آیا همسرم معتاده؟؟

دوستان سلام:72:
من تازه عضو همدردی شدم و امیدوارم که راهنماییم کنید.
شوهر من سیگار مصرف میکنه ولی قبل از ازدواج به من نگفته بود و موقعیکه فهمیدم خیلی ناراحت شدم ولی چاره ای جز قبولش نداشتم. البته هنوزم از این موضوع ناراحتم:302:
تا اینکه یه روز اتفاقی متوجه شدم که تریاک مصرف کرده .قبلش هم چند بار شک کرده بودم ولی هر دفه خودمو گول میزدم ولی این دفعه دیگ مطمئن شدم.خیلی گریه کردم و ازش پرسیدم ولی انکار میکرد تا بالاخره گفت که به خاطر توئه::163: چون من مشکل زود ارضایی دارم به بهمین دلیل گاهی مصرف میکنم.بهش گفتم اگه واسه اینه برو پیش متخصص ولی قبول نکرد ولی قول داد که دیگه تکرار نکنه و از داروخانه قرص خریده و اونا رو واسه مشکلش میخوره ولی من هنوزم مطمئن نیستم.میترسم هنوزم گاهی اون کارو بکنه.آخه من چند دفعه دیگ هم شک کردم.
چیکار کنم؟میخام مطمئن بشم. چه جوری راضیش کنم که به خاطر مشکلش بره دکتر؟

سلام پرنیان عزیز :328:
خانومی باهاش قاطعانه صحبت کن
بهش بگو هم خودت و هم خودش به اندازه کافی بزرگ شدین و میدونین مصرف مواد مخدر از هر نوعی که باشه و بخاطر هر مسئله ای که مصرف کنه اعتیاد میاره و خیلی زود معتاد میشه و قبل از اینکه بخواد مثلا" مشکلش (!) رو با مصرف مواد حل کنه هزار و یک مشکل بخاطر همین مصرفش دامن زندگیتون رو می گیره!
ازش درخواست کن صادقانه با شما صحبت کنه و اگه خدای نکرده اعتیاد داره شما کمکش میکنی و در یک کمپ معتبر ترک اعتیاد ثبت نامش میکنی تا زودتر به سلامتیش برگرده وگرنه شما به هیچ عنوان نمیتونی با یک آدم معتاد تا آخر عمرت زیر یک سقف زندگی کنی
بگو دوستش داری و دلت میخواد هر دوی شما زندگی سالمی داشته باشین سعی کن با حرفات تحت تاثیر قرارش بدی و وادارش کنی حتما پیش یک متخصص بره

[]سلام سارای عزیزم:72:
اون روزی که متوجه شدم خیلی باهم صحبت کردیم و گفت که فقط هفته ای دو بار اونم به خاطر همون مسئله مصرف میکرده و بهم قول داد که این کارو نکنه . بعد از دوسه هفته دوباره شک کردم و میخواستم باهاش صحبت کنم که عصبانی شد و گفت که تو به من اعتماد نداری و وقتی من بهت قول دادم روی حرفم هستم:300:
ولی من میترسم دوباره بره سراغش و بیشتر میترسم که اگه بخوام دوباره باهاش حرف بزنم لج کنه و بدتر بشه:302:
حالا نمیدونم باید چیکار کنم.نه خانواده خودم و نه خانواده خودش حتی از سیگار کشیدنش هم خبر ندارند.
خواهش میکنم بهم بگید باید چطوری رفتار کنم؟؟؟؟؟؟

میشه در مورد شکی که داری توضیح بدی؟
مثلا از روی چه رفتار و اخلاقی شک میکنی که هنوز مصرف میکنه؟

مثلا شبهایی که قرار بود رابطه داشته باشیم حتما یکی دو ساعت منو میبرد خونه مامانم یا یه جای دیگه که مطمئن باشه تا خودش نیاد دنبالم نمیرم خونه. البته نه با زور اتفاقا خیلی مهربونتر از وقتای دیگه ولی اگه من میگفتم نه یکم عصبانی میشد که بالاخره یا راضیم میکرد و یا اگه نمیرفتم ناراحت میشد و دیگه اون شب رابطه هم نداشتیم. که بعدا فهمیدم همون موقعا مصرف داشته. و الان هم بعضی وقتا این کارو میکنه.:163:

مورد دیگه ای که بهش شک میکنم : شبا خیلی چرت میزنه و این مسئله خیلی نگرانم میکنه:302:

خیلی زود عصبانی میشه ( قبلنا خیلی بیشتر بود و الان بهتره)

گاهی توی خونه بوهای بد میاد ولی نمیدونم از سیگاره یا چیز دیگه. (سیگار هم روزی شاید ده تا میکشه)
:325::325:
بچه ها کمکم کنید. یه وقتایی عذاب وجدان میگیرم و فکر میکنم اگه واقعا دیگه سراغش نرفته باشه و من بیخودی بهش شک دارم:163:

اما دوباره میگم اگه مصرف داره (میدونم اگه داره،خیلی کمه) و کم کم عادتش بشه و بهش معتاد بشه یا چیزای دیگه مصرف کنه ..... وای .. دیونه میشم:316:

پرنیان جان از چیزهایی که تعریف کردی منم فکر میکنم هنوز مواد مصرف میکنه!
بهتر نیست پیش یک مشاور خوب و مجرب بری تا بهت در این زمینه کمک کنه به احتمال زیاد شوهرت هم باید پیش مشاور بره ولی شما نگو بخاطر مسئله اعتیاد مسائل دیگه رو بهونه کن تا همرات بیاد
میتونی در گوگل هم سرچ کنی: ((راههای مقابله با همسر معتاد )) بالاخره چند بار که مطلبی در مورد اعتیاد همسر سرچ کنی حتما سایت های خوبی پیدا میکنی تا در این رابطه بهت کمک بشه
هر چی که هست نباید بی خیال این قضیه بشی و تا مطمئن نشدی که همسرت معتاد نیست به تلاشت ادامه بده خانومی

سلام به دوستان و سارای عزیزم:43:
ممنونم که جواب دادی.پس شمام اینطوری فکر میکنی؟؟!!! گفتم شاید من بیخودی حساس شدم.........:302:
میدونی چیه؟ من تو زندگیم خیلی مشکلا داشتم و با همش دارم کنار میام و البته سعی میکنم حلشون کنم و لی این یکی دیگه خیلیه..من حتی از بو و دود سیگار متنفرم. چه برسه به اون..

وقتی تاپیک رایحه جون روخوندم یه لحظه همه تنم لرزید . گفتم نکنه آینده منم بشه آینده مامان رایحه؟ که از صمیم قلبم میخام مشکلش هر چه زودتر حل بشه:323:

سارا جان میدونم همسرم قبول نمیکنه بریم مشاور. برای اون مشکلی هم که گفتم داره هر چی التماسش کردم بره متخصص حاضر نشد.فکر میکنه فقط خودشه که این مشکلو ( زود انزالی ) داره...

شاید اگه این مشکلو حل کنه دیگه سراغ اون نره!
دوستای دیگه هیچچچچ نظری ندارند؟؟؟؟؟؟؟:325:

خانوم این مشکل بزرگی نیست که ادم بخاطرش بیاد زندگیشو تباه کنه شدیدا باهاش برخورد کنید!!! نه اینکه دعوا کنید نذارید چنین عملی رو تکرار کنه این موجبات بدبختی هست...! معلومه خیلی جوان هستید...
شوهر شما میتونه از راه های دیگری هم جلوی زود ارضائی خودشو بگیره تمرین مکرر ورزش و بدنسازی جلوی ضعف خودشو بگیره! و داروهای گیاهی بسیاری وجود دارند با وجود طب سنتی و دکتر چطور چنین سبک کاری انجام می دهید؟!!

[align=justify][size=medium][b][align=justify[size=small]]سلام عزیزم بذار یه چیزی رو بهت بگم من یک عمر با شوهر معتاد زندگی کردم از همون اوایل کارایی رو که شما دارید انجام می دید رو انجام می دادم به هیچ نتیجه ای که نرسیدم هیچ شوهرم از تریاک به تزریق رو برد چرا که هر روز تو خونه ما دعوا بود من نمی دونم شما مال کدوم شهرید ولی این چیزی که می خوام بهت بگم از رو احساس نیس فقط تجربه است من بخاطر اعتیادش یکبار ازش جداشدم ولی ایشان همون موقع که من کارای دادگاه رو انجام می دادم به کمپ رفته بود و ترک کرده بود و تا الان که اینو دارم برات می نویسم لب به هیچ چیز نزده است چون من برگشتم چرا. بهت سفارش می کنم که اولا با شوهرت دوست شو تو هرچه بیشتر با او دعوا کنی مسیر را برای او باز کرده ای فردا اگر مصرفش بیشتر شد می گه بخاطر تو بوده دوم کلاسهایی وجود داره به نام na که برای اشخاص معتاد هست از بهزیستی بخوای کمکت می کنه راهنمایش کن که به این کلاسها بره برا خودتم کلاسهایی به اسم نارانان چون اول زندگیتونه بهت توصیه می کنم که هم خودت هم شوهرت باید به این کلاسها برید فقط به هیچ عنوان دعوا نکن و اصلا حتی اگه دیدی و یا وبوش رو تو خونه احساس کردی باز به رو خودت نیار بخدا این تجربه های بیست ساله منه انگار خدا خواست که تایپیکت رو خوندم و تصمیم گرفتم که از تجاربم بهت بگم دعوا کردم ، کتک خوردم به هیچ کجا نرسیدم غیر از این که روم تو رویش بیشتر باز شد و از تریاک به ترزیق رو کرد ازت خواهش می کنم که تو اینکارا رو نکن فرد معتاد لجبازه اگر بخواد کاری انجام بده شما که سهل اگر تمام دنیا جمع بشن تمی تونند تا خودش نخواد کاری براش انجام بدن از خدا می خوام بهت کمک کنه تا زودتر از شر اعتیاد خلاص بشه چون شرایطی رو که شما نوشتین من به شخصه معتقدم که ایشون معتاد هستند و الان داره تو رو متقاعد می کنه که نیس پس رو چیزای که برات نوشتم خوب فکر کن ببخش که سرت رو درد اوردم بخدا می سپارمت .

دوستای عزیزم ممنون که جوابمو دادید.
یه توضیح بدم بابت اینکه ما فقط دو بار راجع به این موضوع صحبت کردیم.یک بار شبی که فهمیدم . ایشون اول انکار کرد و بعدم گفت که از دوره سربازی تا حالا تفریحی میکشیده و الان هم فقط به خاطر اون مشکلس و قول داد که تکرار نشه.

دیگه هیچ صحبتی نکردیم هر چند همیشه دلشوره داشتم که نکنه به من دروغ گفته.گذشت تا چند هفته بعدش که یه موردی پیش اومد که من بهش شک کردم و ازش پرسیدم و لی عصبانی شد و گفت که تو به من اعتماد نداری و از این حرفا....

از اون به بعدم دیگه در این مورد هیچ وقت صحبتی نکردیم و نه دعوا. ولی من میترسم....


Ehsankhan عزیز! من میدونم که این مشکل شوهرم راه حل داره ولی ایشون حاضر نیس قبول کنه.:302: خجالت میکشه از این بابت. اعتماد به نفسش خیلی پایینه. اون روزی که مجبور شد بهم بگه گریه میکرد :316: باید یه جوری اونو متقاعد کنم

فرح عزیزم.خوشحالم که شوهرت ترک کرده.:46: برای منم دعاکن.
همون طور که توضیح دادم منم به روش نمیارم واسه این که میترسم لج کنه و بدتر بشه. از یه طرف هم میترسم اگه بیخیالش بشم اون هم راحت کارشو انجام بده...

میخام بدونم چجوری مطمئن بشم؟چه جوری ازش بپرسم که عصبانی نشه و راستشو بهم بگه؟ منظورم اینه که اگه بخوام برای ترک کردنش اقدام کنم اول باید مطمئن باشم . میشه راهنماییم کنید:72: