نیاز به راهنمایی دارم>>(برخورد فیزیکی همسرم با من )
سلام.
من 18/5سال دارم و حدودا یک سال هست که بدون موافقت خانوادم ازدواج کردم.
همسرم حدود 7سال از من بزرگتره.مشکلی که دارم اینه که همسرم روی من دست بلند میکنه با بهانه های کوچیک دعوا می کنیم.یکی اون میگه یکی من تا اخرش دعوا شدید میشه و اتفاقی که نباید بیفته می افته ودستش روی من بلند میشه.
من با عشق ازدواج کردم اما وقتی این اتفاقات میفته احساس می کنم حتی طاقت دیدنش هم ندارم.من هیچ پشتوانه ای ندارم برای طلاق و همون طور که گفتم حمایت خانواده رو هم از دست دادم.امسال تازه رفتم دانشگاه و تا لیسانس نگیرم امکان کارکردن هم ندارم همسرم جدیدا حرف بچه هم میزنه که من به هیچنوان زیربارش نرفتم.روانشناس و وروان پزشک هم رفتیم اما اوضاع هم چنان تغییری نکرده.
واقعا درمونده شدم.کمکم کنید لطفا.
RE: نیاز به راهنمایی دارم.
سلام دوست خوبم. به تالار همدردي خوش اومدي! از خوندن تاپيك شما بسيار متاثر شدم. مشكل افرادي كه بدون رضايت خانواده ازدواج ميكنن همينه، چون با احساس تصميم ميگيرن و به مسائل مهم تر زندگي اهميت نميدن. بعد هم اگر زندگي موفقي نداشته باشن، گمان ميكنن بايد بسوزن و بسازن! چون به قول شما پشتوانه ي زندگي ندارن! شايد هم يكي از عللي كه همسر شما با پررويي حرمت ها رو ميشكنه و برخورد فيزيكي ميكنه، همينه كه شما رو بدون پشتوانه ميبينن ، وگرنه چنين جراتي رو به خودشون نمي دادن! بگذريم... اما در مورد شما! اگر گمان ميكنيد كه ايشون مشكل عصبي دارند و مشكل ديگه اي ندارند، توصيه ميكنم ايشون رو قانع كنيد تا به روانپزش مراجعه كرده، سعي در برطرف كردن مشكل اخلاقيشون بكنن. و اگر گمان ميكنيد مشكل ايشون يكي دو تا نيست و درمان هم نداره و طلاق رو راه مساعد ميبينيد، توصيه ميكنم رودرباستي رو بذارين كنار، از خانواده معذرت خواهي كنيد و شرايطتون رو براشون توضيح بدين، مطمئنا خانواده رو مهربان خواهيد يافت، پدر و مادر اگر فرزندانشون بزرگترين اشتباه رو مرتكب بشن، باز هم نسبت به اونها بخشنده و مهربانند و مطمئنا شما رو حمايت ميكنن.
و اما در مورد بچه، به هيچ عنوان به خواسته همسرتون تن ندين. چون فرزند بايد در شرايط سالم رشد كنه، اما اين شرايط در خانه ي شما محيا نيست و تربيت موفقي نخواهد داشت. ضمن اينكه شما هنوز نسبت به رفتن يا ماندن مرددين.
پيروز باشين!
RE: نیاز به راهنمایی دارم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamishetanha
سلام دوست خوبم. به تالار همدردي خوش اومدي! از خوندن تاپيك شما بسيار متاثر شدم. مشكل افرادي كه بدون رضايت خانواده ازدواج ميكنن همينه، چون با احساس تصميم ميگيرن و به مسائل مهم تر زندگي اهميت نميدن. بعد هم اگر زندگي موفقي نداشته باشن، گمان ميكنن بايد بسوزن و بسازن! چون به قول شما پشتوانه ي زندگي ندارن! شايد هم يكي از عللي كه همسر شما با پررويي حرمت ها رو ميشكنه و برخورد فيزيكي ميكنه، همينه كه شما رو بدون پشتوانه ميبينن ، وگرنه چنين جراتي رو به خودشون نمي دادن! بگذريم... اما در مورد شما! اگر گمان ميكنيد كه ايشون مشكل عصبي دارند و مشكل ديگه اي ندارند، توصيه ميكنم ايشون رو قانع كنيد تا به روانپزش مراجعه كرده، سعي در برطرف كردن مشكل اخلاقيشون بكنن. و اگر گمان ميكنيد مشكل ايشون يكي دو تا نيست و درمان هم نداره و طلاق رو راه مساعد ميبينيد، توصيه ميكنم رودرباستي رو بذارين كنار، از خانواده معذرت خواهي كنيد و شرايطتون رو براشون توضيح بدين، مطمئنا خانواده رو مهربان خواهيد يافت، پدر و مادر اگر فرزندانشون بزرگترين اشتباه رو مرتكب بشن، باز هم نسبت به اونها بخشنده و مهربانند و مطمئنا شما رو حمايت ميكنن.
و اما در مورد بچه، به هيچ عنوان به خواسته همسرتون تن ندين. چون فرزند بايد در شرايط سالم رشد كنه، اما اين شرايط در خانه ي شما محيا نيست و تربيت موفقي نخواهد داشت. ضمن اينكه شما هنوز نسبت به رفتن يا ماندن مرددين.
پيروز باشين!
دوست عزیز ممنون از راهنمایی هاتون
من زمان ازدواج برای گرفتن رضایتی که پدرم برای عقد باید میداد خیلی باهاشون مشکل پیدا کردم و دیگه تقریبا کارم داشت به این جا میکشید که به جای رضایتشون برگه ی دادگاه بگیرم اما در نهایت رضایت دادن با این شرط که من دیگه فراموش کنم روززگاری خانواده ای هم داشتم.
به خاطر جریانات پیش اومده ی اون زمان اصلا مایل نیستم برگردم سمتشون و الان هم در مورد وضعیت زندگیم و مشکلاتم هیچ چیزی نمی دونن.
من قبل از ازدواج با همسرم حدود1/5سال دوست بودم و با این که دعوای شدید هم داشتیم اما هیچ وقت با من این قدر بدرفتاری نمی کرد.البته باید بگم که مدت خیلی کمی بد از ازدواجمون پدر و مادرش هم از هم جداشدن که خیلی داغونش کرد و من یکی دوبار که توی دعواهامون حرف طلاق زدم خیلی عصبانی شد و حسابی پشیمونم کرد.
هربار هم که اینکارهارو میکنه خیلی زود پشیمون میشه و معذرت خواهی می کنه و میگه دست خودش نبوده و تکرار نمی کنه و شبش خوابش نمیبره و فقط پشت سرهم سیگار میکشه. بعضی وقتا دلم واسه هردوتامون میسوزه.
روانپزشک هم رفتیم اما زیاد همکاری نمی کنه و تاحالا هم نتیجه ی مطلوبی نداشته.
RE: نیاز به راهنمایی دارم.
سلام خانم پونه
مشکلی نیست که حل نشه، فقط به نظرم میاد که هر دو کم تجربه هستین و احتیاج باشه که یه سری مهارت هایی رو آموزش ببینید.
شما فقط گفتید که با شوهرتون دعوا دارید و و روتون دست بلند می کنه اما صحبتی از مشکلاتتون نکردید. بهتره که یه جزییاتی از مشکلاتتون بگید تا بتونید راهنمایی های موثر تری بگیرید.
در ضمن اینقدر زود و راحت به طلاق فکر نکنید. طلاق آخرین راه حله.
RE: نیاز به راهنمایی دارم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط green
سلام خانم پونه
مشکلی نیست که حل نشه، فقط به نظرم میاد که هر دو کم تجربه هستین و احتیاج باشه که یه سری مهارت هایی رو آموزش ببینید.
شما فقط گفتید که با شوهرتون دعوا دارید و و روتون دست بلند می کنه اما صحبتی از مشکلاتتون نکردید. بهتره که یه جزییاتی از مشکلاتتون بگید تا بتونید راهنمایی های موثر تری بگیرید.
در ضمن اینقدر زود و راحت به طلاق فکر نکنید. طلاق آخرین راه حله.
سلام دوست عزیز
مشکلاتی که سرشون با هم دعوامون میشه گاهی اوقات این قدر کوچیک و بی اهمیت به نظرمیاد که بعد دعوامون من فقط فکر می کنم چی شد که به خاطر یه مسئله ی بی اهمیت به اینجا کارمون به اینجا رسید.
کاهی اوقات هم به خاطر این که گیر بیجا بهم میده و شک های الکی می کنه.البته کمتر پیش میاد این مسئله.
بعی وقتا هم که من دلم می گیره از این زندگی و فکر می کنم اگر ازدواج نکرده بودم الان چه قدر راحت تر بودم و از جوونیم استفاده نکردم بهانه گیر میشم.اونم که این روزا اصلا اعصاب درست حسابی نداره.اخرش هم دعوامون میشه دیگه.
RE: نیاز به راهنمایی دارم.
دوست عزيز.به هرحال فراموش كردن خانواده كار درستي نيست. پدر ومادر بزرگترين نعمتي اند كه هر شخصي در زندگيش داره. ميتونيد بريد و بگيد بچگي كردين و پشيمونيد. حتي اگر قصد طلاق نداشته باشين، بايد خانواده رو در پناهتون داشته باشين، شما نه حمايت خانواده خودتون داريد، نه حمايت خانواده از هم گسسته ي همسرتون! اين يعني"خانه بر باد بنانهادن!" . شما بايد همسرتون رو قانع كنيد تا باهاتون براي درمان مشكلشون همراه بشن! در ضمن! وقتي پريشونن باهاشون يكي به دو نكنيد، سعي كنيد آرامش و متانت خودتون رو حفظ كنيد تا از كارشون پشيمون شن و شما رو بچه فرض نكنن! و متقابلا واسه درخواست ها و صحبت هاتون احترام قائل بشن. ضمن اينكه زود تر خشمشون فرو كش بشه و به خودشون جسارت دست بلند كردن ندن! شما بايد تلاش كنيد به اين زندگي از هم گسسته يه نظم و يه سر و ساماني بدين. و در چنين شرايطي تنها منطق و رفتار قدرتمندانه و تسلط موفقيت آفرينه! پس با احساساتي شدن و كم تحملي وضع رو خراب تر نكنيد. موفق باشين.
RE: نیاز به راهنمایی دارم.
اینکه سر مسائل کوچیک و بی اهمیت دعواتون می شه نشون می ده که توانایی هاتون برای حل مسائل به اندازه کافی نیست.
پیشنهاد می کنم مقالات قسمت "مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده" رو به همراه همسرتون مطالعه کنید.
RE: نیاز به راهنمایی دارم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamishetanha
دوست عزيز.به هرحال فراموش كردن خانواده كار درستي نيست. پدر ومادر بزرگترين نعمتي اند كه هر شخصي در زندگيش داره. ميتونيد بريد و بگيد بچگي كردين و پشيمونيد. حتي اگر قصد طلاق نداشته باشين، بايد خانواده رو در پناهتون داشته باشين، شما نه حمايت خانواده خودتون داريد، نه حمايت خانواده از هم گسسته ي همسرتون! اين يعني"خانه بر باد بنانهادن!" . شما بايد همسرتون رو قانع كنيد تا باهاتون براي درمان مشكلشون همراه بشن! در ضمن! وقتي پريشونن باهاشون يكي به دو نكنيد، سعي كنيد آرامش و متانت خودتون رو حفظ كنيد تا از كارشون پشيمون شن و شما رو بچه فرض نكنن! و متقابلا واسه درخواست ها و صحبت هاتون احترام قائل بشن. ضمن اينكه زود تر خشمشون فرو كش بشه و به خودشون جسارت دست بلند كردن ندن! شما بايد تلاش كنيد به اين زندگي از هم گسسته يه نظم و يه سر و ساماني بدين. و در چنين شرايطي تنها منطق و رفتار قدرتمندانه و تسلط موفقيت آفرينه! پس با احساساتي شدن و كم تحملي وضع رو خراب تر نكنيد. موفق باشين.
درود
شاید واقعا یه روزی تصمیم به اشتی بگیرم اما به زمان زیادی نیاز دارم تا هم من امادگیش رو پیدا کنم هم خانوادم.
در ضمن من خانواده ی همسرم رو در جریان دعواهامون نذاشتم و فقط چند بار مادرشون از روی اثار دعواها رو بدن من متوجه شدن گل پسرشون چی کار کرده و خیلی عصبانی شدن و خودش هم مارو مجبور به رفتن به روان پزشک کرد.
مادرش پیشنهاد کرده 1ماهی رو جداباشیم از همدیگه و من برم پیش ایشون که هم به اعصابمون استراحت بدیم و هم به اشتباهاتمون فکر کنیم.به نظر شما کار درستیه ایا نتیجه ای هم می تونه داشته باشه؟؟
همسرم مایل نیست من هم فعلا نظری ندارم.
RE: نیاز به راهنمایی دارم.
خانومم اگر بار ديگري همسرتون باهاتون برخورد داشتن، حتما اين كار رو انجام بدين. اما فعلا دست نگه دارين و سعي كنيد با محبت همسرتون رو راضي كنيد تا به روانپزشك مراجعه كنن....
RE: نیاز به راهنمایی دارم.
من دوباره کتک خوردم.
ای خدا خسته شدم دیگه از زندگی.