RE: رفتار مرموز کسی که دوستش دارم در هنگام حضور خانواده اش
من از شما تشکر میکنم که برام وقت میذارین
گاهی دوستانم که باهام مشورت میکنن و من نگرانشون میشم هم همینطور مثل شما عصبانی میشم چون اون آدم رو در معرض خطر میبینم و حس میکنم که خودش داره خودش رو گول میزنه
علت اینکه ازش تعریف و تمجید میکنم این هست که میخوام اطلاعات بیشتر به دوستان و شما بدم که بتونید بهتر راهنماییم کنید خوب اون دوستمون پرسیدن که کجا باهاش آشناشدم و چرا همیشه آنلاین هست و یه جورایی به نظرم بحث تحصیلاتش رو زیر سوال برد خوب من خواستم بگم که اینا رو دروغ نگفته منم از اینترنت باهاش آشنا نشدم که اون بتونه هر دروغی رو بگه، توی این شش ماه این اولین بار هست که میره شهرشون و دلیلش این هست که خیلی فشرده داره روی درسش کارمیکنه
من اگر میخواستم راه بیفتم دنبالش ببینم داره چکار میکنه خودم میدونستم ، اون زمانیکه توی چرایی رابطه اش با خودم گیر کرده بودم و میخواستم قصدش رو بدونم با یک مشاوری توی مرکز سیاوشان مشورت کردم که خیلی کمکم کرد من بدون اینکه درگیری ایجاد کنم تونستم تا حد خیلی خوبی رابطم رو شکل بدم و پیش ببرم و کنترل کنم من فکر کردم شاید اینجا کسی بتونه چنین راهکاری بهم بده تا من بتونم با صحبت کردن با خودش به یک اطمینان یا عدم اطمینان برسم و تصمیم درستی بگیرم
راستش من اعتقاد دارم اگه دوستی به شکل کورکورانه نباشه و به درستی هدایت بشه میتونه سرآغاز یک ازدواج خوب باشه، حالاهم شاید برم پیش همون مشاور شاید با آرامش بیشتری راهنماییم کنه، اینکه من یهو یک آدمیکه میدونم توی چه شرایط بحرانی هست رو تحت فشار قرار بدم که بیاد خواستگاریم خیلی منطقی نیست اون هم میتونه من رو یک آدم خودخواه عجول و عصبی تلقی کنه که شرایط رو درک نمیکنه!!
در هر حال من خوشحال میشم که دوستان نظراتشون رو بدن و مدام اینجا رو چک میکنم ولی یه چیزی که به وضوح توی این سایت دیدم که به نظرم زیاد جالب نیست اینه که همه کسانی که مشاوره میدن یه جورایی با عجله نظر نهاییشون رو مطرح میکنن شما هرچی اطلاعات از اشخاص درگیریک رابطه بگیرید بهتر میتونید کمکشون کنید لزوما خواستگاری رفتن دلیل بر تعهد و همه فاکتورهای خوب نیست، همین چند وقت پیش یکی از دوستان من با یک آقایی تا دم ازدواج رفت و بعد متوجه شد که این آقا زن داره که توی آلمان زندگی میکنه!!! خوب این آقا خواستگاری هم رفت نامزد هم کردن ، تحقیقات هم کامل انجام شد ولی هیچکس از زندگی مشترک ایشون در آلمان اطلاعات نداشت
این آقایی هم که من باهاش در تماسم فرض کنید که اومد خواستگاری!! که چی ؟! به نظرم بهتره که راهکارهایی جهت شناخت آدم ها و تشخیص درستی و نادرستی افراد بدید.(البته اینا پیشنهاد بود امیدوارم که کسی که ناراحت نشه)
RE: رفتار مرموز کسی که دوستش دارم در هنگام حضور خانواده اش
دوست عزیز
ببخشید رک میگم ولی به این میگن پیچوندن یا بهتر بگم اماده کردن طرف برای پیچوندن کلی!
امیدوارم دوست شما این نوشته ی من رو نخونن،تاریخ مصرف دوستتون براش تموم شده!
RE: رفتار مرموز کسی که دوستش دارم در هنگام حضور خانواده اش
البته تماس عزیز من پسورد شهرزاد رو گرفتم و خودم دارم این تاپیک رو اداره میکنم چون راستش با ایمیل خودم نمیخواستم که اینجا عضو بشم چون بهرحال دارم شخصی ترین مسئله ام رو به شور میزارم و راستش حوصله درست کردن ایمیل جدید و عضو شدن و اینا رو نداشتم
در هرحال ممنون که نظرت رو گفتی من بازهم منتظرم که اگه کسی نظری داره بگه، برام جالب شده اصلا ، دوست دارم بدونم بقیه اگه جای من بودن چه کار میکردن؟؟ و جالب ترش اینه چقدر آدمی که توی یک رابطه هست احساس متفاوتی با آدمهای بیرون داره، البته دارم سعی میکنم که به خودم مسلط باشم و بتونم مشکلم رو حل کنم
من راستش دوست دارم اگه قرار هست که این رابطه تموم بشه هم با اعلام شفاف مواضع این کار صورت بگیره یعنی این که دوستان گفتن من قطع رابطه کنم ببینم اون چه کار می کنه زیاد به نظرم راه خوبی نیست من اگه رابطمو قطع کنم میدونم چی میشه اون دیر یا زود سعی می کنه که منو برگردونه و منم چون دوسش دارم ممکنه دوباره حرفاش رو قبول کنم :163:و این اتفاق زمانی می افته که اون برگشته تهران بنابراین برام مهمه تو همین زمانیکه در کنار خانواده اش هست وداره این رفتار رو بروز میده به نتیجه برسم!!
نمیدونم خوب اگه گفت باهم بمونیم تا من درسم تموم شه بعد با خانواده هامون مطرح کنیم موضوع رو من باید چی بگم؟ باید چطوری تشخیص بدم که راست میگه؟ یا میخواد منو سرکار بذاره خوب احتمالش هست که این آدم دروغگو باشه و من تا به حال متوجه نشده باشم باز هم بهم دروغ بگه
اگه بخوام مجبورش کنم که همین الان اقدام کنه هم واقعا در توان من نیست چون میدونم که چه شرایط سخت و استرسی داره، الان توی این ماه گذشته فقط 6-7 کیلو وزن کم کرده چون تنها بوده و فرصت نمی کرده برای خودش غذا آماده کنه!! خوب من نمیتونم انتظار داشته باشم که با این شرایط بیاد خواستگاری به خاطر همین هم میخواستم صبر کنم تا بهمن ماه که انشالله درسش تموم شد و اونموقع موضووع رو یه جوری جدی کنم اما با شرایط حاضر الان گیج گیج شدم
الانم واقعا ناراحتم که دو روز برگشته خونشون من دارم اینجوری اذیتش میکنم و هی گیر میدم بهش:302: دیگه نمیخوام گیر بدم که چرا اینجوری رفتار میکنی
لطفا اگه کسی نظری داره بگه که من قاطی کردم اساسی:316:
RE: رفتار مرموز کسی که دوستش دارم در هنگام حضور خانواده اش
Shahrzad_vat عزیز آروم باش و قاطی نکن
از اینجا به بعد همه چیز بستگی به خودت داره
ببین میتونی صبر کنی تا این آقا شرایطش فراهم شه و در وقت مناسبش (که نمیدونم چه وقت هست) بیاد خواستگاری و اقدامات لازم برای ازدواج یا اینکه نمیتونی صبر کنی و عجله داری برای ازدواج و روشن شدن تکلیفت.
دوراه داری تا از این بلاتکلیفی بیای بیرون:
1- هیچ حرفی از ازدواج نزنی و منتظر بمونی تا ببینی کی ایشون اقدام میکنند (البته بستگی داره چقدر ایشون رو بخواین و حاظر باشید بخاطرش از تمام خواستگارای دیگتون بگذرید)
2- خیلی شفاف و واضح و بدون هیچ ترسی در کمال احترام و آرامش ازش بپرسید که آیا ایشون واقعا شما رو برای ازدواج میخوان؟
که اگر جوابشون مثبت بود بگید : چقدر زمان میخواد تا بهشون فرصت بدین
اگرم گفتن : حالا فعلا باهم باشیم تا ببینیم وضعیت چجوری میشه و اگه همه چیز اوکی بود بله، اقدام میکنه به ازدواج، بازم به شما برمیگرده که میتونید صبر کنید یا نه
در هر صورت بستگی به خودتون داره که چقدر ایشون رو بخواید که بتونید به پاش وایسید ضمن اینکه هیچ تضمینی هم وجود نداره که باهاشون ازدواج کنید (هیچ اقدامی مبنی بر این زمینه صورت نگرفته)
شایدم قسمت هم بودین که اینم 100% نمیتونه باشه
خوشبخت باشید
RE: رفتار مرموز کسی که دوستش دارم در هنگام حضور خانواده اش
مرسی از همه دوستان که کمکم کردید
من بالاخره با همه سختی که بود با ایشون صحبت کردم و اون هم گفت که به خاطر محدودیت هایی که داره !!! نمیتونه ازدواج کنه و اگر من بخوام این محدودیت ها رو بدونم باید تا هفته دیگه صبر کنم که برگرده تهران و توی یک قرار حضوری اونها رو توضیح بده
راستش دیگه از نظر من همه چیز تمومه، محدودیتهاش هرچی که باشه به خودش مربوط میشه مهم برای من اینه که اون منو برای ازدواج نمی خواد و به قول شماها ادامه این رابطه ممکنه باعث دردسرهای دیگه ای برای من بشه
منم نمیخوام دیگه جواب تلفنهاش رو بدم و یا باهاش بیرون برم
مرسی از راهنماییهاتون
RE: رفتار مرموز کسی که دوستش دارم در هنگام حضور خانواده اش
Shahrzad_vat عزیز سلام
برای این تصمیم درست بهت تبریک میگم
اگه واقعا برای زندگی و ازدواج بخواهتت از راه رسمی اقدام میکنه
اگرم نه چه بهتر همین الان قطع بشه
موفق باشی:72:
RE: رفتار مرموز کسی که دوستش دارم در هنگام حضور خانواده اش
الان با اینکه میدونم اون آقا منو نمیخواد و به احتمال زیاد پای شخص دیگه ای در میون هست ولی خیلی حالم بده
اصلا نمیتونم بفهمم چرا اینطوری شد اون منو خیلی دوست داشت و اخرین بار که شب قبل از سفرش بود خیلی عاشقانه از هم جدا شدیم الان اصلا نمیدونم باید چکار کنم؟؟ خیلی باور کردنش سخته خیلی
RE: رفتار مرموز کسی که دوستش دارم در هنگام حضور خانواده اش
احساس می کنم تا واقعا شکست از این ادم نخوری به خودت ثابت نمی شه...اصلا چرا نباید خانوادش بدونن؟؟؟؟ یکی از پسرای اقوام ما فینگیل بچه هست پدر مادرشو کچل کرده با دوست دخترش کارو به جایی رسوند که دو تا خانواده با هم دیدار کردنو فعلا هم نامزد شدن!!! پسره 20 سالشه!!! همه این ادمایی که اینجا بودن یه روزی عاشق بودن...همین خود من...همه از اولش دروغ نشنیدن...اتفاقا تا لحظات آخر به طرف اعتماد داشتن و اصلا فکر نمی کردن که طرف تو زرد از اب در بیاد...یه تجربه هایی رو ادم باید خودش بکنه انگاری از زبون کسه دیگه بشنوه باورش نمیشه...اگه می گی باهات صادق بوده فکرتو پاک کن از هر چی و برو جلو...ایشالا ختم به خیر بشه و با هم ازدواج کنید...
RE: رفتار مرموز کسی که دوستش دارم در هنگام حضور خانواده اش
من همین حالا هم شکست خوردم از این آدم ، میدونید بعضی از آدمها از روز اول تکلیفشون معلومه ، مشخصه که به یک نفر دل نمی بندن و حتی اگه ازدواج هم کنن پایبند نیستند ولی این آقا توی ظاهر اینطوری نبود، و منم اوایل زیاد ازش خوشم نمیومد یکی دو ماهی طول کشید که بهش علاقه پیدا کردم توی تمام این مدت روزی هزار بار ازم میپرسید که من عشقش میشم یا نه؟ من مال اون هستم یانه؟ نمیدونم انگار از موقعی که متوجه شد من دوستش دارم همه ورقها برگشت ، انگار نباید دوستش میداشتم، یا احساسم رو ازش پنهان میکردم، یعنی میخوام بدونم که واقعا نباید به پسرها ابراز علاقه کرد؟!! باید فقط بشینیم نگاه کنیم اونا قربون صدقه ما برن؟ یعنی من اشتباه کردم که علاقمو بهش نشون دادم؟ آخه میخوام بدونم چی کم گذاشتم که الان این آدم انقدر با وقاحت بهم بگه که رابطه ما از دوستی نمیتونه فراتر بره و من اصلا قصد ازدواج با هیچکس رو ندارم و ...
RE: رفتار مرموز کسی که دوستش دارم در هنگام حضور خانواده اش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Shahrzad_vat
من همین حالا هم شکست خوردم از این آدم ، میدونید بعضی از آدمها از روز اول تکلیفشون معلومه ، مشخصه که به یک نفر دل نمی بندن و حتی اگه ازدواج هم کنن پایبند نیستند ولی این آقا توی ظاهر اینطوری نبود، و منم اوایل زیاد ازش خوشم نمیومد یکی دو ماهی طول کشید که بهش علاقه پیدا کردم توی تمام این مدت روزی هزار بار ازم میپرسید که من عشقش میشم یا نه؟ من مال اون هستم یانه؟ نمیدونم انگار از موقعی که متوجه شد من دوستش دارم همه ورقها برگشت ، انگار نباید دوستش میداشتم، یا احساسم رو ازش پنهان میکردم، یعنی میخوام بدونم که واقعا نباید به پسرها ابراز علاقه کرد؟!! باید فقط بشینیم نگاه کنیم اونا قربون صدقه ما برن؟ یعنی من اشتباه کردم که علاقمو بهش نشون دادم؟ آخه میخوام بدونم چی کم گذاشتم که الان این آدم انقدر با وقاحت بهم بگه که رابطه ما از دوستی نمیتونه فراتر بره و من اصلا قصد ازدواج با هیچکس رو ندارم و ...
اخ اخ ...هر چی هم که می کشیم اتفاقا از این ادمای دورو هست..یه کسایی از اول معلومه چین و چی می خوان اما اینایی که خیلی با شخصیت رفتار می کنن ها من یکی دیگه جلوشون گارد می گیرم!! ولش کن عزیزم چرا خودتو ناراحت می کنی می دونم سخته منم کشیدم اما فکرتو به این نده که پای کس دیگه ایی هست خودتو داغون می کنی ها
حالا شنیدن حرفاش اما پای تلفن بد هم نیست ببین چه دلایل بچه گانه ایی رو میاره...می دونم دیگه الان می گه واسه ادامه رابطه اما نه با قصد ازدواج من هستم اما ازدواج نه....بعد اگه اکی بدی و بگی باشه باز شروع می کنه 4 ماه بعد باز همین اش و کاسه هست و کلا دیگه نمی خواد!!!!