RE: شوهرم منو جلوي دوستاش زد
خدا لعنت کنه مردایی که دست بزن دارن...
ببخشید که اینجوری شروع کردم، چون خیلی عصبانی شدم.
سلام نوا جان و خوش اومدی
متاسفانه شما تنها زنی نیستی که این بلا سرت اومده و بدون زنهای زیادی هستن که باهات همدردی می کنن.
نوا خانم آیا شوهرت کلا دست بزن داره یا اولین بارش بود؟
معمولا مردایی که در مقابل زنشون یا خودشون احساس ضعف می کنن و نمی تونن حرفشون رو با منطق به کرسی بنشونن، رو به کتک زدن و برخورد فیزیکی میارن!
من هم از مشاورین محترم سایت تقاضا دارم که یه نسخه اساسی برای این دسته مردا بپیچن و خانمهاشون رو نجات بدنَ:316:
RE: شوهرم منو جلوي دوستاش زد
اره مي زنه هر وقت كه عصبي بشه و منم باهاش كل كل كنم بالاخره يه مشت هم كه شده حوالم ميكنه طوري كه جاي كبوديش روي بدنم ميمونه ولي اين بار من هيچ كار اشتباهي ازم سر نزد نميدونم بايد چي كار كنم چه عكس العملي بايد نشون بدم دلم براي دخترم ميسوزه دلم نمي خواد كه هميشه در حسرت يكي از ماها باشه نميدونم چي كار كنم
RE: شوهرم منو جلوي دوستاش زد
سلام نوا گرامی....
به تالار همدردی خوش آمدید..
ببین دوست خوبم ..زندگی پر از فراز و نشیبه و مطمئنم که همسر شما خصوصیات خوب زیاد دارند و متاسفانه این خصوصیت منفی روی تمام خصوصیت مثبت ایشونه پوشانده..
من ازت خواهش دارم که طلاق رو برای وقتی بذاری که همه راهها رو رفتی و نتیجه نگرفتی اونم در حالی که شما یک کودک هم داری و باید به آینده اون هم بیاندیشی ..
ببین من به اندازه دوستان کارشناس تجربه ندارم و مطمئنا انها هم وارد بحث می شوند و راهنمایی تخصصی خودشون رو بهت می کنند ولی چیزی که تجربه به من یاد داده اینه که هر مردی یک قلقی داره و تا اون قلق رو بدست نیاری نمی تونی همراه خوبی براش باشی..
به هر حال صحبت در مورد نتیجه یک زندگی مستلزم دانستن همه چیزهاست و اینکه امروز همسر شما اقدام به برخورد فیزیکی می کنند یک روزه و 2 روزه ایجاد نشده ....آقایون برای خانمهاشون خیلی احترام قائل هستند و خانم ها هم همین طور ..از نظر من همینکه شما مثلا جدا از ایشان به منزل پدرتون برای بازدید رفتید کار درستی نبوده من اگر بودم حتی به هر قیمتی بدون همسرم یک شب نه خانه پدر مادر خودم نه ایشون نمی ماندم در زندگی همان طور که پدر و مادر های ما اهمیت دارند همسران ما هم اهمیت دارند و خواهان احترام هستند..
سوال من از شما اینه در زندگی از ابتدا تا کنون چگونه رفتار می کرده اید؟
آیا همیشه با همسر خود یکه بدو می کنید؟
چقدر به حرفهایش اهمیت می دهید و برای دل مشغولی هایش گوش شنوا هستید؟
چقدر غرور خود را می شکنید؟
چقدر ابراز احساسات می کنید ؟
برا ی رسیدن به مرحله برخورد فیزیکی باید خیلی حریم ها از بین رفته باشه تا همسر شما اقدام به زدن کنه مگر اینکه از روز اول پرخاشگر و اهل برخورد فیزیکی بودن که بحثش جداست..
قهر آفت زندگی ست باید صحبت کرد اون هم در آرامش ....اونم قهری که موجب شده همسر شما جای خوابشو جدا کنه ..این از من بهت نصیحت که مادر بزرگ من همیشه می گفت هیچ وقت نباید زن و شوهر حتی در بدترین شرایط جای خوابشونو از هم جدا کنند.این کار غلط بوده دوست من...
با توجه به اینکه با تعریف یک ماجرا آن هم از زبان یک طرف نمی توان در مورد سرنوشت یک زندگی قاطعانه پاسخ داد و من مطمئن این رفلکس نتیجه سالها .....برخوردهای کوچک بوده به نظرم بهتره با توضیح کامل ماجرا پیش یک روانشناس خبره یاری بطلبید ولی به نظر من مشکل شما ختم به طلاق نیست ..درهای زیادی هست که شما باید کلیدش را بیابید و بگشاییدمن مطمئنم پشت آن درها پراز نور است..
برای مقدمه مقالات این سایت رو و مهارت های ازتباطی بین زن و شوهر رو بخون و غلط های زندگی خودت و همسرتو بی طرفانه بگیر دوست من....
موفق باشی..
سارا:72:
RE: شوهرم منو جلوي دوستاش زد
ممکنه خصوصیات مثبتی که همسرتان دارد را به ما بگویید و اینکه اگر اتفاق آن روز را فراموش کنید چند درصد احساس خوشبختی می کنید
RE: شوهرم منو جلوي دوستاش زد
خانم نوا، هیچکس تحت هیچ شرایطی حق کتک زدن شما رو نداره. اگر به رویه زندگی فعلی خودتون (همراه با سکوت) ادامه بدین بازهم به بهانه های واهی تر بهتون توهین خواهد شد و بالاخره به جایی میرسید که تحملش براتون غیرممکن خواهد بود.
فرزند شما با پرورش در محیطی که مادرش مورد اهانت و ضرب و شتم قرار میگیره مسلما تربیت صحیح و خوبی نخواهد داشت و اگر پسر باشه ممکنه این رفتار پدرش رو الگو قرار بده.
به مشاور و روانشناس خانواده مراجعه کنید و از طلاق نترسید. شجاع باشید و با عزت نفس زندگی کنید.
RE: شوهرم منو جلوي دوستاش زد
سارا جون ممنون از اينكه وقت گذاشتي
ولي........ وقتي اون حاضر نميشه بياد خونه پدرم من بايد چي كار كنم پدر و مار من در تمام لحظه هاي زندگي كمك حالمون بودن و هميشه در شرايط سخت كمك حالمون بودن حالا اگه اون محبت هاي اونها رو فراموش كرده من كه نبايد اين كار رو بكنم و مسئله ديگه هم بچه است كه اونها دلشون براي بچه يه ريزه شده بود پدر من هم مريض احواله و من دلم نمي خواد كه حسرت ديدن بچه رو هم به دلش بذارم ...
من از همون ابتدا دلم ميخواست مشكلاتمون رو خودمون حل كنيم ولي اون نه همه رو خبر دار ميكرد
در مورد زدن : از همون اوايل ازدواج هم وقتي باهاش يكه و بدو. ميكردم براي ساكت كردن من از اين راه استفاده ميكرد
ميدونم كه خيلي جاها من هم ممكنه مقصر بوده باشم ولي حالا احساس ميكنم كار از كار گذشته و من نميتونم هيچ چيزي رو درست كنم . اره اون ادم گرمي بوده و خيلي راحت ابراز احساسات ميكنه نسبت به همه همين جوريه ولي نوع تربيتش اينجوريه كه هرموقع به مشكلي بر ميخوره همه رو خبردار كنه همون موقع توي مهموني و غيرمهموني نداره كلا ابرو داري بلد نيست و من دقيق بر عكس اون ادم توداري هستم و اون از اين قضيه هميشه خواسته به عنوان برگ برنده استفاده كنه بگذريم هميشه توي هر مجلسي بايد يه جوري تر بزنه به اعصاب آدم اگه مشكلي در من ديد اگر عيبي داشتم هميشه اونو بزرگش كرد تا بقيه هم متوجه بشن
اون هيچ وقت توي زندگي به فكر خوشحال كردن من نبودو هميشه خواسته هاي خودش در اولويت
من خواستم كه توجه ام رو بهش بيشتر كنم و دلم ميخواست كه روابطمون بهتر بشه ولي اون انگار هميشه ميخواد به من ثابت كنه كه من نميتونم و از عمد كاري ميكنه كه منو عصباني كنه و بگه ديدي نميتوني
هميشه زنهاي اين و اون رو مثال مي زنه در صورتي كه خودش هيچ وقت مثل شوهرهاي اونها نيست
نميدونم مستاصلم به خاطر همين به اينجا پناه آوردم نميدونم چه روشي رو پيش بگيرم اگر رفتارش رو نديده بگيرم خودش هم به روي خودش نمياره و انگار نه انگار كه خطايي ازش سر زده
دلم ميخواد همه چيز درست بشه ولي چه جوري رو نميدونم
تمام فكر منم اون بچه اس نمي خوام پرخاشگر بشه ولي از طرفي هم دلم نمي خواد كه فقط يكي از ماها رو داشته باشه
خصوصيات مثبت ظاهر و باطنش يكيه -و و ته دلش هنوز يه كم مهربوني هست- شوخ طبع - اگر دوستانش نبودن شايد هيچ وقت باور نميكردن كه دست بزن داشته باشه
در مورد فراموش كردن ميدوني يه سري مسائل كه توي تنهايي اتفاق ميفته راحت تر فراموش ميشه ولي وقتي جلو كساني هستش كه حداقل دو هفته يك بار ميبينيشون خيلي سخته من خرد شدم و فراموش كردن به شرط تكرار نشدن نيازمند زمان است و اون هم بايد در صدد جبران بياد . ولي چه جوري ميشه كه اين اتفاق ها بيفته كه ديگه تكرار نشه كه بفهمه كه مقصره اينبار كه سر من منت هم ميذاشت كه داره با من حرف ميزنه ....
RE: شوهرم منو جلوي دوستاش زد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط blue sky
خدا لعنت کنه مردایی که دست بزن دارن...
ببخشید که اینجوری شروع کردم، چون خیلی عصبانی شدم.
خواهش می کنم. اما اگه با لعنت و نفرین کار درست می شد خیلی خوب بود.
چه بسا مراجع (با وجود کتک خوردن ) راضی نباشه که همسرش مورد لعن شخص ثالثی قرار بگیره.
پس بهتره به خودتون مسلط باشید و مراجعتون رو آرام کنید.
و اما نوای عزیز:
با آموزش و کاربرد تعدادی از روشهای ارتباطی ، نحوه ارتباطات کلامی و... که مقالات مفیدی هم در همین تالار وجود داره ، و بهره گیری از تجربه سایر دوستان قطعا می تونید زندگی تون رو به روال عادی و دلچسب برگردونید. قدری حوصله داشته باشید و مهارتهاتون رو بالا ببرید.
فعلا برا شروع توصیه می کنم به طلاق اجازه ورود به ذهنتون رو ندید.
به سایر دوستان هم که خیلی زود توصیه به طلاق میکنن هم توصیه می کنم در این توصیه قدری مختاط تر باشند چه بسا مراجعی که به این توصیه ها عمل کنه و مسئولیت این اقدام قطعا با شما حواهد بود.
خانواده های بسیاری را می شناسم که خیلی از حریمها بینشان شکسته شده ، اما در حال حاضر با مهر و محبت با هم زندگی می کنن.
من و برادرم در سالهای گذشته گاهی با هم کتک کاری می کردیم ، اما چند روز بعد با هم خوب بودیم و هر دو می دانستیم که بشدت به هم علاقه داریم. اتفاقا همین علاقه وافر باعث برخی از برخوردهای فیزیکیمان هم می شد!!:305:
RE: شوهرم منو جلوي دوستاش زد
سلام نوای عزیز
منم معتقدم که اینقدر زود به طلاق فکر نکنید برای اینکه بتونید همسرتون و ببخشید به نکات مثبتش فکر کن به اخلاقای خوبش. به نظرم همینکه اومده منتت و کشیده که نم یخوام با هم قهر باشیم این یه نکته مثبته تو همین تالار ببینید چقدر خانمهایی که از قهرهای طولانی همسرشون به ستوه اومدن پس این یه نکته مثبت بقیشم خودت لیست کن و به خاطر اون نکات مثبت همسرت و ببخش.
اما در مورد دست بزن: اول اینکه شرایطی رو فارهم نکن که همسرت اونقدر بی طاقت بشه که بخواد چنین عکس العملی و نشون بده.
و دوم اینکه در مواقعی که با هم خوبید ازش بخواه که موقع ناراحتی یه کم بتونه خودش و کنترل کنه.
من می دونم که مردای عادی (و نه اونایی که دست بزن تو خونشونه) موقعی به این کار رو میارن که دیگه هیچ کاری از دستشون بر نمیاد و خانم به قول خودشون زیاد رفته رو اعصابشون راه رفته.
البته جسارت نمی کنم به شما خودتون بهتر می دونید چه موقع این کار و می کنه سعی کنید اون شرایط و بوجود نیارید.
و البته تایید می کنم که زدن اونم جلوی دیگران خیلی بده و سخت و احتمالا غرور شما خیلی شکستس اما اون دوستاتون هم به اندازه شما فهمیدن که شما بی تقصیر بودید و چقدر کار همسرتون زشت بوده. پس نگران غرورتون نباشید.
در مورد خانوواده و همسرتون همیشه سعی کنید همسرتون این جوری باور کنه که شما در دعوا ها طرف همسرتون هستید این برای مردا خیلی مهمه اونوقت بهتر می تونن تصمصم بگیرن ولی وقتی شما طرف خانوادتون و می گیرید اونا مصمتر می شن که روابط و با خانواده شما کم رنگ تر و کم رنگ تر کنن.
موفق باشید:72:
RE: شوهرم منو جلوي دوستاش زد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نوا
ولي........ وقتي اون حاضر نميشه بياد خونه پدرم من بايد چي كار كنم
خودت تنهائی برو خونه پدر ومادرت ، اما نه با حالت قهر ، همچنین به همسرت هم اجازه بده گاهی تنهائی به خانواده اش سر بزنه .
در مورد زدن : از همون اوايل ازدواج هم وقتي باهاش يكه و بدو. ميكردم براي ساكت كردن من از اين راه استفاده ميكرد
ميدونم كه خيلي جاها من هم ممكنه مقصر بوده باشم ولي حالا احساس ميكنم كار از كار گذشته و من نميتونم هيچ چيزي رو درست كنم .
روشهای هر آدمی با دیگری فرق می کنه ، من از شما می پرسم در شرایط بحرانی که بینتون شکرآبه کدوم رو می پسندی (با توجه به اینکه هر دو بده ) ؟
همسرت بهت بی توجهی کنه ؟
یا اینکه برخورد فیزیکی کنه؟
یه مورد جدید سراغ دارم که شوهر حدود دو ماهه که داره بی توجهی می کنه ، حتی شبا خونه نمیاد و.... ، اما بازهم ناراحتیش رو با توهین های ناجور یا برخورد فیزیکی نشون نمیده ، همسرش همیشه میگه کاشکی میزد اما بی محلی نمی کرد.
اره اون ادم گرمي بوده و خيلي راحت ابراز احساسات ميكنه نسبت به همه همين جوريه ولي نوع تربيتش اينجوريه كه هرموقع به مشكلي بر ميخوره همه رو خبردار كنه همون موقع توي مهموني و غيرمهموني نداره كلا ابرو داري بلد نيست
در مواقعی که با هم خوبید و با رعایت همه جوانب که کار رو بدتر نکنه (همین قسمته که نیاز به آموزش مهارتها دارید)، بهش گوشزد کنید که مشکلاتمون رو باید زیر سقف خونه خودمون حل و فصل کنیم .
اگه قراره کسی به جز ما دونفر بدونه ، اون مشاور هست ونه افراد فامیل و یا دوست و آشنا.
هميشه زنهاي اين و اون رو مثال مي زنه در صورتي كه خودش هيچ وقت مثل شوهرهاي اونها نيست
مقایسه ، یکی دیگه از اشتباهات زوجین هست
نميدونم مستاصلم به خاطر همين به اينجا پناه آوردم نميدونم چه روشي رو پيش بگيرم اگر رفتارش رو نديده بگيرم خودش هم به روي خودش نمياره و انگار نه انگار كه خطايي ازش سر زده
دشمنتون مستاصل باشه ، در شرایط مناسب ایراداتی رو که نمی تونید بدون بیان کردنش ببخشید و از اونها بگذرید رو به او بگوئید ، وقتی عذر خواهی کرد (خیلی هم پیله نکنید که زبانی عذر خواهی کنه) اگه از رو رفتارش بیابید که به اشتباهش پی برده ، گذشت کنید. گذشت انسان رو بزرگ میکنه.
تمام فكر منم اون بچه اس نمي خوام پرخاشگر بشه
با هم قرار بذارید که جلوی بچه به هیچ وجه مشاجره نداشته باشید ، اگه گفت یا گفتید نمیشه ، به او بگوئید چطور مواظب هستید که با بدن عریان تو خیابون نرید؟ کار نشد نداره