نوشته اصلی توسط
شمیم الزهرا
اما اینها با گذشت زمان و دیگه چیزی ندیدن از همسرم این موضوع شاید کمرنگ بشه اما کمکم کنین بتونم دوست همسرم باشم.
همونطور که گفتم برام بگه مثلا فلان همکارش خانمه و باید باهم فلان کارو انجام بدن... منظورم اینه کتمان نکنه کارهایی که مرتبط با خانم هاست. همسر من حتی شماره خانم های همکارشو تو گوشیش ذخیره نمیکنه . من واقعا اصلا رفتارای بدی در قبال روابط کاریش نداشتم که اونقدر مخفیکار شده. مثلا نمیدونم خاطرتون هست که ما اتفاقی در یک گروه کوهنوردی عضو شدیم که منشی همسرم هم اونجا بودو این دو خیلی باهم صمیمانه حرف میزدنو واقعا انگار دو تا دوست که چند وقت همو ندیدن به هم رسیده باشن! من فقط ناراحت شدم حتی بعدش هم مواظب بودم نپرسم فلانی چیکار میکنه سر کار و حتی سعی میکردم طبیعی خودمو جلوه بدمو حالشو میپرسیدم و همسرم یهو یه چیز عجیب میگفت که مثلا اره خوبه طفلکی چند روز گازشون قطع شده .... و من شاخ درمیاوردم که اینهارو تو از کجا باید بدونی! ولی به رو نمیاوردم. حتی پدرم هم که همراهمون بود ناراحت شد که هیچ دلیلی نداره کسی با منشیش اینطوری حرف بزنه. اما همسرم بعد اون دیگه هیچ چیزی از منشیش برام نمیگه . البته قبلش هم در همین حد که منشیمون خانمه و اینا گفته بود.
به نظرتون چیکار کنم؟ اصلا این انتظار من معقوله که همسرم همونطور که ممکنه از یک همکار مردش برام بگه از خانم ها هم بگه و اگر کاری داره جلوی من تماس بگیره و مخفیانه نگیره؟ چیکار هایی باید بکنم تا همسرم همون که واقعا هست باشه و جلوی من مراعات روابطش با خانم هارو نکنه.
(حتی روز های آخری که دخترخالش ایران بود همسرم رفتارش از روزای اول عوض شده بودو بیشتر مراعات میکرد. حتی دختر خالش اومد جلو دستشو بذاره رو شونه شوهرم داشت باهاش حرف میزد، سریع رفت عقب حتی یه جور خیلی تند که حس کردم دختر خالش جا خورد. این تغییر اگر واقعی باشه که خوبه اما اگر مثل جریان منشیش فقط جلو من باشه واقعا بده)