RE: همسرم را دوست ندارم! کمک!!
به به:104:.چنان ننه من غریبم کردی که یکی ندونه خیال میکنه تو مجردی همه چی داشتی و ازدواج همه رو ازت گرفته.میخواستی قبول نکنی.مگه حرف مامانت وحی منزله؟زنت راست میگه.نمیخواستیش نباید میرفتی خواستگاری.
یه سوال دارم.شما کلا اختیار رو کجای زندگی ادم میبینید؟(اینو حتما جواب بده)
اصلا اسم تاپیکت رو عوض کن بذار برباد رفته.البته بهتم میاد.فیلم برباد رفته رو دیدی؟دیدی اخرش اسکارلت فهمید عشق واقعی کنارش بوده اما ندیدش.وقتی فهمید که دیگه کنارش نموند
اتفاقا من فکر میکنم خوابات راست بوده.بلاخره یه وقتی یه چیزی باید تو رو از خواب خرگوشیت بیدارت کنه که بفهمی دیدت به زندگی اشتباهه.
اگه فکر میکنی سوار قایقی بدون بادبان این قایق دست توئه.تو تعیین میکنی کجا ببردت.
چیه ناراحت شدی؟بهت برخورد؟
هر وقت فهمیدی مسئولیت و اختیار کجای زندگیه مشکلت حل میشه.
خسته نشدی همش غر زدی؟انقد وقت که صرف نالیدن کردی اگه نصفشو به فکر زندگیت بودی حالا دیگه مشکل نداشتی.به قول نازنین ظاهرو میشه حل کرد.دست تو جیب مبارک بکن بعد ببین ارایشگاه و باشگاه و لباس و...چه ها که نمیکنن؟
نکنه دلت هنوزپیش دختر اولی گیره؟
خیلی ناراحت شدی.میدونم.اما اگه بگم این پست رو فقط واسه خاطر خودت نوشتم نه زنت باور میکنی؟اگه بگم برای تو بیشتر ناراحتم تا زنت باور میکنی؟
دلم میخواد دیدتو به دنیا عوض کنی.که با این روند با هر کی عروسی میکردی همین اش و همین کاسه بود.بخاطر خودت سر پا شو بعدش زنت
RE: همسرم را دوست ندارم! کمک!!
بهار جان! عليرغم همه احترامي كه برات قائلم اما هيجاني صحبت كردن با مراجع اون رو بيشتر فراري مي كنه... ايشون احساس كردن يك جاي كار مي لنگه و صحبتهاشون رو اينجا نوشتن. بهتره باهم مهربون باشيم و همگي دست به دست هم بديم تا اين آقا موقعيت خودشون رو بهتر درك كنند. وقتي ايشون خودشون و موقعيتشون رو بشناسن اونوقت مي تونن بفهمن آيا واقعا همسرشون رو دوست ندارن يا اينكه مسائل منفي ديگه مانع از ديدن خوبي هاي همسرشون شده... ايشون مطمئنا جنبه هاي خوبي در وجودشون هست و ابراز تمايل كردن كه دوست دارن همسرشون رو خوشبخت كنن. پس بياييم به ايشون كمك كنيم تا راه درست رو پيدا كنن. :72:
RE: همسرم را دوست ندارم! کمک!!
به خودت بيا همه چيز رو از اول شروع كن مثل يك تولد تازه . فكر كن امروز روز اول زنگيت هست و ميخواي تازه شروع كني افكار تلخ و مسموم گذشته رو كه مرتب براي خودت تكرار كردي تا باورت شده بذار كتار . من از همين جا نديده و نشناخنه زيباييهاي همسرت رو مي بينم واون فقط به كمك تو احتياج داره تا بارور بشه . حيف تك تك اين روز هاي جووني تونه كه ديگه بر نمي گرده .
RE: همسرم را دوست ندارم! کمک!!
سرافراز جان میدونم درجه خشانتم یه کم بالا بود ولی من اینا رو بهش گفتم نه واسه این که خوبیای زنشو ببینه.میدونم الان خودش بیشتر از هر کس دیگه در عذابه.میخوام یه کم به اون دو تا کلمه که گفتم اختیار و مسئولیت بیشتر دقت کنه.من حالشو میفهمم چون خودم تو همچین شرایطی بودم.یکی یه وقتی باید حتی با یه سیلی (نه سیلی واقعی) ادمو بیدار کنه.این شازده پسر به همه چی اینجور نگاه میکنه.مثلا فکر میکنه چون برادرش برخلاف میل مامانش ازدواج کرد دچار مشکل شد.من میخوام از اون خواب خرگوشی که خودم یه زمانی توش بودم بیاد بیرون.بدونه عواقب کار ادم حتی وقتی دیگران براش تصمیم بگیرن خوشبختانه یا متاسفانه رو دوش خود ادمه.من حالشو تجربه کردم و میفهمم چی میگه.
تا وقتی رو اون دو تا موضوع کار نکنه و باورشون نکنه مشکل حل نمیشه.
میدونم میخوای بگی این حرفا رو میشه ملایمتر زد ولی من ابجی کوچیک این اقا که تجربه کردم میدونم گاهی ادم باید سرش به سنگ بخوره اما اونوقت دیگه دیره.گاهی ممکنه کسی به خودم یه چیزی بگه ناراحت شم اما بعد ببینم چقد حرفش به دردم خورد
راستی اون که گفتی نوشته هات رو نسوزون پاره کن بریز سطل زباله.زباله ها رو هم مگه نمیسوزونن؟من تا حالا فکر میکردم میسوزونن یا نهایتا دفنشون میکنن؟این جوری انرژیشون جاری نمیشه؟اخه خودمم می خوام امتحان کنم
ببخشید این پست چت گونه شد
RE: همسرم را دوست ندارم! کمک!!
برادر عزیز شنیدی: به مالت نناز، به تبی بنده! به حسنت نناز به تبی بنده! من خودم دختر هستم. اندام فوق العاده ای داشتم، قد بلند، و هیکل کاملا رو فرم. خدادادی اندامم کشیده هست.. توی دانشگاه زمان لیسانس معروف بودم به خوش اندامی... کلی پیشنهاد داشتم... اما توی 2-3 سال اخیر... مشکلاتی داشتم که ازم هیچی نمونده... دقیقا به تبی بنده... اینا ملاک واسه دوست داشتن و عشق ورزیدن نیست.... تو مو میبینی او اشارت های ابرو! همسر تو لوندیی نمی دونم عشوه ای... نفوذی... جذابیتی... هیچی نداره؟! بابا اون زنه اینا میشن عشق و دوست داشتن اینا رو چشماتو باز کن و ببین.. تو زنو واسه خودت گرفتی یا دیگران؟! ملاک های زیبایی ظاهری با زیبایی درونی و شخصیتی خیلی به هم نزدیک نیستن! میگن چشم ریز زیبا نیست اما اخلاق اون خانوم بهش جذابیت و زیبایی میده..آیا به این موضوع فکر کردید؟ من نمیگم از خانومت حق نداری جدا بشی و.. هرکی مسئول خوشبختی خودش هست... اما اگه به من ازدواج میکردم و شوهرم حتی یکبار میگفت دوستم نداره میرفتم و برنمیگشتم.... مطمئن باش گذشت اون خیلی خیلی کار بزرگی هست که هر کسی قادر به انجامش نیست... و بهتر هست اول خودتون رو درمان کنید و بعدش به زندگی مشترکتون فکر کنید، البته خانومتون هم کم نداره از شما!.. هر دو آسیب دیده اید...
RE: همسرم را دوست ندارم! کمک!!
برادر خوبم
یه سوال ازت دارم احساس کردم معتقدی واسه همین می خوام بدونم الان داری به نقش ایراد می گیری یا نقاش ؟؟
!!!!!!!!
اگه تو یک ثانیه چهرت واسه همیشه بسوزه یا خدایی نکرده مریضی خاصی بگیری و چهرت از دست بدی بعد از خدا چی میخوای؟ فکر کنم دعات این باشه که یه چهره خیلی معمولی داشته باشی با کسی که دوستت داشته باشه
همسرت خداروشکر حداقل ظاهر داره حالا میمونه علاقه شخصی شما که میتونی با یه درخواست درست و منطقی ازش بخوای که تو ظاهرش لحاظ کنه
RE: همسرم را دوست ندارم! کمک!!
1.يه ليست از محاسن همسرت بنويس(اگه امكان داره توي تالار هم بنويس)
2.يه ليست هم از خصوصياتي كه تو بدت مياد و در همسرت هست(عمدا ننوشتم معايب)
3.يه ليست هم از ويژگي هاي زن ايده آل ت
ليست ها رو بذار كنارهم و مقايسه كن و نتيجه رو بگو...
اگه زنت چاقه ازش بخواي رژيم بگيره و لاغر كنه...
اگه قيافش رو نميپسندي براش لوازم ارايش بخر (خدارو شكر الان با لوازم ارايشي كه توي بازار هست ميشه مرده رو زنده كرد چه رسد به خانم شما)
باور كن مشكلاتت اساسي نيست ...من از اون ادمايي نيستم كه بيخودي به كسي دلداري بدم همه توي تالار ميدونن كه شعاره من چيه؟ "يه پايان تلخ بهتر از تلخيه بي پايانه" اما راجع به شما اين حرف و نميگم...مشكلات شما قابل حله....فقط تلاش و ممارست ميخواد...فقط يادت باشه اگه ميخواي زندگيتو بسازي بدون پروسه زمانبري هست و مراقب باش طي اين مدت حركت يا حرفي نزني كه غرور زنت رو جريحه دار كني !!!:305:.....غرور و شخصيت زن رو ازش بگيري ديگه هيچ فرقي با مجسمه نخواهد داشت!!
ضمنا مانع دخالت هاي مادر و خواهرت هات باش...مگه خودشون اصرار نداشتن كه اين دختره خوبه و فلانه و بهمانه پس چرا حالا نميذارن زندگي كنيد؟؟؟
عنان زندگي رو بدست بگير و بدون تعبير خواب و قانون و تبصره هاي من در اوردي ...يا علي بگو و شروع كن به ساختن زندگيت....
RE: همسرم را دوست ندارم! کمک!!
از همه تشکر می کنم
هم نوش و هم نیشتون رو به جان می خرم
RE: همسرم را دوست ندارم! کمک!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rokhsareh_t
برادر گرامي راجع به خدا چه فكري مي كني؟
شما مثل هوادار هاي يه تيم فوتبال صحبت مي كني كه وقتي تيمشون مي بازه ديواري كوتاهتر از ديوار مربي پيدا نمي كنند.
شمايي كه از جهان سومي بودن مي ناليد واقعا فكر مي كنيد خيلي متفاوت عمل كرديد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جسارت نباشه به نظرم اون چيزي كه شما بهش اعتقاد داري هيچ ربطي به خدا و دين و حتي احترام به پدر و مادر نداره. اينا همه توجيهاتي هستند كه بتونين خودتونو آروم كنيد و تقصير رو گردن كس ديگه اي بندازيد.
گاهي اوقات ما آدما انقدر قشنگ خودمونو گول مي زنيم كه خودمونم باورمون مي شه.
باور كنيد اگر واقعا به خدا[/color]اعتقاد داشتيد تو اين شرايط بهترين همدمتون بايد مي بود. نه اينكه ازش روگردون بشيد.[/size]
ترو به همون خدايي كه اعتقاد داريد بذاريد شان خدا اين وسط حفظ بشه. مسوليت عملتونو بپذيريد. باور كنيد كه خودتون مقصريد. شما با طرز فكرتون زندگيتون رو به اينجا كشوندين. پاي هيچ كس ديگه اي هم در ميون نيست. به نظرم تا اينو باور نكنيد نمي تونيد چاره اي براي بهبود رابظتون پيدا كنيد.
ما فقط يه بار فرصت زندگي داريم. قبل از اين كه دير بشه به خودتون بياييد.
زندگيتون تو دستاي خودتونه . اگه باور داشته باشيد.
سلام به همگی
یه مدت طول کشید تا اکتیو بشم
الان زندگیم نه خیلی ولی بهتر شده
از همون موقع که مشکلم رو گفتم احساس راحتتری دارم
الان می فهمم تنها نیستم
من خیلی سختی کشیدم خیلی خیلی خیلی
همه چیزم از دست رفت ولی با سیلی صورتم رو سرخ نگه داشتم داشتم اعتقاداتم رو از دست میدادم تا اینکه شماها رو پیدا کردم
از سرافراز، بهار ح، بهار66، gh.sana ,و همه تشکر میکنم
من رو تنها نذارید
RE: همسرم را دوست ندارم! کمک!!
سلام دوست عزیز اگر دوستش نداری ونمی خواهی دوستش داشته باشی هیچ مجبور نیستی بسازی وبسوزی وبسوزانیش..........برو مثل یک مرد شجاع تو روش وایسا بگو متاسفم دوستت نداشتم ونمی تونم داشته باشم حقت ومهرت را میدم وطلللللللللاق.....مثل اروپا
اگه نمی خوای دوستش داشته باشی طلاقش بده شاید یکی پیدا شد که دوستش داشته باشه واونو خوشگل وزیبا ببینه وخوشبختش کنه واحساس دوست داشتنی بودن به زنت بده
زن تو آرزوی دست نیافتنی خیلی از مرداس ونیاز به ترحم تو نداره طلاقش بده تا یک عشق واقعی پیدا کنه
واگر طلاقش نمیدی به خاطر ترحم به خودته نه اون چون میدونی کسی اینقدر دوستت نخواهد داشت که زنت دوستت داره...
پس تو می خواهی یکی دوستت داشته باشه وتو مجبور نباشی دوستش داشته باشی که به این بهونه شونه از زیر مسئولیت خالی کنی...وتعهد سنگین ازدواج را زیر پا بگذاری....ویا شاید می خواهی انتقام اون دختر که دوستت نداشته وبهت جواب منفی داده را سر این زن معصوم دربیاری...وهمه را بندازی گردن خدا...به نظر من هم مادرها به خصوص وقتی عاقلند مثل مادر شما عروس های خیلی خوبی پیدا میکنند ....صرف نظر از لیاقت پسرشون....به خودت بیا یا طلاقش بده یا اون عشقی را که لایقش هست از ته دل تقدیمش کن اون نیازی به ترحم تو نداره چون آرزوی خیلی از مردای این کشوره حرفهایم را ذلسوزانه ببین ونظرت را بگو