-
احساس بدبختی میکنم
سلام
من یه پسر 17 ساله م
من تک فرزندم و بخاط همین تک فرزندی توجه پدر و مادر و اطرافیان (حتی عمو ها و عمه ها و پدربزرگ و مادربزرگ) رو داشتم و دارم
وضع مالیمون خوبه خداروشکر و هرچی که خواستم از لباس گرفته تا بهترین گوشی ها و ... رو داشتم
رابطه م با پدر و مادرم خیلی خوبه و باهاشون رفیقم
اما یه مشکل بزرگ دارم
من به شدت تنهام !
خیلی بیشتر از چیزی که فکرشو بکنید !
از بچگی نه خواهر داشتم نه برادری ...
بخاط همین قضیه تقریبا منزوی شدم و اصلا آدم اجتماعی ای نبودم و الانم به دوستام که کلی رفیق و فامیل دارن حسودیم میشه
شاید باورتون نشه ولی یدونه رفیق صمیمی ندارم که مثلا باهاش برم سینما
تمام رفیقام در حد مدرسه و کلاس زبان و ... هستن
مشکلم جایی به تکمیل میرسه که حتا یه فرد هم سن و سال خودم هم نداریم توو فامیل
آها راستی ما با خانوادهی مادریم 15 ساله که قهریم
من عاشق مهمونی و سفر های دسته جمعی و جمع رفقام و حتی این جمعا رو توو خواب میبینم و آرزومه داشتنشون...
اما عید به عید برامون مهمون نمیاد و ما مهمونی نمیریم
حتی یه رفیق خوب هم ندارم چه برسه به جمع رفقا
سفر زیاد میریم ولی 3 نفر (من با پدرو مادرم) که اصلا خوش نمیگذره
البته تمام این ماجراها مال دوسال اخیره و تا همین دوسال پیش دستهکم 2هفته یک بار خونهی مادربزرگم جمع میشدیم و خوش بودیم اما بخاطر یسری دلایل یدفعه (خیلی یدفعه!) تمام روابط قطع شد
الانم همش تو خونم
همه دوستام تا تعطیلی پیش میاد میزنن بیرون با رفقاشون
اما به من نمیگن چون میدونن من نمیام...چون میدونن آدم سردی ام... خیلی دوست دارم اجتماعی باشم ولی به هر دری میزنم نمیشه
از این تنهایی دارم میپوسم
کمکم کنید
-
سلام رفيق دركت ميكنم......ي جورايي منم تا سن 14 سالگي مثل تو بودم..........
اما به مرور چندتا رفيق با مرام پيدا كردم كه اين خلا رو برام پر كردن......بگرد دنبال چندتا رفيق ك مثل خودت باشن ........
سربسته بگم برات كه من و دوستام الان خانواده ها مون هم با هم دوست شدن و حتي با هم چندين بار سفر رفتيم....
-
خب مشکل اصلیم اینه که نمیتونم با کسی رفیق بشم (البته نه اینکه اصلا و ابدا ، منظورم رفیق صمیمیه)
بزار یه مثال بزنم
مثلا یه رفیق دارم که خیلی پسر خوبی هم هست
ما در حد کلاس باهم ارتباط داریم
دلم میخواد باهاش برم سینما ، پارک و ... یه فضای خارج از کلاس ! اما مشکلم اینه که از جواب (نه) شنیدن میترسم و نمیتونم بهش پیشنهاد بدم که بریم بیرون
از طرفی اعتماد به نفسم هم پایینه و میترسم که اون نخواد با من بیاد بیرون :(
-
سلام دوست عزیز
بنظرم راه حل مشکل شما خیلی آسونه ، پس سخت نگیر . کافیه دل و بزنی به دریا و این ترس و واسه همیشه از خودت دور کنی !! یکبار به دوستت همون دوست کلاست پیشنهاد بده ، حالا با پیام یا هرچی ، و پیشنهاد سینما یا باشگاه یا هرچیزی و بهش بده ، مطمئنا میتونن تورو به جمع بقیه دوستاشون ببرن و کم کم وارد یه جمع بزرگتر بشی . این بخاطر ترس شما و اعتماد بنفست هست که البته سن هم دخیل هست . یکبار که امتحان کنی و نتیجه بگیری ، دیگه ترسی نداری برای وارد شدن به جمع ، مطمئن باش انقد دوستای خوب پیدا میکنی که دیگه تنهایی برات معنا نداره ! فقط توی پیدا کردن دوست مراقب باش و دنبال دوستی باش که از هر لحاظ ، ( شخصیت خانوادگی و ... ) باهات متناسب باشه .
موفق باشی
-
سلام به آقا امین عزیز ، دوست دارم این مطلبو تا آخر شمرده شمرده بخونی...
بعضی از دخترا و پسرا شرایطی دقیقا شبیه شما دارن... درست میگی این شرایط سخته . اما اشتباه تو اینه فکر میکنی حتما باید یه شخص دومی باشه تا حالت رو بهتر کنه. تو از وقتی بدنیا اومدی تنها بودی پس این شرایط برات چیز جدیدی نیست. تا حد زیادی خودتو با محیطتت وفق دادی، یعنی عادت کردی و پذیرفتی.
برای تو توی این سن بخاطر فرار از تنهایی اومدن دوست زیاد مناسب نیست. توی این شرایطتت اگر کسی بیاد خوشحال میشی و باهاش دوست میشی اما از کجا میدونی آدم خوبی باشه؟ سیگار و مواد و قرص دستت نده؟ یا اخلاقت رو فاسد نکنه؟ یا پولتو تیکه تیکه از دستت بعنوان قرض در نیاره؟ یا باعث شه تو روی پدر و مادرت وایسی؟ .... متأسفانه الان چیزی که زیاد شده دختر ، پسرایی هستن که از شرایط روانی سالمی بهره مند نیستن. یعنی اشتباهاتشون خیلی زیاده، خطا میکنن و خیلی چیزای دیگه...
اما تنهایی با چی پر میشه... چقدر تو تنهاییت کارایی کردی که هنری باشه و بخوای نشون چهار نفر بدیش؟ اگر نکردی بفرض برو سراغ نقاشی ، کامل یاد گرفتی میتونی نقاشی های خوبت رو گالری بزنی و افراد هنرمند زیادی از تابلوهات دیدن کنن.میتونی تو سایتای خوب مثل اینجا فعالیت کنی و اعضا تو رو بشناسن. میتونی کلاسای ورزشی بری و ورزشکارا تو رو بشناسن ... .
من فکر میکنم الان تمرکزت رو برای درس خوندن و دانشگاه رفتن بذاری بهتر هست. الان دقیقا جایی وایسادی که آیندتو میسازی..میدونی تو دانشگاه هم صاحب دوست میشی، هم بعدها میتونی کسی رو برای ازدواجت پیدا کنی.. از طرفی مهارت و دانش یاد میگیری و میتونی وارد بازار کار بشی... رفیق بازی و پارک و سینما از همه ی اینا جدات میکنه بعد تازه میفهمی چه اشتباهی کردی...دوست خوب خیلی کمه که حتی سر راه منم نمیاد ... اینا اکثرا آدمایین که برای چند ماه دوستتن.... وقتیم حوصلتو نداشته باشن براشون تموم میشی. جوری تنهات میگذارن که از الانم تنها تر بشی. راستی برای انتخاب یک دوست اخلاق و ایمان رو در نظر بگیر با هر کسی دوست نشو.