ترديد در ازدواج دارك ولي ميترسم واقعا من حساس باشم
با سلام من دختري 27 ساله و نامزدم 30 مدت جند سال با هم دوست بوديم البته اول قصد ازدواج نداشتيم مشكل زياد داشتيم ولي به هرحال هردو كوتاه اومديم البته من بيشتر قراره جند ماه ديكه عقد كنيم مشكل من الان اينه كه احساس ميكنم نامزدم از من خوشش نمياد زياد با دوستاش ميكرده به من ميكه زياد خونه نيا البته هموز وسايل تو خونه نجيديم زقتي با دوست من يا فاميلم يا خواهرم يا مامانم هستيم خيلي ميكه ميخنده ولي وقتي تنهاييم اصلا حرف نميزنه به نظر شما اينكه دوست ندارم كسي بره تو خونم حساسم من البته همه جيزش خوبه فقط وياد به دوستاش بها ميده :325:من خيلي ميترسم از اينده ولي اصلا هم نميتونم ازش جدا شم واقعا عاشقشم
RE: ترديد در ازدواج دارك ولي ميترسم واقعا من حساس باشم
سلام دوست عزیز به همدردی خوش اومدی
نقل قول:
به من ميكه زياد خونه نيا البته هموز وسايل تو خونه نجيديم
به نظر شخصی من لازمه به موقعیتتون نگا کنی.شما الان نامزد هستین و واقعا لزومی نداره مرتب خونشون یا خونش بری...این نامزدی یه فرصت خیلی طلائی برای شناخته پس به هر موضوعی که میبینی توجه کن و زیاد درگیر احساسات نشو...نمیگم بدبین باش اما چشماتو خوب باز کن..اول چارچوب حریمها رو تعیین کن بعد هر موضوعی پیش میاد دربارش صحبت و تحقیق کن ..
نقل قول:
به دوستاش بها ميده
بها میده یعنی چی؟؟زمان زیادی باهاشون میگذرونه؟؟دوستاش از چه مدل ادمایی هستن؟؟وقتی باهمن چیکار میکنن یا کجاها میرن؟؟؟
توجه نامزدت به کارش و اماده شدن واسه زندگی مشترک چطوره؟؟
به نظر من الان نامزدت باید تموم تلاششو کنه تا شرایط ازدواجتون مهیا بشه اما نیازی نیست که الان خیلی بهت ابرازعلاقه کنه یا بخواد مدام پیشش بری.اگه تلاششو واسه اماده زندگی مشترک شدن میکنه میشه انتظار داشت تو زندگی مشترک هم به مسئولیتهایی که گردنشه توجه میکنه..اگه نه که هیچی.
بقولی مردی که زمان کار کار میکنه،زمان درس درس میخونه،زمان معاشرت با خونواده به خونوادش توجه میکنه ادم مسئولیت پذیریه و خوب قاعدتا برای مسئولیت زن و بچه ایندش هم اهمیت قائله.
موفق باشی
RE: ترديد در ازدواج دارك ولي ميترسم واقعا من حساس باشم
ممنونم از نظرتون به من ميكه الان جون تنها هستم و حوصله ام سر ميره تنهايي دوستامو ميارم خيلي بسر خوبيه ولي به هر حال هركسي يه ايرادايي داره زود عصباني ميشه و كلا زياد اينجوري نيست به فكر عروسي و اين جيوا باشه اكه اصرار من نباشه اون فعلا صبر ميكنه
RE: ترديد در ازدواج دارك ولي ميترسم واقعا من حساس باشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط niaz64
جند سال با هم دوست بوديم البته اول قصد ازدواج نداشتيم مشكل زياد داشتيم ولي به هرحال هردو كوتاه اومديم البته من بيشتر .....
قراره جند ماه ديكه عقد كنيم مشكل من الان اينه كه احساس ميكنم نامزدم از من خوشش نمياد زياد با دوستاش ميكرده ......
به من ميكه زياد خونه نيا البته هموز وسايل تو خونه نجيديم زقتي با دوست من يا فاميلم يا خواهرم يا مامانم هستيم خيلي ميكه ميخنده ولي وقتي تنهاييم اصلا حرف نميزنه .....
به نظر شما اينكه دوست ندارم كسي بره تو خونم حساسم من .......
البته همه جيزش خوبه فقط زياد به دوستاش بها ميده .....
:325:من خيلي ميترسم از اينده ولي اصلا هم نميتونم ازش جدا شم واقعا عاشقشم
با سلام و احترام
با توضحیاتی که دادید حق دارید نگران باشید و از آینده بترسید. من هم به عنوان مشاور با این توضیحات شما نگران زندگی آینده شما هستم.
به نظرم مشکل اصلی در رابطه شما اینه که: دقیقا نمی دانید چگونه باید همسر انتخاب کرد و چه معیارهای را باید سنجید وچگونه سنجید.
صرفا یک حس دوست داشتن دارید که با چند حس نگران کننده مثل عصبانی بودن، بی رغبتی به شما، ولخرجی ایشون، دوست بازی ایشون، بی مسئولیتی نسبت به زندگی و .... ترکیب شده و معجون متعارض و نگران کننده ای را ایجاد کرده است.
گفتنی هست حتی این چند سال آشنایی شما هم شناخت بدون تحریفی را به شما نداده هست به این معنا که به لحاظ نوع ارتباط شما ، وابستگی و احساسی بودن منجر به شناخت ناکارآمد شما نسبت به ایشون شده است.
پیشنهاد:
هم به دقت همه مقالات ما را در انجمن مشاوره ازدواج و انتخاب همسر مطالعه کنید و به دقت به کار گیرید.
هم اگر فرصت داشتید مشکلاتی که خانواده ها در بخش مشاوره ازدواج مطرح کردند مشاهده کنید تا مشکلات احتمالی خود در اینده را در آن بیابید و برایش فکری کنید.
و مهمتر از همه: باید چندین جلسه مشاوره حضوری با یک مشاور خانواده داشته باشید تا دقیقا معیارهای ازدواج را بشناسید ونحوه ارزیابی آن را یاد بگیرید.
خلاصه:
با این وضعیت و با این مقدار آگاهی و مهارت اگر با هر کسی ازدواج کنید بعد از چند وقتی به خاطر شدت مشکلات و ناامیدی و ....، بر خواهید گشت و با ابراز پشیمانی مهمان این تالار خواهید بود که متاسفانه در آن صورت این تالار نمی تواند زیاد برای شما سودمند باشد.
RE: ترديد در ازدواج دارك ولي ميترسم واقعا من حساس باشم
ببينيد من الان نفهميدم من مشكل دارم يا اينكه ايشون مناسب نيستن؟ما 5 ساله كه با هم هستيم خيلي از زندكيمونو كزاشتيم من اكه كات هم كنم حداقل 2 سال زمان ميبره تا با نبود ايشون كنار بيام بعد 30 سالم شده من فكر ميكنم شايد زيادي حساسم بيشتر تايبيك هارو خوندم به نظر شما اينكه اكه اون خندون باشه من فكر ميكنم بهترين رزو خداست ولي اكه ناراحت باشه احساس ميكنم بدبختم دليل بر اين نيست كه عيب از من با خودك فكر مينم اكه منو دوست مداشت با دروغي كه از من فهميد ميتونست بكشه كنار ولي اين كارو نكرد و موند من ميكم يه ادم كه ايده ال كامل نيست من خصوصياتشو ميكم شما ننظر بدين خصوصيات بد:زود عصباني ميشه -ولخرجه-(البته درامدش خوبه )يه كم بيخياله -يه كم دهن بينه-با دوستاشم ميكرده (البته از نظر من) خصوصيات خوب:خيلي ساده و بي شيله بيله است-واقعا متعهده (تو 5 سال با هميم اصلا بهم خيانت نكرده و مطمعنم تا وقتي با هميم نميكمه)-اهل كاره -خانواده دوسته-به خانوادم واقعا احترام ميزاره
RE: ترديد در ازدواج دارك ولي ميترسم واقعا من حساس باشم
ميشه اين تايبيك منو بزارين اون قسمت صفحه ي اصلي كه بايين انجمن هاست اخه اونجا بهتره احتمال اينكه بيشتر راههنماييم كنن بيشتره:302:
جرا كسي به تايبيك من سر نميزنه اخه تور[color=#FF0000]:323:وخدا