-
نماز اول وقت (چگونه )
سلام
باید از خودمون سئوال کنیم :
در این لحظه که موقع نماز هست ، چه کاری واجب تر از نماز داریم ؟
آیا صحبتی ، دلنیشن تر از خدا وجود دارد ؟
...
حالا یه مثال بزنیم :
مثلا یه بنده خدایی نشسته پشت کامپیوتر ، داره بازی میکنه ( یا هر کار دیگری )
وقت نماز میرسه - باید از خودش سئوال کند : بازی کامپیوتری واجب تر هست یا نماز !
ما با پاسخ دادن به این سئوال ارزش خودمان را بیان می کنیم .
یکی از دلایلی که عارفان و بزرگان دین ، مردم را سفارش به نماز اول وقت می کردند این بود که به ما بگن :
بهترین دوستِت منتظرته ، نمی خوای بری پیشش !
ان شالله لایق باشیم .
......
-
بنظر من نماز اول وقت بخونیم به این دلایل:
1_نمار آرامش میاره ، ورزش و قرص و دوستان و آشپزی و .... همه اشون آرامش میارن اما هر کدوم یه عیوبی دارن اما نماز عیبی نداره ، من خودم با اینهمه مشکل هنوز به قرص خوردن نیفتادم نمازم کامل نیست اما اثر همین نماز ناقص رو می بینم ، بیشتر دوستام مشکلاتشون از من کمتره اما بزور قرصای قوی یه خواب خوب ندارن،،،،،،
2_نماز اراده میاره ، یه چند ماه نماز سر وقت بخونید کار سختیه وقتی موفق شدید که نماز سر وقت بخونید یه اتفاقی می افتد و کافی است چیزی رو بخواهید بعد حتما انجامش میدید،
3_با نماز به بقیه اهمیت میدید،یکی از دلایل افسردگی اینه که فرد توی مشکلات خودش فرو میره از بقیه غافل میشه و به همین دلیل در نا امیدی فرو میره،نماز بخونید و توی قنوت به فارسی دعا کنید اثر دعاها رو میبینید مخصوصا دعاهایی که برای بقیه می کنید و این باعث میشه از افسردگی دور بشید.
4_احساس امنیت پیدا کنید ، شخصا وقتی تنهام و از همه ناامیدم نماز میخونم این باعث میشه احساس امنیت کنم که لا اقل خدا هست یه آرامش خوبی داره،،،،،،وقتی میخوام یه تکیه گاه پیدا کنم خدا رو پیدا میکنم،،،،،،
در آخر
تو بدترین روزای زندگیم دوست نداشتم قرص بخورم و چشمام بی فروغ بشه و مدام خواب باشم،،،،،میدیدم نزدیک ترین آدما به من قلبمو شکوندن و پشتمو خالی کردن،،،،،،،، نمی دونم خدا تو کدوم جبهه بود با من یا بر من،،،،،، اما من دامن خدا رو دو دستی چسبیده بودم فقط یه نتیجه داشت نه قرص خوردم نه بی خواب شدم نه افسرده شدم نه بی پول شدم زندگی خوبی دارم و کمبودهای زندگیم رو پیگیرم که رفع کنم،،،،،،،،،،
یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا فاطر به فاطمه یا فاطر به فاطمه یا فاطر به فاطمه دنیای خوب و آخرت خوب ازت میخوام برای باغبان عزیز و خودم و ستاره زیبا و همه همدردی های گرامی
-
سلام عرض میکنم خدمت همه دوستان مخصوصا دوست خوبم باغبان
چند روزی غیبت داشتی ! امیدوارم گواهی داشته باشی ... . ان شالله هر کجا هستی سالم و سلامت باشی.
به نظر من قبل از اینکه بخواهیم این سوال رو مطرح کنیم که چگونه نماز را اول وقت بخوانیم ٬باید به جواب این سوال رسیده باشیم که چرا نماز را اول وقت بخوانیم.
کافیه از چند تن از اطرافیان خودتون که نماز سر وقت جزئی از زندگیشون شده این سوالات رو بپرسید.اونوقته که در کمال تعجب خواهید دید که در بسیاری از موارد پاسخ این چگونه به چرای قبلی وابسته نیست (البته اگر از پاسخ های کلیشه ای که عمق چندانی ندارند و بیشتر از خواسته های دنیوی و اخروی نشات میگیرند صرف نظر شود).در واقعیت امر برای اینکه آن چگونه شکل بگیرد و مهمتر از آن تداوم پیدا کند احتیاج به یک چرای قرص و محکم است تا پشتش گرم باشد و تبدیل به یک عادت و روز مرگی نشود که در این صورت اول وقت با آخر وقتش چندان توفیری نمیکند.
حتما در پیرامونتون کم و بیش افرادی را دیده اید که به محض مواجهه با یک مشکل و گرفتاری برزا کوچک با خدا دست به یقه میشوند و در اولین اقدام به قطع ارتباطشون با خدا (مخصوصا نماز)رای میدهند.حال اگر بخواهیم به درستی این مشکل رو ریشه یابی کنیم به قطع یقین در خواهیم یافت که چرا ها مسئله ساز شده اند نه چگونه ها.(حتی گاهی مواقع دیده میشود که فرد به چگونه ها اشراف کامل دارد)
امیدوار هستم من و شما قبل از اینکه بخواهیم برای مرتبه nام ٬بدون مطالعه تحقیق و تفکر یک چگونه رو به چگونه های بیشمار زندگیمان اضافه کنیم (مخصوصا اگر بزرگترین فریضه دینی یعنی نماز باشد) برای یک مرتبه هم که شده از چرای آن سر در بیاوریم تا خدای نکرده بعدا نخواهیم با تبعات حاصل از این بی تدبیری دست و پنجه نرم کنیم.
ممنون.:72:
-
سلام بر شما باغبان گرامی......
در اول باید به سرشار(فکر کنم آقای سرشار) عرض کنم بندهای آخر نوشته جناب باغبان همان چرایی مسئله نماز است...با شما موافقم که اول وقت خواندن نماز از سر عادت هم مطلوب نیست....ولی به طور حتم بدون تاثیر هم نیست.....
به هر حال موافق این نیستم که برای محک زدن تاثیر عبادات روی رفتار عابدان زوم کنیم......اصلا نباید به نتیجه فکر کنیم......هر کس برای انجام آنچه درست تر است باید به درون خودش نگاه کند....و الا که هیچ کس بی عیب نیست....
نوشته شما باز منو به تکاپوی آنچه از دست داده بودم انداخت.....خدایا چقدر از تو دورررررررررر شده ام.....
-
سلام و تشکر بر همه عزیزان :72:
...
خانم آخیش ، ممنون از شما ، به نکات خوبی اشاره فرمودید :
نماز آرامش و اراده می یاره – حس همبستگی و با هم بودن را القا میکنه – امنیت و امیدواری و ...
اگر ما بخوایم حیات انسان را بررسی کنیم باید از دو دیدگاه به تفکر فرو بریم :
حیات بدن – حیات دل
حیات بدن نیرویی ست که تمام بدن ما را در بر گرفته – مثلا زبان ، حرف می زند- چشم می بیند و ...این قوه و نیرو از آن خداست .
حیات دل هم خدا می دهد - و با او دل زنده می شود . نشانه آن این است که وقتی ذکر خدا را می بریم ، روحمان شاد می شود – حس آرامشی را در خود حس می کنیم – حالا چگونه به حس باید برسیم ؟
وقتی عظمت خداوند را حس کنیم و بدانیم که ما در مقابل پرودگار کسی نیستیم – وقتی بدانیم این زمین با این بزرگیش و آسمانش با این همه ستاره و سیاره
آسمان هم به حساب نمی آیند – و بدانیم که آسمان بالای این عظمت تازه آسمان اول هست و اون آسمان در مقابل آسمان دوم مانند ریگی در بیابان هست و ....
می فهمیم ما چیزی نیستنم - خداوند انسان را خلق کرد به خودش آفرین گفت و دستور داد بر او سجده کنید .
یعنی تمام این عظمت و این آسمانها برای انسان هست – برای اینکه ما قدر بدانیم – تفکر کنیم – استفاده کینم !
حالا چرا برخی و گروهی سجده نکردند :
برا اینکه اونها می گفتند ، انسان قدر دان نیست – انسان ظلم می کند و ....
خداوند فرمود ، از نسل انسان کسانی می آیند ، بدون اینکه این آسمانها را دیده باشند ، عبادت من را می کنند
شما که دیدید چرا اطاعت نمی کنید ( شیطان و ...! در تمام آسمانها عبادت خدا را کردند )
وقتی همچنین خدایی داریم – سزار وار هست همیشه با او سخن بگویم و اون هم ، سر وقت .
آرامش در تمام سطوح نماز به ما القا میشه – وقتی در رکوع می گوییم خدا بزرگ و بلند مرتبه ست – یعنی درسته مشکل داریم – سختی داریم
ولی مشکل ما از خدا بزرکتر که نیست – با توکل و تلاش می تونیم این مشکل و سختی ها را برطرف کنیم .
آخیش خانم – از دعای زیباتون ممنونم – انشا الله اول شامل شما و دیگر دوستان بشه
از نظرات شما استفاده کردم – خانم قوی و با روحیه ای هستید .
ممنون .:72:
.................................................. ...
سرشار جان ، ازت ممنونم - ان شالله این توفیق باشه که همیشه از اندیشه های شما و دیگر دوستان عزیز استفاده کنم.
در مورد غیبت : نه آقا ناظم گواهی نداریم - حالا چی کار کنیم :ghost:
به قول یه بنده خدایی :
آقا اجازه ؟ اگر اجازه بدید برم سر کلاس ، فردا با اولیام می یام .
سرشار جان ، انشالله همگی به اون شناختی که عرض کردی برسیم و اون اینکه ، خدا را خوب بشناسیم
و اگر خدا را خوب بشناسیم – نماز اول وقت ، حکم اکسیژن را داره . اگر نرسه می میریم .
سرشار جان از شما یاد گرفتن افتخاریست . انشالله همیشه باشی.
ممنون .:72:
.............................................
خانم افسونگر ، ممنون از شما - اندیشه های قشنگی دارید – انشالله توفیق داشته باشم از شما و دیگر عزیزان یاد بگیرم .:72:
در فواید نماز اول وقت با شما موافقم – اگر بخوایم به این مهم پی ببریم یکیش میتونه ، مدیریت زمان باشه
خداوند فرموده ، اوقات خود را بر اساس نماز اول وقت تنظیم کنید!
مثلا نماز صبح به موقعش ، میتونه یه هدفی باشه که سحر خیزی را تمرین کینم - و سحر خیزی فواید خودش را دارد
نتايج علمي نشان مي دهد که سحرخيزي - براي روح و جسم بسيار مفيد است. به عنوان مثال غلظت خون با سحرخيزي کاهش مي يابد و هورمون هاي ضدافسردگي در بدن انسان ترشح مي شود و .....
شاید ما انسانها از خدا دور بشیم – ولی خدا هیچ وقت از ما دور نمیشه و منتظر روزی هست که به او لبیک بگیم.
به قول یه بنده خدایی :
و من الله توفیق:72:
........................
حضرت حافظ می فرماید :
دوش وقت سحر ، از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب ، آب ِ حیاتم دادند
چه مبارک ، سحری بود و ، چه فرخنده شبی
آن شبِ ، قدر ، که این تازه براتم دادند
-
سلام
یه پیشنهاد عملیاتی دارم برای خواندن نماز اول وقت برای کاربران این تالار.
یک تاپیکی ایجاد شود با عنوان اکنون وقت نماز است.
با توجه به اینکه کاربران از شهرهای مختلف هستند ساعات شرعی چند دقیقه اختلاف داره اما این خللی ایجاد نمی کنه.
در این تاپیک روزی سه پست در وقت نماز گذاشته بشه ، هر کاربری می تونه پست وقت نماز را بگذاره ، اون کاربر
در حقیقت نقش مؤذن را دارد ، متن پست می تونه مطلبی در مورد نماز اول وقت باشه ، به محض گذاشتن پست نماز
آن روز بقیه کاربران که به اقامه نماز در وقت شهرشون می پردازند زیر پست نماز مربوطه را تشکر و لایک بزنند.
پستم در حد پیشنهاد بود . نمی دونم عملیاتی هست یا نه . آیا دوستان استقبال می کنند یانه ؟
-
کاش من بتونم نماز صبحم رو بخونم. متاسفانه تقریبا یک ساله که...:hopelessness:
یکی از مزایایی که خوندن نماز صبح برای من داشت، ریتم دادن به روز و شب و در کل روزگارم بود.
متاسفانه برای من رسیدن به چرایی کافی نبوده. همونطور که رسیدن به چرایی بسیاری از اعمال دیگه هم فایدهای نداشته و منجر به انجامشون نشده. فکر میکنم اگر نماز صبحم رو درست کنم، میتونم کم کم بقیه مشکلات زندگیم رو هم که همه ناشی از بینظمی هست، سر و سامون بدم.
لطفا راهکارهای عملی بدید؟ صبح چطور بیدار میشید؟ شب قبل چی به خودتون میگید تا صبح به یاد داشته باشید که باید بیدار بشید؟
-
سلام
در مورد سحر خیزی و بخصوص نماز اول وقت در صبح :
یادم می یاد ، قرار گذاشتیم با دوستان بریم کوهنوردی - بنا شد که نماز صبح را در کوه بخوانیم - به خودم گفتن باید شب زودتر بخوابم و صبح از روزهای قبل ، زودتر بلند بشم
باید ساعت 3 صبح از خواب بلند میشدم – تا حرکت کنم و نماز در مکان مورد نظرمان باشیم
ساعت 9 شب خوابیدم – هر 2 ساعت از خواب بلند می شدم – که نکنه دیر بشه و خواب بمونم
یادم می یاد یه بار ساعت 11 - به بار 1 و ... از خواب بلند می شدم و ساعتم را چک می کردم – که نکنه خواب بمونم و دوستام ناراحت بشند !!!
اون روز داشتم با خودم فکر می کردم – چرا من بعضی موقع ها به سختی برا نماز از خواب بلند میشم
ولی برا اینکه دوستام ناراحت نشند و به موقع سر قرار برسم چند بار از خواب بلند شدم . اگر برا نماز اول صبح این جوری بشیم و ناراحت بشیم برا اینکه خدایی نکرده خواب بمونیم – به جاهای خوبی می رسیم .
جالبه که تمام دوستان من هم همین جوری بودند – چند بار در شب از خواب بلند میشدند تا دیر نشه!!!
این مهم ، به نظرم ، موقعی عملیاتی میشه که بتونیم به حقیقت خودمان پی ببریم . و معنای دوست واقعی را ، بیشتر درک کنیم .
چه دوستی از خدا بهتر – اگر قرار با دوستان را تشبیه کنیم به قرار با خداوند ( نماز اول وقت ) پس سزاوار هست به موقع به ملاقات دوستمون برویم .
وقتی عاشق نماز باشیم ( تشبیه کوهنوردی یا هر کار مورد علاقه ) اون موقع این عشق هدفی میشه که همیشه باشیم - همیشه در کنار او باشیم – سر وقت باشیم !
عشق و علاقه به کاری ، زمان و محدودیت را از بین می بره .
از فرمایشات عارفانی چون حضرت آیت الله بهجت ، نماز اول وقت مهم هست برا اینکه ما چقدر به خدا اهمیت می دهیم!
و برای همین سفارش شده ، همیشه در اول وقت نماز بخوانیم
در انجام کاری که باشیم باید سئوال کنیم از خودمون که : آیا کاری که انجام میدهم واجب تر هست یا نماز ؟
میزان ارزش و باور و اعتقاد ما ، به پاسخ این سئوال بستگی داره !
.........................
یکی از تکنیک هایی که به نظرم میتونه باعث بشه – صبح زود بلند بشیم ، علاوه بر ساعت خواب درست و هدف مورد نظر !
بحث تغذیه هست !
اگر غذای خود را به یک سوم کاهش دهیم !
از ساعت 7 شب به بعد هم شیرینی جات و غذا نخوریم - مخصوصا گوشت ( میوه جات و سالاد بخوریم ) - صبح بلند شدن بسیار آسان هست
من بعضی موقع ها که غذا خیلی کم می خورم – 4 ساعت خواب شبانه هم برام زیاد هست !
باید بخودمان بگیم :
چه چیزی باعث میشه من صبح زود از خواب بلند بشم ؟
چگونه باید به این مهم برسم ؟ - آیا ضرورت دارد ؟
با پاسخ دادن به این سئوالات ، مسیر ، روشنتر میشه !
اگر پاسخی پیدا نکردیم - یعنی هنوز در کارمان جدی نیستیم و هدفی نداریم – در واقع هدفی از زود بلند شدن نداریم .
.....
معمولا در اصول روانشناسی – یه اصلی هست به عنوان اصل عادت 21 روزه
مثلا 21 روز عادت کنیم صبح زود از خواب بلند بشیم – 21 روز عات کنیم شام نخوریم و ...
وقتی صبح تمرین کنیم زود از خواب بلند بشیم – در مغز ما یه شبکه ای بوجود می آید ( برای اون کار ) که به شبکه های عصبی معروف هست ( نورون ها ) - هر چی این کار را تکرا کنیم این شبکه های عصبی قوی تر میشه و به
طوری این قدر قوی میشه که به صورت عادت در می آید .
مثلا افرادی که سیگار میکشند – با کشیدن اولین نخ سیگار یه شبکه جدید عصبی در مغرشون پدیدار میشه ( بنده خدا ها خودشون نمی دونند )
وقتی بار دوم – بارسوم – هفته دوم – ماه دوم .... این کار را دامه دهند ، این شبکه ها و این پیوندها قوی تر میشه به طوری که ترک کردنش سخت میشه . ( اون هم راهی داره از بین بره )
هر چی از این پیوند شبکه ها استفاده بیشتر کنیم ( برای کار مورد نظر ) به اون کار عادت بیشتری می کنیم .
صبح بلند شدن هم همین طور هست . اگر به مرور زمان انجان دهیم – مغز عادت میکنه
در نماز خوندن صبح ، اگر واقعا از ته دل هدف داشته باشیم برای خوندن نماز
فرشته ها هم کمک می کنند !
موفق باشید .:72:
-
سلام
ممنون از تاپیک عالی
همه ی ما انسانها ذاتا دوست داریم بریم سمت خداوند...
گاهی وقتی سربه سجده میذارم احساس میکنم دلم میخواد زمین باز شه تا سجده ی من هم عمیق تر شه ...گاهی احساس میکنم عشق به خداوند در وجودم نمیگنجه و دارم پرواز میکنم
گاهی احساس میکنم برای تک تک ثانیه هام به خداوند مدیونم به خاطر تک تک زمان هایی که دارم نفس میکشم،لبخند عزیزی رو میبینم یا طلوع و غروب آفتاب رو تماشا میکنم...
به اینا میگم تجارب اوج ...تجربه هایی که همیشگی نیست اما میدونم که این به خود حقیقی من نزدیک تره و درکنار این خود حقیقی آرامش بیشتری دارم وعجیبم اما...
گاهی اصلا اینطور نیستم...گاهی سختم میاد صبح ها پاشم و نماز بخونم .گاهی فراموش میکنم چه تجربه هایی داشتم و گاهی این ارتباط کمرنگم رو با خدا توجیه میکنم .
شاید بگم یه حالت سینوسی خوب باشه..نه که نخوام برم سمتش اما در آمد و شدم .
گاهی روزها انقدر وجودم پر از خواسته های دنیایی میشه که یادم میره خدارو به خاطر داشته هام شکر کنم،چون اصلا به چشمم نمیاد و درعوض غمگینم.
اینا چیه نمیدونم!باهاشون چکار کنم هم نمیدونم؟!فقط میدونم ذهنم گاهی خیلییی مقاومت و لجبازی میکنه.
-
سلام
ممنون خانم Eram - انشا الله به تپه های امید بیشتری برسید - و حتما با عبور از این تپه ها ، به قله ی مورد نظر خودتون می رسید ، و از این مسیر لذت ببرید . :72:
ان شالله همیشه در نمودا ر ∞ + در راستای محور Y ها حرکت کنیم .
...............................
http://www.hamdardi.net/imgup/59783560add1db9f1d.jpg