RE: دیگه تحمل خیانت رو ندارم
سلام mahya tanha به تالار همدردی خوش آمدید.
جای نگرانی نیست. زیرا از بابتی خوشحالم که شما تا کنون دست به کار غیرعقلانی نزده و بسیار عالی باموضوع کنار آمده اید.
سوالاتی داشتم:
1>دعواهای شما قبل از ازدواج بر سر چه مسائلی بود؟
2>آیا همسرتان علاوه بر عدم توجه به شما....مسئولیت زندگی و تامین مخارج را نیز نمی پذیرد؟
3>بعد از اینکه همسرتان از شما معذرت خواهی می کرد معمولا تا چند روز رفتار بهتری نسبت به شما داشت؟
RE: دیگه تحمل خیانت رو ندارم
سلام مهیا جان
به تالار همدردی خوش آمدی خانمی .:72:
همسرت چند سال دارد ؟
رابطه ی جنسی تو و همسرت با هم چگونه است ؟( زیاد نیازی به باز کردن موضوع نیست ) مجموع رابطه خوشحال کننده هست یا خیر و کدام پیش قدم هستید و بعد از هر دوره ی قهر رابطه شما چگونه سپری می شود و ..در همین اندازه ها به سئوال پاسخ بده . ( مرسی که رعایت می کنی )
به غیر از مورد تنوع طلبی همسرت آیا موارد اختلاف دیگری هم در زندگی شما وجود دارد ؟
RE: دیگه تحمل خیانت رو ندارم
من وهمسرم در دوران دوستی بیشتر سر حساس بودن بیش ار حد او به من دعوا داشتیم اون همیشه می ترسید من رو از دست بدهد دوست نداشت من جای تنها و بدون اون بروم . یا زیاد ارایش کنم یا لباسی که بنظر اون مناسب نیست بپوشم یا با مردان غریبه سلام علیک کنم (من کارمند هستم و منظورم همکاران اقای اداره است) خیلی به من وابسته بود.
در دوران ازدواج بیشترین یا بهتربگم تنها مشکل من همان خیانت او هست با اینکه شوهرم عصبی است وخیلی زود از کوره در می رود اما اگه اون این مشکل نداشت من با بداخلاقیش مشکلی نداشتم و به خاطر علاقه ای که به اون داشتم کوتاه می امدم.
ما از نظر مالی خدارو شکر مشکل چندانی نداریم چون هم من کار میکنم و هم شوهرم و پدر شوهرم نیز همیشه ما رو ساپرت می کنه.همسرم خیلی کم پیش می یاد که از من پول بگیرد البته به عنوان قرض که بیشتر اوقات به من پس می دهد .
اون ادم دست و دلبازی است و به قول خودش پول اصلا براش مهم نیست و هر ماه کم وزیاد پولی به عنوان خرجی نیز به من می دهد.
از نظر رابطه به نظر من مشکلی نداریم ما در این مورد هردو پا جلو می گذاریم گاهی من گاهی اون.از نظر ظاهر هم من واقعا تمام سعیم را می کنم تا به خودم برسم و کاملا بهداشت را رعایت کنم چون خوب می دونم شوهرم در این مورد حساس است. جز یه دوره کوتاهی که امتحان داشتم و نسبت به سر ووضعم بی توجه بودم(من دانشجوی کامپیوتر هستم و تازه شروع به ادامه تحصیل کرده ام وهمسرم دیپلمه است)
سن شوهر من 22 است اما اصلا رفتار ها وعملکرد ها ش به یک مرد 22 ساله نمی خوره و هرکس که سن او را نمی دونه فکر می کنه 28-30 سالش است چیزی که خودشم می گه و می گه تو من پیر کردی.(لطفا رفتار اون رو پای سنش نذارید چون باور نمی کنم. تمام رفتارش خیلی بزگتر از سنش است . و ما در مورد سنش هیچ وقت با هم مشکلی نداشتیم وسر این موضوع بحث نمی کنیم)
RE: دیگه تحمل خیانت رو ندارم
سلام mahya tanha..ممنون از توضیحات کامل
خیلی خوب هست که زنی این چنین با داشتن مشکل از شوهر خود تعریف و تمجید می نماید این نشانگر علاقه واقعی است.
اما در مورد همسر شما سوالی دارم که می تواند ما را در راهنمایی بیشتر کمک نماید:
آیا همسرتان بیشتر تحت تاثیر سخن اطرافیان ویا دوستان خویش قرار می گیرد؟ منظورم این است که آیا در رفتار خود با شما ثبات دارد؟
و در مورد سن>> بله افرادی هستند که بالاتر از سن خود نشان می دهند زیرا اعمالی را پیشرو می گیرند که کمتر و خالی از اشتباهات فاحش است.
من مشکل شما را در سن کمتر شوهرتان نمی بینم بلکه به نظرم بینش همسر شماست که با بالاتر رفتن سنش تغییر کرده است.
سوال دیگرم این است>> آیا ایشان بعد از مشاجره با شما بطور قابل ملاحظه ای تغییر رفتار می دهند و بیشتر به شما محبت می نمایند(برای جبران)؟؟
RE: دیگه تحمل خیانت رو ندارم
سلام مهیای عزیز منم خیلی خوشحالم که تو اینقدر همسرت و دوست داری اما کمی هم فکر خودت باش ایا همسرت هم به همین اندازه تو رو دوست داره اگه بله پس چرا می ره سراغ زنای دیگه من حس می کنم ایشان از شما اونقدر که باید یه مرد توی این گونه مسایل از همسرش وو ابروش بترسه حساب نمی بره و به همین خاطره که با خیال راحت هر کار یدلش م یخواد می کنه ایا شده تا حالا در مورد ارتباطش با زنای دیگه با پدرش صحبت کنی شاید چون همسرت خیالش راخته که شما چیزی نمی گی هر کاری دلش می خواد می کنه ولی اگه با بزرگترها به صورت کاملا شفاف در مورد روابطش با دخترای دیگه صحبت کردی اما همسرت تغییری در رفتارش ایجاد نمی کنه باید به فکر راه بهتر باشی. اینجا معمولا کسی راه طلاق و پیشنهاد نمی ده و اون مال موقعیه که دیگه همه درها بسته باشه اما خدا رو شکر همسر شما خیلی خوبیهای دیگه داره می مونه این یه ونه که هر چند کوچک نیست اما شاید قابل حل باشه. من خیلی صاحب نظر نیستم و خودم یه عالمه مشکل با همسرم دارم اما شاید راه قهر کردن هم برای مدتی بی تاثیر نباشه اولش قهر باشی اما توی خونه اگه اثر نکرد قهری که بری خونه پدرت چون به نظر میاد همسرت دوستت داره و روی شما حساسه. از خدا می خوای هر چه زودتر مشکل شما هم حل بشه
RE: دیگه تحمل خیانت رو ندارم
سلام ممنونم که حرفای منو به دقت می خونید.
راستش ما با هم خیلی مشاجره و دعوا داریم بخصوص بعد از یه مدتی که من فکر می کردم شوهرم این مسائل رو کنار گذاشته و توسط یکی از دوستان صمیمیش متوجه شدم اون هیچ وقت این عمل ترک نکرده از اون روز دگه اعتمادم بهش صفر شده و همیشه می دونم داره به من دروغ میگه یا من می پیچونه. ما مدت قهرمون خیلی کوتاه است و نهایت 1ساعت.و تو دعواه که همشم سر این مسائل است و من اصرار می کنم که داره باز به من دروغ می گه و اونم همیشه همچی رو انکار می کنه و وقتی من خیلی پا پیچ میشم اونم دیگه از کوره در می ره و منو میزنه و زمانی که احساس کنه بیشتر خودش مقصر بوده سعی می کنه یکم از دلم در بیاره. در مورد مشکلمون من به خانوادش گفتم که البته همشون طرف من می گیرن ولی فقط من رو دعوت به صبر می کنند. و با شوهرم به طور جدی بر خورد نمی کنند.شوهر من تحت تاثیر حرف کسی قرار نمی گیره واز کسی حرف شنوی نداره تا اونجا که من می دونم .خانواده شوهرم مومن و معتقد هستند بر عکس شوهرم که اعتقاداتش خیلی ضعیف است. من خودم کاملا این احساس می کنم که اون دیگه من رو دوست نداره (از شبا دیر امدنش که میگه کارم زیاد بود و ترجیح میده خیلی جاها که سراغی از من نمیگیرن تنها بره بر عکس من که دوست دارم همجا با اون باشم)
RE: دیگه تحمل خیانت رو ندارم
سلام
به نظر من با يه مشاور خوب صحبت کن . ببين چي مگه . يا اگه هنوز به شما وابسته است بهش بگو اگه اين کار رو ادامه بده ترکش ميکني ببين عکس العملش چي ؟
اگه قبول کرد ترک کنه يه مدت بهش وقت بده مثلاً يک ماه يا دو ماه اگه ديدي تاثيري نداشت و هنوزم به کاراش ادامه داد 2 راه داري يا انقدر دوستش داشته باشي و بتوني خيانت هاشو تحمل کني و يا ازش جدا بشي . :72:
دوست عزيزم اميدوارم مشکلت حل بشه و شوهرت دست از اين کاراش بر داره .
خدايا خودت کمک کن:323:
RE: دیگه تحمل خیانت رو ندارم
در جواب دوست خوبمان پاییز
دوست داشتن با وابسته بودن فرق دارد آنچه که ایشان می فرماییند ربطی به دوست داشتن ندارد بلکه وابسته بودن افراطی هست.
RE: دیگه تحمل خیانت رو ندارم
در پاسخ به نسترن جان شايد من منظورم را درست بيان نکردم منظور من اين بود که اگه هنوز دوستت داره و بهت وابستگي داره نه اينکه هم تو را دوست داشته باشه و هم کس ديگه .