-
اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
سلام
از كجا شروع كنم؟ چي بگم؟؟ فقط ميدونم بايد بگم ... دارم حرف بالا ميارم
2 سال پيش ازدواج كرديم ...يك ازدواج عاشقانه ..همه چيز عالي عالي بود .. شوهرم فوق العاده بود ...نه خسيس نه اهل دعوا نه اهل دروغ هيچييييييييي به خدا هيچي
وضع ماليمون هم اي بدك نبود تنها مشكلي كه داشت منزوي بودنش بود ..اوايل خيلي با اين موضوع مشكل داشتم چون خودم ادم پر سر و صدا و اهل جمع بودم ..منو متقاعد كرد كه چون فرد درون گرايي هست اينجوريه ..منم قبول كردم ...اينقدر خصوصيات مثبت داشت كه اين يكي چيزي نبود
تا اينكه بنا به دلايلي 1 سال بيكار شد ...واسم عجيب بود اصلا واسش مهم نبود .به خودم گفتم آيسان اينجا نشون بده كه زن زندگي هستي پس اون 1 سال شدم مرد خونه و خرج زندگي رو دادم ...تو همين يكسال دعواهاي زيادي داشتيم حتي يكبار چيزي مثل خيانت ( خود خيانت نه) اتفاق افتاد ... گفت ببخش .. بخشيدم ... عاشق بودم ....
دوباره برگشت سر كار .. هر روز پيشرفت هر روز يك پله بالاتر ... حالا يك مشكل ديگه هم اضاف شده بود ... ازم فاصله ميگرفت ... ساعتهاي با هم بودنمون جمعا 2-3 ساعت ميشد و ميگفت كارم زياده ...اينو راست ميگفت كارش سنگين و زياد بود ...چون خيلي توان ميذاشت موفق شده بود ..بهش گير ندادم گفتم بزار اونجوري كه دوست داره باشه
من تحمل كردم .. كاش نميكردم
تا 1 هفته پيش ...
ميگن بالاتر از سياهي رنگي نيست ولي من ميگم هست ..نميدونم چه رنگيه ولي از سياهي خيلي بدتره
بيخبر از اداره رفتم مغازه( محل كارش) كركره مغازه هنوز پايين بود ..خيلي عجيب بود واسم . گفتم صبر ميكنم تا باز كنه شايد داخل خوابه .. 2-3 دقيقه بعد باز كرد .. جا خورد ولي بروي خودش نياورد ..مرتب به بهانه اي ميخواست نزاره برم داخل ولي من رفتم ... كاش نميرفتم كاش همه عمرمو تو بيخبري ميگذروندم باهاش
شوهر من اعتياد به شيشه داشته .. حتي از قبل از ازدواج
اما اونقدر عقل واسش مونده بوده كه جوري مصرف كنه كه روي جسمش و زندگيش تاثير مستقيم نزاره و هيچكس نفهمه
فقط خداي بالا سرتون ميدونه چقدر جيغ زدم چقدر گريه كردم چقدر خودمو به درو ديوار كوبيدم ..اونم همراهم گريه ميكرد و ميگفت دوست داشتم زودتر بفهمي ... خودمم ديگه خسته شدم ...
حرف زد و حرف زد ...منم فقط شنيدم
بهم التماس كرد كه بهش يك فرصت ديگه بدهم ...گفت ترك ميكنه ..گفت تو كه باشي بتونم باهات صحبت كنم ميتونم بزارمش كنار
من تو اين يك هفته سر دو راهي موندن و رفتنم اونم درگير ترك اين ماده كوفتي...
نميدونم ميتونه يا نه ..همش ازم ميخواهد كنارش باشم ...ادمي كه از من اينقدر دور بوده حالا به من ميگه مرخصي بگير كنار من باش.. به خدا كنارش موندم ولي از درون دارم خرد ميشم...من ..مهندس اين مملكت ..نفر برتر كنكور .. سر ترين دختر فاميل ... چرا من؟؟؟
فكر ميكنم موندنم يك حماقته بزرگه ولي دارم تلاششو ميبينم
به من كمك كنيد
تروخدا بگيد كارم درسته يا نه؟؟ دارم دق ميكنم از غصه .حتي الان كه اينها رو نوشتم باورم نميشه اينها قصه زندگيه منه...
( خيلي نوشتم ببخشيد)
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
سلام آیسان عزیز
خوش امدی به همدردی
اعتیاد الان دیگه متاسفانه در جامعه ما دامن گیر خیلیا شده و بدون تو اولین و اخرین زنی نیستی که با این واقیعت تلخ رو به رو میشه.
آیسان جان
خیلی افراد معتادی بودن که به راحتی ترک کردن و الان دارن مثل همه آدمهای عادی زندگیشون رو ادامه میدن.
تو که تا به حال باهاش بودی و در حقش خوبی های زیادی کردی.این فرصت رو هم دوباره بهش بده.شاید خبردار شدن شما از این موضوع بشه دلیل و اراده محکمی برای کنار گذاشتن این مسئله.
حالا که داره تلاشش رو میکنه شما هم کمکش کن.بهش فرصت بده.
خدا هم به بنده های گناهکارش فرصت میده...چه برسه به ما آدمها....
مشکلات زندگی برای همه هست.همه درگیرن.ربطی به مهندس و دکتر و وکیل و ...بودن نداره.همه به نوعی درگیری دارن و اینجاست که خدا صبر ما ادمها رو ازمایش میکنه.
به همسرت کمک کن.بهش یه شانس دیگه بده.حتما از یه کلینیک معتبر ترک اعتیاد کمک بگیر.
اگر ترکش کنی همه چیز خراب تر و بدتر میشه.وجود تو بهش انگیزه میده.قرار نیست تا اخر عمر بمونی...فقط قراره بهش یه فرصت بدی.
من اگر جای تو بودم و میدیدم داره تلاش میکنه..راستش میموندم و کمکش میکردم.
به لطف خدا امیدوار باش و از خدا برای سلامتی همسرت کمک بگیر.
موفق میشی ایسان جان
ماهم برات دعا میکنیم
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
مريم جون ممنون كه جواب دادي
فكر ميكني روزي هزار بار اينها رو به خودن نميگم؟؟؟ دارم ديونه ميشم
بدبختي بزرگ من اينه كه كلا ادم شكاكي هستم و دير اعتماد ميكنم..همين يك هفته شك پدر منو در اورده كه اره اينا هم فيلمه 2 سال فيلمت كرد اينم بازيه باور نكن
تو اداره همش تو فكرم ...ميگم چرا همه همكاراي مردم سالمن ...چرا همه ادمها سالمن ولي شوهر من كه هيچكس اصلا حدس هم نميتونه بزنه اينجوريه؟؟؟
به خدا مغزم نميكشه
اگه نتونست چي؟؟/
تو اينترنت كه سرچ ميكنم نوشته اعتياد به شيشه درمان نداره ... اعتياد به شيشه يعني طرف بره بميره ... و از اين حرفها .. اگه نشد من بايد چيكار كنم؟ چطور از يك زندگي سراسر خاطره و عشق بگذرم؟؟ به خدا هنوز پر از خصوصيات مثبته .. هنوز واسه من بهترين شوهر دنياست ولي وقتي ياد اين قضيه ميفتم حالم از خودش و اين زندگ يو از خود گذشتگ يهايي كه كردم بهم ميخوره
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
ایسان جان
چند وقت پیش یکی از بچه های اینجا شکایت داشت که چرا همه مردم زندگیشون به ظاهر خوبه اما منو همسرم مشکل داریم...یکی دیگهاز بچه ها اگر اشتباه نکنم اقلیما بود در جوابش گفته بود گول ویترین زندگی دیگران رو نخور.
از کجا میدونی همه سالمن؟از کجا میدونی همه خوش و خرم هستن؟
این افکار فقط ضعیفت میکنه.توکل به خدا کن.خدای به این بزرگی فکر کردی تنهات میذاره؟
نکته دیگه اینکه اینترنت دنیای بدون حد و مرزیه.خیلی جاها هم نوشته هرکی سرطان بگیره میمره و مرگش حنمیه و ....اما همین الان دوروبر ما کلی ادم با سرطان دارن زندگی میکنن...ازدواج میکنن..بچه دار میشن و حتی خیلیاشون بهبود کامل پیدا میکنند.
ایسان جان
فقط مرگه که درمان نداره.مطمئن باش اگر از یه کلینیک کمک بگیری حتما مشکلت حل میشه.
انقد نا امید نباش.تمام ذهنت رو بذار بر مبنای کمک به همسرت.این فکرها با عث لغزشت میشه.توان و انرژیت رو کم میکنه.
ناامیدی بزرگترین گناهه.تو تلاشت رو بکن و بقیه اش رو بسپر به خدا.
با این چیزهایی که تو میگی از همسرت یعنی انقدر خوبه که تو حتما این توان رو داری که بهش کمک کنی.
حیفه.کمکش کن و صد البته کنارش امیدوار باش.الان همسرت به امید تو بیشتر نیاز داره.
اون اگر ذره ای لنگیدن تورو ببینه خونه امید اونم ویران میشه
اونم ندونسته افتاده در این دام.الان حتما پشیمونه.اما چون اعتیاد داره براش سخت شده .
بهت گفتم عزیزم...درسته که ما سرسوزنی مثل خدا نیستیم اما بنده اش که هستیم.از روح خودش در ما که دمیده.
ما ادمها هزارن گناه از زنا و مشروب خواری و دزدی و مال یتیم خوردن و ...گرفته انجام میدیم.اما به یه توبه مثل یه بچه پیش خدا پاک میشیم.
چطور انقدر خدا با گشذت از گناه ما میگذره...چطور چشمش رو رو به بدیهای ما میبنده.
ما هم اگر یه اپسیلون مثل خودش باشیم باور کن همه مشکلاتمون حل میشه
آیسان جان.کمکش کن.تو هم دوستش داری و حیفه این زندگی که رهاش کنی.
بهش فرصت بده و تا میتونی کمکش کن
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
سلام عزیزم ببخشید میشه بگید چی توی مغازه بود و چطوری می کشه
آخه من هم همیشه به شوهرم راجع به این چیزها شک دارم متاسفانه
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
mamosh عزیزم سلام
راستش گفتن و تعریف کردنش واسم مثل اینه که هزار بار منو دار بزنن ... نمیخواستم جواب بدهم چون واقعا نمیتونستم ...اما میگم شاید کمکی باشه( ایشالله که همسر تو هیچیش نیست)
یک کپسول پلاستیکی که خرده ریزه های شیشه ای توش بود و یک پایپ...پایپو میشناختم تو اینترنت قبلا عکسشو دیده بودم ....
********************************
تروخدا منو تنها نزارید ...دیشب تا حالا چشمم به اینه که یکی چیزی واسم بنویسه ...راهنماییم کنه
مریم عزیزم راهنمایی کرد ولی انگار دلم میخواهد یکی بیاد بهم بگه " آیسان این یک فاجعه است خدا بهت صبر بده این قدمهایی هست که تو باید بری .. این جوری باهاش رفتار کن و ..."
شک شک شک ... داره دیوونه ام میکنه ...
یک چیزی میخواهم بگم خجالت میکشم ولی میگم ...میگم که بفهمید چقدر خرابم و کمک لازم دارم
تو این یک هفته تا یک کوچولو ازش ناراحت میشم تو ذهنم فقط یک جمله میاد : " ادم معتاد بی مصرف .. لیاقتش مرگه "
وای خدا فاجعه است
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
سلام . عزيزم مي دونم خيلي سخته شرايطي كه توش هستي، ولي من بهت يه اميدواري مي دم.
يكي از آشناهاي ما هم دچار اعتياد به شيشه بود و مي دوني كه همه مي گن اين اعتياد باعث مي شه كه بدن آدم مصرف كننده رفته رفته از بين مي ره، ولي اين آشناي ما با توجه به اينكه وضع مالي خوبي داشت و تغذيه اش هم خوب بود از لحاظ قوي بودن بدنش تقريبا سالم بود ، خانم اين فرد بعد از فهميدن اعتيادش تركش كرد ، ايشون با اينكه بچه هم داشتن ولي تصميم به تركك نمي گرفتن چون انگيزه نداتن و خودشون رو اصلا معتاد هم نمي دونستن. پدر و مادر اين آقا كنارش موندن،چند باري ايشون رو توي كمپ هاي ترك اعتياد ثبت نام كردن و ايشون هم هربار با توجه به شكنجه هايي كه گويا اونجا بهشون مي دادن فرار مي كردن، تا اينكه توي يه مركز خاص اين آقا رو ثبت نام كردن و 3 سال پيش با 6 يا 8 بار شوك الكتريكي بهشون اعتيادشون رو از بين بردن ،البته بعد از اون تا چند ماه روزانه حدود 20 تا قرص مصرف مي كرد. الان شكر خدا زندس ولي بهش گفتن اگه يك بار و فقط يك بار مصرف كنه سنگكوب خواهد كرد،
اينا رو نوشتم براتون تا بفهمين كه مي شه ترك كرد، اين آقا چون خودش نمي خواست با زور مركز درماني اعتيادش روئ ترك كرد، ولي همسر شما حتما به خاطر شما ترك خواهد كرد.
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
آيسان عزيزسلام
شرايطي كه توش قرار گرفتي شرايط سختيه . جاي هيچ شكي نيست. خودم رو جاي شما ميذارم و فكر ميكنم آيسان الان در چه حاليه؟
-آيسان در حال حاضر تو شوكه و اصلا باورش نميشه اين زندگي كه داره ازش حرف ميزنه زندگي خودشه. زندگي آيسانِ درس خون - مهندس موفق- دختر برتر فاميل-
- پايه هاي اعتمادش به همسرش به شدت تخريب شده.
-از طرفي چون تا بحال چنين موردي رو درمورد نزديكانشم حتي نديده خيلي ذهنش خاليه و هيچ راه حلي به نظرش نميرسه.و اين موضوع رو بغرنج تر ميكنه فكر ميكنه دنيا به آخر رسيده...
-شايدم از تكرار كردنش پيش خودش خجالت بكشه چه برسه عنوان كردنش پيش خانواده.
-به اينده همسرش خوش بين نيست .و از اين دست مسايل كه هر كدومشون به تنهايي براي نااميدي آدم از زندگي مشتركت كافيه چه برسه به مجموعه اي از عوامل
پس قبول داريم كه شرايط خيلي حساسي رو ميگذروني.
آيسان عزيز ميخوام بگم هر آدمي تو زندگيش حداقل يكبار با شرايط شوك آور روبرو ميشه. گاهي همسرش رو شاهزاده روياهاش ميدونه يهو ميبينه همسرش دست بزن داره
گاهي در عين اعتماد به همسر با خيانت پنهاني اون روبرو ميشه
و گاهي مثل شما با اعتياد شوهر مواجه ميشه
اولين عكس العمل همه همسرا در مواجهه با اين شرايط احساس شوك و ناباوري و بعد بدبختي و نااميديه.
اما انتهاي ماجراي پيش اومده دقيقا با عكس العمل و برخوردهاي اين روزهاي اطرافيان شكل ميگيره.
يعني تو به عنوان همسر در يه زندگي خوب حالا بايد بشي همسر موثر در يه زندگي اسيب ديده.
اين كه بايد در حال حاضر براي همسرت چيكار كني رو فعلا كنار نگه ميداريم و ميگيم آيسان مهمترين كاري كه ميتونه بكنه اينه كه مساله پيش اومده رو بپذيره. بدون احساس بدبختي احساس نااميدي و احساس شكست .
اگر مساله رو تونستي بپذيري بيا بگو تا با هم قدمهاي بعدي رو برداريم.
اگرهم در فرايند پذيرش مساله سوالي داشتي بيا بگو تا با هم فكري بتونيم بهم ديگه كمك كنيم.
موفق ميشي عزيزم.:72:
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
نمی دونم به خدا این چه حکمتیه یکیم که همه اخلاقاش خوبه این درد رو داره
ولی آیسان من اگه جای تو بودم فقططططططططططططططططططططططط یه فرصت بهش می دادم
فقط یه بار پا به پاش میرفتم فکر می کردم یه نفره به کمک من احتیاج داره فکر نمی کردم چون همسرشم باید بهش کمک کنم بهش به دید یه کار انسان دوستانه نگاه میکردم
فقط تو رو خدا مواظب باش باردار نشی تا توی تصمیمای بعدیت بتونی درست تصمیم بگیری
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
آيسان در حال حاضر تو شوكه و اصلا باورش نميشه اين زندگي كه داره ازش حرف ميزنه زندگي خودشه. زندگي آيسانِ درس خون - مهندس موفق- دختر برتر فاميل-
- پايه هاي اعتمادش به همسرش به شدت تخريب شده.
-از طرفي چون تا بحال چنين موردي رو درمورد نزديكانشم حتي نديده خيلي ذهنش خاليه و هيچ راه حلي به نظرش نميرسه.و اين موضوع رو بغرنج تر ميكنه فكر ميكنه دنيا به آخر رسيده...
-شايدم از تكرار كردنش پيش خودش خجالت بكشه چه برسه عنوان كردنش پيش خانواده.
-به اينده همسرش خوش بين نيست .و از اين دست مسايل كه هر كدومشون به تنهايي براي نااميدي آدم از زندگي مشتركت كافيه چه برسه به مجموعه اي از عوامل
آره گنمزار من دقیقا اینجوریم ... من حتی خجالت میکشم این چیزها رو تو خلوت خودم به زبون بیارم
من حتی جرات پذیرشش رو هم ندارم
ازش حالم بهم میخوره ولی واسش یک عالمه داروی تقویتی خریدم
نفسش واسم مشمئز کننده است اما مثل یک احمق هر شب پیشش میخوابم و از همه فجیع تر اینکه هنوز هم با یک اخمش دلم میشکنه
به خدا من احمقم.. من یک دیوونم که با این وضعیت هنوز دوسش دارم نه؟؟؟
میگی بهش فرصت بده .. فکر میکنم چوب خط فرصت دادانهام تموم شده .. بیکار شد فرصت دادم .. بوی خیانت اومد فرصت دادم .. حالا هم این وضع
اما یک چیزیو اقرار میکنم .. به خودم .. به تو .. به همه کسانی که میخواهم ازشون که کمکم کنند... من جرات طلاق گرفتن هم ندارم .. من تحمل دل بریدن از این زندگیو ندارم
گاهی فکر میکنم اگه دوباره پاش سر خورد چکار میکنم؟؟؟ خودمم نمیدونم
گندمزار .. من تو پذیرش این قضیه مشکل دارم .. تو حلش مشکل دارم ..کلا مشکل دارم الان
کمکم کنید
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
آيسان جان تنها شما نيستي كه با اينكه همسرت بارها فرصت هاش رو از دست داده هنوز دوسش داري، خيليا عين تو هستن، نمي دونم خدا چي تو وجود زنا گذاشته كه خيلي راحت مي تونن بارها و بارها ببخشن و فرصت دوباره به شريك زندگيشون بدن.
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
آيسان نازنينم دوباره سلام
لازمه يه چيزهايي رو به عنوان پايه و زيربناي كار بدونيم تا بتونيم كارمون رو شروع كنيم.
لازمه بدونيم در اين دنيا همه چيز خيلي خوب خوب متوسط و بد نيست گاهي امور خيلي بد و حتي فاجعه است .
گاهي يه اتفاقي ميفته و ما در بوجود اومدنش دخيليم
گاهي يه اتفاقي ميوفته و ما هيچ ربطي به ايجاد اون نداشتيم اما بايد تو اون شرايط باشيم و زندگي كنيم
گاهي با جهلمون گره ساده رو كور ميكنيم طبيعتا بايد مسئوليت حلش رو بپذيريم با تمام سختيهاش و
گاهي زلزله بم پيش مياد و چند نفر از اعضاي خانوادمون رو از دست ميديم تقصير ما نيست اماهيچ راه گريزي نداريم
پس سختي و رنج جزو جدانشدني زندگيه. اين يه پايه.
اين سختي ممكنه براي هر كسي پيش بياد نه فقط تو نه فقط من نه فقط اوني كه در اثر يه سانحه عزيزش رو از دست داده خلق الانسان في كبد اين يه پايه
هيچ كس نميتونه در اون شرايط به جاي ما باشه و اون رو حل كنه هر چند كه ما رو درك كنه اين يه پايه
خداوند به قدر توان انسانها روي دوششون مسئوليت ميذاره "لا يكلف الله نفسا الا وسعها" اين يه پايه قراره با تصميم براي حل اين مسئله تواناييهاي پنهانت آشكار بشه .
يه تجربه شخصي:
براي منم يه مشكلي تو زندگيم پيش اومد فكر كردم زمين به آسمون رسيده روز و شب گريه كردم و به بخت بدم فكر كردم. به اينكه چرا همسر من اينكارو كرد و .. و درصدد حل مساله برنيومدم . مساله رو نپذيرفتم بنابراين راه كارهاي دوستان و دانايان به كارم نيومد چند ماه از مساله حل نشده من گذشته . تاريخ حل اون مساله منقضي شده و براي من يك دنيا تاسف مونده. حالا كه از مساله فاصله گرفتم احساس ميكنم مثل يه ترسو مثل يه ناتوان عرصه رو خالي كردم و فرار كردم.
حالا تو خلوتم به خودم نميبالم...
احساس ضعف ميكنم
اگه درصدد حل مساله برميومدم تا هر مرحله اي كه پيش ميرفتم ،احساس رضايت جايگزين اين حس ناتواني بود.
در پايان
نميدونم برنامه ماه عسل ماه رمضون سال پيش رو ديدي يا نه؟
يه خانومي بود كه عاشق همسرش بود . دلش با شوق زندگي با همسرش زنده بود و در عوض همسرش از همون ابتداي زندگي معتاد و بي تعهد خانوم هركاري ميكرد كه شوهرش رو نجات بده شوهرش نميخواسته
خانومه ميگفت چيزي نبود كه شوهر من استفاده نكرده باشه. ميگفت از گوشه خيابون جمعش ميكردم رسيدگي ميكردم ترك ميدادم دوباره روز از نو ..
و در نهايت موفق ميشه. تو برنامه ماه عسل شوهرش كه تقريبا 50 ساله بود دستهاي خانومش رو بوسيد . و اون دستها بوسيدن داشت
دستهايي كه تلاش كرده بود به جاي خالي كردن عرصه .
آيسان عزيز حق انتخاب با توئه .
نميخوام فكر كني اين همه حرف زدم كه بگي باشه ميرم زندگي ميكنم به هر قيمتي
خواستم دونسته هام رو در اختيارت بذارم شايد يه قسمتش به درد خورد.
ميدونم تصميم درستي ميگيري:72:
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
سلام آیسان
برادر من هم به شیشه اعتیاد داشت نمی دونم می گن شیشه رو نمی شه ترک کرد ما بیشتر از ده بار اونو تو کمپ های مختلف بستری کردیم اما هر بار که می آمد بیرون دو هفته نمی کشید که دوباره می رفت سراغش البته بهونه اون این بود که انگیزه زندگی نداره چون با خانمش خیلی مشکل داشتند و همیشه با هم دعوا می کردند به خاطر همین اعتیاد کارش رو که تو سایپا بود از دست داد الان حدود دو ماه از اخرین کمپش می گذره و هنوز نرفته سراغش ما خیلی دور و ورش هستیم و هواش رو داریم هیج دردی تو زندگی بدتر از این نیست از خدا می خوام شوهرت ترک کنه و برادر من هم دیگه نره سراغش واقعا خانمان سوزه . در ثانی خرج مصرف شیشه خیلی بالاست تو اون یکسال که بیکار بود چه جوری خرج اعتیادش رو در می آورد ؟
باورت نمی شه اما برادر من وقتی زنش پول در اختیارش نمی گذاشت وسایل خونه رو می برد می فروخت حتی چندین بار ما متوجه غیبت وسایلمون می شدیم که فهمیدیم اون حتی از خونه ما هم دزدی می کرد خیلی وحشتناکه که آدم به برادرش اعتماد نداشته باشه و وقتی می اومد خونه وسایل قیمتی رو از دم دستش پنهان می کردیم . من پیشنهادم اینه اگه ترک نکرد ترکش کن واقعا این چیزی نیست که بشه باهاش ساخت
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
واي نگيد اين حرفها رو رها جون نگيد تروخدا .. خواهش ميكنم نگيد اينارو
شوهر من حتي وقتي هم كه بيكار بود اگه هزار تومن تو جيبش بود واسه منو خونه خريد ميكرد ... حتي الان تمام درامد و حساب كتابش زير دست خودمه .... نميدونم پول اون قضيه رو از كجا مياورده ولي ميدونم از من و زندگيمون نزده .. بايد انصاف داشته باشم ...
يعني ميتونم نتيجه بگيرم كه مصرفش سنگين نبوده؟؟؟ اره؟
گندمزار عزيزم هزار بار تشكر .. اون قسمت ماه عسل رو كه خوندم بي اختيار اشك ميريختم ...
بايد اول بپذيرم مثل چيزهاي ديگه زندگي
خودش ميگه بارها تلاش كردم واسه كنار گذاشتنش اما اينقدر علائم ترك تابلو بود كه ترسيدم بفهمب پس نتونستم اما الان با وجود بودنت تونستم ( معتقده كه الان تموم شده و ديگه بعد از يك هفته پاكه)
نميدونم چقدر دووم پيدا ميكنه
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
نقل قول:
بايد اول بپذيرم مثل چيزهاي ديگه زندگي
آفرين آيسان آفرين عزيزم
:72::72::72::72::72::72::72::72::72::72:
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
آیسان عزیز اینقدر بی تابی نکن توکل کن به خدا
نکنه قدرت خدارو فراموش کردی اون قدرتی که میتونه به ادمها جون بده و جونشونو بگیره از اون قدرت بالاتر قدرتی داریم پس میتونه کمک کنه به همسرت که سلامتیشو برگردونه
فقط به همسرت امید بده و بگو که میتونه ترک کنه بهش انگیزه بده قدرت بده که این سم خطرناکو از خودش دور کنه
مطمئن باش که خودش خیلی بیشتر از شما ناراحته و داره زجر میکشه عذاب میکشه که کنارش بزاره بخاطر شما و زندگیتون
تو این شرایط اون فقط از نظر روحی باید خیلی خیلی قوی باشه و مهیا کردن این شرایط فقط دست شماست عزیزم
من تو اطرافیانم چند مورد دیدم که ترک کردند نمونش پسر یکی از همکارام همین پارسال بود که اومد کلی گریه کرد و نگران پسر جوونش بود ولی با مشاوره ترک اعتیاد و خوابوندنش تو یکی از همین مراکز مشکلش حل شده
الان هم خیلی سرحاله و حدود یکساله که ترک کرده
شوهر یکی از دوستهام سالها اعتیاد به شیشه داشت و دوست من خبر نداشت وقتی فهمید داغون شد بهم ریخت ولی نا امید نشد به شوهرش کمک کرد الان 3 ساله ترک کرده و جالبه که تبدیل شده به یه جوون ورزشکار و سالم که اصلا سمت ادمهای سیگاری هم نمیره
فقط بستگی به اراده و روحیه همسرت داره که شما میتونی این روحیه و ارده رو بهش بدی
مطمئن باش بخاطر این فداکاری و صبرت نتیجشو میگیری
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
سلام آیسان جان
به قول خودت مهم تر از همه چیز پذیرش این مسئله است و بعدش هم با خودت خلوت کن و قاطعانه تصمیم بگیر کمکش کنی . چون من از نوشته هات فهمیدم که اصلا حاضر نیستی ترکش کنی . بنابراین فرصت بده . در حقیقت به خودت فرصت بده ببین می تونی زندگیت رو توی این شرایط جمع کنی . راستی یک سوال : تا حالا به کلینیک ترک اعتیاد مراجعه کردین؟ این مسئله رو سطحی نگیر . ترک مواد مخدر مراحلی داره که باید اصولی انجام بشه. این که یک هفته مواد مصرف نکرده پس تموم شده ، نه این طور نیست.
آیسان به خودت یک فرصت شش ماهه بده اگه پای حرفش موند که خوب اگه نه بعد به خانوادت بگو و یک تصمیم دیگه بگیر.
برات دعا می کنم.
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
سلام به همه
این روزها یک کم آرومترم ..همسرم خیلی خوشحاله که تونسته 10 روز از این ماده دور باشه و میگه واسم باور نکردنیه که تونستم ..مرتب هم میگه به خاطر تو شد که من تونستم
در مورد ممراکز ترک اعتیاد .. راستش نه اصلا فکرش هم نکردم ..همسرم خیل یدر زمینه این ماده مضرراتش و طریقه ترکش و حتی حالت های جسمی و روحی تو روزهای مختلف مطالعه داشته( بدبختانه مطالعه داشته و باز ادامه میداده) و میگه به همه روش هاش آشنا هستم .. ظاهرا بهترین روش برای ترک شیشه روش ماتریکش هست که فقط با تمرکز روی تفکرات و ذهن و وجود یک دلبستگی قوی ، مقدمات ترک رو فراهم میکنه و بعد که فرد در این زمینه قرار گرفت دیگه اتوماتیک کنار میزاره ... و الان هم همسر من طبق این فرمول جلو رفته
خداییش اراده قوی داشته همیش .. واسم سواله با این اراده چرا تا حالا نتونسته ... شبها واسم خیلی حرف میزنه .. از تفکراتی که سراغش اومده .. از اینکه با چه تکنیکهایی تمایلش رو سرکوب کرده .. و از احساسی که داره الان...
با تمام وجودی که واسم ارزشمنده که پا تو این راه گذاشته اما میترسم که دوباره لغزش کنه ... نمیدونم چکار کنم با این ترسهام .. یک وقتهایی خیلی بهم میریزم ... پر از استرس میشم ...
بچه ها کسی نیست که تجربه مشابهی داشته باشه( امیدوارم واقعا کسی هم نباشه که این مصیبت به سرش اومده باشه) . منو کمک کنه که باید تو این دوره چکار کنم؟
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
سلام آیسان جان بسیار خوشحال شدم که این پستت رو خوندم واقعا خوشحال شدم ان شاا... که دیگه هیچوقت سراغش نروند به حق همین حضرت مهدی. آمین:323:
الان نقش شما خیلی تاثیر گذاره پس شما هم مطالعه رو بالا ببر تا حالا انگیزه برای ترک نداشته ولی الان پیدا کرده و اون هم شمائید این خیلی مهمه
پس شما هم همگام باهاش پیش برو و سعی کن به صورت ویژه مراقبت ، نگهداری ، همراهی و خلاصه همه جوره کنارش باشی تا از این حسی که الان داره لذت ببره و خودش رو باور کنه و کلا از ذهنش دور کنه این مساله رو
موفق و شاد باشی عزیزم:72:
راستی عزیم عیدت مبارک باشه:46::46::46: :72:
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
سلام به همه
فعلا اوضاع خوبه .. به نظر میرسه که داره از بین میره ..نمیدونم تا چه حد واقعیت داره اما تا حد زیادی خودمو مجبور [color=#FF4500]کردم که اعتماد کنم بهش
یک پست از " بالهای صداقت " دیدم در مورد شک و بدبینی ...
میخواستم ببینم اگه همسری اعتماد طرف مقابلش رو کاملا صلب کرده باشه حالا چطوری دیگه باید اعتماد کرد؟
من الان پرم از شک و بدبینی .. باید چکار کنم؟؟؟
تو این مورد لطفا منو راهنمایی کنید
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
سلام آیسان عزیز
دو تا نکته به ذهنم رسید که برات بگم بهت کمک میکنه.
دختر خوب چرا فکر میکنی آدم معتاد هیولاست. بده . بدردنخور یا بی شخصیته مگه یه روز قبل اینکه بفهمی اون معتاد نبود؟ آیا همچین احساسی نسبت بهش داشتی؟ آخه خوبه توی یه همچین شرایط وخیمی بخواهی رهاش کنی .کی از تو بهش نزدیکتر.تو رو خدا محبتتو ازش دریغ نکن. الان بیش از هر زمان دیگه ای بهت نیاز داره. ببین اگه خودت جای اون بودی حالا این مشکل نه یه مشکل دیگه اگه پشتتو خالی میکرد چقدر داغون میشدی؟
تازه این اولین فرصتیه که بهش دادی خدا رو شکر خودش هم میخواد که ترک کنه.دیگه چی ازاین بهتر نشین با فکرهای مسموم و منفی روحیه خودت و اونو داغون کنی.
مسئله دیگه اینکه کی گفته که نمیتونه ترک کنه مهم انگیزه است که داره.شاید موارد ترکی که منجر به شکست شده بیشتره اما کم نیستن کسایی که از یه قدمی مرگ برگشتن و پاک شدن.
پدر من نمونه یه آدم معتاد که نه مثل تصویری که خیلی ها از معتاد دارن نه آدم بدی بود نه مادرمو و نه مارو اذیت میکرد .تمام تلاششو برای زندگیمون میکرد.اما چون توی سن پایین(15-16 سالگی) اعتیاد پیدا کرد ترکش براش خیلی سخت بود.اما توی سن 48 سالگی یه تصمیم قاطع گرفت . و توی خونه ترک کرد 1.5 پاک بود اما برگشت.
وقتی ما فهمیدیم خیلی داغون شد اما ما بهش گفتیم حتی اگه یه روز هم پاک باشی اون برای ما ارزشداره تشویقش کردیم همراهش شدیم و اینبار به کمک پزشک و دارو تونست ترک کنه.الان 57 سالشه و تقریبا 7 سالع که پاکه.
ما بهش افتخار میکنیم و صد البته به مادرمون چون اگه مقاومتها و صبوریهای اون نبود پدرم هرگز نمیتونست موفق بشه .
این یه نمونه از آدمی بود که 35 سال اعتیاد رو تونست کنار بذاره.پس ببین شدنیه.
توکلت به خدا باشه. تو باید امیدوارش کنی . زندگیتونو از نو بسازید اینبار بهتر و سالمتر.
-
RE: اعتياد همسرم و ترديد هر روزه من براي ادامه زندگي
بايد خيلي قويتر از اينها باشي . خيلي . مي دانم خيلي سخت است . مرا به ياد گذشته انداختي . واي كه چه روزهاي سختي بود وقتي فهميدم همسرم معتاد است چقدر زجه زدم چه شب ها كه تاصبح بالاي سرش بيدار بودم، خدايا چرا من . من با آن همه كبكبه و...ولي واقعيت داشت .مصلحت خدايم روي اين بود. عزيزم اگر مي خواهي در اين زندگي بماني بايد به خودت كمك كني تا اين بيماري را بشناسي ، راه درمان آن را ، راه رفتار با افراد معتاد را .بايد تغيير كني كه تغيير تو باعث تغيير همسرت نيز خواهد شد . در درجه اول بپذير كه اين يك بيماري است مانند بيماري قند ولي با ماهيتي متفاوت. من هم هيچ اطلاعي از اين بيماري نداشتم ولي بسيار مطالعه كردم بسيار در جلسات مختلف خانواده هاي معتاد( نارانان) شركت كردم .واي كه چقدر ديدگاهم نسبت به زندگي تغيير كرد. چقدر اين جلسات مرا قدرتمند كرد .به من ياد داد كه چگونه اسير بازي هاي بيمار گونه او نشوم .اميد وارم در مورد همسر شما بحث به همين جا خاتمه پيدا كند و اون واقعا ترك كنه ولي بدان اين تازه اول راه است . 11 بار تمام همسرم را بستري كردم در كمپ هاي مختلف ولي خوب اون خودش نخواست، نتونست، خواست تا آخر خط بره و چه آخر دردناكي . نگران نشو عزيزم !!خيلي از كساني كه با اون بستري بودن ترك كردن .برات خيلي دعا مي كنم خيلي . تصميم گيري با خودت است ولي بدان هميشه ساختن بهتر از خراب كردن است . مي دوني وقتي مي ماني بعدا از دست خودت ناراحت نمي شوي كه اگر من مي ماندم اون خوب مي شد دچار عذاب وجدان نمي شي .