-
دوست من داره میره
اونم کم اورد
میگفت حالم از خانوادم به هم میخوره
میگفت هرچی که به اونا مربوط باشه رو ازش متنفرم
الانم قراره همین روزه بذاره بره روساتشون
کسی که یه برنامه نویس خوب بود باید زندگیشو اینجروی حروم کنه
حالا جالبه ایشون بعد از یه ماجرای عاطفی اینجوری شدن و شما هم ظاهرا قضیه همین بوده
نمیدونم کسی هست بدونه این مشکل چیه و راه حلش چیه؟
هم به کیت کت خانوم کمک بشه هم به دوست من
-
کیت کت پستهات تو ای تاپیک ارزش تشکرم ندارن
ناراحت نشی ها منوکه میشناسی لااقل بیشتر از بقیه . من تو هیچ تاپیکی این روزا شرکت نمیکنم ولی تحمل تاپیک و افکار اشتباهتو ندارم .
تو احتیاج به مشاوره نداری تو از منطقی برخورداریکه جواب دو دو تات میشه چهارتا .. میدونی منظورم چیه ؟؟؟؟؟؟؟ خوب میدونی ؟؟؟
آدمایی که کمی احساسین کمی ملایما دو دو تاشون میشه پنشتا .
کینه رو از خودت دور کن .. کیتی داری شوخی میکنی . مادرمو لوله کردم یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟
کیت کت به عنوان دوستت بهت میگم . هر شکری میخوایی بخوری بخور ولی اگه اشک مادرت در بیاد تو بزرگترین خمره عسلم باشی میفتی تو خمره ..............شکر
توووووووو اوج استقلال باشی تو اوج آرزو ها باشی تو عرش باشی جات زیر فرشه .
مادرت هم دکتره چقدر به اعتبار اون قدم برداشتی . خوبی هارو هم ببین . از بدی ها کم کن . بی انصاف نباش . تو مثل اونا نباش پس فرق تو چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟ ای روند تاکی باید ادامه داشته باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
یعنی نوبت دختر تو هم میرسه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ برا همین گفتی بچه نمیخوام .
خسته شدی ..........
اگه از لحاظ فرهنگی تو طبقه من بودی خارج رفته نبودی از کیش ما بودی این کارارو میکردیا به اولین ..... که از در می اومد تو جوابت میدادم . تا لولت کنه . :227:..... دست از سرشون بردار .با آیندت بازی نکن . فکر کنم به یه مسافرت احتیاج داری . ویزاتو اکی کن . پیشواز برو . دوری برات بهتره در حد مسافرت .
-
من کلا در حال حمله نیستم.هاپو که نیستم !!!:-( کیتی هستم :-)))))
دیگه دست رو نقاط حساس مذاره.تهمت ناموسی میزنه.....طوری تخقیر میکنه که استخون ادم میترکه.من دیگه باید چی کار کنم؟رشتم که خوب اینه،اندازه 30 تا پسر درامد دارم،خوش اخلاقم با مردم،خیلی مردم دارم،دوست پسر و فلانم کسی نمیدونه.....اینجا هم بهشون میرسن
فقط وارد اون محدوده قرمز میشن.....بابام باشه عربده میکشم مامانم باشه عربده و گاهی فیزیکی.....
من با اینا فرق دارم همه میگن من کاری که اینا با خودشون و مردم کردن نمیکنم.خواهرم هم ازدواج کرد الان رفت و امد نمیکنه.خودش میگه نجات پیدا کردم.
مشاورم هم دقیقا میگه اینا مشکل دارن خوب شدن اوضاعم دقیقا بخاطر همین دید جدیدمه.اما گاهی از دستم در میره.
واقعا دست خودم باشه دلیلی برای ازدواج ندارم.حد اقل الان.و باید الان از تغییرات خوب زندگیم و ماحصل تلاش هام استفاده کنم.اما......
-
تحمل کن تا مثل خواهرت ازدواج کنی .
شرایط سخته قبول ولی تو مثل اونا نباش . تو راه خودتو برو . ولی در مسیر درست . که حتما همینطوره خواهد بود ........
این همه خواستگار خوب داری یکیشونو از برزخ بکش بیرون ...........:72:
-
شنیدید میگن اهدافتون روی کاغذ بنویسید!یا افکارتون.یا تاثیر پیام و ابمیل از صحبت کردن بیشتره پس مراغب پیامکتون به دوستاتون باشید!یا علی گفته اموخته هاتون بنویسید.
تاثیر چیزهای مکتوب زیاده.
من امروز از برخورد فیزیکی خودم و مادرم نوشتم.
و بصورت کتبی خیلی مسایل برام تکرار شد.
الان که می نویسم بغض دارم.
من هرگز بخاطر گذشته نمیبخشمشون.
اما الان ناراحتم.
وقتی امروز اون کار کردم.صورتش پر از بد بختی بود و داد زد دیوونه چرا میزنی!عین عین عین بچگی خودم.با همون کلمات.
امروز به من کاری نداشت فقط چون اون عدد نمی دونست کجاست یاد اینکه بارها بارها بارها تو جمع و نو خلوت گفته بود خنگم افتادم و بهش گفتم کودم هلش دادم تو میز،یعنی زدم پشتش پرت شد..
عین خودش ...... عین بلاهایی که خودش سرم میاورد.
برای جفتمون ناراحتم.برای اون که بچه بی جونش لت و پار میکرد و برای خودم که انقدر شکستم که یه پیرزن میزنم.هر چند بیمار هر چند مشکل دار.چقدر می تونست زن شاد و شیک و خانومی باشه اما نیست.چقدر عصبیه،چقدر بد دهن .... دلم برای تمام چیزهایی که از خودش و خودم گرفت میسوزه.
من عین اون نیستم.من ناراحت میشم.من دلم به حال بی دفاعی و ضعفش میسوزه.من نمی تونم گازش بزنم و یه تیکه از تنش بکنم.
نمی دونم.دیگه نباید تکرار بشه.
حالم خوب نیست الان.ببخشید مجبورید اینارو بخونید.
-
تو اینقدا هم که میگی بد نیستی.فقط داری اداشو در میاری.
خندم میگیره.نمیدونم چرا جدیدن اکثر دختر خانوما اینجوری حرف میزنن
-
کیت عزیز واقعا متاسف شدم از خوندن این تایپک . میدونی من هم دلگیری هایی از مادرم دارم . یه جاهایی احساس میکنم دارم عین خودش رفتار میکنم . ولی خیلی زود سعی میکنم خودم رو جمع و جور کنم . مادرم با مادرش رفتار خوبی نداشت . نمیخوام مثل اون باشم . ما همه مون حق داریم اونی باشیم که خودمون دوست داریم . نه اونی که دیگران از ما ساختند . من رفتارم رو خودم میسازم . اجازه نمیدم اتفاقات سازنده اون باشه . این راجع به رفتار . و اما در مورد رفتار مادر . چه مادر شما چه مادر من چه هر مادری . فکر میکنم با تمام وجودشون با هر انچه در توانشون بوده با هر چیزی که میتونسته دم دستشون باشه تمام توانشون رو به کار گرفتند تا من و تو بهترین باشیم و بهترین اینده رو داشته باشیم . و هدفی جز این نداشتند ولی راههایی که شاید خواسته شاید هم نا خواسته انتخاب کردند درست نبوده . و این خللی در حسن نیت اونها ایجاد نمیکنه . عزیزم این حرف رو ممکنه الان نه قبول کنی نه درک کنی . منم تو سن شما قبول نمیکردم . فقط زمانی به این حرف میرسی که مادر شده باشی و یه دختر جوون داشته باشی . اونجاست که با تمام وجودت احساس میکنی حاضری هزاران بار له بشی ولی دخترت رو خوشبخت ببینی . شما خوشبختانه الان یه دختر خانم موفقی . ایا پدر مادرت در این موفقیت شما اصلا سهمی نداشتند ؟ یه مادر در حین تحقیری که میکنه به دخترش افتخار هم میکنه . ولی متاسفانه متاسفانه نمیتونه این احساس افتخار رو از راه درستی منتقل کنه . کیت عزیزم از خوندن تایپک شما یه احساس دیگه هم بهم دست داد . من یه مادرم و اینده و پیشرفت بچه هام برام خیلی مهمه . برای همین خیلی وقتها شاید خیلی سختگیر میشم . میدونی با خوندن تایپک شما به خود لرزیدم . نکنه این سختگیری که از دوست داشتم بی اندازه ناشی میشه همچین احساسات بدی رو در فرزندان دلبندم ایجاد کرده باشه ؟ به خاطر ایجاد این تایپک ازت ممنونم . و برات ارزوی ارامش و شادی دارم .
-
سلام کیت کت جان
خیلی از ماها همچین تجربیاتی رو در مورد پدر و مادرامون داریم.
حالا این رو میشه گذاشت به حساب ناآگاهی اونها یا هر چیز دیگه ای.
ببین عزیزم.تو الان دقیقا از مامانت چی میخوای؟اون که نمیتونه زمان رو به عقب برگردونه و گذشته رو جبران کنه.میتونه؟
یا ازش توقع داری تو این سن و سال تغییر کنه.که اینم محاله.
اگرم انتظار داری به خاطر گذشته ازت معذرت خواهی کنه هم بعیده اون همچین کاری بکنه.پدر و مادرهای ایرانی مخصوصا نسل قبل به ندرت پیش میاد از بچه هاشون
به خاطر اشتباهاتشون معذرت خواهی کنن.
کیت کت.تو الان خودت هستی و خودت.ببین میخوای بقیه زندگیت رو چیکار کنی؟میخوای وقتت رو به مرور خاطرات تلخ و انتقام گرفتن بگذرونی؟
میدونم سخته فراموش کردن و بخشیدن.حتی اگه نتونی ببخشی هم سعی کن حساسیتت رو به خاطرات و پدر و مادرت کمتر کنی.
این رو بهت میگم چون خودم تجربش کردم.منم از یه زمانی تصمیم گرفتم فکرم رو از افکار آلوده مربوط به گذشته و فکر کردن به اشتباهات پدر و مادرم پاک کنم و همه
تمرکزم رو بزارم روی خودم و زندگیم.
الانم وقتی مساله ای پیش بیاد و پدرم بخواد باز اشتباهات قبلیش رو در مورد من تکرار کنه با عکس العمل قاطع من روبه رو میشه.من باهاش خیلی محکم ولی بدون
هیچ بی ادبی و بی احترامی حرف میزنم.فقط دیگه اجازه نمیدم کسی آزارم بده و خودمم خودم رو آزار نمیدم.
-
دوستم واحد عزیز.
اولا که خواهش میکنم و ممنونم بایت دعای خوبت.
یه بار اقای مدیر حرف خوبی زدن گاهی ما مشک و گلاب میریزیم تو افتابه و میدیم دست یه نفر!!!اون شخص دیگه اون گلاب و مشک نمی خواد حق هم داره.من دختر موفقیم و واقعا الان جز خانوادم اونم نه صبورت حاد و فری مشکلی تو زندگیم ندارم.
اگه رابطه ای بوده طوری نبوده ابروریزی بشه و کسی بو ببره در مورد درس و تحصیلم درامد 8 رقمی دارم،واقعا هم پول زحمت و به مردم خدمت میکنم،مردم ازم راضین و دارم المانی می خونم برای تخصص تا دو سال دیگه برم.
دیگه دلیلی نداره به اسم خیر خواعی تخقیر بشم!!!!!!اصلا برام ایجاد تناقض میکنه!خوب مثلا اگه بی عیب عیب بودم می خواستم چی بشم که الان نشدم.اصلا الان خودم تو صلح و ارامشم .......ایا 9 ماه بارداری و دو سال شیر خورده و نخوره و حس مادرانه دلیلی کافی برای مالک بودن مادر ها و پدرهای ما نسبت به فرزندانشون هست؟؟؟؟ایا مجوزی برای تخریب و توهین هست؟؟؟دنیا دنیا ارامش و هیر برای من بخوان اما من موجودی ازرده و دلشسته بار بیارن فایده داره؟!!!
من الان هیچ طلبی از کسی ندارم لان وقت ارامش منه وقت برداشت دسترنجم ....من ارامش می خوام،....،از طرفی همون فوران خشم اول به خودم اسیب میزنه بعد میرسه به مادر.کنترل خشم و هیجان معنی نمیده یه زخم تو روح و روان منه.
گوش نده ، قاطع باش ، ....... اگرم این هارو عمل کنم.انقدر از گذشته خشم و نفرت دارم که مثل بشکه باروتم.
انیتا جان گاهی طرف نمیفهمه.گاهی هیچ راهی روش جواب نمیده.یه مدت مادرم نصفه شب یاد گرفته بود میومد ییدارم میکرد یا چرت و پرت میگفت و بد دهنی میکرد یا کلا شبیخون فیزیکی میزد.....مینشست فکر میکرد بعد فکرهاش باور میکرد و ....... من با این ادم چی کنم؟برای فرار تو دورانی که برای مسیولیت و ازدواج و این بند و بساط ها امادگی ندارم چی کنم؟
-
خدا خیرت بدهبا درامد 8 رقمی که خودت یه پا تاجر میشی ادما رو می تونی بخری و بفروشی! مخصوصا ادمایی مثل مادرتو! واسه چی ناراحتی؟ اینهمه ادم سختی می کشن تهش هم هیچی نصیبشون نمیشه. به خودت افتخار کن و خوشحال باش که از بدبختی هایی که پدر مادر نادان برات درست کرده بودن خودت تونستی بیای بیروناگه بهت فشار اومد یه خونه اجاره کن. پول که زیاد داری دردت ناراحتیت چیه اخه؟ اگه می خوای می تونی نزدیک خونه ی خودتون حتی تو همون کوچه یه خونه بگیری که هم نزدیک باشی به مامانت و بابات هم مستقلواسه مامانت هدیه بخر بفرستش سفر لباسای قشنگ واسش بگیر ببرش یه ارایشگاه (نه اون ارایشگاهی که خودت میری که می شینه حرف می زنه ابروت می ره دیگه نمی تونی بری اونجا) به ظاهرش برس بابا پول که داری یه کم زبون خوش داشته باش. یه کم هم هدیه بخر واسش. نیاز نیست دوستش داشته باشیچته الان مشکلت چیه؟واسه گذشته ات هم که باز پول داری دیگه روانشناس روانپزشک مشاور هر چی بخوای میریغصه نخور به فکر خودت باشموفق باشی درست نمی یاد پیجمیه گل می خواستم واست بذارم نمیشه انگار