RE: نیاز فوری به راهنمایی
سلام خوبید
نقل قول:
منم سرش داد زدم که تو باید یه اطلاعی به من می دادی
خودتون هم زیاد ناز و عشوه زنانه بلد نیستین ها
حالا چرا داد زدی گفتی ؟ آروم تر نمیشد ؟
RE: نیاز فوری به راهنمایی
با سلام. ورودتون رو به تالار همدیدری خوش آمد میگم.
ترنم خانوم شوهر شما هیچوقت اطلاع نمیده یا این اولین بارش بوده؟؟؟
قبلا هم این اشتباه رو تکرار کرده بوده که شما پرخاشگری کردید؟؟؟
و در ضمن یه خورده شما خودتونو جای اون بزارید. شاید مشغله فکری داشته یا یادش رفته!
حالا یه بار بیچاره یه اشتباهی کرد. وقتی بهش زنگ زدید اون کلی خسته بوده داد که زدید خستگیشو دو برابر کردید. خواهشا به این چیزا یکم توجه کنید.
در مورد اخلاق شوهرتون هم کمی بیشتر توضیح بدید. ممنون:72:
[/color]
RE: نیاز فوری به راهنمایی
:سلام ترنم جون
وااای چقدر عصبانی:316: من بیچاره از پشت این مانیتور ترسیدم چه برسه به شوهرت:163:
دختر خوب، تو نباید با شوهرت با این تندی صحبت کنی و برای هر دقیقه تاخیر بهش گیر بدی.
عزیزم گاهی کار اضافی پیش میاد و لازمه دیرتر بیاد خونه و شاید هم انقدر سرش شلوغ بوده که فرصت نکرده بهت زنگ بزنه.
اصلا گیرم هیچکدام اینها نبود ، حالا مگه چی شده بهت خبر نداده ؟؟فکر نکردی شاید خدای نکرده اتفاقی براش افتاده ؟
بهانه ای شده واسه اینکه تو به اون زنگ بزنی ... وقتی زنگ زدی و دیدی حالش خوبه نه تنها داد زدنت درست نبوده بلکه باید اول خدا رو شکر می کردی که حالش خوبه و اتفاق بدی براش نیوفتاده و
ثانیا بهش می گفتی : سلام عزیزم ، خسته نباشی، خوبی ؟
دیدم نیومدی خونه دلم گرفت و نگرانت شدم، البته ناراحت هم شدم که چرا دیر اومدی اما دلتنگیم بیشتر بود.!
حالا هم خدا رو شکر که خوبی، اما اینجور وقتا سعی کن بهم خبر بدی تا نگرانت نشم":46:
عزیز دلم تو ناز و عشوه و کرشمه و چه میدونم از این کارا بکن اونوقت ببین شوهرت چیکار میکنه ؟:310:
RE: نیاز فوری به راهنمایی
[/b].
اولین بارش بود .خوب الان چی کار کنم؟اومده معذرت خواهی ولی حرفایی رو که موقع دعوا می زنه نمی تونم فراموش کنم.اگه بخواد مثل خود واقعیش باشه من باهاش هیچ مشکلی ندارم ولی یه سری کارهارو بر خلاف اخلاق واقعیش انجام می ده.(لج می کنه)مثلا بعضی موقع ها اصلا به ناز و عشوه من توجه نمی کنه-کمک کردن توی کارهای خونه رو باید بهش بگم-سر یه آب جوش گذاشتن برای صبحانه مکافات دارم هی میگه پاشو بذار من می گم تو پاشو.بخدا کلافه ام نمی دونم چی کار کنم . وقتی بهش توجه می کنم (معمولی)خودشو لوس می کنه وقتی بهش بی توجهی می کنم(معمولی)اونم به من بی توجهی می کنه0
یه مشکل دیگه که هست این که زیاد توی خیابون به زن نگاه می کنه البته من اصلا حساسیتی نسبت به این مورد نشون نمی دم.ولی خوب اذیتم می کنه.
[b]دلم می خواد همه این مشکلاتو واسه همیشه حل کنم کمکم کنید بعضی موقع ها حس می کنم دیگه مثل سابق دوستش ندارمو
RE: نیاز فوری به راهنمایی
ترنم جون
زیاد حساس نباش عزیزم:43:
نگاه کن ببین دیگران چقدر مشکل دارن ، اونوقت قدر شوهرتو میدونی:310:
تنبلی هم نکن خانوم خونه!
تا پشیمون نشده عذرشو بپذیر و آشتی کن و :46:
وگرنه میره دیگه هم بابت تاخیرش نه زنگ میزنه نه عذرخواهی میکنه:305:
RE: نیاز فوری به راهنمایی
فرانک جون از شما واز همه ممنونم ولی واقعا نمی دونم چی کار کنم ؟
یه مشکل دیگه که هست این که زیاد توی خیابون به زن نگاه می کنه البته من اصلا حساسیتی نسبت به این مورد نشون نمی دم.ولی خوب اذیتم می کنه.
RE: نیاز فوری به راهنمایی
سلام دوست من
من احساس ميكنم شما بيشتر به مطالعه در مورد چگونگي برقراري ارتباط با هسرتون نياز داري تا راهنمايي .
از اين لينك استفاده كن
http://www.hamdardi.net/thread-9346.html
اميدوارم مفيد واقع بشه
اينو يادت باشه مردا گاهي اوقات مثل بچه ميشن دوست دارن نق بزنن و لج بازي كنن
اين خواسته كار كردن شوهرت در منزل زياد جالب نيست درسته بايد كمك كنه ولي اون خواهر كوچكترت نيست كه باهاش بحث ميكني تا آب جوش بذاره .اين مسئله اي نيست كه شما هر روز صبح به خاطرش اوقاتتون رو تلخ ميكني :305:
وقتي شوهرت دوست نداره تو كارهاي خونه كمك كنه بهش اصرار نكن . وقتي خودت انجام بدي يعني به خواسته هاش احترام گذاشتي (يعني ميگي عزيزم باشه اگه دوست نداري يا خسته اي خودم انجام ميدم). ايشون هم ياد ميگيره كه به خواسته هاي شما احترام بذاره و اهميت بده .
با آغوش باز از شوهرت استقبال كن تا بهت محبت كنه .وقتي خسته از سر كار مياد شما غر غر كني معلومه كه اونم ناز تورو نميخره .
موفق باشي
RE: نیاز فوری به راهنمایی
سلام ترنم عزیز
خب شما در ذهنتان جای خود را با همسرتان عوض کنید :
یک روز پر مشغله ی کاری که مجبورید بیشتر سر کار بمانید تا کار ها را به اتمام برسانید ، همسرتان زنگ می زند و با شما برای کاری که فقط یکبار انجام دادید (یک تاخیر یک ساعته) ، اون طور دعوا می کند.بعد از آن شما می رفتید و از وی معذرت خواهی هم می کردید و همسرتان هم هیچ نمی گفت.
آیا اگر شما هم جای همسرتان بودید چنین چیزی را قبول می کردید؟
ببینید نمی دانم تا چه حد انتقاد پذیر هستید.من فقط روند فکری همسرتان را برایتان شرح می دهم :
بعد از این اتفاق در ذهن همسرتان (با خودش می گوید) :
1 - من که اگر خودم تنها بودم صد سال تا این موقع سر کار نمی ماندم ، برای همسرم و اینکه زندگی بهتری داشته باشیم تا ساعت 3:30 ماندم سر کار تا شب عیدی با دست پر به خانه بروم
2 - همسرم هم که جای اینکه قدردان باشد ، فقط مرا ناراحت می کند
3 - باشد من که برای او این کار ها را می کنم.رفتم خانه از وی عذر خواهی می کنم
4 - ولی من واقعا خیلی بدبختم.این همه کار می کنم در آخر به جای اینکه زندگی بهتری داشته باشم فقط اعصاب خودم را خرد می کنم
5 - تا وقتی همه چیز خوب است همسرم با من کاری ندارد ولی وقتی فقط یک چیز یک تغییر کوچک بکند
همسرم به جای اینکه حامی من باشد ، پشت من را خالی می کند
6 - من مطمعنم اگر روزی یک مشکلی در زندگیمان به وجود بیاید ، روی همسرم یک ثانیه هم نمی توانم حساب کنم.او نه تنها به من کمکی نخواهد کرد بلکه زندگی را برای من سخت تر هم خواهد کرد.همسرم فقط من را برای مواقع خوشی می خواهد.اگر الان یک مریضی لاعلاجی بگیرم مطمعنم یک لحظه هم کنارم نخواهد ماند
7 - او هیچ وقت اشتباهات خودش را نپذیرفته و به خاطرشان عذر خواهی نکرده.پس معلومه اصلا از کار خود پشیمان نیست
8 - کاشکی این جوری نبود!
نقل قول:
بعضی موقع ها حس می کنم دیگه مثل سابق دوستش ندارمو
حق با شماست.با این حساب انتظار دیگری داشتید؟
نقل قول:
ولی حرفایی رو که موقع دعوا می زنه نمی تونم فراموش کنم
این باعث می شود که بابت یک ساعت بیشتر کار کردن یک ناراحتی طولانی مدت ایجاد شود و همسرتان هم این را حس می کند پس در یک دور منفی قرار می گیرید که هر چه بگذرد بدتر می شود
نقل قول:
مثلا بعضی موقع ها اصلا به ناز و عشوه من توجه نمی کنه
همسرتان از شما کمی دلسرد شده.پس وقتی کسی از شما ناراحت است ، چطور می تواند به ناز و عشوه های شما توجهی بکند؟!
نقل قول:
وقتی بهش توجه می کنم (معمولی)خودشو لوس می کنه وقتی بهش بی توجهی می کنم(معمولی)اونم به من بی توجهی می کنه
شما قدرت درک همسرتان را خیلی دست کم گرفته اید.اگر فکر می کنید که همسرتان متوجه این موضوع نشده سخت در اشتباهید.شما خودتان را جای همسرتان بگذارید.اگر می دانستید همسرتان در مورد شما این چنین فکر می کند چه واکنشی نشان می دادید؟
البته من نمی گویم همه ماجرا تقصیر شماست و ... . من فقط قصدم کمک کردن و ریشه یابی مساله بوده.ببینید شما زندگی خوبی داشتید.این دور از یک جا شروع شده و همین طور بدتر و بدتر شده.مسلما همسرتان هم ایراد هایی داشته که موجب شده این دور شروع بشود که شما در اینجا ذکر نکرده اید.ولی آنچه مهم است این است که این موضوع تا کی می خواهد ادامه پیدا کند؟!
بدیهی است که باید یک جا تمام شود مگر نه ...!
پایه های زندگی مشترک را فقط گذشت نگه می دارد.همه اشکالاتی دارند و همه اشتباه می کنند.این همسران هستند که با گذشت به زندگی ارزش می دهند و آن را شیرین می کنند
من نمی گویم که شما از تاخیر همسرتان ناراحت نشوید.ولی راه های دیگری هم برای ابراز این ناراحتی وجود دارد که همان نتیجه را می دهد.یعنی در واقع هدف شما این است که این کار دیگر تکرار نشود و همین طور هم خواهد شد.شما تاپیک زیر را مطالعه بفرمایید
http://www.hamdardi.net/thread-9346.html
همچنین بدانید همسر شما حس می کند چی در ذهن شما می گذرد پس تاپیک زیر را به عنوان مکمل مطالعه برمایید
http://www.hamdardi.net/thread-15326-post-137572.html
امیدوارم توانسته باشم کمکی بکنم
برایتان آرزوی خوشبختی می کنم
با احترام
:72::72::72:
RE: نیاز فوری به راهنمایی
سلام به ترنم جان و همه ي دوستاي خوبم
ترنم جون منم با نظر دوستان موافقم ، عزيزم الان ديگه آخر ساله و هركي به هركاري كه مشغول باشه تا حدودي نسبت به بقيه ي روزها و ماههاي سال سرش شلوغه ، شمام فكر نكن كه اينكار عمدي بوده و بايد اون برخورد رو با همسرت ميكردي ،عزيزم همسر منم همين شرايط رو داره تازه گاهي اوقات مجبوره تا ساعت 11 شب كار كنه ولي توي اين مدت من اصلا بهش زنگ نميزنم چون ميدونم نميتونه صحبت كنه و ممكنه باهام سرد و خسته برخورد كنه دلگير بشم ، پس اصلا زنگ نميزنم ، ولي بهش پيام ميدم حالا يا پيام عاشقانه و يا سلام و احوالپرسي و خسته نباشيد ولي در هرحال بهش پيام ميدم ولي منتظر جوابش نميشينم چون ميدونم كه هروقت فرصت داشته باشه جوابمو ميده و حتي خودش بهم زنگ ميزنه ،پس زياد دست و پاپيچش نميشم ، شمام اگه خيلي زياد ناراحت بودي همونطور كه دوست عزيزم فرانك جون توي تاپيكشون توضيح دادن زنگ بزن يا اگه احساس ميكني عصبي هستي پيام بده و بعد از خسته نباشيد گفتن به همسرت بگو كه نگران شدي از اينكه دير رسيده و بهش بگو كه بي صبرانه منتظر اومدنت هستم همين ، بعد بذار هروقت كه اومد يه چيزي بخوره استراحت كنه هروقت حس كردي سرحاله و زمانش مناسبه اروم از موضوعي كه بخاطرش نگران شدي باهاش صحبت كن .
در مورد كار خونه هم اينطور فكر نكن كه چون احيانا همسرت كمك نميده پس حتما نسبت به شما بي توجهه و از اين حرفا ، خيلي ها همينطوري هستن ولي چيزي كه هستش اينه كه عزيزدلم با همسرت لجبازي نكن كه بهش بگي حتما بايد اينكارو انجام بدي چون مطمئن باش نتيجه كه نميگيري هيچ تازه دقيقا جواب عكس داره و اون بدتر ميكنه چون هرچي باشه اونه مرده و غرور داره ، پس بهتر اينه كه صبح خودت بيدارشي و با يه شور و نشاط خوب بري توي آشپزخونه كارات رو انجام بدي صبحانه رو آماده كني يه موزيك بذاري و بعد بري سراغ همسرت و به قول خودم كه هميشه به همسرم ميگم يه بوس صبحگاهي از لپش كني و بهش بگي عزيزم صبحانه آماده ست .
سعي كن بخاطر مسائل اينچنيني زود قضاوت نكني و نگي كه فكر ميكنم مثل سابق دوستش ندارم . موفق باشي عزيزم :72: