-
زن شلخته دیدید؟
واسه یه زن خیلی سخته بیادو بگه من شلخته ام.دیگه بریدم.با اینکه اینجا یه فضای مجازیه باز هم روم نمی شد بیام درد و دل کنم و از شلختگیم بگم.ازون موقع که یادم می یاد وقتی دختر بودم این مشکلو داشتم.کمدم همیشه شلوغ و اتاقم هم همین طور و ...مادرم همیشه هشدار می داد که اگه اینطور ادامه بدی فردا روز خونه شوهر می خوای چی کار کنی؟
الان می فهمم.می گن مردا شلخته می شن و زنا بی نظمی اونا رو درست می کنه حالا تصور کنید زن خودش شلخته و تنبل باشه.همه حرفاتونو قبول دارم که شوهرم هم صبرش اندازه داره.خودم دارم می بینم.خیلی راه اومده.اما وقتی فکرش مشغوله و خونه هم شلوغ ازم گله می کنه.منم مثل همه خانوما کار می کنم ولی مشکلم اینه که کارامو شلخته انجام می دم.یعنی وقتی غذا درست می کنم اونقدر کثیف کاری می کنم که وقتی کارم تموم می شه و به آشپزخونه نگاه می کنم سر گیجه می گیرم و ترجیح می دم ازون جا فرار کنم به جای اینکه ریخت و پاشو مرتب کنم.هر چند وقت یک بار تصمیم می گیرم نذارم خونه کثیف بشه اما فوقش دو هفته می تونم.راستش این شلختگی تو پدرم هم دیده میشه تو عمو هام هم همین طور ولی اونا مردن ولی من زنم.وقتی وضع خونه به هم ریختس یه جورائی اعتماد به نفسم می یاد پائین وهمش تو دلهره به سر می برم.
به نظرم زنائی مثل من که تعدادشون هم کمه نباید ازدواج کنن
از شانسم هم اومدم تو یه خونواده ای که همیشه خونشون برق می زنه.خونه مادر شوهرم همیشه مرتب یه جورائی بیش از اندازه همه چی مرتبه.حالا فکر کنید یه پسری با همچین مادری چه قدر سخته که با من داره زندگی می کنه:302::302:
-
RE: زن شلخته دیدید؟
دوست عزیز عجب تاپیک جالبی گذاشتی. اولا همیشه شعبون یکبارم رمضون. حالا اینو برای خنده گفتم. ببین تو باید همیشه در کارهات تمرکز کنی. یعنی بی فکر کاری نکنی همیشه به کارات دقت کنی. مثلا وقتی داری برنج درست می کنی بگی خوب الان باید روغن بریزم قاشق را بشورم بگذارم سر جاش. من احساس می کنم شما کارها را بدون فکر انجام میدی و هر چی برمیداری سر جاش نمیذاری. باید به هر کاری که میکنی فکر کنی. اگرچه این رفتارت تا حدی ریشه در کودکیت داشته باشه.
-
RE: زن شلخته دیدید؟
دقیقا حق با شماست من هر چی رو بر می دارم نمی ذارم سر جاش.اصلا اونقدر تو فکر و خیال سر می کنم که نگو.از تذکرهای شوهرم هم گاهی عصبانی می شم می گم من همینم و عوض بشو نیستم.اما واقعا این مشکل بد جوری داغونم کرده.همش می گم چرا من مثل زنای دیگه نیستم؟:302:
-
RE: زن شلخته دیدید؟
منم با ناتالی عزیز موافقم که تو هر کاری چه کوچک و چه بزرگ باید فکر و برنامه باشه .
مثلا همین آشپزی اگه با آرامش و فکر و برنامه انجامش بدی ثمرش هم صد برابر بهتر و خوشمزه تر میشه.
من خودم هر وقت میخوام کار خونه انجام بدم اگر وقت کنم که بیشتر هم تو روز تعطیل هست اولش فکر میکنم و کارهام رو تو ذهنم مرتب میکنم و به ترتیب انجام میدم.
مثلا تو آشپزی باید به تدریج که غذا آماده میشه آشپرخونه رو هم مرتب کنی نزاری همه رو آخر سر که خسته هستی کلی هم ظرف نشسته هم به کارات اضافه بشه .
از حرفات برداشت کردم که کم حوصله هستی اگه اینجوریه نزار کارات رو هم جمه بشه مثلا یه صبح تا شب بیفتی به جون خونه ، هر روز زمان کمی رو اختصاص بده به مرتب کردن ، حتما خونه شما هم از تمیزی برق میزنه :46:
-
RE: زن شلخته دیدید؟
ببین یک نصیحت خواهرانه بهت می کنم و اینکه اگه مثلا خودت تنهایی و خانه کثیفه عیب نداره منم خیلی وقتها اینجوریم اما وقتی زمان آمدن شوهرت میشه خانه را مرتب و تمیز کن. واقعا وقتی نمیگیره. اگه مثلا صبح تمیز کنی قطعا تا شب دوباره کثیف می کنی ولی ساعاتی که به آمدن شوهرت میشه تمیز کن (حداقل الان که هنوز مشکلت رو حل نکردی به این روش عمل کن). خودت هم مرتب کن. به شوهرت نگو من همینم. خودتم میدونی در خانه تمیز و مرتب آدم احساس امنیت و آرامش بیشتری داره. من خانه مامانم خیلی شلخته بودم اما خانه شوهرم کاملا عوض شدم. هنوز خانه مامانم که میرم شلخته میشم. مامانم میگه چرا خانه خودت تمیزی خانه ما همه چی رو می پاشی میگم چون اینجا خیلی راحتم. تو هم احتمالا تو خانه خودت خیلی راحتی که بریز و بپاش می کنی. پس ووقتی زمان آمدن شوهرت میشه خانه را مرتب و تمیز کن و وقتی شوهرت آمد اگه بعدش دوباره کثیف کاری کردی بگو من چون می خوام پیش تو بنشینم همه چیزو ول می کنم میام پیش تو نگو من همینم عوض نمیشم. یادت نره که تمرکز کنی. فکر و خیال کردن باعث شده حواست به رفتارت باشه. چه بسا حتی وقتی داری از خیابون رد میشی متوجه نشی ماشین داره میاد سمتت. این فقط در خانه مصداق نداره. امیدوارم توانسته باشم کمکی کنم.
-
RE: زن شلخته دیدید؟
ممنون دوستان.شوهرمم می گه علت بیشتر بی نظمیت اینه که حواست جائی که هستی نیست.تو رو خدا دعا کنید بتونم عوض شم.من بارها و بارها تصمیم گرفتم عوض شم ولی نمی دونم چرا تداوم پیدا نمی کنه.به احتمال زیاد خانومهای تالار حتی نتونن حرفامو درک کنن.چون کمتر زنی مثله منه:302:
یه نکته هم بگم شوهره من بیشتر وقتا پیشمه.و این خودش باعث می شه دل به کار ندم.شوهرم فرهنگیه صبح می ره ظهر می یاد تا شب پیشمه منم که صبحا دیر بیدار می شم.چند بار شده کاری پیش اومده بعد از ظهر برای مدت طولانی می ره بیرون تصمیم می گیرم تا برگرده خونه رو مرتب کنم تا وقتی برمی گرده سورپرایز شه.(کلا عاشق سورپرایزم)
اما اکثرا بیشتر اوقات خونست
-
RE: زن شلخته دیدید؟
از خودم بدم می یاد:302:.باید بمیرم ولی اینقدر شلخته نباشم.
-
RE: زن شلخته دیدید؟
سلام.
رایحه ی عزیز، ظاهراً شما ریشه ی مشکلاتت رو پیدا کردی. برای چی به راهکارهایی که دوستان میدن عمل نمیکنی؟
ضمن اینکه راه خوبی هم خودت بهش اشاره کردی که دوس داری وقتی همسرت میاد خونه، از اینکه خونه مرتب شده سورپرایز بشه. خب برای این کار نباید منتظر باشی که هر وقت حال و حوصله داری همسرت بره بیرون تا شرایط جوربشه برای سورپرایز کردن. من جای شما بودم، صبح که همسرم میرفت سرکار، مثل فنر از جام میپریدم و تا ظهر همه ی کارا رو انجام میدادم.
ناراحت نشی از دستم اما واقعاً اگه برات مساله انقدر مهم و خجالت آوره، خب باید یه حرکتی به خودت بدی.
فرصتی که هر روز میبینیش و هر روز داری از دستش میدی رو استفاده کن:72:
-
RE: زن شلخته دیدید؟
دوست عزیزمن یه مدت بی حوصله شده بودم وکارای خونه روتااخرنمی تونستم انجام بدم.یه روزکه پای نت بودم شوهرم اومدوضع خونرودیدوازشدت عصبانیت اومدکامپیوتروخاموش کردومودموباخودش بردمن هم قول دادم یک ساعته خونروتمیزمی کنم به شرط این که بعداتمام کارام مودموپس بده اونم قبول کرد.خلاصه من به امیداین که اگه کاراموبکنم شوهرم میزاره سیستموروشن کنم چنان باشوق کاراموکردم که به جای یک ساعت توچهل دقیقه همه کاراموانجام دادم.حالاازاون روزبه بعدصبح که ازخواب بیدارمیشم اول به خودم میگم تاساعت فلان بایدکاراروانجام بدم درضمن اوایل به شوهرم گفته بودم سرساعت فلان بهم زنگ بزن بگوکاراتوانجم دادی اگه من اوکی دادم پشت تلفن بگوبروجایزتوبردار(منظوراز ایزه ان لاین شدنم بود)باورت نمیشه دیگه برام عادت شده قبل ازهرچیزی اول کارای خونه بعدباشوق به خودم جایزه میدم.مثلا3ساعت میشینم پای سیستم یاکانال موردعلاقم .:43:
-
RE: زن شلخته دیدید؟
دختر مهربون حق با توست من راه حلو می دونم.من هم خدا رو می خوام هم خرما رو.متاسفانه من شب کارم راستش شب تا هر وقت بگن بیدارم اما صبح نمی تونم زود بیدار شم.شبا هم که می خوام کار کنم مزاحم همسر می شم.
می دونم باید کم کم خودمو عادت بدم زود بیدار شم.
ماهی عزیز ایده خوبی دادی من هم این راهو امتحان کردم از همه بیشتر جواب داده.مخصوصا وقتی زمان بندی می کنم. چون کلا من تو انجام دان کارها فرز نیستم باعث می شه به خودم بجنبم.
اما مشکل پشتکاره.راستش الان خونم مرتبه.باز کردن این تاپیک خودش شده یه انگیزه.اما تا ابد که این تاپیک پابرجا نیست.
دعا کنید این دفعه بتونم برای همیشه کنار بذارم.اما باور کنید ذاتیه و خیلی سخته با یه خصوصیت ذاتی جنگید.