بنظر من
توقع بالا و صبر کم از مهمترین دلایل طلاقه
نمایش نسخه قابل چاپ
بنظر من
توقع بالا و صبر کم از مهمترین دلایل طلاقه
من فکر می کنم داخل شدن احساسات در انتخابهای جوون ها، بی مهارتی در زمینه ی چگونگی شناخت و چگونگی ادامه ی روند زندگی و توجه نکردن به این نکته که زندگی ارزش داره؛ و همین طور آگاهی نداشتن نسبت به جنسیت زن یا مرد بودن از مهمترین عوامل طلاق های امروز جامعه ی ماست!
امیدوارم ما جوون ها همین جوری که به آخرین مدل ماشین و خونه و لوازمات مدرن و بودن تکنولوژی های جدید حالا به هر شکلی توی زندگی مون اهمیت می دیم، به نوع و شیوه ی زندگی جدید و همین طور به روز کردن اطلاعاتمون در مورد زن و مرد بودن هم توجه کنیم!:82:
سلام
1-فکر می کنم که نمی شه گفت دلیل اصلی طلاق های زیاد شناخت ناقص یا اشتباهه. مگه نسل پدر و مادرای ما چقدر برای شناخت وقت می ذاشتن؟؟؟ یک دهم ما رو هم وقت نذاشتن.
مشکل اصلی اینجاست که ما توقعاتمون بالا رفته و به علاوه انعطاف پذیری لازمو نداریم تا بتونیم با یه مقدار تفاوت خودمونو وفق بدیم (شاید خیلی لوس بارمون آوردن) و به همین دلیل مجبوریم به خاطر جبران ضعفمون در مقابل پذیرفتن تغییرات و نداشتن انعطاف پذیری کافی این تفاوت ها رو به حداقل برسونیم و یکیو پیدا کنیم که خیلیییییییییییی شبیه خودمون باشه.
2- کاملاً موافقم که خیلی از بزرگترای ما زندگی نکردن و فقط به خاطر قبح طلاق این سختی رو به خودشون تحمیل کردن.
3-یه دلیله دیگه هم شاید خودخواهی ما باشه، شاید به ازدواج به چشم زندگی مشترک نگاه نمی کنیم و بیشتر انتظار داریم طرف مقابلمون باهامون راه بیاد، از خیلی چیزا کوتاه بیاد، بهمون محبت کنه، همه جوره قبولمون داشته باشه و ... ولی واقعا چرا خود ما اینجوری نباشیم؟؟؟
به نظر من اصلی ترین دلیل این هست که خدا تو زندگی هامون کمرنگ شده...
وقتی خدا کم رنگ بشه، دیگه گذشت بی معنا میشه..
وقتی خدا کم رنگ بشه،دیگه تعهد و وفاداری بی معنا میشه..
وقتی خدا کم رنگ بشه،دیگه حفظ حرمت ها بی معنا میشه..
قدیمی ها ایماناشون قوی تر بود،واسه همینم صبورتر بودن. چون میدونستن اگه موقع نداری همسرشون صبر کنن و نذارن اون احساس شرمندگی کنه، اون دنیا اجرشو می بینن.
چون معتقد بودن اگه الان در برابر صدای بلند همسرشون سکوت کنن، هزاران هزار حسنه براشون نوشته می شه..
چون باور داشتن که این دنیا پایان همه چی نیست و اگر خیلی راحت طلاق بگیرن، باید یه روزی تاوان ضربه ای که به بچه ها و همسرشون زدن رو بدن..
قدیما خدا تو خونه ها حضور داشت..
همین حس حسادت حس رقابت منحر به طلاق میشه
وقتی مامانه دختر دخترشو تحریک میکنه میگه بی عرضه تو هم با این شوهر انتخاب کردنت فلانیو ببین چقدر شوهرش پولداره اون یکی و ببین شوهرش اله بله
همین مادر منحر میشه دختر از شوهرش متنفر بشه و طلاق بگیره
به نظره من اگه عشق باشه بینه طرفین وبتونن همدیگه رو درک کنن وگذشت داشته باشن بتونن 1زندگیه خوب داشته باشن.
:305:
زندگی اگه 10بخش باشه 9بخش گذشت :310:و1بخش محبته:43:.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط nastaranadnani
اين فرمول بسيار اشتباه هست. و اگر كسي با اين انتظارت در زندگي وارد شود به احتمال زياد شكست مي خورد. يعني از زندگي فقط انتظار گذشت و محبت دارد.
زندگي خيلي بيش از آنچه شما اشاره كرديد لازم دارد.
يكم: خود آگاهي
دوم: كنترل احساسات
سوم: شيوه حل مسئله
چهارم: مسئوليت پذيري
پنجم: انعطاف پذيري
ششم: تفاهم بر تقسيم وظايف
هفتم: آگاهي بر ايفاي نقش
هشتم: مهارتهاي ارتباطي
نهم: مهارتهاي زندگي
دهم: رعايت مرزهاي خانواده
و ....
به پاره اي از اين موارد در اين لينك اشاره شده است:
اگر چنین هستید ، صبر کنید ، ازدواج نکنید
اگه لینک مفیدتری معرفی بشه که که موارد دهگانه فوق به تفصیل تشریح شده باشه ممنون میشم.
فکر میکنم عدم ثبات در نظام ارزشی و تغیراتی که حاصل از دوره گذار از نظام سنتی به مدرنیته و در نتیجه آشفتگی و بهم ریختگی های ناشی از آن یکی از مهمترین پارامترهای بهم ریختگی اجتماعی از جمله خانواده می باشد
متاسفانه در جامعه مدرن خانواده به اندازه جامعه سنتی ارزش ندارد و خیلی از ارزشها و لذتهای ناب خانوادهای سنتی را باید به فراموشی بسپاریم خواه ناخواه باید پذیرای این واقعیت تلخ باشیم
الان زمانه ای که شبکه ماهواره ای فارسي زبان این همه طرفدار پیدا کرده و کسی قدر فضای معنوی خانواده های سنتی رو نمی دونه ، همسر من به من میگه برو ماهواره نگاه کن تا از امبلی بیای بیرون.
[size=small]سلام
اقای مدیر همدردی منظورم فقط این نبود که زندگی متشکل از محبتوگذشته!
وهمین 2عامل واسه زندگی کافیه.قصدم از این جمله نشون دادنه میزان اهمیت گذشت ومحبت در زندگی بود همین.[/size]
با سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط MAJID-1
تقريبا تمام مقالات بخشهاي آموزشي تالار حول وحوش اين مهارتها نوشته يا جمع آوري گرديده است.
از جمله این مقاله:
http://www.hamdardi.net/thread-12878.html