ایده آل پیش بره. ما هم میخوایم به شما کمک کنیم تا این شبهات مجددا در زندگی شما تکرار نشه، که چند روز دیگه بیان و بگید فکر میکردم بعد از ازدواج همه چیز حل میشه و به صرف اینکه ایشون معیارهای منو داره همه چیز رو نادیده بگیرید.
نقل قول:
خانومم سنش کمه و به اصطلاح بچه هست و می دونم که به من هم علاقه داره برای همین هم احساس مسئولیت بیشتری می کنم برای آسیب نرسوندن به ایشون .
اگر ایشون سنش کمه، این یک امتیازه که راحت تر میشه در افکارشون نفوذ کرد تا شخصی که کامل شخصیتش شکل گرفته. شما میتونید با کمک مشاور ضعف های ایشون و البته خودتون رو برطرف کنید.
نقل قول:
بهش نمی شه اعتماد کرد و هر حرفی رو جلوش زد چون میره به دیگران از جمله مادر و دوستاش انتقال میده و اونا می خوان بهش جهت بدن . کاش حالا آدم های عاقلی باشند که بتونن درست راهنماییش کنند اما چهار تا دوستی که داره همه عین خودش و خاله زنک تر از خودشن.
فکر میکنید چنین خانواده ای پذیرش این تصمیم شما رو داشته باشن؟ میدونید حتی شایعه ی این امر غیر متعارف چقدر خانومتون و خواهرشون و خانوادشون رو اذیت خواهد کرد؟ میدونید چقدر تحقیر خواهند شد؟ اما خانوم شما میتونه تغییر رویه بده. چند جلسه مشاوره، کمی مطالعه، کمی تشویق و انتقاد به جا و صحیح میتونه ایشون رو از حالت بچگانه خارج کنه.
نقل قول:
بارها هم بهش تذکر دادم اما کو گوش شنوا ایشون فقط میگه می خوام عوض بشم اما در عمل چیز دیگه نشون میده.
او موفق نشده، نه اینکه نخواسته. تغییر خویشتن کار راحتی نیست، چه برسه به این که خودشون به تنهایی بخوان از پسش بر بیان. اونم با اون رفتار بچگانه که شما توصیف میکنید. برای این کار لازمه هر دو با هم به مشاوره برید.
نقل قول:
با بی سیاستی و رفتار بچگانه اش حتی روابطشو با خانواده من هم خراب کرده طوریکه هیچکی روش حسابی باز نمی کنه و با این رفتار باعث می شه من هم جلوی دیگران سرافکنده بشم .
پس این برای شما مهمه روتون حساب باز کنند و جلوی دیگران سرافکنده نشید. آیا با چنین تصمیمی سرافکنده نمیشید؟ برداشت جامعه رو میتونید از واکنش احساسی دوستان دریابید. مشت نمونه ی خروار است. آیا خانواده رو همسرتون حساب باز نکنند بهتر نیست تا اینکه روی شما حساب باز نکنند؟
همسرتون با تغییر روش میتونه دل خانواده تون رو به دست بیاره و شما هم اعتبار کسب کنید.
نقل قول:
خواهر خانومم چند سالی از خواهرش بزرگتره و فوق لیسانس داره و تحصیل کرده هست و همین باعث شده رفتارهاش پخته باشه. جدا از اون آدم مستقلیه و با اینکه هنوز ازدواج نکرده اما کار می کنه و توی کارش هم خیلی خیلی موفق هست . اصلا شخصیت و منشش با کل خانواده فرق می کنه . کلا تیپش ، قیافش ، رفتارش ، طرز برخوردش زمین تا آسمون با خواهرش فرق داره و ناخودآگاه آدمو جذب می کنه.
چرا خانومتون رو تشویق به ادامه تحصیل نمی کنید. شاید او هم توانست مانند خواهرش خودساخته و مستقل بشه و با فرهنگ مورد نظر شما بیشتر آشنا بشه. اگر دانشگاه توانسته فرهنگ خواهر خانوم شما رو تغییر بده و او رو از خانواده استثنا کنه، شاید بتونه همسر شما رو هم متحول کنه، آنگونه که شما انتظار دارید.
نقل قول:
چیزی که کاملا واضحه اینه که شخصیت این خانوم من رو جذب کرده نه زیباییش . این خانوم زنیه محکم و عاقل درست برخلاف خواهرش. زنی که واقعا می تونی جدا از همسر بعنوان یه دوست روش حساب کنی .
چقدر مقایسه می کنید؟ انقدر قوت های خواهر زنتون رو با ضعف های خانومتون مقایسه نکنید. حتما در وجود همسرتون هم زیبایی های منحصر به فردی هست که شما چشمتون رو بر اونها بستین. ضمن اینکه این مقایسه ها بیشتر یک توجیه احساسی برای شماست که ناخودآگاه باقی بمونید. علت جذابیت خواهر زن شما چیزهایی که در شخصیتشون دیدید نیست. چیزهاییه که در شخصیتشون ندیدین.
نقل قول:
ببینید من اصلا معتقد نیستم که باید بسوزم و بسازم . دلیلی نداره توی موقعیتی که برام انقدر ازار دهنده است بمونم .
کسی سوختن و ساختن رو به شما پیشنهاد نمیده. بلکه پیشنهاد ما حل موضوعه. اگر قرار باشه هرکس با هر مسئله ای از زیر بار مسئولیت و تعهدش شانه خالی کنه که اوضاع جامعه خیلی نابهنجار میشه. مشاورین خانواده واسه همینند دیگه. که افرادبا کار کردن بر رفتار و منش خودشون معضلاتشون رو حل کنند نه اینکه میدان خالی کنند یا بسوزند و بسازند. شما اول تحت نظر متخصص تلاشتون رو واسه حفظ زندگی بکنید، بعد اگر تمام درها بسته بود به جدایی فکر کنید. اما اول اصلاح.
به هرحال مراجعه به متخصص در راس پیشنهاداته.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط زیبا خانوم
اقا حسام ارتباطتون فقط تلفنیه پس چرا خواستن که صیغه کنید!!!!!!
انشالله مشکلتون حل میشه و تصمیم درست رو میگیرید.
موفق باشید
فعلا فقط تلفنی ارتباط داریم
واقعا از مطرح کردم مشکلم اینجا پشیمون شدم . جالبه برام که چطور بعضی دوستان به خودشون اجازه می دن درباره یه آدم که هیچی از زندگیش نمی دونن به این راحتی قضاوت کنن ! واقعا نمی خوام جواب خیلی از کاربرهای گرامی رو بدم . خواهش می کنم اگه براتون سخته هضم تاپیک بنده لطف کنید و پستهای احساسی اینجا نگذارید و بنده رو بحال خودم بگذارید و اجازه بدید کارشناسان دیگه راهنمایی کنن که چطور باید مشکلمو حل کنم .
مسلما بنده هیچ وقت با وجود همسر فعلیم قصد نداشتم برم خواهرشون رو بگیرم ! قصد من اول طلاق بوده از همسرم در درجه اول و دنبال اجازه کسی هم نبودم برای کارهام ، وقتی اومدم اینجا تاپیک زدم و درخواست کمک کردم قصدم انتخاب بهترین راه با توجه شرایطم بوده . حتی به این فکر کردم که طلاق بگیریم و صبر کنم خانومم ازدواج کنن مجددا و برن سر زندگیشون ، بعد اگه امکانش باشه و هنوز بین من و خواهر ایشون علاقه ای وجود داشته باشه اقدام کنیم .
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
سرزنش - قضاوت اکیدا ممنوع
دوست عزیز من منتظر صحبت شما هستم . شما را بی هیچ قضاوتی می شنوم .
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
شما سکوت کنید و اگر تاب نمی آورید پنجره را ببندید.
ایشان خود می دانند که مسئله ای پیش آمده و نیاز به کمک هست که اینجا هستند . سرزنش و قضاوت باعث فرار مراجع می شود . ایشان خودشان در شرایط روحی پر فشار به سر می برند و قطعا متوجه شدند که بازتاب این رفتار در نگاه اجتماعی چیست . همین اندازه کافی است .
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
sareh.s جان..عزیزم..هرکس اینجا میاد برای طرح مشکل و یا درد دل میاد
درسته خیلی مسائل (از نظر عرفی و یا شرعی و یا قانونی )ممکنه درست نباشه ولی خوب اشکالی هم نداره که در اینجور تالارها عنوان بشه.
حدااقلش اینه که دیگران میخونند و نظرات دیگران رو هم در اوباره جویا میشن و باخودشون دربارش فکر میکنند تا اگه بده انجامش ندند.
همینکه دیگران تجربیاتشون رو اینجا عنوان میکنن با خوندنش آدم خودشو جای شخصیتها قرار میده و اگر از نظرش خیلی قبیح بود انجامش نمیده.
خوبی دیگش اینه که از دیدگاههای مختلف به یک مساله نگاه میشه.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanjab
نمی دونم چندسال داری و چه می کنی ولی برای لحظه ای تصور کن که خانمت قبل از شما اینجا یک تاپیک زده
بود به این صورت که :
"یکساله با همسرم ازدواج کردم علاقه ای به او ندارم ولی برادر شوهرم را خیلی دوست دارم او هم مرا دوست دارد
و با هم یک صیغه محرمیت خوانده ایم چگونه راهی بیابم که از همسرم جدا شوم و با برادر شوهرم ازدواج کنم؟!
لطفا به من نگویید که از برادر شوهرم بگذرم چون اصلا نمی توانم چنین کاری کنم"
لطفا راهنمایی کن که ما چگونه می توانیم خانمت را راهنمایی کنیم؟!
اگر جواب سوال فوق را بدرستی و عاقلانه و منطقی یافتی راه خود را نیز یافته ای؟!:305:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hessam
جواب بسیاری از دوستان رو ندادم چون مثنوی هفتاد من می شد اما در تشکر از دوستانی که بنظرم حرفشون منطقی بود دکمه تشکر رو می زنم و خواهش می کنم با غرض و احساسات اظهار نظر نکنید چون هیچ کمکی به بنده نمی کنه .
حسام عزیز:72:
فکر نمی کنم جواب سوالات من مثنوی هفتاد من بشود و یا غیر منطقی و با غرض و احساسات باشد که هیچ پاسخی ندادی؟!؟
اشکالی ندارد اگر به ما پاسخ نمی دهی ولی خواهشا با خودتت خلوت کن و جواب سوالات بالا را به خودتت بده مطمئن باش همان راه حل مشکل شماست.
از طرفی آن زمان که شما از خانمت خواستگاری کردی خواهر ایشان هم مجرد بود ولی احتمالا شما به دلیل اینکه همسرت جوان تر و شاید ظاهرا جذاب تر بود ایشان را برگزیدی؟!
ولی حالا همان معیارها شده نقطه ضعف همسرت که بچه گانه عمل می کند و .........
فکر نمی کنی چند صباحی دیگر معیارها و خصوصیات خواهر زنت نیز برایت رنگ ببازد؟!
فکر نمی کنی شما که در انتخاب اول سنتی عمل کردی و احتمالا مرد سنتی هستی و به فکر سن و زیبایی و .... بودی
نمی توانی با خواهر همسرت که طبق شواهد موجود دختری مستقل و امروزی است تفاهم داشته باشی؟!
این راه که می روی دیگر بازگشت از آن به این راحتیها نیست پلهای زیادی را داری خراب میکنی خوب فکر کن.
سعی کن اینبار عمیق تر از قبل به زندگی مشترک و ویژگیهای شخصیتی خودتت فکر کنی:305:
مواظب خودتت باش:72:
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
من به عنوان یک کاربر عادی که به کوشا ارتقای مقام یافتم! صمیمانه از دوستان میخوام که اجازه بدند خانم آنی با روش و اصول خودشون بحث را پیگیری کنند، فکر میکنم به اندازه کافی نمک به زخم آقا حسام پاشیدیم، ایشون ظاهرا به مخمصه ایی که در اون گرفتار شدند واقفند و بیشتر هم آگاه شدند، الان دیگه وقتشه که دستش رو بگیریم و از این مخمصه بیاریمش بیرون.
البته جسارت کردم این پست رو ارسال کردم، منو ببخشید.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
سلام
از خوندن اين تاپيك خيلي ناراحت شدم... اما اميد وارم اگه هنوز جايي واسه جبران مونده جبرانش كنيد
آقا حسام ، به نظر من شما براي بهبود زندگيتون هيچ تلاشي نكردين... تو اين مدتي كه از زندگيتون ميگذره شما فقط ايرادها و نواقص خانمتون رو زيره ذره بين گذاشتين و با بزرگ نمايي مشكلات ايشون ميخوايد اشتباهه خودتون رو تا حدي توجيه كنيد و كوچيك جلوه بدين....
خانومتون اين طوريه اونطوريه... بچه اس... نتونسته خودشو تو دله مادر شوهرش جا كنه... كم تجربه اس...
اما ايرادهاي شما چيه؟؟؟!!
اگه خانومتون به خاطره كم تجربه بودنش نتونسته همون همسره ايده آله شما باشه، شما براش چي كار كردين؟؟؟
شما واسش همسره ايده آلي بودين؟؟؟ .... واسه اينكه بتونه رفتاراي بدش رو جبران كنه حتي يه قدمم براي كمكش برداشتين؟؟؟ ... كمترين تلاشي كه ميتونستين واسه نجات زندگيتون بكنيد اين بود كه به يه مشاوره مراجعه كنيد... حتي اين كارو كردين؟؟؟
اما همسرتون با همه بچگي و كم تجربگيش اون قدر مرام داره كه به اشتباهش اعتراف كنه و لااقل تلاششو واسه اصلاحه خودش بكنه(هر چند كه نا موفق بوده)
اما شمايي كه كوچكترين اشتباهات همسرتون رو مثله يه پتك كردين و مرتب تو سرش ميزنين، بزرگترين خيانت رو در حقش كردين... خودتون ميتونين به اين گناهتون اعتراف كنيد يا كتمانش ميكنيد؟؟؟
اگه خانومتون شوهر داري بلد نيست، شما با اين تجربه و سني كه دارين زنداري بلدين؟؟؟
حالا من اصراري ندارم كه اين زندگي رو از نو بسازين...... اما خواهش ميكنم خانمتون رو دوبار له نكنين.... 2 بار اونو نكشين.... 2 بار عذابش ندين
اگه طلاقش دادي كه هيچ.... اما ازدواجت با خواهرش اونو نابووووووووووووووووووود ميكنه..... به معناي واقعيه كلمه.......... اين ازدواج شوم با خواهرش واسش درد آور تر از طلاقشه با شما........ و هييييييييييييييييچ كاره منطقي اي در اين زمينه نمييييييييييييييييشه انجام داد
اين همه دختر تو اين دنيا.... خواهش ميكنم برو سراغه يكي ديگه.... دورو بره اين خانواده رو خط بكش.... چون بعيدم ميدونم با اين طلاق ديگه تو اين خانواده جايي هم داشته باشي
دختري كه به خواهرش كه باهاش نسبت خوني داره خيانت ميكنه.... به همسرش 1000 برابر بدتر و دردناك تر و زجر آور تر خيانت ميكنه
و نمونه عيني خنجر زدن از پشت همينه........
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
سلام به شما
من نظرم اینه که بهتره شما فعلا مشکل با خانومتون رو بذارید کنار.
بیاین در مورد این خانوم که قصد ازدواج باهاش دارین صحبت کنیم( از واژه خواهر زن استفاده نمیکنم.چون ایجاد حساسیت کاذب میکنه).
همونطور که از محاسنش گفتید قطعا معایبی هم این خانوم دارن.(همه دارن..من شما )
ما میخوایم کمک کنیم که شما معایب ایشون رو ببینید.(نه عیبهای معمولی..چون همونطور که گفتم همه ما نقصهایی در رفتار و اخلاقمون داریم)
قبل از هرچیزی باید بهتون بگم شما باید پی یک چیز رو به تن خود بمالید
اینکه بعد از ازدواج با این خانوم به هیچ عنوان نه شما و نه ایشون جایی در این خانواده نخواهید داشت.
اشاره کرده بودید به اینکه ایشون خودش منزل مستقلی داره.و کلا بحثش از اینا جداست.
این یعنی ایشون اعتقادی به خانواده و بنیانش نداره.و مشخصه اصلا با خانواده خودش اختلاف داره و نتوسته در کنارشون زندگی کنه.
حالا چرا ایشون خودش رو دلسوز خواهرش نشون داده و به قول شما بهش مسائلی رو گوشزد گرده جای بحث داره.
اما نظر شخصی من اینه که ایشون با خانواده خودش مشکل داره و شما رو صرفا یک وسیله میبینه و راحت تر بگم شما شدید طعمه ایشون.تا بعد از مدتی به خانوادش (که کلا با روش و اصولشون مخالفه) بگه :دیدید ! فلانی نتونست همسرش رو نگه داره ...دیدید منی که حتی خواب و خوراکم رو هم از شما جدا کرده بودم این اقا رو جذب کردم!
شما وارد این بازی پیچیده نشید.چرا که اگر شما حتی بعد از ازدواج با این خانوم اختلاف داشته باشید و جدا بشید باز هم برگ برنده دست این خانومه.
چون هدف انتقامه.
از دوستان عزیزم خواهش میکنم توهین و سرزنش نکنید.
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
سلامی دوباره.
از صمیم قلب امیدوارم که از اینجا فرار نکرده باشید و بازم به اینجا سربزنید.
احتمالا خیلیامون تو شرایط خاصی گیر کردیم که هم میدونیم اشتباهه هم نمیتونیم به راحتی ازش جدا بشیم.
مطمئنا این وضعیت اشتباه باعث واکنش منفی اطرافیانمون میشه و ما باید اینو به عنوان یکی از پیامدهای کارامون بپذیریم.همونطور که وقتی با اتیش بازی میکنیم.دستمون میسوزه..تاول میزنه..پوستش چروکیده میشه و رنج میکشیم.و این پیامد اشتباهیه که انجام دادیم.
رفتار شما برای خیلی از ماها رفتن از خط قرمزهای مهمی هست..همین میشه که فریادمون درمیاد..اما شما بپذیر که این گوشه کوچیکی از پیامدهای رفتارته..
وقتی چنین صحبتهایی تو محیط مجازی انقد برات ازاردهنده است باید فکر کنی تو محیط واقعی این صحبتها این عصبیت ها این ناراحتیها هزار چندان میشه.
پس این اولین حسن تاپیکت هست.اینکه مشتی از خروار رفتاری که ممکنه بصورت واقعی ببینی رو اینجا دیدی.
موضوع بعدی اینه که موضوع شما با اینکه مثلا یه مردی عاشق یه زن غریبه بشه و ... فرق داره..حل مشکل اون اقا اگه به تاخیر بیفته باز جای جبران داره..اما اگه مشکل شما طول بکشه و اتفاقی که نباید بیفته بعیده بشه جبرانش کرد.برای همین هر کسی سعی کرد حتی اگه شده با توپ و تشر شما رو متوجه رفتارتون و عواقبش بکنه.اینم حسن دوم تاپیک شما.
نکته سوم اینه که هیچ وقت از رنج فرار نکن..همونطور که وقتی مثلا کار بدی میکنیم عذاب وجدان ازارمون میده..و رنجمون میده اگه ما بیخیال این رنج نشیم..اگه دنبالش رو بگیریم.میتونیم موفق بشیم.برای همین هر کار بدی یه رنجی با خودش میاره..تا ما رو متوجه خطا بودن رفتارمون کنه..
شما هم از این رنج فرار نکن و ادامه بده.اینم دلیل سوم.
به نظر من بیا یه کم قبلتر بریم..از زمانی که با همسرت اشنا شدی؟؟از دلخوریایی که بینتون بوجود اومد؟؟؟
از زمانی که حس کردی به خواهرش گرایش داری...
شما داستانت رو با نقطه عطفش شروع کردی و اینطوری فضا هیجانی شد.از اول شروع کن و بیا.
امیدوارم برگردی و رنج رو تحمل کنی و به یه نتیجه مناسب برسی.
موفق باشی
-
RE: ازدواج با خواهر زنم و قصد جدایی از همسرم
والا این چیزا تاثیرات مخرب فیلم های ماهواره ایه .. کی تو خانواده های اصیل ایرانی همچین دغدغه هایی بوده ؟
خواهر زنه آدم مثله خواهر خودشه .
ببین برادر من سعی کن دور بشی ازش . خودت و همسرت برین شهر دیگه اصلا حتی اگه شده برای مدت یکسال
اصلا تا وقتی که خواهر زنت ازدواج کنه .
هرچقدر سختی داشته باشه می ارزه چون اگه بخوای هدفتو عملی کنه هر ثانیه ات باید تاوان پس بدی !
تو رو به خدا بگذر .. این راهی که میخوای بری جز نابودی چیز دیگه ای نداره . به این فکر کردی اگه روزی نابودیه خواهرشو و زندگیشو نتونه تحمل کنه و وجدانش ( اگه دارای وجدان باشد ) اذیت بشه قطعا ترک میکنه شما رو .
هیچ کس اینجا نیست که بگه قید خواهر زنت رو نزن چون بر اساس انسانیت و عقلانیت میخوایم حرف بزنیم .