با سلاا خدمت شما من حدود2ساله که ازدواج کردم وهمسن وهردو 26سال داریم مشکل من اینه که من خیلی بچه دوست دارم ولی شوهرم میگه از بچه متنفره لطفا منو راهنمایی کنید که چیکار کنم شوهرم بچه بخاد با تشکر
نمایش نسخه قابل چاپ
با سلاا خدمت شما من حدود2ساله که ازدواج کردم وهمسن وهردو 26سال داریم مشکل من اینه که من خیلی بچه دوست دارم ولی شوهرم میگه از بچه متنفره لطفا منو راهنمایی کنید که چیکار کنم شوهرم بچه بخاد با تشکر
سلام عزیزم، من هم تا حدودی مشکل شما رو دارم ولی خیلی دارم روی شوهرم کار میکنم تا حدودی نتیجه گرفتم.
دلیل اینکه شوهرت از بچه متنفره چیه؟؟ بیشتر توضیح بده تا کارشناسان بتونن راهنمائیت بکنن.
سلام
به تالار همدردی خوش اومدید
چرا از بچه متنفره؟
دلایلش چیه؟
به نظرم یکمی بیشتر بهش زمان بده و کمتر او را حساس کن چون به هر حال دوسال دیر نیست و از همه مهمتر اینکه سنتون هم بالا نیست و تا دو سه سال دیگه هم وقت دارید که نسبت به بچه اقدام کنید ولی اگر زمان بچه دار شدن را مناسب بگیریم می توانید یکسال هم به او فرصت بدهید و تا یکسال با او بدون اینکه درگیر شوید در مورد بچه صحبت کنید .
ولی بهتره که دلایل متنفریه او را بدانید و با سیاست زنانه او را نسبت به بچه علاقه مند کنید .
باید خودتون اصلا رو این موضوع کلید نکنید چون نتیجه عکس میده. هرچند به نظر منم 26 سالگی تو شرایط امروزه جامعه و مشکلاتی که وجود داره واسه بچه دار شدن بسیار زوده، ولی خود دانید
اون پسر بیچاره فکر 3 ملیون شهریه پیش دبستانی و 1000تا گرفتاریه دیگشه که حقم داره شما خانوما نباید رو این قضیه امروزه روز اصلا فشار بیارید!
ولی به هر حال خونواده و دوستاشو (بویژه پدر و مادرشو)سر این قضیه بجونش بندازید زودتر نتیجه میگیرید.:310:
آخه مشکل من اینجاست که خونوادش خیلی اصرار میکنن که ما فعلا بچه دار نشیم شوهرم ازخانوادش خیلی حرف شنوی دارهنقل قول:
نوشته اصلی توسط kamrava
چه دلیلی داره خانوادش اصرار میکنن که بچه دار نشین؟
خانواده شوهر منم دوست ندارن ما بچه دار بشیم حتی یکبار هم نگفتن چرا شما بچه دار نمی شید چون تا هرچی میشه از شوهر من طلب پول میکنن به همین خاطر میدونن اگه بچه داشته باشیم دیگه شوهرم فکرش پیش بچه است و بهشون کمکی نمی کنه.
خانواده شوهر شما هم اینطوری هستن؟
دلیل دقیق مخالفتشون رو نمیدونم ولی همیشه که میرم خونشون بهم میگن الان زوده واسه بچه وقتی هم به شوهرم میگم خودمون باید واسه زندگیمون تصمیم بگیریم میگه کسی که دخالت نکرده انگار نه انگار که خانوادش حرفی زده باشن
درست است که قلبم آرام و بی صدا می تپد...لب هایم محکوم به سکوت اند...که دیگر چشم هایم التماس نمی کنند...که بغض فرصت فریاد را ازمن گرفته است...!ولی به خداقسم که آسمان, زمین,ماه,وستارگان...همه وهمه به وجودم شهادت می دهند...آری...هستم!باور کن... تویی که مرا نیست می پنداری صدای شکستن دلم را...نعره های غرور له شده ام را...هق هق شبانه ام راچه؟آیا نشنیدی؟
سلام دوستان دلم خیلی گرفته آخه دیشب پدر شوهرم اومد خونمون وکلی راجب اینکه هنوز واسه شما زوده بچه دارشین حرف زد ومی گفت شما هنوز بچه این دلم نمیخاد پدرشوهرمو دیگه ببینم حالم ازحرفاش به هم میخوره هی حرف میزد از اونور هم شوهرم از خدا خاسته تایید میکرد خیلی نسبت به این مساله حساس شدم حتی یه بچه رو تو تلویزیون میبینم گریم میگیره مرسی که به حرفام گوش میدین