RE: دختر حساس من(پس از طلاق)
در زمان طلاق دختر شما چند ساله بود؟
و الان چه مدتی از طلاق میگذره؟
RE: دختر حساس من(پس از طلاق)
با سلام
در جواب پاسخ شما بايد بگويم در زمان طلاق دقيقاً دخترم دو سال و پنج ماهه بود و الان هم سه سال و سه ماهه است يعني مدت 10 ماه از طلاق ما مي گذرد
RE: دختر حساس من(پس از طلاق)
در این ده ماهه هم دخترتان رو نزد پدرش می فرستادین ؟
در این ماههای آخر، دیدن پدرش کمتر شده؟
میزان وقت گذاری شما برا دخترتون تو این ده ماه چطور بوده؟
RE: دختر حساس من(پس از طلاق)
سلام
متاسفانه پدرش حاضر به ديدنش نبود و با وجودي كه من پيغام داده بودم كه دخترش را ماهي يكبار ببينه گفته بود كه نمي خواد دخترم را ببينه و اگر بزرگ شد شايد يك زماني بياد و ببينتش
اما تقريبا سه هفته پيش دوستم دخترم را به ديدن پدرش برد پدرش اونو بغل كرده بود و دخترم هم شديدا خودش را به او چسبانده بود
اين تنها ملاقات اونها بوده بعد از اون ديدار هم تاكنون پدرش تمايلي نشون نداده
من هم تمام وقتم با دخترم است مرتب پارك مي برمش سعي مي كنم بهش خوش بگذره اما باز هم دخترم همون حركات را داره مثلا امروز صبح وقتي بيدار شد و ديد كه من تغذيه مهدش رو آماده مي كنم جيغ زد ( براي درخواست هر چيزي از سلاح جيغ استفاده مي كنه ) كه من همه تغذيه رو همينجا بايد باز كنم و بخورم ( هرچند من مي دونم نمي خوره و فقط بهانه است ) من اول خواستم بهش ندم ديدم بي فايده است و جيغ زدن او مرا كلافه مي كنه لاجرم با عصبانيت بسته رو بهش دادم اما چون عصباني بودم پس از گرفتن بسته بازهم گريه مي كرد و جيغ مي زد كه تو منو دوست داشته باش و بهم با عصبانيت نگاه نكن
نمي دونم چكار كنم محبت كردم - غضب كردم - مهربوني كردم - مقابله كردم - تسليم شدم اما هيچكدام كارساز نبوده
ديگه خسته شدم مرتب بايد صداي گريه و جيغش رو بشنوم
تو اين شرايط كه خودم نياز به سكوت و آرامش دارم اعصابم بابت دخترم داغون مي شه
RE: دختر حساس من(پس از طلاق)
رهائی عزیز
بهر حال دخترتون طلاق شما رو حس کرده و نبود پدرش رو لمس کرده ، این جور بچه ها از سننشون خیلی بزرگترن و خیلی چیزا رو می فهمن.
تو این چند ساعتی که مهد هست شاید از مساله ای زجر میکشه ، یه کم تحقیق کن ببین تو مهد راحته ، اگه مشکلی هست مهدش رو عوض کن. اگه براتون امکان داشته باش از خانمی کمک بگیر که بیاد خونه تون و مراقبش باشه این خیلی بهتره براش.
باید کاملا باهاش مهربون باشی و نباید به خودت اجازه بدی که جیغها و گریه دخترتون باعث واکنش تند شما بشه.
RE: دختر حساس من(پس از طلاق)
رهایی عزیز برات پیام خصوصی فرستادم :72:
قبل از جدایی، جلوی دخترتون مشاجره داشتین؟
اون زمان دخترتون به چه صورت خواسته هاش رو بیان می کرد؟
سه هفته پیش که دخترتون پدرش رو دیده بود، تأثیری روی اخلاقش داشت یا نه؟
:72:
RE: دختر حساس من(پس از طلاق)
عزيزم ما مشاجره خاصي با هم نداشتيم چون وقتي همسرم عصباني مي شد من هميشه سكوت مي كردم و دعوا خاتمه مي يافت خودم هم كه اصلا نبايد عصباني مي شدم چون درخانه ما اين اصل بوده كه فقط مرد مي تواند عصباني شود و زن اين حق را ندارد و هميشه بايد حرف گوش كن و مهربان باشد
زمان قبل از جدائي دخترم آرام بود اصلا اذيتم نمي كرد و خيلي خوب بود
بعد از ديدن پدرش مرتب درموردش حرف مي زنه اين كه مثلا من بابا رو خيلي دوست دارم به دوستم نشونش مي دم ميگم من هم بابا دارم و...
اما اخلاقش بعد از ديدار پدرش همان بود كه بود هيچ فرقي نكرده
RE: دختر حساس من(پس از طلاق)
کتابهای روانشناسی خوبی در بازار هست. برای درک بچه ها و تربیت آنها.
سعی کن از این کتابها استفاده کنی. بچه ها متفاوت هستند این رفتار را دختر یکی از دوستام هم داشت با وجودی که پدر و مادرش روابط بسیار خوبی با هم دارند. پس این رفتار دخترت لزوماً به خاطر طلاق نیست. ولی تو می توانی به دخترت آسیب جدی بزنی. تو اصرار داری پدرش دخترت را ببیند. چه لزومی به این کار هست . همین اصرار تو و عدم قبول پدرش می تواند بر احساسات دخترت اثر بگذارد و باعث شود دخترت فکر بکند که دوست نداشتنی و نخواستی هست. به خودت بیا. قوی باش تا دختر هم خوب بزرگ شود. این قدر همه چیز را به طلاق ربط نده.
این مسائل را زمانی می توانی حل کنی که خودت التیام یابی. به نظر می رسد تو با ربط دادن مشکلات دخترت به آن طلاق در واقع تالاش می کنی هنوز فکر اون رابطه را برا خودت زنده نگهداری. رهاش کن. این مشکلات ارتباطی را اکثر والدین با فرزندانشان دارند باید سعی کنی ارتباطت با دخترت بهتر شود از یک آدم ضیف و شکست خورده به یک آدم قو ی و با ارده تغییر وضعیت بده. تو می توانی.:46:
وقتی دخترت از باباش حرف می زنه و می گه می خواد به دوستش بگه اون هم بابا داره. تو می توانی باهاش همراهی کنی و در جوابش بگی دخترم: بابا هم تو را دوست داره خیلی زیاد ولی الان بابات یک مشکلی دارد و باید تنها باشد. و تو این مدت من تو با هم هستیم و من عاشقتم.
بچه در 3 سالگی داری منطق می شوند و اگر با دلایل منطقی باهاشون صحبت کنی می پزیرند.
RE: دختر حساس من(پس از طلاق)
رهایی جان نگران نباش . این حالت بعداز طلاق در بچه ها نرمال است . آدم بزرگها بعد از طلاق دچار آسیب می شوند چه رسد به این نازنین کوچولوی 3 ساله . او ترس و اضطراب دارد .
مشگل دختر تو دقیقا بازتاب شرایط روحی و روانی خودت است و باید بسیار صبور و قاطع باشی .
برایش حیوانی بگیر تا از آن مراقبت کند و غذا بدهد . حتی می توانی غذا دادن به یک گربه ی ولگرد را که به حیاط خانه ات می آید جزو این برنامه قرار دهی.
نشا توت فرنگی و گوجه فرنگی و ...بگیر و در یک گلدان بکارید و به او وظیفه بده تا به گلدانش آب بدهد.
با هم دانه ی لوبیا بکارید و مراحل رشد او را هر روز نگاه کنید و او وظیفه آب دادن به گلدان لوبیا را داشته باشد .
هر شب و صبح و حتی بعد از خوردن شیرینی و شکلات و ...به وی یاد آوری کن که دندانهایش را مسواک بزند و موهایش را شانه بزند و ....
برای او در امر خانه کارهای کوچکی که از عهده اش بر میاید قرار بده و بگذار بر حسب یک کار و وظیفه آنها را انجام بدهد . مثل پوست کندن خیار با پوست کن برای سالاد و یا گرد گیری کردن .
مرتب کردن اطاقش و جمع کردن اسباب بازی هایش .
یادت باشه که در هر مرحله کاملا باید با احتیاط اما با جدیت مسائل را مدیریت و نظارت کنی و فشار اضافه به او نیاوری .
درست کردن کیک و شکلات با کمک هم .
به او مستقیم و از طریق نوازش مستقیم محبت کن . کاری نکن که یاد بگیرد برای نوازش گرفتن از تو اقدام به کار های بد بکند .
قبل از اینکه تنبیه ی را برای او در نظر بگیری کاملا با او صحبت کن و دلائل خودت را برای کاری که انجام می دهی شرح بده تا بداند چرا تنبیه شده است و دلائل تو هم باید بسیار قوی و محکم باشد ( نه ازسر بی حوصلگی) .
بهترین روش از دید من ، برای تنبیه کردن این است که روی مبل بنشیند و اجازه ندهی از مبل پائین بیاید . جایی که خودت حضور داشته باشی و بتوانی اعمال و رفتارش را ببینی . کاملا به او یاد بده تا زمانی که عذرخواهی نکرده اجازه ندارد از روی مبل پائین بیاید تا مسائل کاملا برایش جا بیفتد و نهادینه شود باید در هر مرحله انرژی زیادی صرف حرف زدن و ارتباط درست گرفتن بکنی . به مرور کارت راحت تر خواهد شد .
بچه ها روانشناس های خوبی هستند اگر تو جدیت لازم را نداشته باشی او فکر می کند با گریه و داد و بیداد کردن می تواند جواب بگیرد و تو را وادار به عقب نشینی کند . به هیچ عنوان در مقابل گریه هایش کم نیاور و کوتاه نیا که در غیر این صورت یک عمرگیر و گرفتار می شوی .
اگر دیدی با تو همکاری نمی کند و همچنان به گریه کردن ادامه می دهد هر چنددقیقه یکبار پیشش برو و بگو : درک می کنم که از تنبیه شدن خوشت نمی آید اما گریه کردن و فریاد کشیدن روش مناسبی برای اعتراضهای تو نیست و تو می توانی با حرف زدن مشگلت را حل کنی و تا زمانی که این روش را داشته باشی من کار زیادی از دستم برا ی تو بر نمی آید و....
هر روز زمانی را برای بازی کردن با وی در نظر بگیر و خودت را در فضای او قرار بده .پارک بردن و دویدن انرژی های اضافی او را تخلیه می کند .
بهترین زمانی که می توانی از درون او خبر دار شوی نقاشی کردن و عروسک بازی است . در آن زمان او در نقش عروسکی که حرف می زند از درونیات و افکارش به شکل مستقیم حرف می زند . ( مامان - بابا - بازی کردن ) ( خاله بازی کردن )
شانه زدن موهای خودت را حداقل در یک نوبت از روز به او بسپار .
هفته ای یکبار او را به جایی ببر که بتواند با صدای بلند فریاد بزند ( برای خودت هم اینکار خیلی خوب است ) و هر دو شما به این کار نیاز دارید . اما کاملا باید برای او توضیح بدهی که باید در این مکان خاص اینکار را انجام بدهد ضمن اینکه برنامه های بازی در این فضا هم باید وجود داشته باشد .
فکر نکن با یک هفته و دو هفته جواب می گیری زمان می برد شاید زمانی حدود دو سه ماه و یا بیشتر اما با این تمرینات و تمریناتی از این دست حال هر دو شما بهتر می شود .
و یادت باشد جلوی بچه ات هیچ وقت نه گریه کن و نه ناله . اگر حال تو خوب باشد دخترت هم حالش خوب می شود او خودش را با حالت روحی و درونی تو تنظیم کرده اما با روشی دیگر به بچه ات احساس امنیت بده .