-
غم از دست دادن مادر
من تک دخترم خانواده ام مادرم 40 سالش شده بود خیلی باهم دوست بودیم باهم همه جا می رفتیم باهم برنامه می ریختیم باهم شیطنت می کردیم من 21 سالمه از سرکار به عشق این میومدم خونه که واسه مامانم تعریف کنم. دانشگاه می رفتم به خاطر امیدی که مادرم بهم داشت خیلی شاد بود خودم هم همینطور قرار شد بره عمل وایپس معده کنه که بعد از عید هم وزن شیم باهم. همه چی خوب بود اون پر از امید بود . 2 روز بود حالش بد شد رفت خونه خالم چون من سر کار بودم نمی تونستم مراقبش باشم . دلم براش تنگ شده بود که گفتن حالش ید شده رفته بیمارستان عمل کرد اما عملش خوب بود گفتن تا ظهر تو بخش میاد خیلی خوشحال بودم که می بینمش رفتم بیمارستان اما وقتی رسیدم گفتن فوت شده باورم نمی شد نه این نمی تونه واقعیت داشته باشه.
الان 50 روز از اون ماجرا گذشته از سر کارم بیرونم کردن به خاطر مرخصی هایی که واسه فوت مادرم گرفتم .از درس و دانشگاه هم دیگه داره حالم بهم می خوره. من واقعاً تنهام 50 روز با کسی درست حسابی حرف نزدم 50 روزه ک نخندیدم و فقط اداشو در آوردم دلم به دوست پسرم خوش بود که اخلاقش از وقتی مادرم فوت کرد عوض شد از همون روز مرتباً دعوا داشتیم باید منتشو بکشم تا باهام حرف بزنه . وقتی تو خونه تنهام دیوونه می شم یاد خنده های مادرم کخ میوفتم یاد خوشی هایی که داشتیم و الان هیچ کدوم نیست یاد اون همه امید و آرزو که الان فقط نا امیدی شده . کمکم کنید دارم از بین می رم. از همه چی بدم میاد به زور دارم زندگی می کنم دارم از درون نابود می شم .کمکم کنید
-
RE: غم از دست دادن مادر
سلام آرسنای عزیز
خیلی خیلی متاسف شدم، بهت تسلیت میگم عزیزم
از دست دادن نعمتی مثل مادر خیلی سنگینه اونقدر که مسلما حرفای من چیزی از اون کم نمیکنه. فقط می تونم بگم سعی کن این دوره بحرانو با کمترین آسیب بگذرونی . به خدا توکل کن انشالله بعد از این اتفاق ،اتفاقات خوب و خوشایند در انتظارت هستند.:72:
-
RE: غم از دست دادن مادر
مرسی عزیزم ولی تحمل تنهایی خیلی سخت تر از چیزیه که فکرشو بکنی
-
RE: غم از دست دادن مادر
سلام عزیزم
به تالار همدردی ، به خونه ی خودت خوش آمدی گلم .
می فهمم و می تونم درک کنم که واقعا شرایط این روزهایت شرایط خوبی نیست . داغداری عزیزکم .روان نازنین مادرت شاد .
این تاپیک را بخوان
چگونه داغ و مرگ عزیزان را برتابیم؟!
http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=5098&Mag azineArticleID=51578
-
RE: غم از دست دادن مادر
سلام دوست عزیزم
وقتی پستت رو خوندم واقعا دلم گرفت
بهت تسلیت میگم و امیدوارم غم آخرت باشه عزیزم
شرایط بسیار بدی رو داری سپری میکنی و درکش واقعا مشکله
خیلی خوبه که آمدی اینجا اگه با درد دل آروم میشی صمیمانه کنارت هستیم
سعی کن بیای اینجا تا در کنار بچه های تالار این ایام سخت رو بگذرونی
عزیز دلم هیچ کس مثه مادر آدم نمیشه اما گاهی باید به خاست خدا کنار بیام
بدون خدا در همه لحظات کنارته و دوستت داره
روح مادر عزیزت شاد
-
RE: غم از دست دادن مادر
سلام دوست خوبم
تسلیت میگم .
ارسنای عزیز بیاو از احساساتت از تنهاییت از اندوهت از شوکی که بهت وارد شده بگو انچه که دوست داری به یه دوست بگی (البته اگه قابل بدونی و مارو دوست خودت بدونی ) بیاو دلتنگی کن و از حال و هوای دلت مارو با خبر کن.
احساساتت رو بروز بده گریه کن هر جور دوست داری عزاداری کن بزار احساساتتو لمس کنی و باهاشون کنار بیای .
اجی خوبم تو این دوران هیچ کاره روزمره ای رو نمیتونی انجام بدی حتی غذا خوردن درکت میکنم سخته اما مامانه گلت دوست داره تو غذا بخوری ،دانشگاه بری،سرکار بری میدونم نمیشه سخته ولی مامانت داره نگات میکنه وهمیشه مراقبته تو وهمیشه پیشه تو و در قلبه تو
میدونم داری پستی و بلندیهای زیادی را تجربه میکنی کنارآمدن با غم و غصه نیازمند گذشت زمانه
-
RE: غم از دست دادن مادر
ارسنا جان تسليت ميگم.واقعا از نوشتت نزديك بود گريم بيفته.واقها شرايط سختي داري.
اما چارش صبره...صبر گلم.تازه 50 روزه ..به خودت فرصت بده تا از شوك بيرون بياي.
الان كه دست مادرت از دنيا كوتاه شده شايد بيشتر از قبل بهت احتياج داره. خوشحالش كن.
باهاش حرف بزن.براش فاتحه بفرست.خيرات كن.قران بخون.
و مواظب خودت باش.
ميدونم شرايطت سخته اما باور كن دوستت دردي ازت دوا نميكنه هيچ بلكه ممكنه بخاطر همين تنهايي كه گفتي بيشتر از قبل بهش نزديك بشي،وابسته بشي و اسيب ببيني.
مادرت نگرانته.به جاي اون اقا با بابا برادري اگه داري دوست دخترا و.. حرف بزن.مراقب باش غم تنهايي ارسنا رو وارد يه بازي خطرناك با اون اقا نكنه.
الان خوشبختيت بيشتر از هر چيزي مادرت رو خوشحال ميكنه.
موفق باشي
-
RE: غم از دست دادن مادر
مرسی از همه ی شما . من هیچ کاریو تنها انجام ندادم هر کاری مامانم باهام بوده به هرچی فکر می کنم مامانم یه بخشی از اون بوده. 2 برادر دارم ولی همشون انقدر شکسته شدن که کافیه ببینن من ناراحتم دیگه هیچ کاری نمی تونن انجام بدن بابام 20 سال پیرتر شده منو می بینه گریه می کنه . باید حتماً لبخند رو لبم باشه وگرنه اونا هم از بین می رن .خیلی سخته وقتی که خودت ضعیف شدی فقط یکی رو می خوای که تو بغلش گریه کنی ولی باید خودت رو مقاوم نشون بدی به 3 نفره دیگه امید بدی باید خودت رو فراموش کنی و هیچ کس نفهمه چه حالی داری
-
RE: غم از دست دادن مادر
سلام ارسنا جان
تسلیت میگم خواهر جون
خدا انشالله مادر بزرگوارتو با خانم فاطمه زهرا دمساز کنه.
کار درستی انجام میدی گلم. معلومه که باید قوی باشی . تو نماد مادرت و زن اون خونه هستی. باید اونقدر قوی باشی تا از لحاظ عاطفی بتوونن بهت تکیه کنن. تو یه خواهری . یه دختری . باور کن خیلی مهمه که تو این شرایط قوی باشی. به پدر و برادرات کمک کنی.
اما...
اما قبل از اون باید به خودت کمک کنی.حالا چطوری؟
1- باید دوباره برگردی سر کارت. مطمئنا درکت میکنن و با کار کردن میتونی کمی از فکرهای داغون کننده دور بشی.
2- برای ایام عید کمی تغییرات تو خونه بدی. ( به خدا میدونم خیلی خیلی سخته) اما میتونه کمی جو زندگیتونو عوض کنه.
3- یه برنامه زیارتی و سیاحتی ردیف کنی که با پدر و برادرات برین. زیارت خیلی تو شرایط داغ دیدن میتونه آرامبخش باشه.
4- با دوستانت (دختر) و فایلتون زمان بیشتری سپری کنی. باهاشون درددل کنی. رفت و امد کنی تا یه مدت که این داغ ، سرد بشه.
5- مادرت هرگز راضی نیست که شماها خودتونو داغون کنید. میدونی بهشت زیر پای مادره؟ این وعده خداست و وعده خدا که دروغ نمیشه. باور داشته باش مادرت تو شرایط خیلی خیلی خوبی هست و روح و روانش آرومه. پس خیرات کن. دعا کن. نماز هدیه کن بهشون.
6- سعی نکن به احساست غلبه کنی. ( البته تو شرایطی که تنهایی) جلوی خانواده نه اما تو تنهایی خودت گریه گن. گریه دلو سبک میکنه. گریه آدمو آرووم میکنه.عزاداری کن.
قربونت برم بیا همدردی حرف بزن. بیا خواهرا و برادرات یه عالمه اینجان. دوستت داریم.
-
RE: غم از دست دادن مادر
سلام آرسنای مهربان
به جمع خانواده بزرگ همدردی خوش آمدی
وقتی مطلبت رو خواندم واقعا اشک در چشمانم حلقه زد و واقعا متاسف شدم!
من هم به تو عزیز مهربان تسلیت می گم و برات از خدای که بهت داغ داده طلب آرامش برای
خودت و خانوادت می کنم!
مادر نازنینت رو از دست دادی اما هنوز یک کسی هست که میتونه موجب آرامشت بشه!
تو نیاز به زمان داری گل من...نیاز به صبر داری! مرهم زمان بهترین مرهمه!
اگه لازم میدونی در آغوش پدرت انقدر اشک بریز تا تسلا بخش هم باشید.
سر سجاده از خدا آرامش و صبر بخواه و بهش بگو تو که به من داغ دادی صبرش رو هم بهم
بده!
خدا داغی رو به بنده نمیده مگر اینکه تاب اون رو هم بهش بده!
برای مادرت با خوندن قرآن و دعا و سر زدن بهش طلب آرامش کن!
و کمی که آرامشت رو بدست آوردی برای شادی روحش بلند شو و از دوباره تلاش کن!
اون حتما دوست داشته موفقیت ناز گلش رو ببینه!
تو دختر موفق هستی که هم درس میخونی هم کار می کنی گل من :72:
تو دختر قوی ای هستی و ان شاالله که خداوند آرامشی عجیب با روحی بزرگ به تو گل بانو
میده!
چه چیزهایی موجب آرامشت میشه؟
همون کارها رو انجام بده! به اندازه سهمت و توانت به خانوادت آرامش بده نه بیشتر از حد
توانت!
من هم مثل تو عزیز از دست دادم اما مصلحت خدا این بوده و من به مصلحت خدا احترام
گذاشتم و خدا هم بهم صبری بی پایان داد!
صبر رو برای روح لطیفت از خدا خواستارم!
میتونی روی دوستانت تو همدردی برای همدلی حساب کنی
پر از آرامش باشی
:72:
-
RE: غم از دست دادن مادر
سلام دختر گلم
در غم از دست دادن عزیزان وبه سوگ نشستن صبری میخواهد عظیم ا رزو میکنم وسعت صبرت به اندازه ی دریای غمت باشه. ، برای تو و خانواده محترمت صبر و شکیبایی و برای آن عزیز در گذشته غفران و رحمت واسعه الهی را خواستارم .
روحشون شاد.
-
RE: غم از دست دادن مادر
آرسنای عزیز
می تونم به خوبی درکت کنم. با این تفاوت که من مرد هستم و پدرم رو از دست دادم. اونم وقتی که فقط 22 سالم بود.
دقیقا ارتباطی رو که با مادرت داشتی، من این ور با پدرم داشتم. صمیمی ترین دوست کل زندگیم بود و هنوزم نتونستم دوستی به خوبی اون برای خودم پیدا کنم.
احساساتت رو که میگی، انگار خود منم که دارم احساساتم رو میگم.
ولی این رو بدون که مادرت، فقط جسمش از کنارت رفته و روح مهربونش تا زمانی که زنده ای کنارته و داره تورو نگاه میکنه.
پس باید همون طور که قبلا به عشق اون سر کار میرفتی، دانشگاه میرفتی و تلاش میکردی، الان هم ادامه بدی.
سعی کن کم کم به زندگیه عادیت برگردی و قوی باشی. مطمئن باش روح مادرت هم این طوری آروم میگیره. نظار که نگرانت باشه، وقتی که دستش از دنیا کوتاهه.
در مورد برادرهات و پدرت هم الان تو آینه ی تجلیه مادرتی براشون. هواشون رو داشته باش. بعد از نبود مادر، خواهر ستون خونه اس.
-
RE: غم از دست دادن مادر
سلام آرسناي عزيز
من هم به تو دوست عزیز تسلیت می گم و برات از خدای مهربون که بهت اين داغ داده طلب آرامش برای خودت و خانوادت می کنم!
وقتی مطلبت رو خواندم اشک در چشمام حلقه زد و واقعا متاسف شدم! چون خودم هم 10 سال پيش چنين مساله اي برام پيش اومد. آره عزيزم، منم وقتي 23 سالم بود مادرم رو از دست دادم. منم مثل تو دانشجو بودم. و يك خواهر داشتم و يك برادر كه از هر دوي اونها بزرگتر بودم. پس به ناچار تمام مسئوليت خونه افتاد رو دوش من. الان كه حدود 10 سال از اون روز ميگذره فقط خدا مي دونه كه اين روزا رو چجوري سپري كردم. هيچ چيزي و هيچ كسي نمي تونه جاي خالي مادر رو پر كنه. از اين به بعد روزهاي سختي در پيش داري عزيزم، من اينا رو مي گم كه از الان آمادگي داشته باشي و بتوني از پس همه مشكلاتت بر بياي.
ولي عزيزم چيزي كه تو بايد مدنظر داشته باشي اينه كه تا مي توني قوي باش. به فكر خانوادت باش. نذار به خاطر نبود مادر ، خونتون از هم بپاشه. اينا همش وظيفه توست. مي دونم خيلي سخته. الان حتما مي گي چطوري؟ ولي عزيزم خدايي كه به ما اين داغ رو مي ده مي دونه كه مي تونيم از پسش بر بياييم. فقط نمي دونم ما اين وسط چه گناهي كرديم كه بايد اينطوري بشيم؟ من همه اين روزا رو گذروندم. درسم رو خوندم و الان هم تو يك شركت خوب مشغول به كار هستم. خواهرم كه از من كوچكتره ازدواج كرد و الان با پدر و برادرم زندگي مي كنم.
پس تو هم بايد درستو بخوني و به همه آرزو هايي كه داري برسي. فقط با اين كارهاست كه مي توني روح مادرتو آرامش بدي. اون از ديدن موفقيت تو و برادرات خوشحال مي شه.
سعي كن به زندگي عاديت برگردي. فقط تويي كه با آرامشت مي توني به خانوادت آرامش بدي. پس مراقب خودت و اونا باش. به اميد روزي كه اين روزهاي سخت رو با موفقيت سپري كني به خدا مي سپارمت.
-
RE: غم از دست دادن مادر
سلام دوست عزیزم
منهم به نوبه خودم تسلیت میگم
به جرات میتونم بگم بارها تاپیکت رو دیدم ولی میترسیدم واردش بشم چون واقعا موضوع دردناکیه
دیشب که داشت خوابم میبرد یاد تاپیکت افتادم و گفتم بیام و شاید بتونم حداقل یک جمله مثبت بگم و بتونم یک اپسیلون از ناراحتیت رو کم کنم
امروز که شب جمعه هست من برای مادر عزیزت .برای بهترین موجود روی زمین...قران میخونم و صلوات میفرستم
مطممئن باش ا اخر عمرم شبهای جمعه یاد مادر عزیز و گرامیت میکنم
روحش شاد
-
RE: غم از دست دادن مادر
عزیزم نیازی نیست در این شرایط به خاطر دیگران نقاب قوی بودن به چهره بزنی اگر فکر می کنی گریه آرامت می کند گریه کن و اجازه بده احساساتت بیرون ریخته بشه . قطعا این حالت برای پدر و برادرهای عزیزت بهتر است و آنها هم می توانند رنج و غم تو را درک کنند .
گریه دلیل ضعف نیست تو حتی با گریه کردن هم در این شرایط قوی هستی اما فقط به این نکته توجه داری که احساسات خودت را نباید سرکوب کنی و به آنها اجازه ظهور بدهی .
نازنین دختر مهربان با احساسات و افکارت همگام باش . طبیعی است که وقتی مادر از دست رفته تو ناراحتی و واکنش ناراحتی هم در این شرایط گریه و غم و.......است . به لحاظ عملی هم با افکار و احساساتت همگام شو .