احساس میکنم ام اس دارم

سلام دوستان
من 17سالمه
راستش دو سه روزیه همش احساس میکنم ام اس دارم با اینکه هیچکدوم از نشانه هاش رو ندارم و فقط یکم پای راستم احساس ضعف میکنم که فک کنم بهخاطر کمخونی و لاغری بیش از حدمه و وقتی بهش فکر نمیکنم از بین میره...از وقتیکه همچین حسی دارم اصلا نمیتونم درس بخونم و بشدت نگران هستم با اینکه همه بهم میگن مشکلی ندارم ولی خیلی خیلی استرس گرفتم و همش دنبال نشانه های این بیماری هستم و دنبال یکی از اونها در خودم میگردم...تورو خدا بگید چیکار کنم اصلا این افکار اجازه تمرکز روی درس رو بهم نمیده و نمیتونم درس بخونم
ممنون

دوستان کسی مثل من نیس؟؟؟؟

عصبیه ،همش از اعصابه.
دیگه اگه خیلی نگرانی برو چکاب بده.
اگه دنبال نشانه های بیماری بگردی ، مطمئن باش طبق قانون جذب ،اون بیماری رو میگیری.
افکار همیشه به اجسام تبدیل میشن.

سلام
یک بار چند سال پیش رمانی خوندم که شخصیت اول داستان,تومور مغزی گرفت و فوت کرد
بشدت روم تاثیرگذاشت تا اونجا که سرم بینهایت درد میگرفت و دقیقا همون علایم رو منم داشتم
تقریبا یک هفته شد و سردردم خوب نشد و با ترس به مامانم گفتم که فکر کنم متم توممور مغزی گرفتم و راهی دکتر شدیم!دکتر هم اول کلی بهم خندید بعد هم گفت عضلاتت بشدت منقبض شده و اینا همه تاثیر تخیلات قوی تو هست
موردی از ام اس,داستانی روایتی مستندی چیزی دیدین؟
درسته یک بماری ممکنه به بدن هرکسی حمله کنه ولی غیرمتطقی نیست هنوز بیمار نشدین علایمشو در خودمون بوجود بیاریم؟البته من خودم بارها تجربش کردم و حالا به این نتیجه رسیدم!
حتما برو پزشک تا خیالت راحت بشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maral569

عصبیه ،همش از اعصابه.
دیگه اگه خیلی نگرانی برو چکاب بده.
اگه دنبال نشانه های بیماری بگردی ، مطمئن باش طبق قانون جذب ،اون بیماری رو میگیری.
افکار همیشه به اجسام تبدیل میشن.

---

خب راستشو بخای منم اولش انقدر مطمعن نبودم ولی از وقتی مامانم همینو بهم گفت دیگ مطمعن شدم که ازبس به خودم تلقین کردم الان دیگ حتما ام اس رو گرفتم:)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ابی اسمان

سلام
یک بار چند سال پیش رمانی خوندم که شخصیت اول داستان,تومور مغزی گرفت و فوت کرد
بشدت روم تاثیرگذاشت تا اونجا که سرم بینهایت درد میگرفت و دقیقا همون علایم رو منم داشتم
تقریبا یک هفته شد و سردردم خوب نشد و با ترس به مامانم گفتم که فکر کنم متم توممور مغزی گرفتم و راهی دکتر شدیم!دکتر هم اول کلی بهم خندید بعد هم گفت عضلاتت بشدت منقبض شده و اینا همه تاثیر تخیلات قوی تو هست
موردی از ام اس,داستانی روایتی مستندی چیزی دیدین؟
درسته یک بماری ممکنه به بدن هرکسی حمله کنه ولی غیرمتطقی نیست هنوز بیمار نشدین علایمشو در خودمون بوجود بیاریم؟البته من خودم بارها تجربش کردم و حالا به این نتیجه رسیدم!
حتما برو پزشک تا خیالت راحت بشه

---

والامن یادمه یه فیلمی میداد طلا و مس یارو ام اس گرفته بود دستاش گز گز میکرد
منم همینطور فشارم افتاده بود به خاطر امتحان شب تا صبح نخوابیده بودم صبحونه هم نخورده بودم پاهام یکمی حس شد گفتم نکنه ام اس گرفتم...از وقتی اینو گفتم همش فکرم رو ام اس رفته اصلا نمیتونم درس بخونم با اینکه هیچ کدوم از علاعمش رو هم ندارم ولی وقتی بهش فکرمیکنم پاهام ضعف میره و همه ی ترسم از اینه که نکنه بخاطر تلقین به داشتن این بیماری واقعا این بیماری رو بگیرم؟؟!!!

من اینو از یک مشاور پرسیدم چون خودم هم یه چیز منفی هی میومد به ذهنم
ایشون گفتن که من خیلی دوس دارم الان فلان کشور خارجی باشم و کلی هم بخودم تلقین میکنم الان دیگه رفتم اونجا؟ربطی نداره شما سعی کن بهش فکر نکنی ولی از این نترس که چون بفکرت اومده پس حتما این اتفاق برات میوفته
اینطور که اوه بفکر ما باشه کل دنیا میره زیر سوال
درستو بخون به این چیزا انقدر فکر نکن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط reza...

سلام دوستان
من 17سالمه
راستش دو سه روزیه همش احساس میکنم ام اس دارم با اینکه هیچکدوم از نشانه هاش رو ندارم و فقط یکم پای راستم احساس ضعف میکنم که فک کنم بهخاطر کمخونی و لاغری بیش از حدمه و وقتی بهش فکر نمیکنم از بین میره...از وقتیکه همچین حسی دارم اصلا نمیتونم درس بخونم و بشدت نگران هستم با اینکه همه بهم میگن مشکلی ندارم ولی خیلی خیلی استرس گرفتم و همش دنبال نشانه های این بیماری هستم و دنبال یکی از اونها در خودم میگردم...تورو خدا بگید چیکار کنم اصلا این افکار اجازه تمرکز روی درس رو بهم نمیده و نمیتونم درس بخونم
ممنون

---

به یک متخصص مغز و اعصاب مراجعه کن با انجام ازمایشاتشون مشخص بشه که مشکلی نداری تا وسواست رفع شه و هم با خودت کار کن وسواست کم کنی .