من در چندوچون زندگی گذشته همسرم قرار گرفتم و این موضوع بر کیفیت زندگی زناشوییم
تاثیر گذاشته است.
چطور می توان این افکار منفی را مهار کرد؟
نمایش نسخه قابل چاپ
من در چندوچون زندگی گذشته همسرم قرار گرفتم و این موضوع بر کیفیت زندگی زناشوییم
تاثیر گذاشته است.
چطور می توان این افکار منفی را مهار کرد؟
سلام جناب اسفندیار
به هیچ عنوان در مورد این گذشته کنجکاوی بیشتری نکن.
یه وقت گذشته رو چوب نکنی و هی بزنی تو سر همسرت ها... به روش نیار!!!:305:
محبتتون رو فوق العاده تقویت کنین تا باورت بشه در حال حاضر همسرت تنها به تو تعلق داره و قلبش فقط برای تو می تپه...
کم کم، خود به خود افکار منفی از ذهنت پاک می شن.
اسفندیار عزیز سلام ..
خوش اومدی به همدردی ..
میشه بیشتر برامون توضیح بدی ؟ از سن و نحوه ی اشنایی و رابطه ت با همسرت .. چند وقته ازدواج کردین ؟
چه موضوعی رو در مورد گذشته ی همسرت و چه طور متوجه شدی ؟
سلام
ممنون از شما،کنجکاوی نمی کنم اما برایم یادآوری می شود.
25 سال سن دارم.در محیط کار با همسرم اشنا شدم.رابطم با همسرم بسیار رضایت بخش بود اما الان خودم دارم خرابش می کنم.چند ماهه ازدواج کردیم.قبل ازدواج به صورت تصادفی از طریق فضای مجازی در مورد رابطه اش با نامزد سابقش و
احساسی که بینشون بوده...مطلع شدم و سعی کردم با این وضع کنار بیام.اما چندروز پیش هم چندتا عکس خصوصی از نامزدش بهم ایمیل شد.عکس های دو نفره شون.
خود همسرتون بهتون در مورد این رابطه نگفته بود ؟
تا حالا باهاش صحبت کردین در مورد احساسی که دارین ؟
اسفندیار عزیز .. به این فکر کن که چرا باید کسی عکس های دو نفره ی همسرت با نامزد قبلیش رو برات بفرسته ؟ مسلما دلیلش فقط میتونه حسادت و بهم زدن زندگی شما باشه ..
خدا رو شکر که رابطه ت با همسرت خوبه .. اما برادر من حواستو جمع کن که از سر عصبانیت و ناراحتی خرابش نکنی !! گاهی تو یه لحظه با یه تصمیم اشتباه همه چیز رو نابود میکنیم ..
گذشته رو بریز دور .. مهم الانه که اون خانوم همسرته و دوستت داره .. شما هم دوستش داری ..
پس نذار گذشته سایه بندازه رو حال و اینده تون ..
حسادت و شک بزرگترین آفت های یه زندگی میتونن باشن.
بهتره کنترل کنی احساست رو شما یه مرد هستی خودت هم گذشته داشتی.
کسی هم که اون عکسا رو ایمیل کرده از روی حسادت این کار رو انجام داده
پس به زندگی خودت بچسب و افکار منفی رو از ذهنت بیرون کن.
من نمیگم به همسرت نگو، بگو اما برای اولین و آخرین بار. بذار برات آروم توضیح بده.
شنونده خوبی باش، قضاوت نکن، بین حرفاش حرف نزن و ازش سوالی نپرس و بعدش هم فراموش کن همه رو
شاید بگی نمیشه اما میشه.
اگه همسرت رو دوست داری این کار رو انجام بده، نه تنها تاثیر منفی روی زندگیت نخواهد گذاشت بلکه باعث میشه بهم نزدیک تر بشید و مهر و محبتتون زیادتر بشه نسبت به همدیگه :72:
الف - ح گرامی خودش در مورد این رابطه گفته بود اما جزئیات رو نگفته بود.منم نیازی نمی
دیدم چیز بیشتری بدونم.اما الان که در جریان قرار گرفتم خیلی وضعیت روحیم به هم ریخته هست.
صحبت نکردم باخودش. چی باید بگم
حتی درمورد عکس هایی که برام میل شدن هم چیزی نگفتم.
فقط گفتم می خوام تنها باشم حوصله ندارم...
سه روزه اشتهام کور شده،. خونه می ام انگار کل در و دیوار
خونه دارن میریزن رو سرم
خیلی دوستش دارم ولی شک دارم اونم منو دوست داشته باشه.شک دارم به اون فکر
نکنه.وقتی می گه آهنگی رو دوست داره ،فکرمی کنم با گوش کردن به اون اهنگ یاد نامزد
سابقش می افته.
وقتی می گه این رستوران رو دوست دارم،فکر می کنم قبلا با نامزد سابقش اونجا رفته وبرا
همین هست که می گه دوست دارم.
خونه که میرم هر ساعت یکبار گوشی مبایل و history کامپیوترش رو چک میکنم.
قبض مبالیش 40 هزار تومان امده،قبض مبایل من 9 هزار تومان. این با کی حرف
میزنه
نذار گرداب شک و تردید کل زندگیت رو ببلعه...
اگرخانمت اون رو دوست داشت که دیگه زن تو نمیشد! پس الکی زندگیت رو خراب نکن.اونموقع ایشون همسر اون آقا بوده پس هیچ خیانت یا گناهی در کار نیست!
اون کسی که عکس ها رو میفرسته هدفش فقط نابود کردن زندگی شماست.
به این فکر کن که با ادامه این تردیدها و شک ها فقط داری به اون شخص (و همچنین به اشخاصی که چشم دیدن زندگی خوب شما رو ندارند و حسودان) کمک میکنی که زودتر به اهدافشون برسن!
از طریق پلیس اینرنت (فتا) هم میتونی پیگیری کنی .به راحتی طرف رو پیدا میکنن..عابروش میره.جریمه میشه. سو سابقه پیدا میکنه و حتی بازداشت و زندانی هم خواهد شد!
متاسفانه شما خیلی تو فکر فرو رفتی پیشنهاد میکنم خیلی زود اون کاری رو که گفتم انجام بدی
یا اینکه مشاوره حضوری
من ایمیل و عکس ها رو پاک کردم،بازهم میشه اون شخص رو ردیابی کرد؟ادرس ایمیل رو هم نمی دونم چی بود؟
مهرداد گرامی منم نگفتم به من خیانت کرده اما درمورد یک مساله ای ازش سوال کردم و ایشون گفت روابطشون خیلی رسمی بود و علاقه ای هم در بین نبود.
اما این عکس هایی که من دیدم نشان دهنده چیزی غیر از گفته های ایشون بود.عکسی که نشون می داد این دو نفر سرشار از شادی هستند.
اسفندیار چرا انقد شلوغش کردی برادر من ؟ :)
همسرت اگه هنوز فکرش پیش نامزد قبلی ش بود چه دلیلی داشت با شما ازدواج کنه ؟ چرا با همون آقا نموند ؟!
شاید اون اهنگ رو به یاد شما گوش میده .. شاید اون رستوران رو به خاطر محیطش دوست داره و دلش میخواد با شوهرش اونجا شام بخوره !!!
شما گفتی علاقه ای به دونستن جزئیات نداشتی و ایشون هم در یه توضیح کلی گفته که روابطشون رسمی بوده .. یه تاپیک یکی از دوستان داشتن حتما لینکش رو برات میذارم .. در بین 5 حرفی که نباید به همسر خودمون بزنیم یکیش همین موضوع بود : جزئیات گذشته رو هرگز نگید !!
این شک و تردید رو از خودت دور کن .. حتما روابطتت با همسرت انقدر عالی هست که الان یه ادم حسود میخواد بینتون رو بهم بزنه ..
بهش اعتماد کن .. کنجکاوی نکن و تو گذشته ش سرک نکش .. یک بار برای همیشه این موضوع رو با خودت حل کن و به خودت قول مردونه بده که مرد باشی و از این موضوع بر علیه همسرت استفاده نکنی ..
ایمیلت رو عوض کن .. از تمام چیزایی که فکرتو منحرف میکنن دوری کن ..
زندگی قشنگتو خراب نکن دوست عزیز .. حیفه به خدا .. نذار فکرای منفی زندگیتو خراب کنه ..
عزیز من نکن این کارو با خودت و زندگیت ، بخدا یه روز به خودت میای و میبنی که خیلی چیزا رو خراب کردی و افسوس می خوری که چرا واسه چیزی که گذشته و تموم شده امروزتو خراب کردی! خراب کردن خیلی راحته اما درست کردن همیشه شدنی نیست! گاهی حتی غیرممکنه
اونوقت دو دستی میزنی تو سر خودت و دیگه فایده ای نداره ،خودت میگی که نامزد بودن باهم ، خوب طبیعیه وقتی نامزد بودن یکرسی مسائل اینچنینی هم داشتند ، حالا خانم شما سربسته یک چیزی در مورد گذشتش بهتون گفته که شما آگاه باشید و لزومی هم نداشته که وارد جزئیات بشه! نتیجش غیر از ناراحتی و حساسیت شما سر چیزای بیخود چه فایده ای داشتش؟
کاری که الان می کنید خطرناکه ، همسر شما که نمیدونه درد شما چیه! ممکنه این رفتار ناخوشایند شما رو به حساب صدجور چیز بد بذاره
به حساب اینکه علاقه ای بهش ندارید ، چیزی مصرف کردید!! سرتون پیش کس دیگه گرمه و ...... هزار فکر خطرناک
بعد اونم سرد میشه مشکوک میشه بد میشه و یکما دیگه می بینید که چه گندی زدید به زندگیتون سر دو تا ایمیل!
می دونید یعنی چی؟ یعنی اون آدم بدذاتی که اون ایمیل هارو فرستاد دقیقا به هدفش رسید! کی اون ایمیلا رو میفرسته؟ کسی که می خواد با اعصاب شما بازی کنه ، کسی که چشم دیدن علاقه و محبت همسرتون و شما رو نداره و م یخواد خرابش کنه.
احتمال میدم همون نامزد قبلیشه یا یکی از دوستای حسودش.
برادر عزیز ، هرچه سریعتر این موضوع رو با خانومتون درمیون بذارید تا هم شک و شبهه واسه ایشون ایجاد نشه و هم دل خودتون آروم بگیره و تمام این افکار منفی از ذهنتون بیرون ریخته بشه
همسرتون بهتون کمک میکنه ازین بحران عاطفی خارج بشید و اون تنها کسیه که میتونه آرومتون کنه.
آقا اسفندیار
من خودم تجربه ی یه نامزدی نافرجام رو داشتم!!! کلی هم عکس و خاطره دارم... تو همشونم خندیدم و نشون دادم که شادم!!! آخه آدم مگه با حالت غمگین هم عکس می گیره؟ اصلاً عکس برای ثبت لحظه های خوش زندگیه!!!
ولی اینا دلیل نمی شه که من باهاش خوشبخت بودم!! آخه اگه بودم که جدا نمی شدم...
یا این فکرا فقط خودت و همسرت رو اذیت می کنی و بدتر رابطتون هم سرد می شه.
شما الان می تونی این فکر و خیال ها دامن بزنی و مدام اوقاتتون رو تلخ کنی و این آدمی که مطمئناً قصد به هم زدن رابطتون رو داشته رو خوشحال کنی.
پستم با بقیه ی دوستان هم زمان شد و مثه هم... با عرض پوزش
از همگی ممنون
من هم سعی ام برهمین هست که نگذارم اونی که نیت پلیدی داشته به خواستش برسه
پاسخ هاتون دلگرمم می کنه.
اما موضوع دیگری هم هست که ذهن من رو مشغول کرده
شب عروسی ما،بعد از اتمام مراسم که به خونه خودمان امدیم حدود ساعت 1 نیمه شب
بود همسر من اون شب تا ساعت 4 صبح گریه کرد منم از آرام کردنش عاجز بودم.می گفت
دلم برای خانوادم تنگ شده،دلم برای پدرم تنگ شده.من از انجایی که می دونستم دختر
بسیار حساسی هست و به خانوادش وابسته هست هیچ فکر منفی نکردم ولی فردا
که با خانواده خودم از جمله مادرم وسه خواهرم صحبت کردم و تعریف کردم که چنین بود
خیلی تعجب کردند
الان که دارم این تکه های پازل رو به هم می چشبونم می بینم که اون همه گریه برای
دلتنگی نبوده
آقای اسفندیار همه دخترا مل هم نیستند ، روحیه ها متفاوته ، خود من روزی که مدرسمون تموم میشد و باید خداحافظی میکردیم اونقدر گریه کردم که صدام مثل خروس شده بود! چون دلم برای مدرسه و دوستام تنگ میشد
اما بعضی از دوستای دیگم خوشحال بودن و میخندیدن! بعضیا هم از من ناراحت تر بودن ....
خوب ممکنه دلش تنگ بشه ، حالا یکی 4 دقیقه گریه میکنه یکی 4 ساعت ، تازه به فــــــرض اگه یکدرصد هم احتمال شما باشه دیگه گذشته الان دلش با شماست ،
با همسرتون حرف بزنید و این افکارو تو خودتون نریزید وگرنه مثل علف هرز رشد می کنند.
اقا اسفندیار من یه روز داشتم فیلم عروسی خواهر شوهرمو نگاه میکردم .. وقتی به اونجا رسید که اخر شب شده بود و همه داشتن میرفتن من زدم زیر گریه .. همه تعجب کرده بودن و یه جوری نگاهم میکردن .. منم نمیتونستم خودمو کنترل کنم .. از تصور اینکه منم شب عروسیم باید از خانواده م خدافظی کنم گریه م گرفته بود .. :302:
این حالتها طبیعیه .. من شرایط شما رو درک میکنم .. ممکنه الان همسرت حتی وقتی راه میره هم شما شک کنی که چرا اینجوری راه میره ؟ چرا تو خیابون دست منو نگرفت ؟ نکنه نامزد قبلیش دستشو میگرفته و الان یاد اون میفته ؟!!!
ولی باور کن منی که از بیرون دارم به این قضیه نگاه میکنم میبینم که شما الکی حساس شدی ..
سعی کن وقتت رو به جای این فکرها و دقیق شدن در کارهای همسرت با چیزهای دیگه پر کنی .. زندگیتون رو شاد و گرم نگه دار .. اگر فکری اذیتت میکنه بدون اینکه همسرتو تحقیر کنی یا گذشته ش رو تو سرش بزنی باهاش صحبت کن ..
قدر زندگیتو بدون و برای سالم موندنش تلاش کن ..
من دو ساله که از ازدواجم می گذره و هنوز وقتی فیلم عروسیمونو نگاه می کنم و به قسمت خداحافظی از پدر و مادرم می رسه، گریه می کنم. نگران نباش. دلیل گریه اش دلتنگی برای پدر و مادرش بوده
سلام آقا اسفنديار.
ببين برادر من، اگه يه كم اين ور و اون ور بگردي، همه جا گفتن كه بزرگترين آفت توي زندگي همين شك كردنه، يه سرچ بكن تو سايتايي كه مقاله هاي مربوط به ازدواج رو دارن، همه جا نوشته كه زندگي قبليتون رو لازم نيست تمام و كمال بازگو كنيد، اينكه چه كارايي كردين و ... البته نه اينكه دروغ بگين يا واقعيت هاي تاثيرگذار تو زندگي رو نگين، چيزايي رو بايد ازش بگذرين كه ديگه اهميت ندارن، مثل همين موارد...
بهت چون خودم هم پسرم حق ميدم و ميفهمم چي ميگي، اما سعي كن كه به زندگي دلگرم بشي، به خوبياي همسرت و اميدهاي زندگيت فكر كن، به جاي اينكه همه چي مثل همون گريه كردن رو به موارد منفي نسبت بدي، هر چي ديديو بزن به حساب موارد مثبت، همون جور كه همه گفتن، خيليا همون حالت غم رو اون شب دارن، حالا همسرت حساس تر بودن و بيشتر گريه كردن، چرا بايد اينو به اون جريان نسبت بدي؟! اين جور چيزا رو به چيزاي خوب نسبت بده، به اين فكر كن كه چقدر احساسات پاكي داشتن و خانواده دوست بودن كه اونقدر گريه كردن، به اين فكر كن كسي كه اونقدر خانوادش رو دوست داره، ميتونه به تو هم اونقدر وابسته باشه و دوست داشته باشه و هميشه و در همه حال همراهت باشه...
خيليا هستن كه ممكنه چشم ديدن زندگي قشنگت رو نداشته باشن و بخوان زندگيت رو خراب كنن، اما نبايد ازشون تاثير بگيري...
اينكه اون خانم تو رو واسه شريك زندگيش انتخاب كرده مطمئن باش كه گذشتش رو فراموش كرده و به تو فكر مي كنه. اگه قرار باشه هر كسي كه يه رابطه (در حد متعارف، نامزدي) داشته باشه و زندگي بعدش هم تحت تاثير اون زندگي قرار بگيره كه خيلي زندگياي ديگه بايد از هم بپاشن...
پس با توكل به خدا، تموم عشق و علاقت رو تقديم همسرت كن و شك رو از خودت دور كن و به جاي گذشته، به آينده فكر كن...
به اميد خوشبختي براي همه.
سلام..
من تجربه اي در مورد زندگيه مشترك و اين حرفا ندارم ولي ميدونم اين چيزايي كه شما ميگيد چه دردي داره...من تو گروه موزيكم و ميبينم تو عروسيا زن و مردهايي كه ازدواج كردن ولي با كسي ديگه تو اون مراسم دوست ميشن حتي يكي از دوستان من تو گروه خودش زن داره ولي خدا ميدونه چيكار ميكنه...ولي هميشه اين شك زندگيه ادمو نابود ميكنه دوتا همسر قبل از اينكه با هم همسر باشن بايد دو دوست صميمي باشند باهم...بهتره بشينيد و ازش بخواهيد كه صادقانه مفصلا همه چيز رو توضيح بده..(ببخشيد كه اينو ميگم)ولي كسي كه به شما دروغ بگه زياد مورد اطمينان نيست...همه اكثرا ميگن بيخيال شك نكن و به زندگيت ادامه بده ولي اگر شما هم پيگير نباشيد ممكنه ايشون فكر كنن كه شما چيزي نميدونيد و نميدونن شما داري از ديدن اين عكسا رنج ميكشي...از موضوع عكسها بهش بگيد...پرينت خطش رو بگيريد و ببينيد شماره ي كيه....شايد اصلا به قول دوستان كسي ميخواد مزاحم زندگي شما بشه..شايد كسي به خانمتون زنگ ميزنه تا زندگي شمارو خراب كنه...اينكه خانمتون اهنگ يا رستوران خاصي رو دوست داره حتما نشونه ي اين نيست كه به فكر اونه..يه زن با خاطراتش زندگي ميكنه ممكنه يه خاطره ي خوب با اون اهنگ داشته كه اونم شما هركاري كني نميتوني از ذهنش پاك كني فقط ميتوني ببريش يه رستوران ديگه و يه خاطره ي قشنگ واسش درست كني تا اونو فراموش كنه يا همينطور با يه اهنگ ديگه يه خاطره قشنگ بسازي واسش
ببخشيد اگه با حرفام ناراحتت كردم قبول دارم حقيقت تلخه ولي لامصب هرچيه حقيقت و غير از اينو هركي باوركنه داره خودشو گول ميزنه
باي
گذشته هر کس هر چی بوده مربوط به خودشه. مهم اینه که از الان به بعد به شما وفادار باشه. شما تا حالا هیچ خطایی خودت نکردی؟ تازه ایشون شاید به قصد ازدواج داشته پیش میرفته و به هر دلیلی ب این نتیجه رسیدن که بدرد هم نمیخورند! خوب که چی شما کنکاش میکنید؟؟؟ گذشته ایشون اصلا به شما ربطی نداره، مگه خدا نمیگه گناهان گذشته افراد در صورت توبه پاک میشه! شما از خدا بهتر میدونید؟؟
خیلی وقتها هست ادم وقتی گریه میکنه تا ساعت ها گریه ش بند نمیاد
حتما اون موقع هم خانومتون اون طوری بوده
سخت نگیر به زندگیت بچسب که ارزش داره
به توصیه دوستان هم گوش کن
خوشبخت باشی
اسفندیار جان
شک بهترین لحظه های زندگیو خراب میکنه
باید فکر اینجاشو میکردی
خودت گفتی جزییات مهم نیست
خب اگه مهم بود میپرسیدی چرا الان واست مهم شده؟؟؟؟؟
حالا باز اون گذشته . چرا الان همش پیشو میگیری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
که چی بشه؟؟؟؟؟؟ میخوای همه چشیو بدونی برو بهش بگو من میخوام ازجزییات نامزدی تعداد عکسایی ک گرفتی اینکه بوسیددت لمست کرده یا هر چیزی ک بوده میخوام بدونم و بریزمش دور مث اینکه اصن نبوده میخوام بدونم وپاکش کنم واینکارو بکن بعد اینکه فهمیدی بریزشون تو سطل زباله ک تموم شه و ادامه بدین مث قبل.
و برس ب زندگیت اون بنده خدارو هم اذیت نکن بیچاره تقصیری نداره گفته نامزد داشته شاید جزییاتم
خواسته بگه تو واست مهم نبوده دیگه نگفته .
بعدشم این فکرای الکی چیه اهنگو و شب عروسیو ...
واسه خودت میسازی چی خبره؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میخوای ندونسته محکومش کنی
افرین واقعا
برس ب زندگیت اونم اذیت نکن
خوش باشی
:72:
سلام جناب اسفنديار اگه شما جاي همسرتون بوديد و قبلا نامزد داشتيد همسرتون از جزئيات ميپرسيد توضيح ميداديد؟مسلما نه .نه به خاطر پنهان كاري به خاطر آرامشي كه ممكنه بادونستن به هم بريزه اون اگه هركاري كرده الآن همسر شماست و به شمامتعهده خدابابزرگيش ميبخشه ما كه ديگه چيزي نيستيم پي همه اون عكس ها رو بريزيد دور و همسرتون و ببخشيد نشون بديد لياقت بخشش خدا رو داريد.
سلام دوست من
راستش فکرش هم تحمل کردنش سخته چ برسه درک کردن فشاری که شما می کشید پس الکی نمی گم درک می کنم یا وانمود کنیم هیچ اتفاقی نیافتاده. از خدا کمک بخواین تا تحمل این اوضاع رو براتون آسون تر کنه .
برای یه مرد سخت و زجر آوره از این جزئیات و گذشته چیزی بدونه اون هم توسط غریبه ها .ولی اگه واقعا همسر شما خدای نکرده بعد از ازدواج کارهای دیگه ای انجام می داد دلیلی نداشت برای خراب کردن رابطه تون عکس ها برای شما میل بشه . شاید همسرتون در برابر خواسته ها نه گفته و اینطوری می خوان انتقام بگیرن ازشون .
اگه می تونین بدون صحبت کردن با ایشون قضیه رو فراموش کنین که چ بهتر والا شاید بهتر باشه شینید و با هم قضیه رو حلش کنین . نه برای واکاوی جزئیات گذشته که اوضاع رو بهتر نمی کنه هیچ ممکنه برای همسر شما هم ناراحت کننده باشه .برای اینکه بفهمین چرا می خوان زندیگ شما خراب بشه ؟ به نظرم جواب این سوال شاید بتونه آروم تون کنه
موفق باشید :72: