بی توجهی های همسرم و عدم ابراز علاقه به من...

سلام خدمت همه
من از زمان عید امسال با همسرم به علت خیانتهاش مشکل پیدا کردم و حتی تا حالت قهر و ترک منزل (اول توسط ایشون و بعد توسط من) هم پیش رفت. بعد از مدتی دوباره به ایشون فرصت دادم و ایشونو بخشیدم و به خونه برگشتم. توی این مدت همسرم بی توجهیهاشو نسبت به من صدبرابر کرده. حتی از زدن یه حرف محبت آمیز به من دریغ میکنه. رابطه جنسی مون متاسفانه دیگه مثل قبل خوب نیست. نه من از این رابطه راضیم و نه اون جوری که قرار گذاشتیم کنسلش کنیم فعلا. چون نمیخوایم این کارو از روی اجبار و وظیفه انجام بدیم.
دخترهایی که همسرم به علت کارش باهاشون در ارتباطه (تدریس) ازش یه غول مهربون و گنده ساختند و به هر بهانه ای بهش زنگ میزنند و ابراز علاقه میکنند. همسرم اصلا زیبا نیست ولی بیش از حد جذابه. سه شنبه خواب بودیم که دوتا از شاگرداش ساعت ده شب اومدند در خونه و براش هدیه آوردند.
من حالم از این شرایط به شدت وخیم شده و یا دارم بهش گیر میدم و یا گریه و زاری میکنم. بهم میگه اینقدر بهم چسبیدی که دیگه هیچ علاقه ای بهت ندارم. نمیدونم چیکار کنم. پیش مشاور هم رفتم ولی آروم نشدم. و شرایطم درست نشد. هرمحبتی میکنم تا دوروز خوبه و بعد یادش میره. مدام میخواد تنها باشه. به نظرم هنوزم به خیانت ادامه میده. ولی پنهانی. چیکار باید بکنم.
بهم بگید یه مرد رو چطور میشه دوباره عاشق کرد؟ اون عاشقم بود. حالا ازم متنفره و میگه تو مایه ننگ منی

عزیزم خیلی متاسف شدم .
ولی من فکر میکنم یک سری رفتارای خودت باعث بدتر شدن این رابطه شده .
بهترین راه اینه که دوتایی با هم به یک مشاوره حضوری برید .تا به طور خیلی جدی با هر دوی شما صحبت کنه . لازمه که یک نفر سومی بی طرف بین شما قضاوت کنه .
یکم بیشتر بگو شما و همسرتون چند سالتونه و چقدر وقته ازدواج کردید ؟

سلام الناز جان.
یه خلاصه از داستانت و لینک تاپیک های قبلیت رو اینجا بذار.
تو دوره ای که مشاوره رفتی چه راهکارهایی بهت داد و تو چطور اونها رو استفاده کردی و چه نتیجه ای گرفتی ؟
احساس می کنم هنوز نتونستی حساسیتت رو کم کنی.

خواهر گلم من تاپیک شما رو خوندم و نگران سلامتی شما هستم،پیشنهاد می کنم هرچه سریع تر ازمایش خون بدید ، امیدوام که مشکلی نباشد.

سلام الناز عزیز :)نظر من اینه که درسته برای مرد هم باید همسر بود هم مادر، اما مردها مادری ِ بیش از حدو متوجه میشن و اینو دوست ندارن. مردا دوست دارن اقتدارشون در نگاه ِ عزیزشون دیده بشه، دوست دارن که همسرش بهش تکیه کنهاما با توجه به این حرفی که شما از همسرت نقل قول کردی من حس میکنم که رفتار شما باعث شده همسرت همچین حسی درش تقویت نشه و درنتیجه سرد بشهشما مطمئنی همسرت خیانت کرده؟ اگه مطمئنی این حس ت از کی به وجود اومد؟ شاید یکی از دلایلش دلیل بالا باشه، یعنی بخاطر سرد شدنش از زندگی مشترک رفته باشه پی ِ خیانت، نه اینکه چون رفته دنبال ِ بقیه از زندگی سرد شده!به هرحال همه ی اینا نظر من بود.عزیزم بهت پیشنهاد میکنم سخنرانی های دکتر فرهنگ مخصوصا " خانواده موفق " ایشون رو گوش بدیبرات ارزوی بهترینا رو دارمامیدوارم که مساله ت هرچه زودتر حل بشه

سلام دوست عزیز
عزیزم منم تقریبا با نظر دوستان موافقم فکر میکنم حساسیت خودت باعث شده شوهرت اینجوری بشه.............
تدریس میکنه به قول خودتون و اطرافش خانم زیاده پس شما کارتون سخت تره خواهر عزیزم باید تو خونه محیطی براش درست کنید که نگه اونا قدر منو بیشتر میدونن تا خانمم.........ازش تعریف کن بگو به داشتنت افتخار میکنم تو باعث سرافرازی منی....

از خاطرات خوشی که گذشته داشتید و اون عاشقت بود براش تعریف کن خیلی وقتا برگشتن به گذشته و زنده شدن دوران عاشقی باعث محبت بیشتر میشه.......


ازش بخواه ازت چه انتظاراتی داره بگو میخوام اینقدر خوشبختت کنم که خودم از شادی تو احساس خوشبختی کنم و.......

خلاصه لپ کلام
از محبت خارها گل میشود

موفق باشی خواهر گلم خودت رو اذیت نکن میدونم موفق میشی