مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها
سلام من تازه با این سایت اشنا شدم.نمی دونم چرا اینقدر خوشحال شدم.احساس مریض لا علاجی رو دارم که بهش گفتن درمانت کشف شده.
من 27 سالمه.3 ماه هست عقد کردم.همسرم 32 سالشه.تازه عروسم اما خوشحال نیستم.افسرده ام.دلم میخواست چشمامو ببندم و دیگه بیدار نشم.خسته شدم از دقدقه های فکری.من ادم ضعیفی هستم تحملش رو ندارم .
نمی دونم مشکل اصلیم چی یا کیه.نامزدم ادم سرشناسیه.موقعیت خوبی داره.فرهنگ خانوادش ولی با خانواده من یکم متفاوته.مامان من یه زن همیشه ناراضیه.فرضا یه ذرت مکزیکز گرفتم براش تو خیابون.گفتم مامان اینجا ذرتهاش خوبه.خورد و هی ایراد گرفت.در مورد همسرم هم همینطوره.مثلا میگم واسه نامزدم فلان تقدیر نامه رو دادن.فقط گفت ا؟
همسرم هم احساس میکنم اونقدری که باید گرم نمیگره با خانوادم.خیلی اذیت میشم.مامان و بابام خیلی پذیرایی میکنن ازش. ولی اصلا اونقدر که توقع داره من با مادرش اینها مچ باشم احساس میکنم خودش نیست.تو این سه ماه پیش اومده مثلا فهمیده لباس خریدم پولش رو داده بهم و لی هدیه هیچ وقت نداد بهم.مامان من توقع داره هی راه بره منو ببره خرید و خرج کنه برام.نمی دونم کار کدوم درسته.ادمی هم نیستم که بتونم حرفهامو بگم.خسته شدم از غصه خوردن.همش تو فکرم.ارزومه بمیرم.
فرضا مامانم میگه احساس میکنم اونقدر که تو به اون محبت میکنی اون محبت نداره.
مثلا نامزدم میخواد بیاد من کلی دسر درست میکنم و همش پذیرایی میکنم ازش.مامانم میگه مامان جان اینقدر غذاهای خوشمزه درست میکنی پس فردا نگه بشین همش اشپزی کن؟!
تو ذوقم خورده دیگه.احساس یه احمق داره بهم دست میده مه همش داره می دوه دنبال همسرش.
همسرم هم یه کار نمی کنه که من بتونم با هاش پز بدم یه سری بلند کنم.
همه ورد زبون بابام اسم شوهر خواهرمه(10 ساله دامادمونه).انگار شوهر من رسمیت نداره هنوز.
تو خانواده ما مردا خیلی تو خونه کار میکنن.ولی همسرم تو خانوادش اینطوری نیست.واسه همین مامانم و خواهرم میبینن من کار مکنم یه جا و این نشسته متلک میگن.
خسته شدم از فکر و خیال.نمی دونم من یه احمقم که داره از بی زبونیش سو استفاده میشه؟
مامانم جلو خود همسرم رفتاراش خوب و صمصمیه.ولی من احساس میکنم نامزدم تو قیافه هست.اه.لعنت به زندکی:302:
RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها
چرا کسی جواب نمیده؟؟
هر چند از ملتی که مردن یه ادم رو میبینن و فیلم میگیرن چه انتظاریه دارم.همه میاین میخونین و رد میشین.اشتباه کردم اومدم اینجا.مشکلم رو کردم وسیله سرگرمی شما.
از مسیول این سایت میخوام تاپیک منو حذف کنه لطفا.خودم بلد نیستم.
RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها
عجب!!!
آرووم باش ...یه دور بزن تو تالار مشکلات دیگرانو بخون
یه دورم بزن تو قسمت مقالات چهارتا مقاله درباره ازدواج بخون
بعد بیا به عنوان یه سوم شخص به پست خودت نگاه کن و جواب بده عزیزم
RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها
حالت خوبه ؟
مشکلی نداری
اگر مشکلات منو داشتی چه میکردی
خانواده ها همیشه دیر یه دامادو قبول میکنن
اگر جای من بودی چه میکردی
شوهرم دلو شکسته
حالا توقع داره بیام آشتی . تهدیدم کرده اگر اشتی نکنم شب پاگشایکی از فامیلام نمیاد
RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها
سلام دختر خوب
بچسب به این روزای خوب و نهایت لذت رو ببر
ببین چه اهمیتی داره خانواده ات چه طوری فکر می کنند مهم خودتی و بس به عشقت احترام بذار و سر مسائل کم اهمیت رابطه ات رو با نامزدت خراب نکن
RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها
همیشه نگران سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
اول از همه بگم که چقدر کار عاقلانه ای انجام دادی که مشکلت رو عنوان کردی
چون با خوندن اظهار نظرهای متفاوت بهتر به قضیه نگاه میکنی....
دوست عزیز حرفات رو درک میکنم نیازه یه کم رو اعتماد به نفست کار کنی نباید با یه حرف مادرت زود تحت تاثیر قرار بگیری
این رفتارت میتونه یه تلنگر باشه که ضعف خودتو حل کنی راه حل افسردگی یا خودخوری نیست!!
سعی کن بجای این احساسات پایه های زندگیت رو با احساسات مثبت و عشق مستحکم کنی
در پست دومت دیدم فوری ناراحت شدی و درخاست حذف داشتی!!!
این یعنی توقعت از همه افراد زیاده!!!
سعی کن با بالا بردن آستانه تحملت مشکلات را حل و مدیریت کنی عزیزم...
امیدوارم در کنار همسرت خوشبخت بشی و دوست من نگران نباش با کمی تغییر دید مشکلت حل میشه:72:
RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها
مرسی ویدا جان
معذرت میخوام بابت تند رفتنم
ولی فکر نمی کنم با تغییر دید مشکلم حل شه.من 3 ماه نامزدم.یه بار نشد نامزدم ببره منو خرید.از دور و بر میشنوم دوستام نامزد میکنن فورا داماد به حساب دختره پول میریزه.من روم نمیشه از خانوادم پول بگیرم دیگه چون احساس میکنم همسرم کوچیک میشه.ولی این وضع هم ازارم میده.ماهی 10 میلیون در امدشه.هی به من میگه بعدها خودت رو بیش از حد درگیر کارت نکن نیازی نداری و اینده ات روشنه و ... . ولی همش حرف.من همیشه گرونترین لباسها رو میخریدم و بی هیچ نگرانی خرج میکردم.اما الان احساس یه ادم فقیر رو دارم که محتاج کمک ه .:302: خیلی بهم فشار میاد.رفتار اطرافیانم هم این احساس رو توم تقویت میکنه.همش دارم گریه میکنم
RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها
دوست خوبم همسر تو مگه چند بار ازدواج کرده که بدونه چه طوری باید رفتار کنه
باور کن بلد نیست و اصلا نمی دونه
می تونی دوستانه باهاش حرف بزنی
یه طوری که قشنگ تره
به ویترین زندگی ادمهای اطرافت نگاه نکن
اگه بخوای اینطوری چشمت به دهن و زندگی دیگران باشه واقعا جای نگرانی هست
پس خودت چی؟!!
عقل و احساس خودت چی می گی؟!!
از اول این تاپیک گفتی مادرم اینو میگه فلانی فلان چیزو نامزدش براش خریده.......
واقعا دل خودت بهت چی میگه
ول کن حرف دیگرانو
قدر داشته هات رو بدون که این داشته برای خیلی ها شده آرزو و جزء نداشته هاشونه
RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها
سلام دوست عزیز
اولا اینکه این نام کاربری خودش سرشار از انرژی منفیه و به احاساست منفی بینیت دامن میزنه.
همیشه نگران برای چی؟!
دوما اینکه خانومی !! ایست !! بذار مهر عقدنامه تون خشک بشه !!!!
بنده خدا تازه 3 ماهه ازدواج کرده.بازم خوب مردیه که پول خرید لباساتو میده.چون عرفا الان شما در منزل پدرت هستی و خرج و مخارج با پدرته نه همسرت.
سوما اینکه دوست عزیز
با این همه حساسیت و توقعات نا به جا نمیتونی زندگی خوبی داشته باشی.زندگی خیلی فراتر از این حرفهاست.اگر الان دغدغه ذهنت شده کم خرید کردن و نخریدن کادو و .....این میتونه زنگ هشدار جدی باشه برات
مراقب زندگیت باش.زندگی خیلی جدی تر از این حرفهاست.
بعد با این حرفها و مسائل ساده ارزوی مرگ میکنی ؟!!!!!!!!!!!!!!!
مگر میدونی اون دنیا چی در انتظارته که انقدر مشتاق رفتنی !؟
از مادرت بخواه (خیلی مهربان و مودب) که در این مسائل دخالت نکنه و خودش و شما رو ازرده خاطر نکنه.
بهش بگو من 27 سالمه و میتونم گلیمم رو از آب بکشم بیرون(اینجوری نیست اما شما باید روی خودت کار کی)
دوست عزیز !!
پز چیه آخه !؟
ای بابا ! شما مطمئنی امادگی برای ازدواج داری ؟!
کی گفته تا نامزد میکنن داماد پول میریزه به حساب دختره !؟!!!!
این حرفها چیه؟
این حرفها رو یه مشت ادم حسود و بیکار رواج میدن و میشینن از دور پاشیده شدن زندگیها رو نگاه میکنن.
من بهت توصیه میکنم فعلا برای شروع زندگی زیر یه سقف دست نگه دار.
خیلی مهارتها هست که باید یاد بگیری و بدونی لازمه زندگیته
اینم بدون زندگی مشترک همش خوش گذروندن و بریز و ببپاش نیست ها !!
یه زمانایی میشه ممکنه یه لقمه نون خشک هم نداشته باشید.
RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها
یعنی عرف اینه که مخارج من تا قبل ازدواج با خانواده خودمه؟ من فقط نگرانم خصیص باشه.اگه بدونم همچین طرز فکری داره مشکلی ندارم :(
اقلیما جان اصلا روم نمیشه بهش در مورد مسایل مالی چیزی بگم.خیلی تحقیر امیزه برام :-(
مریم جان با مامانم همش دارم بحث میکنم.به هیچ صراطی مستقیم نیست :( با حرف هم چیزی نگه با ادا اطفار میسوزونه ادم رو :(